بزرگداشت
يك صدمين سالگرد جنبش مشروطيت ايران
در سيدنى
استراليا
همين عنوان غريب، گواه پيچيدگى روزگار ما و برخوردمان با
تاريخ سرزمينى كهن در آن سوى زادگاه خود است. چند ده هزار ايرانى در استراليا ساكن
هستند و اكثريت آنها در سال هاى پس از انقلاب سال 1357 و بويژه در سال هاى اخير به
اينجا مهاجرت كرده اند. از ميان اين ايرانيان تعداد كمترى هم به رويدادهاى تاريخى
و فرهنگى خود اهميت مى دهند، براى بزرگداشت يك
صدمين سالگرد جنبش مشروطيت ايران از چندين ماه قبل برنامه ريزى كرده و در
صدد دعوت از محقق و نويسنده معتبرى در اين باره برآمدند تا براى آنها و احتمالا
ايرانيانى كه اين واقعه مهم سياسى و فرهنگى مى تواند جالب باشد، سخنانى بگويد.
در اين ميان باقر مومنى، انتخاب اول بود، كه متاسفانه به علت بيمارى
و دورى راه، مشكلات ويزا و بسيارى از كارهاى ادارى ديگر، تا آخرين لحظه ها انتخابى
انجام شدنى نمى نمود. اما خوشبختانه پس از كش و قوس هاى بسيار اين مهم انجام شد و
سرانجام سه جلسه سخنرانى ايشان به همراه برنامه هاى متنوع ديگر در سه آخر هفته
پياپى در پنجم، دوازدهم و بيستم آگوست در سيدنى برگذار شد. اولين برنامه در يك
صدمين سالروز انقلاب مشروطيت و آخرين آن در سالگرد كودتاى 28 مرداد انجام شد كه
خود تصادفى جالب اما تلخ از تاريخ پر فراز و نشيب ايران است. در اولين نشست، شركت
كنندگان به ياد اكبر محمدى كه متاسفانه چند روز پيشتر در زندان سياسى جمهورى
اسلامى درگذشته بود، يك دقيقه سكوت كردند و ياد او و زندانيان سياسى در ايران را
گرامى داشتند.
باقر مومنی
در سال 1305 در کرمانشاه بدنیا آمد و پس از پایان دبیرستان در آن شهر در سال
1323 تحصیلات خود را در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران ادامه داد. در میانۀ تحصیل در
سال 1324 به کرمانشاه بازگشته، به جرگه همکاران روزنامۀ "بیستون" که بنیان
گذارش ابولقاسم لاهوتی بود، می پیوندد. در همین سالها وی به عضویت حزب توده در می آید ، گو اینکه سالها بعد راه خود را از
آن حزب جدا کرده و در چارچوبی دیگر مبارزات سیاسی - اجتماعی خود را دنبال می کند. در سال 1327 دوباره به
تهران برگشته و پس از پایان دورۀ دانشگاه
و رفتن به سربازی ، در زمان نخست وزیری دکتر مصدق که فضای سیاسی جامعه باز شده
است، به فعالیت های خود ادامه میدهد. با کودتای 28 مرداد 1332 که موج بلند اختناق
سر تا سر کشور را در نوردیده بود ، مومنی به فعالیت زیر زمینی روی می آورد و در
دهم آبان 1335 دستگیروهنگامی که به
بازداشتگاه برده می شد در تلاشی نا موفق برای فرار مورد اصابت گلوله قرار گرفته
ومتعاقباً در دادگاه نظامی به 18 ماه زندان محکوم می شود.
