گزارشی از مراسم ۲۲مین یادمان قتل عام زندانیان سیاسی در سیدنی - استرالیا
مراسم امسال با تداركات بسيار و كار جمعى رفقا و همچنين اعضاى " كميته همبستگى با جنبش كارگرى ايران-استراليا" با گرامى داشت ياد همه جانباختگان جنبش مبارزاتى ايران آغاز شد.
Fri 10 09 2010
بيست و دومين یادمان كشتار زندانيان سياسى با همراهى
مهدى اصلانى بازمانده راهروهاى مرگ در سيدنى استراليا
مراسم امسال با تداركات بسيار و كار جمعى رفقا و همچنين اعضاى " كميته همبستگى با جنبش كارگرى ايران-استراليا" با گرامى داشت ياد همه جانباختگان جنبش مبارزاتى ايران آغاز شد. در ابتدا مجرى برنامه با خواندن قطعه شعرى از مارگوت بيگل با ترجمه احمد شاملو به استقبال مراسم رفت. مجرى از شرکت کنندگان خواست كه به مدت يك دقيقه بياد تمامى جان باختگان راه آزادى و عدالت اجتماعی بپا خاسته و دست بزنند.
سالن مراسم توسط آقاى هيوا محمودى و گروهش به نحو زيبايى نورپردازى و تزيين شده بود، ايشان مسٸوليت دكور، صدا و تصوير را نيز بر عهده داشتند. وى نوازنده و تنظيم كننده تمامى موسيقى برنامه بود كه به همراه هر دكلمه شعر و يا سخنرانى آهنگ دلنشينى را در زير صداى اصلى اجرا مى كردند كه كار بسيار قابل توجهى اراٸه شد. براى مراسم امسال بروشور رنگى تهيه شده بود كه در آن برنامه، زندگى نامه مهدى اصلانى و بخشى از مقدمه كتاب " كلاغ و گل سرخ نيز آورده شده بود. تعداد قابل توجهى از جوانان نيز از برنامه امسال استقبال كرده بودند.
مجرى مراسم پس از اعلام برنامه، شعر " سيزده بهار" از شمس لنگرودى در رساى اعدام كودكان در دهه 1360 را خواند و سپس فیلم مستند مادران خاوران تهیه شده برای سازمان پژوهش زنان به نمایش گذاشته شد . این فیلم به نقش مادران زندانیان سیاسی جانباخته از زمان حکومت شاهنشاهی تا بعد از به قدرت رسیدن رژیم اسلامی در سازماندهی اعتراضات و نیز در تثبت گلزار خاوران به مثابه یک نماد می پردازد و نقش زنان را در مبارزه علیه فراموشی و بخاطر دادخواهی به تصویر می کشد.
مجرى برنامه سپس بخشى از نامه فرزاد كمانگر كه چهار ماه پيش به همراه چهار مبارز ديگر بدست جانيان حكومت اسلامى به دار آويخته شد، به نام " من يك معلم مى مانم و تو يك زندانبان" را خواند:
" زئوس، خدای خدایان فرمان داد تا پرومته نافرمان را به بند کشند و اینگونه بود حکایت من و تو اینجا آغاز شد.
تو میراث خوار زندانبانان زئوس گشتی تا هر روز نگهبان فرزندی از سلاله آفتاب و روشنی گردی و برای من و تو زندان دو معنای جداگانه پیدا کرد، دو نفر در دو سوی دیوار با دری آهنی و دریچه ای کوچک میان آن، تو بیرون سلول، من درون سلول.
حال بهتر است همدیگر را بهتر بشناسیم.
من معلمم...نه نه...
من دانش آموز صمد بهرنگی ام، همان که الدوز و کلاغها و ماهی سیاه کوچولو را نوشت که حرکت کردن را به همه بیاموزد. او را میشناسی؟ میدانم که نمی شناسی.
من محصل خانعلی ام، همان معلمی که یاد داد چگونه خورشیدی بر تخته سیاه کلاسمان بکشیم که نورش خفاشها را فراری دهد.
میدانی او که بود؟
من همکار بهمن عزتی ام، مردی که همیشه بوی باران میداد و انسانی که هنوز مردم کرما نشاه و روستاهایش با اولین باران پائیزی به یاد او می افتند، اصلا میدانی او که بود؟ میدانم که نمیدانی.
من معلمم، از دانش آموزانم لبخند و پرسیدن را به ارث برده ام."
