‍‍‍‍سه شنبه ۱ مرداد ۱۳۸۷ - ۲۲ ژوئيه ۲۰۰۸

ازآنچه بازهم به استبداد خواهد انجامید دوری کنیم

 

دکتر مهدی مؤید زاده

 

برنامه هایی که برای ایجاد مانع در رسیدن به آزادی واستقلال در سرزمین ما وسیله جاه طلبان وعاملان بیگانه لااقل درپنجاه و پنج سال اخیر طرح وپیگیری شده دارای تشابهات یکسانی است و برنسل جوان ایران است که با بررسی دقیق ترآنچه بر ملت ماگذشته است آگاه وپویا  گام بردارد.

 ازدوران حکومت ملی دکتر محمد مصدق  تا امروزبارها شاهد دسیسه هائی بوده ایم که برای به کژراهه کشاندن نیروهای اصیل ومبارز در داخل و خارج کشور زیرکانه طرح ریزی و به مرحله اجرا درآمده است. با نگاهی به روزگار نه چندان دور پس از بیان برخی ازماجراهائی که سا لیان متمادی ازآن میگذرد و نشان از تنظیم برنامه هائی وسیع برای ایجاد نفاق در جبهه مبارزات ضد استعماری وضد استبدادی مردم ایران دارد به آنچه که دردستور کارامروزی مخالفان پویندگان راه دمکراسی  است پرداخته میشود.

علاقه واعتماد ملت ایران به راه مصدق وافشاگریهای به موقع رهبرنهضت ملی ایران دردوسال وچهار ماه که نخست وزیر ایران بود مانع آن شد که به موازات نهضت اصیل ملی ایران وابستگانی را در قا لب نهضت بُریزند وبا فریب مردم به خواست های ضد ملی خود جامه عمل پوشد. نظری به وقایع دوران زمامداری دکتر مصدق بیا فکنیم. درکناراوهمانگونه که در مجلس شانزدهم اشاره میکند(۱) عده ای بنام هواداری از تز دکتر مصدق که آزادی واستقلال است به فریب مردم مشغولند که نمونه کامل آن حسین مکی است. اوبظاهردرراه جبهه ملی ایران تلاش می کند, دوشادوش مصدق دربسیاری از صحنه ها حضور دارد. خوش سخن می راند وهزاران نفر اورا با لقب سرباز فداکار وطن تحسین می کنند. سخن اورا سخن مصدق می پندارند وراهش را راه او. مکی امیدوار است در بزنگاهی نهضت ملی ایران را برای قرارهایی که با بیگانگان گذاشته بود در اختیار گیرد. براساس اسناد ومدارک موجود مکی درسفر به امریکا تماسهایی با امریکائی ها میگیرد ودرمصاحبه با خبرنگاران در امریکا خود را پایان بخش مبارزات ملی شدن نفت می خواند و در بازگشت به ایران زمزمه مخالفت با دکتر مصدق را آغاز می کند. مصدق ویاران وفادارش، انحراف مکی را از مسیر خواست های نهضت ملی ایران اعلام می کنند زیرا که مصدق وپیروانش بند وبست با بیگانگان را که پایمال کننده آرمان های ملت ایرانست برنمی تابند. نقشه های جاه طلبانه و ضد ملی مکی آشکار میشود. سرباز فداکار وطن، سرباز خطا کار لقب می گیرد و تا پایان عمر ازصحنه مبارزات ملی طرد می شود ولی نهضت ملی ایران ادامه می یابد.

درپی توطئه های کودتای ننگین ۲۸ مرداد۱۳۳۲دولت دکتر مصدق سقوط می کند. استعمار و استبداد از مصدق ویارانش میخواهند انتقام بگیرند اما مصدق شکست نخورده است مصدق دارای اندیشه آزادی، دمکراسی و حاکمیت ملی است واین تفکر راه سربلندی وسعادت ملت ایران را بیا نگر است, راهش ادامه می یابد.

