جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۴ مارس ۲۰۰۸

مادران

خاوران را گل افشان کردند

 

 

امروز به مناسبت نوروز، خانواده های جانباختگان، به همراه جمع کثیری از مردم، در گورستان خاوارن گرد هم آمدند.

حضور گسترده مردم، بخصوص جوانان، با دسته های گل، جلوه زیبای به این گلستان داده بود.

همه جا غرق گل بود،  مادران جانباختگان، مادران بهترین فرزندان آفتاب، که *مدال صلح، به سینه نشانده اند، و این مدالها را  با دلی آکنده از اندوه و درد، اما سری افراشته  و مغرور، به حاضران خوش آمد می گفتند و با سبزه هائی که با یاد عزیزانشان کاشته بودند، آرامگاه آنان را سبزه باران و گل افشان کردند.

چه زیباست غرور و سرافرازیشان، و چه دلنشین است متانت و استواریشان.

مراسم با یک دقیقه سکوت و خواندن قطعه شعری بمناسبت نوروز توسط یک از اعضای خانواده جانباختگان شروع شد و پس از آن چندین تن از اعضای این خانواده ها با خواندن شعر و مقاله مراسم را ادامه دادند.

آقای زرافشان هم با پیام تبریک به مناسبت روز زن سخن خود را آغاز نمود و یاد این جانباختگان را گرامیداشت.

عده ای از جوانان که از اعضای همین خانواده ها بودند، قطعات موسیقی زیبای نواختند و ترانه هائی به یاد آن عزیزان، که کمتر خاطره ای از آنها به ذهنشان مانده است، سرودند. فرزندان جانباختگان، با حضور فعال در گلزار، تمام لحطات در تلاش و تکاپو بودند تا این مراسم به نحو پسندیده ای برگزار شود. آنان با دقت، ظرافت و وسواس خاصی، گل و سبزه بر خاک می افشاندند و می نشاندند.

در این مراسم تقریبا هیچ مامورحکومتی حضور نداشت و مراسم به آرامی ادامه یافت، شکوه و عظمت آن بقدری بود که همه را تحت تاثیر قرار می داد.

چندین مقاله و شعر خوانده شد و در پایان مراسم، به رسم همیشه، همگی با خواندن سرود، سرتاسر خاوران را، آنجائی که دلبندانشان آرامیده اند، گل باران کردند.

حضور مادرانی که توسط نوه های خود کمک می شدند، تا بتوانند این مسیر را طی کنند، آمیخته از غرور و صلابت و پایمردی بود. آخر آنان برای حفظ این خاک مرارتها کشیده اند.

خواهر یکی از این جانباختگان قطعه زیر را به مناسبت این روز در مراسم سروده است .

 

 

به مناسبت بیستمین نوروز

 

می خواهند تاریخ حماسه تان را فراموش کنیم

می خو اهند یادمان برود که از حلقه های یادبود همسرانتان هم گذشت نکر دند

لباسها، نو شته ها ،عکسها و وصیت نا مه ها یتان را هم ندادند

گویی بس نبود که پیکر بی جانتان را با آهک متلا شی کردند

می خو اهند ، استخوانهای شلاق خورده اتان را مخفی کنند

می خواهند تاریخ ، جسم بی نیاز به کفن تان را

که اندیشه ها ی سپید مصممش می کرد فراموش کنیم

می خواهند گلستان را گورستان کنند

پیراهن چهار خانه ، اندام استخوانی ، مو های سیاه ، سفید و جو گندمی

که از لابه لای دوغاب ماسه و آهک

با سیلا ب های بارا ن بیرون زده بود فراموش کنیم

و قار قار کلاغ های نفرینی تابستان 67 را بر فراز گلستان خا وران

بطری های فرو رفته در زمین آ هکین برای سیرابی چند ساعته ی  گلهای گلستان

و عطش فرزندان مات ومبهوت تان را در آن بیابان بی آب و علف

که می گشتند تا به تکه زمینی حس یابند و بر آن سنگی نشان کنند و گور خیالی بابا را علامت بزنند

می خواهند این سند خاکی را از ما بگیرند

خاک پر از برکه و زر را

تا تبدیل به گورستانی عادی نمایند

آنها غافلند که ما نزدیکان به خون خفتگان گلستان تا زنده ایم

آ رزوی این رذالت را بر دل سیاه کور دلان باقی خواهیم نهاد

ما امسال را هم بهار با تجدید عهد با عزیزانمان شروع می کنیم و با درسی که از مقاومت ، شهامت و پایداریشان آ موخته ایم ، تا اثبات بی گناهیشان از پای نمی نشینیم

 

باشد که دیگر این جنایت ها در تاریخ تکرار نگردد

(* این مدالها بدلیل شرکت این مادران در انتشار قعطنامه صلح به آنان اهدا شده است.)

(*برکه و زر اشاره به شعر خاوران )

 

 

 زنده باد آزادی ، زنده باد خاطره ی تابناک تمامی جانباختگان راه آزادی و دمکراسی

 

 

دادخواهان کشتار 67

جمعه 24 اسفند 1386 برابر 14 مارس 2008