در سال 1339 پایان نامۀ دانشگاهی اش
را با عنوان ایران در آستانۀ انقلاب مشروطیت بچاپ می رساند و با بسته شدن فضای سیاسی
کشور در سال1342 با همکاری دو مترجم دیگر تاریخ قرون وسطی و تاریخ جهان باستان را ترجمه مینماید. در پی آن آثاری از
تاریخ و ادبیات مشروطه را به چاپ میرساند
و درسال 1349 پس از بازگشت از سفری دو ساله از فرانسه درموسسۀ تحقیقات و برنامه ریزی
علمی و آموزشی بکار مشغول می شود. در سال 1353 مجددا به فرانسه می رود و در
دانشگاه سوربن رسالۀ دکترایش را بنام "مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ایران"
مینویسد و در سال 1355 با پایان دورۀ دکترا به ایران باز میگردد.
در بحبوحه ی انقلاب بهمراه سعید
سلطان پور، ناصر رحمانی نژاد و بزرگ پور جعفر، هفته نامۀ صدای معاصر را به سر دبیری
صارم الدین صادق وزیری سامان میدهد و فصل نامۀ تئوریک اندیشه را به سر دبیری خودش
بچاپ می رساند. اختناق فرا گیر پس از سی ام خرداد ماه 1360 امکان هر گونه فعالیت سیاسی
را از او سلب میکند و باقر مومنی همچون هزاران ایرانی مخالف حکومت ناگزیر به تبعيد
از ایران می گردد كه کارنامه اش صد ها مقاله و چندین کتاب است كه برخى از آنها در
زير مى آيد:
كتاب ها:
ايران در آستانه ى انقلاب مشروطيت،
نشر امير كبير، تهران، 1339
پنج لول روسى ( مشكلات مبارزه در
جنبش مشروطيت)، تهران، 1353
رو در رو ( مجموعه نقد ادبى)، تهران،
1356
درد اهل قلم ( درباره كانون
نويسندگان ايران)، تهران، 1357
ادبيات مشروطيت ايران، نشر گلشايى،
تهران 1358
مسايل جنبش و حزب توده، تهران، 1358
سيماى روستاى ايران (مسئله ارضى و
جنگ طبقاتى در ايران)، تهران، 1356
مسائل اوپوزيسيون ايران
گفتارهاى سياسى و دمكراسى
دين و دولت در عصر مشروطيت، نشر
باران، سوئد، 1995
از موج تا توفان، نشر نيما، آلمان
انفجار سبز، خارج از كشور
اسلام ايرانى و دمكراسى، خارج از
كشور
حكومت اسلامى و اسلام حكومتى، خارج
از كشور
پروندهى پنجاه و سه نفر
يادماندههاى ايرج اسكندرى
در خلوت دوست، خارج از كشور
صوراسرافيل، نشر اميركبير، تهران
راهيان خطر، باقر مؤمنى، انتشارات
خاوران، پاريس، بهار ۱۳۸۵
كوچك مرگ بزرگ، چاپ نشده.
دنياى ارانى، نشر خجسته، 1384
ترجمه:
قصه براى بزرگ سالان، ميخاييل
يوگرافوويچ سالتيكف شچدرين،1353
تاريخ قرون وسطى، 1342
تاريخ جهان باستان، 1342
به كوشش:
سياحت نامه ابراهيم بيك، حاج زين
العابدين مراغه اى، مقدمه باقر مومنى، انتشارات جيبى، تهران، 1347
مسالك المحسنين، عبدالرحيم طالبف
تبريزى، مقدمه باقر مومنى، انتشارات جيبى، تهران، 1347
كتاب احمد، عبدالرحيم طالبف تبريزى،
مقدمه باقر مومنى، انتشارات جيبى، تهران، 1347
تمثيلات ( نمايشنامه) ميرزا فتحعلی
آخوندزاده، مقدمه باقر مومنى ترجمه: ميرزا جعفر قراجه داغی، انتشارات خوارزمى،
تهران، 1347
مقالات:
خون مه بر سبزه هاى ارديبهشت،
٢٤/١/٥٩. اين نوشته در شماره ٤ فصلى در گل سرخ به سردبيرى خانم عاطفه گرگين در
خارج از كشور به چاپ رسيد.
