راستها، برنده انتخابات سوئد
کوروش گلنام
چهارشنبه 29 شهریور 1385 ـ 20 سپتامبر 2006
بلوک راست سوئد(آبی ها، 4 حزب دست راستی سوئد که سه حزب آن نشان و آرم آبی
دارند)، در بر گیرنده حزب های میانه رو، مردم، مرکز(تنها حزب این بلوک با آرم سبز)
و دمکرات مسیحی ها توانست با همآهنگی، برنامه ریزی و تدارک درست تر و بهتر در
مبارزه انتخاباتی، با اختلاف تنها 9/1 درسد، رقیب نیرومند خود، بلوک چپ (قرمز و
سبز ها)در بر گیرنده حزب های سوسیال دمکرات، چپ و محیط زیست را شکست داده و پس از
گذشت 12سال از واپسین بار ی که راست ها به قدرت دست یافتند، دوباره دولت و قدرت را
از آن خود سازد.
نکته ها و دانستنی هایی در باره این انتخابات
1 ـ انتخابات در سوئد می تواند نمونه بسیار روشن و خوبی از
پذیرش و باور به دموکراسی باشد. با آن که حزب
سوسیال دموکرات سوئد هنوز بزرگترین، نیرومند ترین، با تجربه ترین و با
اعتبار ترین حزب و سازنده اصلی سوئد مدرن و "مدل سوئد" بوده و در این
انتخابات نیز از همه حزب ها، میزان رأی ای گاه بسیار، بسیار بیشتر داشته است(35،2%
رأی ها) و در حالیکه سرسخت ترین ونیرومندترین همآورد راست او، حزب میانه رو، درسد
آرایش بسیار کمتر بود(تنها 26،1% رای ها) ولی چون حزب میانه رو با یاری و بر آورد
رأی های 3 حزب راست دیگر در جمع به 48،1 % رأی ها در برابر 46،2 برای بلوک چپ یعنی
برتریای با تنها 1،9% آرای بیشتر دست یافت، میانه رو ها پست نخست وزیری و مسئولیت
پایه ریزی کابینه تازه را ازآن خود ساختند.
2 ـ 35،2 % رأی ها، بدترین نتیجه انتخاباتی سوسیال دموکراتها
از 1914(آغاز جنگ جهانی نخست) تا کنون بوده است.(اصل برآورداز روزنامه افتن بلادت،
دوشنبه 18 سپتامبر /روز پس از انتخابات/ص 2 سرمقاله)
3 ـ میانه رو ها در برابر با به دست آوردن 26،1 % رأی ها، به
یکی از بهترین نتیجه های انتخاباتی این حزب در دوران نوین و از 1928 به این سو،
دست یافتند.(اصل برآورد از همآن روزنامه)
4 ـ یوران پرشن رهبر حزب سوسیال دمکرات سوئد، اندکی پیش از
روشن شدن نتیجه پایانی انتخابات، در یک سخنرانی در جایگاه ویژه گردهمآیی انتخاباتی هواداران خود، شکست خود و
حزیش را پذیرفته و کناره گیری خود را پس از کنگره فوق العاده حزب در 6 ماه آینده و
سپردن سکان کشتی حزب به نیرویی جوان تر اعلام داشت. او آشکارا گفت که دیگر دوران
رهبری او گذشته است و او توانایی لازم را در این آخرین مبارزه انتخاباتی نداشته
است.(با ایران سنجش کنید که چگونه متهمین به آدم کشی با همه بی شرمی بر مردم
فرمانروایی کرده و کمترین مسئولیتی در برابر کارها و رفتار خود و در برابر مردم
نداشته و هر کاری که می خواهند انجام داده و رهبر مقام "دائم العمری"
دارد!). ولی او به روشنی گفت که حزب ما اکنون در جایگاه اپوزیسیون به سختی مبارزه
کرده، دوباره به قدرت بازگشته واجازه نخواهد داد که راست ها بر این کشور حکومت
کنند.
5 ـ فردریک راینفلد رهبر میانه رو ها، در سخنرانی پس از
انتخاباتی خود، بسیار خودخواهانه و سرشار از مستی پیروزی نه چندان سخت، سخن رانی
کرد و پیروزی خود و دیگر حزب های دست راستی همراه را بیش از آنچه که بود نشان داد،
زیرا بیشتر پیش بینی های پیش از انتخابات، پیروزی راست ها را در اندازه و در سدی
بیشتر و نه چنین نزدیک و شانه به شانه، پیش بینی کرده بودند.
