شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۶ - ۲ فوريه ۲۰۰۸

میهنم با من بیگانه است

مهستی شاهرخی

 

برای خاطره "بیگانه ای در من" اثر شکوه میرزادگی

 

بیگانه ای در من می لولد

نطفه ای غریب

جنینی پیر از دیاری دور

که در درون خود پروردمش

تا مرا در درون خود ببلعد

بیگانه ام، بیگانه با خود

غریبه برای همسر و معشوق خود

بیگانه با سرزمینم

بیگانه در سرزمینم

بیگانه پرورم من

در پیکر غربی ام شرق را می زایم

و جسم شرقی ام گهواره ی بیگانگان می شود

نطفه ام، فرزندم، کودک بیگانه ام

می کشد، می کشدم

 

زنم، در زهدانم مرد پرورم

مردم، مردسالاری مرا می کشد

مومنم، تواب می شوم

بی دینم، تواب می شوم

کمونیستم، ملاپرور می شوم

با ایمانم، بی ایمان می شوم

جمع اضدادم، پدیده ای ناشناسم

بیگانه ضربدر بیگانه ضربدر بیگانه ضربدر بیگانه

بیگانه به توان بیگانه ضربدر بیگانه به توان بیگانه

هزاران بار بیگانه ام

هزاران بیگانه در من می لولد

بیگانه ای با خود

بیگانه ام با من

ایرانی ام دیگر

همینم من