انبان مرد جهانديده، ماهنامه آدينه،
شماره18،ص ص 81-80
سانسور و عوارض ناشى از آن، سخنرانى
در 27 مهر 1356 انجمن گوته، در كتاب شبهاى شعر، 1358
ده ها مقاله ديگر .....
نشريات:
هفته نامه صداى معاصر، 14 شماره،
1358
فصل نامه تئوريك 1357
گاهنامه فرهنگ و هنر ايران، پاريس،
1361
عنوان برنامه اول كه توسط برگذاركنندگان آن از قبل اعلام شده
بود، " بررسى جنبش مشروطيت و پى آمدهاى آن تا زمانه ما" بود كه سخنران
بر خلاف آن به بررسى قانون اساسى مشروطيت و شرح چگونگى بوجود آمدن آن پرداخت كه
بسيار جالب توجه و كاملا آكادميك بود. آقاى مومنى، با تشريح برخى از قوانين و
همچنين راهبرد تصويب آن توسط نمايندگان شركت كننده، اولين مجلس مشروطيت، نكات
بسيار تازه و قابل بررسى را بيان كرد كه خلاصه اى از آن چنين بود:
" قانون اساسى مشروطيت ايران كه پس از صدور فرمان
مشروطيت در 14 جمادى الآخر 1324 قمرى هجرى برابر با 13 مرداد 1285 خورشيدى در
جريان يك سال كشمكش در درون و بيرون اولين مجلس شوراى ملى تدوين و تصويب شد و به
امضاى پادشاه وقت رسيد، از دو قسمت جداگانه تشكيل مى شود كه قسمت اول آن تحت عنوان
" نظام نامه اساسى" در 51 اصل تنظيم و پنج ماه بعد در تاريخ 14 ذيقعده
1324 قمرى برابر با 10 دى ماه 1385 خورشيدى با امضاى شاه و وليعهدش قطعيت مى يابد.
اما گفتگو درباره قسمت دوم كه عنوان " متمم قانون اساسى" دارد تقريبا يك
ماه و نيم پس از پايان گرفتن كار قسمت اول، آغاز و درست پس از هشت ماه قمرى جدال و
كشمكش در تاريخ 29 شعبان 1325، برابر با 15 مهر 1286 به امضاى محمد على شاه مى
رسد.
" نظام نامه اساسى" در واقع اصول تشكيلاتى حكومت
مشروطه را بطور كلى پايه گذارى كرده و در آن از نظام اجتماعى و حقوق ملت سخنى به
ميان نيامده، به اين ترتيب كه قدرت از دربار استبدادى رسما و قانونا به دو مجلس
شوراى ملى و سنا منتقل مى شود كه همه نمايندگان مجلس اول و نيمى از اعضاى مجلس دوم
از جانب مردم عادى انتخاب مى شوند و با امنيت و مصونيت و اختيار كامل به تنظيم و
تصويب قانون براى اداره جامعه بر اساس حكومت مشروطه مى پردازند، تا پس از توشيح
شاه به موقع اجرا گذارده شود. بر اساس اين نظام نامه هيئت دولت نيز كه مامور اجراى
قوانين مصوبه مجلس است، در عمل از طرف مجلس تعيين و عزل مى شود. بر خلاف گذشته كه
تنها پادشاه فرمان مى راند، اينك رسما پاسخگوى مجلس قانونگذارى و مسئول در برابر
آن است. در نظام نامه، در عين حال تنها اختيارى كه براى شاه در نظر گرفته شد، انحلال
مجلس شورا در هنگام پيدايش اختلاف نظر غير قابل حل ميان دو مجلس است، با اين قيد
كه در همان فرمان انحلال بايد فرمان انتخابات مجلس جديد هم صادر شده باشد.