سنجش آماری انتخابات پیشین و انتخابات تازه
6 ـ بازندگان از دیدگاه سنجش اندازه رأی آنها با انتخابات
گذشته:
اگر به نتایج آماری انتخابات پیشین و سنجش آن با این دور انتخابات بپردازیم،
بازنده اصلی حزب سوسیال دموکرات نیست بلکه حزب دست راستی مردم است که درست چند روز
پیش از انتخابات با برملا شدن نفوذ در برنامه های رایانه ای حزب سوسیال دموکرات و
جاسوسی در برنامه های آنها و دروغ پردازی "لاش لیون بری" رهبر حزب پس از
رو شدن ماجرا که تنی چند از کادرهای بالای حزبی آنها و به گمان بسیار خود رهبرحزب
در اندازه هایی کم وزیاد در آن همکاری داشته اند(دادگاه پی گیر ماجرا است و
احتمالن 2 تا 3 تن از کادرهای این حزب به زندان محکوم خواهند شد)، که چون انفجار
بمبی در سوئد هیاهو بپا کرد، ، ضربه سهمگینی دریافت کرده و به میزان 5،9 % از رای
های خود در برابری با انتخابات پیشین(13،4% ) را از دست داده و تنها به 7،5% رأی
ها بسنده کند.
در رده دوم حزب سوسیال دموکرات قرار می گیرد که 4،6 % رآی های خود را از دست
داده و میزان رأی هایش از 39،8% به 35،2 % پایین آمد.
بازندگان دیگر در بر گیرنده حزب دست راستی دموکرات مسیحی(2،6 ـ در سدیعنی از
9،2% به 6،6% کاهش)و نیزحزب چپ بود که با همآن میزان کاهش رأی، (از 8،4% به 5،8%)
روبرو شد.
7 ـ برندگان از دیدگاه سنجش اندازه رأی آنها با انتخابات
گذشته:
برنده نخست و بی گفتگوی این انتخابات
از این دیدگاه نیز، حزب میانه رو سوئد است که در برابری با انتخابات 4 سال
پیش(15،1% رآی ها) به گونه ای شگفت انگیز با 10،9 درسد افزایش 26،1 % رآی مردم را
از آن خود ساخت.
از شگفتی های دیگراین انتخابات، افزایش رأی حزب های کوچک است (هنوز هیچیک به
تنهایی درسراسر کشور به میزان 4 درسدنرسیده اند و به پارلمان راه نیافته اند) که
رأی های همه آنها در جمع از 2،6% در 2002 به 5،7% در 2006 رسید. از آن میان می
توان از حزب نامی به مخالفت با بیگانگان،
"دموکرات های سوئد" نام برد که با آنکه به مجلس راه نیافت ولی بامشارکت
در 78 شهرداری/کمون/ سوئد با 189 نماینده و 3 نماینده در 3 استانداری، به رشدی
ترسناک دست یافت (در انتخابات 2002 آنها تنها 49 نماینده در 29 کمون سوئد داشتند).
به دست آوردن 8% رأی ها در شهر مهم بندری جنوب سوئد چون مالمو که بزرگترین گروه
های مهاجر را در خود جا داده و میزان بزه کاری در آن بسیار بالااست، از اهمیت ویژه
ای بر خوردار است. همچنین در دیگر شهر جنوبی سوئد، لندسکرونا که از هر 5 رأی یکی
به این حزب داده شده و 12% رأی را از آن این حزب مخالف با بودن بیگانگان در سوئد
نموده است. در جمع، این حزب در بخش های جنوبی سوئد بسیار رشد نموده است و میزان
رای های پارلمانی(سراسر سوئد) آن از 1،4 به 1،9% رسیده است.
برنده پر سرو وصدای دیگر، حزب دست راستی مرکز بود که با 1،7 در سد رشد از 6،2%
به 7،9 % دست یافت و پس از میانه رو ها دومین حزب بلوک راست بود که میزان رأی هایش
افزایش یافت.
8 ـ رویهمرفته،
کمون های سراسر شمال سوئد که از گستره بیشتر ولی به انگیزه سرما و دوری از مرزهای
اروپای مرکزی و جنوبی از جمعیت کمتری بر خوردار است، تمامن در دست بلوک چپ حتا تا
در بخش هایی تا مرز بیش از 70% رأی ها است به اضافه شهرهایی در میانه و جنوب سوئد.
ولی شهرهای بیشتری در جنوب سوئد و پایتخت سوئد استکهلم که بالاترین جمعیت سوئد 9
میلیونی را در خود جای داده است، مرکز اصلی راست های سوئد است. در کوتنبرگ سوئد،
دومین شهر بزرگ و مهم سوئد، هر یک از 2 بلوک به 9 کرسی پارلمانی دست یافتند و
میزان کرسی های سوسیال دموکرات ها و حزب میانه هر یک 5 کرسی شد که برای میانه رو
ها پیروزی بزرگی بود زیرا رأی های آنها
به میزان 9% افزایش یافته بود اما سوسیال دموکراتها به میزان 4،9% کاهش
داشتند.