چندروزی از کودتا نگذشته بود که نهضت مقاومت ملی شکل میگیرد. توده های مردم راه مصدق را ادامه میدهند وبه مبارزه ای سخت علیه حکومت کودتا میپردازند.

دانشجویان، بازاریان و اصناف راه اورا فریاد میزنند، سقف بخشی از بازار برای سرکوب بازاریان برداشته میشود، دانشجویان را دردانشکده فنی دانشگاه تهران به گلوله می بندند و سه دانشجو به شها دت می رسند. اما رژیم شاه ناتوان تر ازآنست که افکار مصدق را از نهضت مردم جدا کند، به فکر ایجاد نهضت ملی منهای مصدق می افتد، اقدام می کند ولی نهضت ملی بدون مصدق و بدون افکار والایش قا لبی بدون محتواست، موفق نمی شوند. وبازهم بسیار نقشه ها برای تهی کردن نهضت ملی وشکل سازمان یافته اش جبهه ملی ایران از اندیشه های مصدق صورت می گیرد که ذکرش سخن را بدرازا می کشاند. انقلاب به نظام دیکتاتوری سلطنت درایران مهر پایان میزند. پس از انقلاب مشاهده می شود که همان توطئه ها اما دراین دوره ازدو سو یکی نظام تازه بقدرت رسیده و دیگربازماندگان رژیم سا قط شده برای برون کردن پویندگان راه مصدق از صحنه مبارزات اجتماعی ادامه دارد.

در۲۵ خرداد ۱۳۶۰ با اعلام ارتداد،  کار جبهه ملی را تمام شده می انگارند ولی این حربه نیز کارا نیست. گرایش مردم براه مصدق وتشکل جبهه ملی کاستی نمی گیرد ومردم ارتداد را برنامه ای سیاسی برای حذ ف جبهه ملی از صحنه مبارزات ملی می شناسند .وقایع خونین سالهای ۱۳۶۶ به بعد جامعه را درخفقانی وسیع قرار می دهد .

درسالهای۱۳۶۹و۱۳۶۸ گروهی درداخل وخارج کشورازفشار حاکمیت برجبهه ملی بفکر بهره برداری افتاده وانحلال جبهه ملی را مطرح می نمایند. تلاش های اعضاء جبهه ملی  درداخل کشور وپیام دکترکریم سنجابی به کنگره جبهه ملی اروپا در سال  ۱۳۶۹ مبنی براین که جبهه ملی، خانه ملت ایرانست و,احدی حق انحلال آن را ندارد، سدی در راه مخالفین جبهه ملی میشود.  ازدوران رئیس جمهوری آقای خاتمی که روی دیگری از حکومت جمهوری اسلامی بعنوان دوران کاهش شد ت عمل در برابردگر اندیشان است. جبهه ملی ونام مصدق مورد اقبال بیشتر مردم ایران قرار می گیرد. درآبان ماه سال ۱۳۸۲ پلنوم سازمانهای جبهه ملی داخل کشور تشکیل می شود ودر آن هفت اصل که مجموعه ای از باورهای جبهه ملی می باشد به تصویب رسیده واعلام می گردد. دراین اصول خواست های جبهه ملی که استقرار حاکمیت ملی دریک حکومت جمهوری برخاسته ازاراده عمومی و لزوم جدایی دین از حکومت وحفظ تمامیت ارضی واستقلال کشوراست به آگاهی همه کسانی که میخواهند درجبهه ملی عضویت داشته باشند می رسد.

دراین راستا جبهه ملی ایران هرگونه حکومت موروثی را خواه نظام سلطنتی شاهان پس از اعلام مشروطه درایران یا جمهوری هایی که به موروثی شدن انجامیده است وحکومت های مبتنی بریک ایدئولوژِی خاص و خلاصه هرنوع حکومت استبدادی را مطرودمی شمارد. تجربه به ما آموخته است که ارآنچه به استبداد انجامیده است دوری کنیم .

