روايت قتل عام سال ۶۷ از زبان زندانيان سياسی

روایت قتل عام سال ۶۷ از زبان زندانیان سیاسی

 

 

در زندگی دوبار شاهد افتادن گل برگی به زمین بودم ، که چگونه از ساقه جدا می شدند وتاب زنان به زمین افتادند .وهردو، گل لاله بودند .آن هم گل لاله سپید:

راستی چه وقت گل برگ می میرد ؟

وقتی که رفص کنان

            ز شاخه فرو می لغزد ؟

آیا گل برگ هنگامی مرده است

           که بر خاک افتاده است ؟

(قطعه ایی از آخرین سرودهای میکلوش رادنوتی ، در اردوگاه های کار اجباری  نازی ها،شاعر مجارستانی که بعداز جنگ جسدش در یک گور دسته جمعی کشف شد )

 بخشهایی از خاطرات زندانیان سیاسی که در ارتباط با قتل عام سال 67 می باشد را به مناسبت هیجژهمین سالگرد این کشتار برگزیده ایم که به تدریج بر روی سایت قرار خواهد گرفت .

   

 

بنفشه آذر کلاه ، بتول آزاده

 

با ما با آدرس زیر تماس بگیرید

iran_a500@yahoo.fr

 




تابستان ۶۷
(۱) (۲)
م. رها - «حقيقت ساده»



ياد های زندان
فريبا ثابت



تمهيدات رژيم برای ايجاد حمام خون در زندان ها
(۱) (۲)
دکتر رضا غفاری - خاطران یک زندانی از زندان های جمهوری اسلامی
ترجمه: الف سامان

ادامه زندان..