9 ـ تنها حزبی که در سراسر سوئد و در همگی شهرها حتا در تمام
شمال سوئد، که راست ها شکست سختی خوردند، افزایش رأی داشت، حزب دست راستی میانه رو
ها بود که برای این حزب رویدادی تاریخی است.
10 ـ میزان شرکت کنندگان در این انتخابات دربرابری با
انتخابات 4 سال پیش افزایش داشته و از مرز 81،1% نیز گذشت و به 81،4% رسید که در
خور توجه ویژه است.
انگیزه شکست بلوک چپ
بلوک چپ در گفت وگو ها و رودررویی های تلویزیونی، بسیار بی برنامه و درهم
ریخته نشان داد با آنکه می توانست با سازماندهی و همآهنگی درست، به سادگی راست ها
را که همچنان بر سیاست های کهنه خود هم چون "خصوصی سازی" و یا به سخن
دیگر "خصوصی بازی"، کم کردن مالیات ها به بهانه مبارزه با بیکاری و پدید
آوردن امکان استخدام از سوی کارفرمایان ولی
در زیر این پوشش به سود کارفرمایان و دارایان در جامعه، پای می فشارند؛ به
گوشه رینگ سیاسی کشانده و آنها را ناک اوت کنند. راست ولی واژگونه چپ، شاید برای
نخستین بار در دوره نوین یعنی دوره پیشرفت و شکوفایی سوئد، بسیار همآهنگ و هجومی و سازمان داده شده در نبرد های
انتخاباتی شرکت کرده و با وعده های زندگی بهتر با برنامه های نوتر، با تکیه بر باز
گذاشتن هر چه بیشتر دست دارندگان سرمایه از سویی و سخت گیری ها در باره
بیکاران(بخش فراوانی ازمهاجران)،بازنشستگان پیش از زمان 65 سالگی(بسیاری
بازنشستگان هنوز حتا در زمان جوانی خود به سر می برند که میزان مهاجر ها در میان
آنها به نسبت در سد آنها در جامعه سوئد بسیار افزایش یافته که شوربختانه میزان
تقلب در میان آنها نیز بالا است) و کوشش برای بازگرداندن آنها به میدان کار، پایین
آوردن میزان یاری های مالی صندوق بیکاری و سازمان یاری های اجتماعی و بیمه دولتی
همگانی و.. از سوی دیگر پایه های پیروزی راست ها را سازمان داد.
یک انگیزه دیگر شکست چپ، سستی و چند
دستگی در حزب چپ سوئد بر سر انتخاب رهبر تازه خود"لاش اؤلی" بود که خود
را کمونیست می نامید که جامعه امروز سوئد نگرش خوبی به آن ندارد(او تنها چند ماهی
پس از گزینش خود به رهبری حزب و زیر بار فشارهای شدید همگانی، از ایده های خود پس
روی نموده و گفت که دیگر خود را کمونیست نمی نامد!). پس از گزینش او، که هم از تیز
هوشی و پیشینه سیاسی خوبی برخوردار است وهم خود فرزند کار و کوشش است و از کارگری
در راه آهن به مقام بالای حزبی، نمایندگی در پارلمان سوئد و سپس رهبری حزب رسیده
است، اختلاف دیدگاه ها و برخوردهای ایده ای در حزب چپ بالا گرفت. گروهی حزب را ترک
کردند و یا به حزب های دیگر پیوستند و یا چون "گودرون شیمن" رهبر گذشته
حزب دست به ساخت حزبی تازه زدند. این پیش آمده ها و پافشاری خود لاش اؤلی بر ایده
ها و روش های کهنه مبنی بر مبارزه با سرمایه داری و .. از میزان هواداران ورأی های
حزب چپ به شدت کاست و حتا زمانی چند آنها را در مرز برون رفت از پارلمان قرار
داد.(دوباره یاد آور شود که کمترین اندازه رأی برای شرکت در پارلمان سوئد، دست
یافتن به رویهمرفته 4 درسد رآی در سراسر سوئد است).
در باره انتخابات سوئد بسیار بیشتر می توان گفت به ویژه آنجا که به خواهیم به
کار شگفت آوری دست زده و به سنجش شیوه انتخابات، مبارزه انتخاباتی و نقش دولت، حزب
ها و مردم در آن با آنچه که زیر نام "انتخابات" در میهن ما ایران روی می
دهد، بپردازیم. کاری که جز اندوه و اشک و آه از اندازه پس افتادگی و پس ماندگی
جامعه ایران گرفتار در چنگال خرافه های ملایان و حکومت اسلامی، بهره دیگری برای ما ندارد.