وداع با رمانتیك شاعرانه

 

روسیا روشن

 

 

هاینریش هاینه  Heinrich Heine 1797 – 1856 

هوووررای كمونیسم برای دمكراتهای انقلابی !

 

   نمی دانم اینروزها اشعار دوستانی راكه پیرامون شرح اروتیك اجزاء بدن، ازجمله : نوك پستان، جنگل زیر دامن، لب های قرمز گوشتی، آتشفشان ناف ، انار و هندوانه تركیده جسم، كمند موهای كلاه گیسی ، لبخندهای بزغاله ای، و غیره سروده میشوند و در پاره ای از سایت های روشنگرانه منتشر میگردند ـ و مسئولین فرهنگی اینگونه رسانه ها برای اثبات: بلندنظری، آزادیخواهی هنری، احترام به اروتیك و یا پورنوگرافی، ژست های پان فیمینیستی، لجاجت های ضد مذهبی ، یا تشویق سرایندگان آنان، منتشر میكنند را میتوان بخشی ازاشعار رمانتیك عقب افتاده ملتی دانست كه حتا تقلید از فروغ خودرا نفهمیده یا كج فهمیده است؟ و فقط قصدش این است كه چند واژه تحریك كننده دركنار تصویر شاعره، درجایی ازجهان آسمانی اینترنتی درج گردد- درحالیكه درتابستان جوامع غرب،محل مهاجرت شاعران مذكور، اغلب در كنار هر: رود، نهر، دریاچه، استخر، كلوپ، بالكن، و اف.ك.ك ، میتوان ناظر وشاهد تماشای تن لخت اولاد آدم گردید و نیازی به طرح اینگونه عقدههای مابعدسلطنت یا پست اسلامی، نیست. خصوصا اینكه مردان “غیرشورشگر“ درآستانه قرن 21 درقلب اروپا، نیازی به اینگونه “آب بدهن انداختن“ شیطنت آمیز ندارند-.

بگذریم ! . امروز از هاینریش هاینه ، شاعر آلمانی یاد میكنیم كه بیش از یك قرن و نیم پیش، ازمكتب ادبی رمانتیك فاصله گرفت ، تا اینكه سوسیالیستها اورا یكی از دمكراتهای انقلابی زمان ماركس نامیدند.

باروی كارآمدن ناپلئون و شكست خواسته های انقلاب فرانسه، ادامه تبلیغ افكار انقلابی و روشنگرانه را شاعران و هنرمندان مجددا بعهده گرفتند . بعد از یاس و شكست اجتماعی، خیلی ها، طبیعت را به آواز درآوردند، دیگران به التماس خدای لایزال افتادند ، و گروه سوم مانند هاینه، به محفل ماركس پیوستند تا بجای رمانتیسم، سراغ جامعه و انقلاب بروند، چون با صتغتی شدن غرب، قطارهای بخاری زغالی، چه چه پرندگان را به سكوت آورده،و چراغهای گازی، مزاحم نور ماه شب چهارده میشد، یعنی دیگر جایی برای آخ و واخ رمانتیك شكمسیرها نبود. نقل قولی رواج داشت كه میگفت هركس كه درآن شرایط وانفسا شعر گوید، شاعرنیست بلكه شارلاتان است. ودر سفرنامه نویسی رمانتیك، دیگر خبری ازشرح زیبایی كوه و دره نشد، بلكه به انتقاد از كمبود های اجتماعی، حمله به ساختار دولت و جامعه ناعادلانه و تمسخر ولایت پرستی و اداهای بورژوابازی میگردید.

هاینریش هاینه ، شاعر آلمانی، یهودی تبار، همعصر ماركس، كوشید درادبیات ،ازرمانتیك انقلابی بسوی رئالیسم انتقادی برود.

