پيآمدهای فاجعهبار چنگاندازی سپاه بر سياست و اقتصاد کشور
کوتاه کردن دست سپاه از سياست و اقتصاد کشور را به خواست عمومی فرارويانيم!
اعلاميه هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
Fri 9 07 2010
آقای ميرحسين موسوی در يادداشت اخير خود پيرامون قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنيت سازمان ملل متحد به کارکرد سپاه پاسداران هم پرداخته و گفته است: "سپاه امروز در گیر مسائل سئوال برانگیزی است. از سوئی اسلحه سپاه و بسیج به جای دشمن در مقابل مردم قرار گرفته است و در سرکوب و دستگیریها و بازجوئیهائی نیروهای سیاسی و معترضین نقش درجه اول دارند و از سوی دیگر سپاه در حجم غیر قابل باوری درگیر مسائل اقتصادی است."
آقای موسوی به درستی بر نقش سپاه در اقتصاد کشور، در سرکوب، دستگيری و بازجوئی فعالين سياسی و معترضين دست گذاشته است. اما نقش سپاه در حوزههای مختلف اجتماعی به مراتب بيشتر و پيآمدهای مخرب آن شديدتر از آن است که در يادداشت آمده است.
سپاه بر حوزههای مختلف اجتماعی چنگ انداخته است. از جمله: انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، تعیین ترکیب کابینه، انتخاب معاونین وزرا و مدیران وزارتخانه ها، استاندارها و فرماندارها، سیاستهای امنیتی، اقتصاد و سیاستهای اقتصادی، حوزه فرهنگی و رسانهها، سیاست خارجی و سیاستهای کلان کشور.
سپاه به همراه بسيج به يک حزب پادگانی بلامنازع در حوزه سیاست و به یک کارتل بیرقیب در عرصه اقتصادی کشور تبدیل شده است. نه احزاب و فعالین سیاسی قادر به رقابت با این حزب پادگانی در حوزه سیاسی هستند و نه بخش خصوصی میتواند در حوزه اقتصاد با آن به رقابت برخیزد. شیوه عمل سپاه و فرماندهان آن در امر سیاست و انباشت ثروت، همانند باندهای مافیائی است. میتوان گفت که باند مافیائی مالی ـ نظامی شکل گرفته است که رقبای خود را در عرصه سياسی و اقتصادی با توسل به تهدید و زور و کشتار کنار میزند. پیآمدهای حضور سنگین سپاه در حيات سياسی و اقتصادی، برای کشور ما فاجعهبار است. کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد حاصل چنگاندازی سپاه بر سياست و اقتصاد کشور است. در ٢٢ خرداد، سپاه همراه با ولی فقيه و جریان راست افراطی با زور و قلدری و با کشتار، احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهور بر کشور تحمیل کرد.
دو کشور همسايه ما ـ پاکستان و ترکيه ـ از حضور ارتش در حيات سياسی و اقتصادی کشورشان، آسيبهای زيادی ديدهاند. در اين دو کشور در دهههای گذشته، ارتش بارها دست به کودتا زده، قدرت را قبضه نموده و سالها ديکتاتوری نظامی را حاکم کرده است. در کشور ما حضور سپاه ابعاد گستردهتری از دو کشور پاکستان و ترکيه دارد. سپاه علاوه بر چنگاندازی بر سياست و اقتصاد کشور، برای تسلط بر جامعه و استقرار رژيم توتاليتر نظامی خيز برداشته است. چنانچه این وضع تداوم یابد حضور سپاه در قدرت، اقتصاد و سایر حوزههای اجتماعی نهادینه خواهد شد. بدين ترتيب ما با نيروئی روبرو خواهيم شد که ابزارهای سياسی، امنيتی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی را در دست خود متمرکز کرده است. در چنین شرایطی کوتاه کردن دست سپاه از قدرت و جامعه و برگرداندن آن به پادگانها، به آسانی امکانپذیر نخواهد گشت.
نقش اصلی در چنگ انداختن سپاه به حوزه های مختلف اجتماعی، در اساس با فرماندهان سپاه است و نه بدنه آن. در بين فرماندهان هم، گرايشی وجود دارد که مخالف دخالت سپاه در سياست و اقتصاد است.
سازمان ما سالها است که بر نقش سپاه در سياست و اقتصاد و ساير حوزههای اجتماعی دست گذاشته، پيآمدهای مخرب آن بر حيات کشور را بيان کرده و به نيروهای سياسی در مورد خطر دستاندازی سپاه بر حوزههای مختلف اجتماعی هشدار است. جای خوشحالی است که آقای موسوی در يادداشت خود به نقش سپاه پرداخته و مسئله "بازگرداندن سپاه به سوی مسئولیتهای اصلی" را مطرح نموده است.
به نظر ما ضروری است که سازمانها و فعالين سياسی پیآمدهای فاجعهبار تسلط سپاه بر قدرت و جامعه را بازگو کنند و کوتاه کردن دست سپاه از سياست و اقتصاد کشور، بازگشت سپاه به پادگانها را به یک خواست عمومی تبدیل نمایند.
اعلاميه هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
۱۸ تير ۱۳۸۹ (۹ ژولای ۲۰۱۰)
|
|