ایکاش «سیاست در عرصه جهانی» هم مانند «بازیهای جام جهانی» منظم و مرتب می بود

 

کوفی عنان

دبیر کل سازمان ملل متحد

گاردین 12 جون 2006

برگردان المیرا مرادی

Elmira2211@yahoo.ca

 

 

 

چه می شد اگر «سیاست در عرصه جهانی» می توانست به اندازه بازی های «جام جهانی» منظم و سازمان یافته، مستعد و  پذیرای کار جمعی  باشد.جای تعجب نیست که ما این چنین با تحسین به «جام جهانی»  نگاه می کنیم.

 

جام جهانی فوتبال، ما سازمان مللی ها را دچار رشک و حسد می نماید.به عنوان قله ای رفیع و حقیقی در بازی جهانی، فوتبال ورزشی است که در هر گوشه ای در دنیا بوسیله هر نژاد و مذهبی بازی می شود و بدین مناسبت این ورزش  یکی از معدود پدیده های عام در جهان است ،درست به مانند سازمان ملل که پدیده ای عام در جهان است. گرچه شاید بتوان گفت حتی از سازمان ملل هم عمومی تر و جهانی تر است. فیفا، سازمان اداره کننده فوتبال جهان، 207 عضو دارد، در حالیکه ما در سازمان ملل تنها 191 عضو داریم.

 

اما ما دلایل بهتری برای حسادتمان نسبت به آنها داریم.

 

این جام واقعه ای است که هر کسی در جهان می داند که تیمش در کجا ایستاده و چگونه به آن مرحله رسیده است. آنها می دانند که چه کسی امتیاز کسب کرده است و چگونه این امتیاز را بدست آورده و در چه دقیقه ای از بازی این امتیاز حاصل شده است و این مردم می دانند که چه کسی حساب پنالتی ها را نگه داشته است. آرزو می کردم که ما هم در جمع خانواده ملل از این نوع رقابت ها را دارا بودیم. کشورهایی که برای داشتن بهترین جایگاه در جدول ِ «رعایت حقوق بشر» با هم رقابت کرده و تلاش می کردند که گوی رقابت را از یکدیگر در کسب بهترین نرخ « طول عمر کودکان » و یا بهترین نرخ در زمینه « تحصیلات دوره متوسطه» بربایند. کشورهای ما هم اینگونه عملکرد خود را در انظار جهانی به نمایش می گذاشتند. حکومت ها مسئول و پاسخگو می بودند.

 

میلیونها تن از مردم کره زمین علاقه دارند که در باره جام جهانی گفتگو کنند. در پاراگوئه علاقمندان در مورد انتخاب بهترین گل خود صحبت خواهند کرد، در ژاپن

مردم درباره مسابقه شب گذشته با استرالیا تحلیل خواهند داد. در هر گوشه ای از جهان مردم در حال بررسی دقیق مسابقات هستند و اطلاعات شخصی خود را درباره تیم های خود و دیگر تیم های شرکت کننده با دیگران در میان می گذارند.

در طی این بازی ها ، نوجوانان ساکت و خاموش به ناگهان به سخنوران و تحلیل گران درخشان تبدیل می شوند.

آرزو می کردم که ما هم از این نوع گفتگوها بطور گسترده در سطح جهان داشتیم، که: شهروندان دنیا بی امان در مورد موضوعاتی از قبیل آنکه چگونه کشورشان می تواند در زمینه «گسترش موضوعات انسانی» یا تلاش در مورد «کاهش گاز اکسید دو کربن » یا جلوگیری از «آلودگی ویروس ایدز» صحبت می کردند.

 

رقابت ها در رشته های مختلف انجام می پذیرد. تنها دو موضوع اساسی در این میان وجود دارد: استعداد و کار گروهی مساوی که آرزو می کردم ما در عرصه جهانی بیشتر مساوات طلب داشتیم. مبادلات آزاد و منصفانه بدون سدها و دیوارها. هر کشوری این شانس واقعی را داشته باشد که با توانایی هایی که دارد وارد میدان بازی در صحنه جهانی شود.

 

جام جهانی منفعت  امتزاج میان ملت ها و کشورها را به تصویر می کشاند.  تیم های ملی کشورها این روزها مربیان زیادی را از دیگر کشورها به کشور خود دعوت می کنند، مربیانی که برای آنها تفکر جدید و شیوه بازی جدید به ارمغان می آورند. همین قضییه برای بازیکنانی هم که برای باشگاههای خارجی بازی می کنند وجود دارد. این بازیکنان دم تازه و کیفیت تازه ای را در تیم جدیدشان می دمند و به این شکل حتی قادرند زمانیکه برای بازی به میهن خود بازگردند، تجربیات جدیدی را به کشور خود عرضه کنند. در جریان عمل آنها اغلب به قهرمانانی در کشور میهمان تبدیل می شوند، آنها قلب ها و افکار را باز و مسخر می نمایند.

 

آرزو می کنم که این برابری بطور ساده برای همه ی مهاجرین وجود داشت که آنان نیز می توانستند پیروزی سه گانه حاصل کنند: یک پیروزی برای مهاجرین، دیگری برای کشور اصلیشان  و سوم برای کشور پذیرای مهاجر. مهاجرینی که نه تنها یک زندگی بهتر برای خود و خانواده شان بسازند، بلکه عاملی برای توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در کشورهایی که کار می کنند، شوند.

 

بازی در جام جهانی غرور ملی عظیمی را تقویت می کند. برای کشورهایی که برای بار اول واجد شرایط ورود به این مسابقات شده اند- مانند سرزمین و موطن اصلی من؛ غنا- این نشان افتخار است. برای آنان که که پس از سالیان دراز بدبختی و جنگ و مصیبت در این مسابقات حضور پیدا می کنند- مانند آنگولا - این حضور حسی از بازسازی ملی را بهمراه دارد. و اما برای آنان که در حال حاضر کشورشان دستخوش جنگ و کشمکش است، حضور تیمشان در جام جهانی سمبول وحدت و یگانگی ملتشان است- مانند ساحل عاج- این حضورالهام بخش امیدی است که می تواند تجدید حیات ملتی را سبب شود.

 

چیزی که برای من و همکارانم در سازمان ملل بیشترین مایه رشک و غبطه است، اینستکه: جام جهانی واقعه ای است که ما شاهدیم که در آن به گل هایی* (هدف هایی) دست می یابند. من تنها در مورد گل هایی که یک کشور امتیاز آنرا بدست می آورد صحبت نمی کنم، بلکه منظورم به اینهم هست که بالاترین و مهمترین گل (هدف)، حضور در  آنجاست، بخشی از خانواده ملل بودن، تجلیل و بزرگداشت نوع بشر.

من تلاش خواهم کرد که در جریان هر بازی این را بیاد بیاورم. گرچه ، نمی توانم قول دهم که در این امر موفق خواهم بود.

 

Goal = هدف