اما "متمم قانون اساسى" حاوى اصول حقوق و حاكميت
ملت است به اين ترتيب كه اولا قواى مملكت، كه شامل سه قوه قانون گذارى، اجرايى و
قضايى است، ناشى از ملت شناخته شده و ثانيا به موجب اصول اين قانون افراد مردم از
حقوق نظامات دمكراسى، كه عبارتند از امنيت جان و مال و مسكن و شرف، مساوات حقوقى
در برابر قانون و بلاخره آزادى هاى اجتماعى از قبيل آزادى انتخاب شغل و نوع زندگى،
آزادى هاى سياسى مانند قلم و زبان و عقيده – كه در آزادى مطبوعات و احزاب و
اجتماعات انعكاس يافته اند – برخوردار هستند.
متمم قانون اساسى در عين حال تمام ابهاماتى را كه در "
نظام نامه اساسى " در مورد حدود و وظايف و اختيارات شاه و هيئت اجرايى وجود
داشت بكلى از ميان برد و به صراحت شاه را فاقد هر نوع مسئوليت، يعنى صدور فرامين
قانونى يا اجرايى، اعلام كرد و صريحا مقرر داشت كه هيئت دولت مطلقا دست نشانده و
مجرى قوانين مصوبه از جانب مجلس و مجلسين است."
پس از جلسه سخنرانى
و استراحتى كوتاه و صرف نوشيدنى هاى گرم كه در شبهاى نسبتا خنك و زمستانى استراليا
لذتبخش است، جلسه با اجراى ترانه هايى از هنرمند گرامى خانم شيرين مهربد ادامه
يافت. خانم مهربد كه قرار بود در دو هفته پياپى به اجراى آلبوم " اوج غريب يك
صدا" بپردازد، به علت مشكلاتى مجبور به اجراى ترانه هايش در همان جلسه اول شد
و در نتيجه تمام اين آلبوم و همچنين دو ترانه جديد، يكى به زبان فرانسه و ديگرى
اجراى جديدى از آهنگ قديمى، " پاييز آمد" را با هنرمندى بسيار اجرا كرد
كه شبى بسيار پر شور و هيجان در آن شب زمستانى سيدنى براى ايرانيان شركت كننده را
موجب شد. هم چنين در تمام اين جلسات ميز كتاب در باره مشروطيت و موضوعات متنوع
ديگر برقرار بود كه خوشبختانه با استقبال قابل قبولى از سوى شركت كنندگان مواجه
شد.
شيرين مهربد
شيرين مهربد كار موسيقى خود را از
نوجوانى آغاز كرد. علاقه او به موسيقى موجب شد تا به آموزش آواز در بخش سوپرانو
مشغول گردد. اولين كار او شركت در اجراى سرود "صداى گام هاى انقلاب هنوز مى
آيد" در دانشگاه پلى تكنيك تهران در سن هفده سالگى بود.
نخستين ملودى او بر روى شعر "
او يك زن است" در ذهن او و در زندان شكل گرفت. در سال 1990 در كنار آغاز
تحصيلاتش به فراگيرى رديف هاى موسيقى ايران مشغول شد و همزمان به اجراى كنسرت هاى
متعدد در شهرهاى كانادا پرداخت. او فارغ التحصيل رشته بهداشت دهان و دندان بوده و
هم اكنون دانشجوى رشته هنر و علوم انسانى در دانشگاه كنكوردياى كانادا است. در سال
2001 به همكارى در فيلم مستند " درختى كه به ياد مى آورد" دعوت شد و در
بخش مصاحبه ها و اجراى موسيقى " پاييز آمد" در آن فيم پرداخت.