پس از این اعلام مشخص و آشکار، عده ای این اصل اساسی را درجبهه ملی نادیده گرفته و می کوشند با نفوذ در جبهه ملی داخل و یا خارج کشوربنام جبهه ملی چنین القا کنند که درجبهه ملی نوع حکومت مشخص نیست وهمگام با بازماندگان رژیم سلطنتی درسمینارها وکنگره ها همراهی خود را نشان می دهند تا بد ینوسیله جبهه ملی را سلطنت طلب معرفی کنند واز اعتبار و اعتماد عمومی نسبت به جبهه ملی ایران به سود عناصری که بطور بنیادی افکاری متضاد با دمکراسی و آزادیخواهی دارند استفاده کنند.

دراروپا و آمریکا دربرابرشخصیت های اصیل و شناخته شده جبهه ملی اقدام به اعلام ظهور! جبهه ملی های جدید می کنند. نمونه دیگر این حرکت در برنامه رادیو تلویزیون امریکا به تاریخ دوازدهم خرداد ۸۷ کاملا نمایان میشود. دو فرد معرفی شده از سوی مجری برنامه بنام عضوجبهه ملی مطالبی عنوان کردند که با نظریات جبهه ملی درمغایرت تام بود.

هیئت رهبری و اجرائی جبهه ملی این سخنان را با صراحت رد کرده ودربیانیه ای با عنوان هشدارمهم، مطالب ونظریات گفته شده درآن برنامه را بطور کلی درتضاد با اصول اعتقادی جبهه ملی ایران و برای لطمه زدن به جبهه ملی ایران دانستند.

رادیو و تلویزیون آمریکا به ظاهر این برنامه را درپی سمیناری بنام همبستگی که دردانشگاه مریلند امریکا تشکیل شده ترتیب داده بود که اگر نگاهی اجمالی به پیامهای رد و بدل شده درآن سمینار بیافکنیم، خواهیم دید که به غیراز دوسه پیام چند سطری تشریفاتی اکثر سخنرانان و پیام دهندگان از راههای دور و نزدیک نه درمسیرایجاد همبستگی درجبهه ملی بل درراه ازهم پاشی آن افاده کلام نموده اند. یکی اصرار می ورزد که میراث مصدق عامل پراکندگی ا ست وآنچه پیروان مصدق با رفتن زندان وتحمل انواع سختی ها وشکنجه ها متحمل شده اند نه نتیجه داده ونتیجه خواهد داد و لذا جوانان باید راهی نوبرگزینند. و دومی که ازشیفتگان نظام استبدادی منحط سلطنتی است تظاهر به حمایت از جوانان می نماید که گویا سالمندان قدیمی انها را به جبهه ملی راه نمی دهند! و مشاهده می کنیم که یکی از دونفر دعوت شدگان به برنامه رادیوـ تلویزیون آمریکا، آقای بهرام بهرامیان، با سابقه ای روشن درهمکاری با مخالفان جبهه ملی به دروغ،  خود را رابط  بین محمد رضا شاه و سران جبهه ملی به مدت هشت سال معرفی می کند. دروغ  آنقدربزرگ است که نه فقط  سودی برای گوینده به بار نمی آورد بلکه با هشداری تند وسریع ازسوی رهبری واجرائی جبهه ملی تکذ یب م یشود.

همزمان با تکذ یب ازسوی جبهه ملی ایران آقای سیف دبیرکل حزب ملت ایران که ازمبارزان آگاه زمان ما می باشد نیز این سخن را تقلب ودروغ می نامد.