سپس، آقاى اندرو فرگوسن از اتحاديه كارگران ساختمانى، معادن و جنگلبانى در باره اين سالگرد و حمايت بى شاٸبه اين اتحاديه از مبارزات مردم ايران و بويژه كارگران و اعضاى اتحاديه هاى كارگرى در ايران و ساير نقاط جهان سخن گفت. وى اشاره كرد كه اين اتحاديه سال ها پشتيبان انقلاب كوبا، نبرد آزاديبخش ويتنام و تا كنون پشتيبان انقلاب فلسطين بوده است. وى خاطره دردناك ياد آن عزيزان بر خاك افتاده را بخشى از مبارزه بى امان و پيگير براى آزادى دانست و از دست رفتن آن همه جان هاى شيفته را به همه تسليت گفت. سخنان كوتاه اندرو فرگوسن در معرفى اتحاديه اى كه وى نزديك به سى سال در آن فعاليت مى كند، دارای دو نکته بسیار آموزنده در همبستگی و داشتن تشکیلات برای دفاع از حرکات مترقی اجتماعی بود . اين اتحاديه در طول سال ها همواره با ارسال نامه و اعلاميه اعتراضى به رهبران جمهورى اسلامى در رابطه با زندانيان سياسى و وضعيت معيشتى مردم، كمك مالى به كارگران دربند، و شركت عملى در آكسيون ها در رابطه با زندانيان سياسى و فعالين كارگرى، همراه ما بوده است.
تعدادى شركت كننده استراليايى در برنامه حضور داشتند كه متن خلاصه اى از سخنرانى مهدى اصلانى به زبان انگليسى در اختيارشان قرار گرفت. اين دوستان كه از اتحاديه كارگران ساختمانى، حزب كمونيست استراليا و همچنين حزب سوسياليت الترناتيو بودند با وجودى كه همه برنامه به زبان فارسى اراٸه شد، تا به آخر همراه ما بودند و در پايان برنامه به گفتگو با شركت كنندگان پرداخته و همراهى بى دريغ خود را با جنبش مبارزاتى مردم نشان دادند.
مجرى برنامه شعر زيباى " ميلاد آن كه عاشقانه بر خاك مرد" از احمد شاملو را به همراه موسيقى قراٸت كرد و در ادامه چند ملودى زيبا توسط گروه موسيقى اجرا شد كه حال و هواى دلنشينى به جمع شركت كنندگان داد.مجری با خواندن زندگى نامه مهدى اصلانى و قسمتى از مقدمه كتاب " كلاغ و گل سرخ" به معرفى آن پرداخت به همراه وى خانمی نيز بر روى سن رفت و پيش از سخنان مهدى اصلانی ، شعر " سال چاقو" از سيد على صالحى كه در متن كتاب " كلاغ و گل سرخ" نيز آمده است به نحو زيبا و تاثير گذارى اجرا كرد:
ما سه نفر بوديم
دستهامان برديوار
و چشمهامان رو به رد پاى پرندگانى كه در اوقات رويا فرو رفته بودند.
بعد هم اندكى باران آمد.
ما دلمان براى خواندن يك ترانه ى معمولى تنگ شده بود
اما صداى چيزى شبيه صداى آدمى مى آمد.
سال ها بعد از مادران مويه نشين شنيديم
هيچ بهارى آن همه رگبار بابهنگام نباريده بود
مى گويند سال كبوتر بود.
ما دو نفر بوديم
يادهامان در خانه
خانه هامان از دريا و لب هامان تشنه.
تنها به نام يكى پياله از انعكاس نوشانوش
بعد هم اندكى باران آمد.
ما دلمان براى ديدن يك رخسار آشنا تنگ شده بود
اما صداى چيزى شبيه صداى آدمى مى آمد.
سال ها بعد از مادران مويه نشين شنيديم
هيچ بهارى آن همه رگبار نابهنگام نباريده بود
مى گويند سال سال چاقو بود.
ما يك نفر بوديم
بعد هم اندكى باران آمد.

رفيق مهدى اصلانى به شرح خاطرات خود از راهرو مرگ و همچنين خاطراتى از برخى زندانيان كه تاثيرات بسيارى بر وى در طول زندان داشتند پرداخت. وى در ابتدا گفت كه متن ادبى ويژه اى و نه محاوره اى براى بخش اول سخنانش آماده كرده كه از روى دست نوشته اش خواند. اين متن ادبى كه به مانند شعر بلند و زيبايى با ترجيع بند بسيار متاثر كننده اى همراه بود، بارها گفت كه سروصداى رفيقان دربندش كه حلق آويز رژيم جهل و خرافه شدند هنوز وى را از خواب بيدار مى كند، وجود آن عزيزان در هستى وى جارى است و با آنها زندگى مى كند. سپس با صراحت گفت كه بسيارى از رهبران جنبش به اصطلاح " اصلاحات و سبز" سر دمداران امنيتى و پليسى رژيم در آن دوران دهشت بودند. وى اما گفت كه اين فاش گويى نه از سر انتقام بلکه بخاطر دادخواهى و حقيقت جويى است.