در سال 2003 همزمان با وقوع جنگ در
افغانستان با گروه فرانسوى " ماها پوران" به همكارى پرداخت و حاصل كار
كه مجموعه اى از تلفيق شعر فارسى، رقص كاتاكالى و ريتم هاى مدرن بود، احساسات ضد
جنگ اين گروه را به شكلى نو در كنسرت هاى متعدد عرضه داشت. شيرين، روایت نسلی را
به زبان افسونگر موسیقی برای ما خواهد گفت. اکنون پس از سال ها (که پنج سالش را در
زندان های جمهوری اسلامی و بقیه در تبعید گذشته است) در سال 2004 اقدام به توليد و
ظبط موسيقى خود كرد كه حاصل آن مجموعه "اوج غريب يك صدا" است و خود در
بارۀ آن میگوید :
" این مجموعه متعلق به نسلی ست
که روایتش برای جوانان هنوز نا گفته مانده است. من كه برآمده از اين نسل هستم
بيانى از روايت خود را در زبان موسيقي پيدا كرده ام. اين روايتى است از كودكيم، از
نوجوانيم از انقلاب آنگونه كه آن را تجربه كردم و از تبعيد. اين آلبوم دعوت به يك
زندگى رونده و پوياست، دعوت به تلاش براى زيستن در جهانى است كه به انسان ارج مى
گذارد."
آهنگ های این مجموعه ساختۀ بابک و
بامداد بیات و بابک امینی میباشد و اشعار شهریار دادور و بابک صحرائی نیز دلنشینی و زیبائی این آلبوم
را دو چندان کرده است.
خانم مهربد كه پنج سال در سال هاى 1360، در زندان هاى سياسى
جمهورى اسلامى گذرانده، تمامى خاطرات و كشمكش هاى آن دوران را در اين ترانه ها كه
بسيار حرفه اى و زيبا كار شده بودند، مترنم ساخته است. تقريبا تمام شركت كنندگان
متاثر از زيبايى اشعار، اين ترانه ها و واقعيتى كه بر آن ساخته شده اند، قرار
گرفته و از اجراى ايشان استقبال بسيار گرمى صورت گرفت. پس از پايان اين برنامه،
جلسه پرسش و پاسخ از آقاى مومنى برگذار شد كه مطابق معمول اين گونه برنامه ها از
متن سخنرانى فراتر رفته و مطالب تازه و جالبى در آنها گفته شد، به عنوان مثال وقتى
يكى از شركت كنندگان از آقاى مومنى در باره حكومت ايده آل و آرمانى اش سوال كرد،
وى بدون درنگ از كمونيسيم نام برد كه در اوج واخوردگى بسيارى از روشنفكران و به
اصطلاح اپوزيسيون خارج از كشورى جمهورى اسلامى، نشانه سلامت فكرى و شجاعت نظرى
آقاى مومنى در ابرز عقايدش داشت.
در جلسه دوم كه يك هفته بعد و در همان محل برگذار شد، سخنران
برخلاف جلسه اول به عنوان اعلام شده سخنرانى وفادار ماند و جلسه را درباره "
نو انديشى در عصر مشروطيت" اداره كرد. در اين سخنرانى كه به نظر نگارنده از
بهترين جلسات از اين گونه بود، باقر مومنى، به بازگويى و بازشناسى روشنفكران و روشنگران
دوران پيش و همزمان جنبش مشروطيت پرداخت. وى بيشتر به سه مورد، عبدالرحيم طالبوف،
به عنوان روشنفكرى مذهبى، اما متجدد، ميرزا فتحعلى آخوندزاده به عنوان روشنفكر
ماترياليست و راديكال و همچنين ميرزا ملكم خان به عنوان روشنفكر مدنى با انديشه
هاى ليبرال پرداخته و به بازشناسى و رشد روشنگرى در آن دوره دست زد. آقاى مومنى
معتقد بود كه برخلاف شايع رايج كه متن قانون اساسى مشروطيت و اساس قانون داشتن و عدالت
خواهى مردم، نه تنها كمتر متاثر از اروپا و بويژه كشورهاى فرانسه و بلژيك نبوده،
بلكه اين جنبش از بنياد كاملا ايرانى بوده و بنا بر خواست هاى مردم ايران برخاسته
و به همين دليل هم توانسته به موفقيت هايى دست يابد. باق مومنى اشاره داشت كه:
" تغييرات و تحولات فكرى، اجتماعى و سياسى كه در قرون
هفده و هجده در اروپا بوجود آمد و به تحول در نظامات اجتماعى در اين منطقه از جهان