اقدام قاطع وبجای جبهه ملی عواملی را که در فکرند تا از نام نیک جبهه ملی سود برند نگران می کند. درسایتی شخصی که خبرگزاری جبهه ملی نامیده میشود ( می گویند معرف دوفرد مذکور به رادیوـ تلویزیون آمریکا صاحب همین سایت بوده است ) خبری می آید که آقای ادیب برومند رئیس هیئت رهبری و شورای مرکزی جبهه ملی، آقای بهرامیان را می شناسد وتایید کرده است. و وقتی که آقای ادیب برومند آن را تکذیب می کند، سلطنت طلبان وابسته به خاندان پهلوی و بعضی که بنام جبهه ملی سخنان آنان را تکرار می کنند درخارج کشورو در داخل جبهه ملی هم یکی دونفری از هشداربجای جبهه ملی به خشم می آیند. نخست سخن دلسوزانه است! که برنامه رادیوـ تلویزیون آمریکا مگر چه اهمیتی داشت و این که سخنان دونفر از اعضاء که ارزش پاسخگویی نداشت. اما نمی خواهند توجه داشته باشند که برنامه رادیو و تلویزیون آمریکا بینندگان بسیار دارد ومنظور برنامه ریزان القاء مطالب  در اذهان مردم است واگر مسئولین جبهه ملی ساکت می ماندند، سکوت آنها دلیلی بر صحت گفته های غلط تلقی می شد.

نویسنده ی مقاله ای بنام دو دریچه  برباغ سوخته  با مغالطه ای شگفت آور تکذ یب جبهه ملی ورئیس شورای مرکزی آنرا بلا تکلیفی می نامد. ولی بدون توجه برآن که چگونه رد ادعای عواملی که میخواهند جبهه ملی را بی اعتبار نمایند و به دروغ های بزرگی توسل جسته اند، بلاتکلیفی است، اگر چنین است  پس تکلیف چیست؟  نویسنده مذکور درمقام اثبات اینست که آن دو نفر شرکت کننده دربرنامه تلویزیونی، عضوجبهه ملی بوده اند و سخن بجا گفته اند و با این مقدمه، نتیجه می گیرند (...آقای بهرامیان راز مگوئی را فاش کرده اند که ما نباید ازآن اطلاع داشته باشیم) آیا همه صغری وکبری چیدن ها برای رسیدن بهمین منظور نیست؟ در هیچیک از کتابهای خاطرات ویا نوشته های سران جبهه ملی ایران درسالهای ۵۰تا ۵۸ نامی از بهرامیان  نیست اما درکتاب درمحضر حاجی آقا که شرح مختصری از شکنجه دکترداوران و دکتر بهبهانی درزندان های جمهوری اسلامی است. درچند جا اورا عضو سازمان سیا دانسته اند و در اسناد منتشر شده سفارت آمریکا هم براین وابستگی مُهر تائید زده اند.

نویسنده مذکور تکذیب دروغ را بد اخلاقی می داند. غافل ازآن که کوششی عبث است که سران جبهه ملی را به بی توجهی به اخلاق درسیاست متهم نمود. نه عوامل حکومت شاه در بیست وپنج سال دیکتاتوری بعد از کودتا توانستند نقطه ضعف اخلاقی درسران جبهه ملی بیابند که اگر می یافتند چه ها که نمی کردند ونه نظام جمهوری اسلامی با در دست داشتن همه اسناد واطلاعات توانست برآنان تهمتی وارد کند.

آقای ادیب برومند هم ازهمان سران است. سوابق مبارزاتی رئیس فعلی شورای جبهه ملی هم  در خود شصت سال پویندگی راه مصدق وهدایت جبهه ملی در شرایطی بحرانی و حسا س وبدون انحراف را داراست. بیش از شصت سال مبارزه با حفظ باورهای اصیل جبهه ملی نشان از صداقت واستواری ایشان دارد. درکنار این گفتارها و نوشتارها  از مصاحبه یک عضو هیئت اجرائی درداخل کشور با یک سایت اینترنتی که برخلاف اصول تشکیلاتی بخشی از گفتگوهای یک جلسه چند ساعته را با سلیقه شخصی دراختیار آن سایت جهت انتشار قرارداده اند، بعضی به هیجان آمدند. مصاحبه کننده  بخشی از مطالب را به دلخواه بیان داشته اند واین خود مصداق لا اله گفتن والا الله آنرا نگفتن است ومعاندین جبهه ملی شادمانه ازاین مصاحبه برای سست کردن هشدار مهم جبهه ملی درمقام بهره جستن افتادند که تلاشی مذبوحانه بنظر میاید.