مهدى اصلانى سپس از خاطراتش از راهرو مرگ و چگونگى تدارك اين كشتار و بهانه آغاز آن پرداخت كه يادهايى بسيار دردناك و تاثير گذار بر قلب و روح شركت كنندگان در اين مراسم بود. در پايان به شرح خاطراتش از " بزرگ كودك مياندوآبى" جليل شهبازى پرداخت. در پايان مهدى ترانه " سارا گلين" را كه جليل شهبازى بسيار دوست مى داشت با صدايى زيبا خواند. ایشان در پايان گفت كه ياد جليل اين "بزرگ كودك آذرى" هميشه او را شاد و از دست دادنش وى را در غم بزرگى فرو مى برد، وى اين گفته ها در حالى مى گفت كه چشم هاى اشكبارش را پاك مى كرد.
ديوار سالن با عكس ها و پوسترهايى از جان شيفتگان راه آزادى و عدالت اجتماعی ، و كارگران و زندانيان سياسى اخير و همچنين تابلو بسيارى زيبايى كه رفيق منصور در رابطه با گلزار خاوران کشیده بود، تزيين شده بود.
پس از سخنان مهدى اصلانی ، مجرى برنامه، يادآورى كرد كه ميز كتاب كميته همبستگى با جنبش كارگرى ايران- استراليا با ده ها عنوان از كتاب هاى جديد در كنار سالن موجود است و همچنين از رسانه هاى همگانى فارسى زبان سيدنى كه با اين برنامه همكارى كردند تشكر كرد. حزب كمونيست ايران ،حزب رنجبران ايران، و سازمان اتحاد فداييان خلق ايران پیامهائی به این مراسم فرستاده بودند که مورد قدردانى قرارگرفت. همچنين از دوستانى كه با حمايت مالى و نظرى همگامى كردند، سپاسگذارى شد.
در طی مدت استراحت بین دو قسمت برنامه از شرکت کنندگان با شیرینی و نوشیدنی پذیرائی شد. حاضرین با استفاده از این زمان به بحث و گفتگو با همديگر و همچنين سخنران برنامه پرداختند و از ميز كتاب ديدن كردند، اين ميز در طى سالها تلاش و پيگيرى، توانسته است كه در ميان جامعه روشنفكرى ايرانيان مقيم سيدنى خود را تثبيت كند و به عنوان منبع مهم تهيه كتاب و بويژه از داخل كشور باشد.
در فرصت پیش آمده یکی از رفقای کمیته همبستگی یک نامه اعتراضی ( پیتیشن ) به دستگیری رهبران کارگری و فعالین سیاسی اخیر را برای امضا در اختیار شرکت کنندگان قرار داد که مورد پشتیبانی بسیار خوبی قرار گرفت.
آغازگر قسمت دوم برنامه هنرمند كرد " كاك جلال"، سرود قديمى، " ياد ياران" را با صدايى زيبا خواند و گروه موسيقى وى را همراهى كرد. در اين ميان آقاى هيوا محمودى نيز خاطرات كوتاهى از دوران نوجوانى و سركوب رژيم در كردستان بازگو كرد، كه با استقبال حاضرين روبرو شد.
برنامه با پرسش و پاسخ از مهدى اصلانى ادامه يافت در پاسخ به سوال ها، برخى نكات ناگفته و يا كم تر گفته شده و نا روشن در كتاب "كلاغ و گل سرخ" توسط مهدى اصلانى توضيح داده شد. در پايان يكى از شركت كنندگان از اصلانى خواست كه درباره رفيق به خاك افتاده، "كاظم خوشابى" بگويد كه مهدى از وى به عنوان مهمترين فرد زندگيش نام برد و گفت که او هيچگاه درباره آرمانش با كسى شوخى نداشت و دربرابر دژخيمان رژيم كوتاه نيامد. برنامه با ياد كاظم خوشابى و ديگر جانباختگان راه آزادى و برابرى و عدالت اجتماعی همچنين قراٸت قطعنامه مراسم پايان يافت. که در آن به خواسته های زیر اشاره شده بود:
1. لغو مجازات اعدام و شکنجه
2. آزادی تشکل های سیاسی ، فرهنگی و مدنی
3. آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی بدون قید و شرط
4. جدائی مذهب از دولت
5. بیرون راندن رژیم اسلامی از همه ارگان های بین المللی حقوق بشر
6. ایجاد کمیته تحقیق در رابطه با کشتارهای سیاسی در طی حاکمیت این رژیم و سپردن عاملین آن به دادگاههای مردمی
7. اعزام یک هیئت بین المللی و بی طرف برای بازدید از زندانها و بررسی وضعیت زندان و زندانی در رژیم اسلامی
لازم به يادآورى است كه هفته پيش، كميته همبستگى با جنبش كارگرى ايران-استراليا در اقدامى مشترك با گروه " ايران سوليداريتى- ملبورن" و نيروهاى سياسى استراليايى برنامه موفقيت آميز يادمان كشتار زندانيان سياسى را براى اولين بار در ملبورن برگذار كرد.
کمیته همبستگی با جنبش کارگری ایران – استرالیا
proletarianunite@gmail.com
6/9/2010


|
|