رابین هود دزد
اکبر عطری
زمانی که احمدی نژاد را شورای شهر تهران
بعنوان شهردار معرفی کرد . ایشان با راه
انداختن تبلیغات عوام فریببانه نظیر امتناع از رفتن به دفتر لوکس شهردار قبلی ، توزیع آش
در خیبانهای تهران و دادن وام ازدواج برای تازه زوجها سعی میکرد خود را
حامی مستضعفان معرفی کند و برای اثبات آن
با آن سرو صورت ژولیده با
کفشهای پاره و لباسهای کهنه تور ملاقات با مردم در مناطق تهران را راه انداخت. از سوی
دیگر برای اینکه نشان دهد در مدیریت نیز کارآمد هست اعلام کرد که ۴۵ روزه همه ی
چاله چوله های تهران را آسفالت خواهد کرد هر چند تا آخر نتوانست اینکار را انجام دهد. هر
چند اندک زمانی از روی کار آمدنش در شهرداری نگذشته بود بخاطر واگزاری بدون حساب کتاب و مناقصه
پروژه ها به فرماندهان سپاه بسیاری دادشان در آمد اما هیچکس انتظار نداشت که خود
رابینهود و اطرافیانش دزد از آب در بیایند.
از آنجا که در جمهوری
اسلامی هاشمی و خانواده ی وی را به عنوان نماد فساد می شناسند و بعضا آن را حتی به اطرافیان آن تسری
میدهند. اما در دوره ی مدیریت کوتاه
احمدی نژاد آمار و ارقام سرقت شده یامفقود شده ی پول شهرداری تهران بیسابقه بوده و روی
خانواده ی هاشمی را سفید کرده است چرا که با وجود حضور قدرتمند هاشمی در دوره ی
حیات جمهوری اسلامی در هرم قدرت چنین مساله بیسابقه بوده هست اگر خانواده ی هاشمی متهم هستند که با راه
انداختن شرکتهای صوری به چپاول بیت
المال
پرداختند اما احمدی نژاد ضرورتی بر اینکار ندیده است مستقیم از جیب
شهرداری تهران دزدی
کرده است طوری که صدای فداییان دیروز خودش در شورای شهر تهران هم در آمده است و
مسوولین مربوطه ی شهرداری و شورای شهر تهران اعلام کردند که 3500 میلیارد
ریال از حساب شهرداری در دوره ی احمدی نژاد نا پدید شده و سندی هم که نشان دهد هزینه ها با دستور کی و برای چی هزینه شده وجود ندارد.
مثل اینکه طفلک از همان
ابتدا در فکر هزینه های آتی خود بوده است و آنها را هزینه تبلیغات انتخاباتی خود کرده است.
اما با توجه توهمات این پریشان حال می توان گمانه
های دیگر هم داشت که این
مبالغ را با اجازه ی رهبری برای حزب الله یا حماس و مقتدی صدر و احیانا برای دیگران
فرستاده تا در راه جهاد علیه کفار هزینه شود . به هر حال این مدعیان دروغگو که
ادعای مبارزه با مفاسد اقتصادی را داشتند و خود را یاور مستضعفین جا می زدند
حال باید توضیح دهند که با اموال آنها چه کردند؟ هر چند خطابه های خنده دار
رهبری در مورد مبارزه با فساد معنایش بر همگان آشکار هست چرا که در ایران
فساد افراد و دستگاهها بر حسب دوری و نزدیکی به رهبری و بیت وی تفاوت می کند یعنی آنها
هر چقدر به رهبری و بیت ایشان نزدیکتر باشند فساد در آنها بیشتر هست . از سویی در قاموس
رهبری مبارزه با فساد یعنی گوشمالی کسانیکه که منویات ایشان را کامل
بجا نیاوردند یا صورت حساب نزدیکان وی را نپرداختند و این مساله را در برخورد با شهردار
قدرتمند تهران که از حمایت کامل هاشمی بر خوردار بود دیده شد
چون
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ غلامحسین
کرباسچی از کاندیدای رهبری یعنی ناطق نوری حمایت نکرده و امکانات شهرداری
را در حد ممکن برای حمایت از خاتمی بسیج کرد دیدیم که چگونه با فرمان رهبری برای وی و
شهردارانش در مناطق تهران پرونده سازی
کرده و به اتفاق همه ی آنها را بازداشت کردند و حتی آنها را در زندان برای گرفتن اعتراف به
بدترین شکل شکنجه کردند هر چند مثل در همه ی پرونده ها در نهایت عموم آنها از اتهامات وارده تبرئه و آزاد شدند.