انجاميد از اوايل قرن هيجده در اثر ارتباط ناگزير ايران و جامعه ايرانى با كشورهاى
اين منطقه و فرهنگ آنها – كه در عين حال با تحولاتى در درون جامه ما نيز همراه بود
– در نظام انديشه اى – مكتبى - قرون وسطايى آن تزلزلى بوجود آورد. انديشه هاى
مترقى نوين در جريان گسترش خود از همان گام اول بويژه با نظام فكرى دينى برخورد
كردند، زيرا نظام متحول فكرى نوين بر پايه عقل و آزاد انديشى و نظام فكرى - دينى
بر پايه عقل و تعبد قرار داشت. به همين دليل هم تعارض قديم و جديد و كهنه و نو به
برخورد دين با عقل و علم انجاميد. اين برخورد به دو شكل نفى يكديگر يا آشتى ميان آنها
تجلى كرد.
انديشمندانى كه به نفى دين يا ترك مطلق آن در برابر علم
اعتقاد داشتند، دين را محصول جهل و ترس انسان از پديده هاى ناشناخته و هول انگيز
مي دانستند و با استناد به اين كه به تناسب گسترش علم در ميان ملت ها، قلمرو دين و
كاربرد آن محدود شده، براى رفع جهل و ترس معتقد بودند كه بايد دين را يك سره به
كنارى نهاد و به علم ميدان داد. اين دانشمندان براى نفى دين از اذهان يا كنار
نهادن آن از زندگى اجتماعى به استدلال هاى گوناگون دست زده اند كه در نوشته هاى
آنها به شكل هاى مختلف انعكاس پيدا كرده است. براى مثال بعضى براى نفى قطعى دين به
نرمش در برابر معتقدان به دين دعوت مى كردند و مبارزه پنهان و تدريجى را براى
محدود كردن نفوذ دين و يا حتى متزلزل كردن پايه هاى آن مفيد مى دانستند. بعضى نيز
معتقد بودند كه مردم عادى براى حفظ تعادل در زندگى خود به دين و كارهاى آن نياز
دارند و از اين جهت نبايد به نفى دين به صورت رودرو و در تمام زمينه ها دست زد.
علاوه بر اين، انديشه ورزان خداپرست و ديندارى نيز وجود
داشتند كه در عين حال كه به حفظ دين و كاركردهاى آن در بسيارى از زمينه هاى زندگى
انسان اعتقاد داشتند، مى پذيرفتند كه دين در عصر كنونى به مسائل بسيارى نمى تواند
پاسخ دهد ودر اين زمينه ها مى توان از كار برد عقل و علم استفاده جست.
به هر حال آنچه در تمام انديشه ورزان اين دوره از زندگى در
ايران مشترك بود، درد عقب ماندگى جامعه، آسيب هاى نظام كهنه سياسى- اجتماعى كشور
بود كه مردم ايران را رنج مى داد و به همين دليل همگى مخالفان و موافقان نفى دين
از حيات فكرى، سياسى، اجتماعى معتقد بودند كه براى ترقى و رشد جامعه ايران و رهايى
مردم از عقب ماندگى و رنج استبداد، بدون دغدغه از تكثير دكانداران دين، بايد از
عقل و علم كمك گرفت. "
در نشست سوم و آخرين جلسه سخنرانى آقاى باقر مومنى، تحت عنوان
" حاكميت قرآن"، سخنران به نقش دين حاكميت آن بر زندگى و دولت ها در
ايران و بويژه روزگار كنونى كشورمان پرداخت. پيش از آن "سرهاد كچ"
خواننده هنرمند اهل تركيه به اجراى ترانه هاى عاشيقى آذربايجانى پرداخت كه شور و
شعف بسيارى در ميان حاضرين بوجود آورد. آقاى باقر مومنى سپس در سخنانش اشاره كرد
كه:
" دين اسلام، بر اساس تعليمات قرآن، حاكم بر زندگى خصوصى
و اجتماعى انسان ها در هر دو جهان است. بر اساس قوانين و مقررات اين دين، كه از
آسمان نازل شده، در جامعه انسانى، خدا فرمانرواى مطلق و پيامبر اسلام نماينده و
خليفه او بر روى زمين است. پس از او نيز اولى الامر ها هستند كه مطابق تعاليم قرآن
و سنت پيامبر بر امت اسلام فرمان مى رانند و امت و اسلام بايد بدون هيچ چون و
چرايى حاكميت آنها را بپذيرد.