یکی از مفسرین رادیوـ تلویزیون آمریکا که معمولا ازلندن سخن می گوید وهمیشه بر سلطنت از دست رفته خاندان پهلوی وا اسف ها سرمیدهد نیز برای کمک به عواملی که  سازمان هایی بنام جبهه ملی هرروزدر اروپا وامریکا می سازند آمده واوکه وقتی نام کودتای ننگین ۲۸مرداد به میان می آید، خشمگین بانگ برمی دارد که اینها را به تاریخ بسپارید.

هشدار جبهه ملی را مانعی  بردراختیارگرفتن جبهه ملی توسط ساواکی های سابق ودلباختگان سلطنت خاندان پهلوی دانسته است وجبهه ملی را مورد شماتت قرارداده است که این خود دلیلی براصالت جبهه ملی است.

درپی موضع گیری های مختلف مصاحبه ای نیز آقای دکتر موسویان رئیس هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران درداخل کشور دارد که ضمن بیان اصول وباورهای جبهه ملی ایران نگرانی خود را از اقدامات عناصری بنام جبهه ملی درداخل وخارج کشور بیان مینمایند آنجه در مصاحبه دکتر موسویان بیشتر به چشم می خورد آنست که سخنان وابستگان شناخته شده بیگانگان و گفته ها و تاکیدات بعضی در ایران یکسان است وگوئی ازیک منبع سرچشمه می گیرد وباید هشیار بود.(دکتر حسین موسویان که دارای سابقه ای روشن از سالهای 39 به بعد در جبهه ملی ایران است عضو شورای مرکزی از آغاز انقلاب تا به امروز وحدود بیست ونه سال عضو ورئیس هیئت اجرائیه جبهه ملی بوده وچند سا ل مدیریت داخلی روزنامه پیام جبهه ملی که صاحب امتیاز آن، روانشاد دکتر مهدی آذر ومدیر مسئول آان زنده یاد آقای اصغر پارسا بوده را بعهده داشته است. موضعگیری های این نشریه که رسما ارگان جبهه ملی ایران بود در جو ملتهب سالهای اولیه انقلاب درمبارزه با انحراف انقلاب تاثیری بسزا داشته است .دکترموسویان اکنون نیز رئیس هیئت اجرائیه ومسئول تشکیلات جبهه ملی در داخل کشور است)

با توجه به برنامه های گذشته برای نفوذ وایجاد انحراف درجبهه ملی این نگرانی فقط نگرانی هیئت های رهبری و اجرائی جبهه ملی نیست. همه اعضاء وهواداران جبهه ملی ازاین که افرادی می کوشند جبهه ملی را به کژراهه برند نگرانند.

جبهه ملی ایران باید با هشیاری کامل با باز بودن درها بروی همه نیروهای معتقد به آزادی و دمکراسی و دیگراصول و باورهای جبهه ملی برای رسیدن به حاکمیت ملی تلاش کند.  رسیدن به حاکمیت ملی هماهنگی همه نیروهای ملی را می طلبد.

اتکا به آراء عمومی همان ملت گرائی است, راهی که مصدق بزرگ بما آموخته است ودراین راه باید از نفوذ آنان که در پوشش آزادی و دمکراسی برای استبدادی دیگرمردم را می خواهند بفریبند پیشگیری نمود.

مهدی مویدزاده

 سی ویکم تیرماه ۱۳۸۷

 

زیرنویس:

 

 ۱- دردوره شانزدهم نمایندگان جبهه ملی دوگروه بودند:

 

 اول آنها که به آزادی واستقلال مملکت ایمان داشتند وهیچ چیز آنها را ازعقیده خود منحرف نمی کرد وتا آخرین لحظه درعقیده خود باقی ماندند.

دوم آنها که آزادی و استقلال را وسیله پیشرفت و مفام قرارداده بودند و از همان اول تشکیل دولتِ اینجانب سرلشکر زاهدی را نامزد نخست وزیری کردند که من بعد ازغائله ۲۳ تیر۱۳۳۰ازآن مطلع شدم.

(ازکتاب خاطرات وتالمات دکتر مصدق ص۱۴۷).