فقط چنین مسائلی را در ایران می توان سراغ گرفت چرا که در حکومتهای دموکراتیک
وزیر و نخست وزیر با
کوچکترین تخلف و
ابهام در پرونده ی مالی و سیاسیشان با عذر خواهی استعفا می دهند و در بسیاری مواقع
سر از زندان در می آورند . برای مثال معمار وحدت دو آلمان ، نخست وزیر ژاپن ، وزیر کشور
انگلیس و بسیار کسان دیگر بخاطر تخلفات کوچک با عذر خواهی برای همیشه از عالم
سیاست خدا حافظی کرده و یا بعد از رفع ابهامات با آرای مجدد شهروندان باز گشتند.
فاجعه در ایران در اینجاست که با نبود مطبوعات و
احزاب آزاد
چگونه شاه دزد خود را رابین هود جا می زند ودر خلا اطلاع رسانی آزاد به غارت اموال ملت مشغولند و
اخباری که از دزدیهای محافل پنهان آنها
بیرون درز می کند مانند کوه
یخی ، فقط بخش کوچک آن قابل رویت هست.
همگان نیک می دانندکه چشم فرشته ی عدالت در
جمهوری اسلامی کور است اما پرسش مهم این هست که چرا احزاب و رسانه ها
و دیگران در
این خصوص سکوت کرده اند؟ چرا برای افرادی که احمدی نژاد را رابین هود
می انگاشتند نمی
گویند که ایشان شاه دزد هست و کفشهای کهنه و لباس پاره و مقدس مابی وی جز
عوامفریبی چیزی بیش نیست.
احمدی نژاد که در شوی انتخاباتی نهمین دوره ی
ریاست جمهوری با کمک رهبری و شورای نگهبان سپاه و بسیج و طرح شعارهای پوپولیستی بر سایر
شخصیتهای این نمایش غلبه کرده
و در جایگاه ریاست جمهوری نشسته است و این مصادف شده با افزایش بی سابقه درآمد نفت.وی
که شعار اساسی خود را مبارزه با فساد و آوردن نفت بر سفره ی مردم گذاشته بود اما بعد از انتخاب دچار پریشان حالی شده یک
روز ادعای معجزه می کند روز دیگر
تصمیم به محو اسراییل می گیرد و از این رهگذر هزینه های سنگینی بر کشور تحمیل می کند و بجای
دفاع از مستضعفین و مبارزه با مفاسد اقتصادی دفاع از گروههای متهم به تروریستی را الویت قرار می دهد و امروز معلو م گشته
که خود فساد می کند
اگر
در این خصوص افشاگری صورت نگیرد کسی که در یک دوره ی کوتاه مدیریت خود در شهرداری یک قلم دزدیش ۳۵۰۰میلیارد ریال هست در جایگاه ریاست جمهوری چه خواهد کرد؟ هر چند در مورد درآمدهای نفتی هم صحبت معلوم نبودن ۷میلیارد از آنها مطرح شده است .
اسفبار تر از همه دستور خصوصی سازی آقای خامنه ای
هست که قرار هست که تعدادی ازشرکتهای
دولتی و مصادره ای را به بخش خصوصی واگذار
کنند که ارزش آنها بالای ۱۲۰میلیارد دلار
هست
حال تصور کنید که رابین هود دزد هم مجری آن هست
.بنابراین باید منتظر خرید و فروش ایران به دست برخی سرداران سپاه حامی رابین هود
بود .