عصر نو
www.asre-nou.net

" عروسِ آرزوها‌ی محالم شو "


Wed 23 06 2010

جهانگیر صداقت فر

شرابِ خنده‌ات را دست و دل بازانه در جانِ خمارم ریز:
مستم کن؛
بی‌ پروا و بی‌ پرهیز،
آری
مستِ مستم کن؛
و در این بزمِ درویشانه در محرابِ تنهایی
مرا بی‌ خود ز خود کن،
غم ز ژرفا‌یِ دلم بزدا‌ی-
عروسِ آرزوها‌ی محالم شو:
بیفکن جامه از بر،
مست و عریان،
پای کوبان، دست افشان
ساقیِ لولی وش خوابِ و خیالم شو.
رهایم کن مرا مستانه در گلزارِ آغوشت
وجودم را معطر کن زبویِ شهوت افزا‌ی بناگوشت.
مرا دریاب امشب،
شبنوردِ سینه چاک بی‌ پناهِ کوچه ها‌یِ غربتم
از هر کس و ناکس جدا مانده؛
گر‌ گناه است این، گنه کن،
در وجودِ خود پناهم ده‌‌.
به‌ وجدم آر، باری
با سرودِ پنجه‌هایِ مهربانت، گرم و شورانگیز
نرم نرمک جسم و جانم را نوازش کن؛
از این تکرارِ خوش فرجامِ لذتبار
خواهشِ خیزاب را همبسترِ توفان آتش کن؛
و در این حجله‌یِ اعجاز،
از فرازِ لحظه ها‌ی پر خروشِ از هوس سرشار
تا فرودِ خلسه ها‌ی خسته‌ی تبدار
بخوان نام مرا با عشق، با فریاد؛
از صمیمِ دل صدایم کن؛
ببر تا عرشِ لذّت‌ها مرا،
یک شب خدایم کن.

خدا را ساقیِ لولی وشِ بزم خیال من،
ای نگاهت مست و سکر آمیز
شرابِ خنده ات را در وجود تارِ و مارم ریز: لولم کن،
لولِ لولم کن
که هشیاری ملولم کرد.
***
جهانگیر صداقت فر
تیبوران- ۲۷ جولا‌ی ۱۹۹۰