اما جامعه انسانى، به موجب آموزش هاى قرآن كه براى ابد معتبر
و غيرقابل تغيير و تاويل است، بر پايه اختلاف ميان افراد و گروه ها و لايه هاى
مختلف اجتماعى بنيان نهاده شد، به نحوى كه بر اساس خواست خدا و تقدير ازلى يكى
ثروتمند و ديگرى بى نوا، يكى آزاد و ديگرى برده آفريده شده است. از اختلافات ديگر
ميان انسان ها تفاوت ميان مرد و زن است به اين ترتيب كه مردان بر زنان تسلط دارند
و طبيعى است كه اين اختلافات در موقعيت انسان ها از نظر مزاياى حقوقى و اجتماعى
تاثير عمده مى گذارد.
اما از آنجا كه جامعه اسلامى يك جامعه دينى است، علاوه بر
اختلافات اجتماعى، اختلافات دينى هم در موقعيت انسان ها تاثير اساسى مى گذارد،
يعنى در جامعه اسلامى مردم بر اساس معتقدات دينى شان به سه گروه مسلمان و كافر و
اهل ذمه نيز تقسيم مى شوند. در اين جامعه كافر حق حيات ندارد و بايد به قتل برسد و
اهل ذمه مى توانند با پرداخت جزيه در پناه حكومت اسلامى به زندگى خود ادامه دهند.
از مهمترين اصول خلل ناپذير جامعه اسلامى، جهاد در راه تسلط
دين اسلام بر جهان است و مسلمانان وظيفه دارند، چندان جهاد كنند تا دين اسلام بر
جهان حاكم شود و نظام الهى- خودكامگى- طبقاتى آن همراه با تسليم مطلق انسان ها در
برابر خدا و نمايندگان او بر روى زمين استقرار يابد."
پس از سخنرانى اصلى و استراحت كوتاه شركت كنندگان، مراسم با
تكنوازى پيانو از آثار بتهون و موزارت، توسط " توار رزاقى" دختر نوجوان
كرد، ادامه پيدا كرد كه بسيار موجب نشاط و سرور حاضرين و بسيار مورد تشويق آنان
قرار گرفت. سپس آقاى باقر مومنى به پرسش هاى شركت كنندگان در رابطه با موضوع جلسه
پاسخ گفتند و در پايان از همه براى برگذارى اين جلسات و شركت در آن تشكر كردند.
بهروز جليليان
10 شهريور 1385
behrouzan@gmail.com
- جهت معرفى آقاى باقر مومنى در اين نوشته، نگارنده از مقاله
آقاى ناصر مهاجر با عنوان، " در هشتاد سالگى باقر مومنى" كه در سايت
اينترنتى صداى ما، : http://www.sedaye-ma.org ،
در ارديبهشت 1385 منتشر شده، استفاده كرده است.
- همچنين براى معرفى خانم شيرين مهربد، نگارنده از متن
نوشتارى آلبوم، "اوج غريب يك صدا" كه در كبك كانادا منتشر شده ، استفاده كرده است.