او خودرا فرزند انقلاب نامید و با اعتراض به استتیك ازجهان بیگانه بی خیالها، انقلاب را نتیجه ضروری استثمارسرمایه داری دانست و خواهان وحدت هنر و سیاست شد. اوبانزدیكی به كمونیستها درسال 1843 ،سرانجام باماركس دوست شد و میگفت كه كمونیسم ضرورتا خواهد آمد ،چون آن، تنها نظم انسانی عادلانه اجتماعی است و كوشید تا سوسیالیسم تخیلی و ابتدایی سنسیمون را با فلسفه هگلی های چپ، با هم متحد كند و خبر از ضرورت یك انقلاب سوسیالیستی جهانی داد. امروزه اورا پلی میان دو مكتب ادبی رمانتیسم و رئالیسم میدانند. ماركس گویا درپاریس اغلب برای اصلاح اشعارش بدیدار اومیرفت. اهمیت اوبرای شعر مدرن جهانی را به اندازه بودلر میدانند . و مشهوریت انقلابی اش در حد پوشكین است. او خالق اشعار، سیاسی، فلسفی ، و هجوآمیز است،گرچه نماینده ایده آلهای بورژوازی ترقیخواه آن زمان نیز بود. هاینه سرانجام بدلیل آشنایی با مبارزان اجتماعی، بجای سرودن رمانتیك فرشته های دریایی، از كفن بافی كارگران ریسندگی شرق آلمان سخن گفت. دشمنان آشكار و پنهانش نیز به عظمت اواعتراف كردند.از آنجمله، بیسمارك اهمیت اورا به اندازه گوته دانست، گرچه یكی از دلایل رمانتیك شدن هاینه در جوانی، علاقه او به ادبیات خلقی بود.او به انتقاد ازادبیات احساسی و بدون موضعگیری گوته پرداخت. دراشعار هاینه، خواننده شاهد تمام موضوعات سیاسی و اجتماعی روز دوران ارتجاع حاكمیت پروسی میگردد. اوشاعری سیاسی بود كه مبلغ جمهوریخواهی و حقوق خلق گردید. هاینه مشكلات روز و رنج انسان را دوباره وارد هنر شعر نمود. انساندوستی، زیباخواهی، و مبارزه برای ایده آلها، اورادركنار مردمی ترین روشنفكران تاریخ قرار داده است .

هاینه درسال 1797 درخانواده ای بازرگان درشهر دوسلدورف آلمان بدنیا آمد ودرسال 1856 بعد از هشت سال بیماری فلج،در پاریس در تبعید درگذشت. از سال 1831 آثاراو درآلمان ممنوع شدند،چون او ازحكومت مطلقه شاهان، به فرانسه فرار كرده بود. هاینه در كلاس درس هگل و شلگل آموزش دیده بود . شومن و شوبرت بعضی از اشعار،ترانه ها، و سرودهایش را بصورت موسیقی درآوردند. آثار پایانی او در بستر بیماری، غیر از  نشانه های ناامیدی، اغلب مقاومت شخصیتی و پایداری اورا نشان میدهند. هاینه شخصا با ویكتورهوگو، آلكساندر دوما، و بالزاك دیداركرده بود. بعدها نازیها گرچه اور “یهودی ادیب“ نامیدند و كتابهایش را سوزاندند، ولی شعر مشهور (لره لای ) اورا با نام شاعری گمنام !در كتابهای درسی جا دادند تا زیبایی طبیعت آلمان را در میان دانش آموزان مطرح نمایند.

ازجمله آثار هاینه : كتاب مجموعه ترانه ها ، آلمان یك قصه زمستانی ، تصاویر سفری. آتا ترون ، رویای یك شب تابستانی، ایدهها، قطعات كوتاه انگلیسی،  وضعیت فرانسوی، پیرامون تاریخ دین و فلسفه آلمان. مكتب رمانتیك، سفر زندگی، سالنامه های فرانسوی-آلمانی با همكاری ماركس، اشعار عصر ما، كارگران ریسندگی، كشتی بردهها. وصیتنامه سیاسی، نمایشنامه نویسی فرانسوی، زنان و دختران شكسپیر، و خدایان تبعید شده. هستند.

شعرهاینه چون كاریكاتوری است كه غیر از روشنگری به طنز نیز میپردازد. مجموعه ترانه های او ، در زمان حیات، 13 بار تجدید چاپ شد و امروزه پرفروش ترین كتاب شعر در كشورهای آلمانی زبان است، گرچه اوگفته بود كه درآغاز، ناشریافتن، بخشی است از یك “شهادت طلبی نویسنده“.

هاینه میخواست كه با كمك نوشته هایش موجب آشتی دو خلق فرانسه و آلمان نیز بشود، گرچه منتقدین آنزمان آثارش را : كفرآمیز، غیراخلاقی، یهودی گونه ، و پان فرانسوی ، نام نهادند. گروه دیگری هاینه را یك منتقد یهودی شورشی معرفی نمودند. آدرنو از زخم های هاینه در تاریخ آلمان میگفت . هاینر مولر از بخیه زخمهایی كه هنوز در پیكر فرهنگ بهبود نیافته اند. موافقین، هاینه را مهمترین شاعر زمان خود و یكی از بهترین شاعران تاریخ ادبیات غرب بشمار می آورند. در كشورهای بلوك شرق سابق، جایزه (هاینریش هاینه) برای اهل قلم تعیین گردید، و در غرب، در شهر محل تولدش، دانشگاهی را بنام او نامیدند.