گفت و گوی انتقادی روزنامه نگاران با محمدرضا خاتمی دبیر كل مشاركت

شما كه نمی‌دانستید باید چه كنید چرا وارد قدرت شدید؟

 

  • این «شما» یعنی چه كسی؟ باید مشخص شود. من كه اینجا نشسته‌ام باید پاسخگوی آقای خاتمی باشم، پاسخگوی آقای كروبی باشم، به سخنان و اعمال آقای [...] هم پاسخ بدهم، در عین حال پاسخگوی خودم هم كه هستم. ما برای انتخابات مجلس ششم برنامه دادیم و در پایان مجلس هم نتایج عملكردمان را گزارش كردیم.

 

  • بنده اینجا می‌گویم كه 80 درصد برنامه‌هایمان را در مجلس پیش بردیم. هرچند شما ممكن است بگویید برنامه‌هایتان در مورد مطبوعات محقق نشد، ما هم می‌پذیریم. اما شما مثال می‌زنید در مورد مركز پژوهش‌ها؛ من هم می‌گویم عمده برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی مجلس مانند طرح خدمت وظیفه سربازی، قانون مالیات‌ها، طرح‌های مربوط به تجارت، زنان و دانشگاه‌ها، فارغ از اینكه به مرحله عمل رسید یا نرسید، نتیجه ساعت‌ها كار كارشناسی همین مركز بود. عمده برنامه‌های ما به قانون تبدیل شد، آنهایی هم كه نگذاشتند قانونی برای آنها تصویب شود، مثل دفاع از حقوق شهروندی، در كمیسیون‌های مجلس و از طریق راهكارهای قانونی در حد امكان مجلس اقدام شد.

 

  • دولت هیچ ربطی به حزب مشاركت نداشت. دوستانی از مشاركت كه در دولت بودند قبل از تشكیل حزب مشاركت در دولت حضور داشتند. حتی انتخاب اعضای كابینه در دور دوم آقای خاتمی به این صفت بود كه قرار نیست حزبی عمل شود و هم آنها و هم ما این تعهد را پذیرفته بودیم. به همین خاطر ما در مورد دولت مسؤولیتی نمی‌پذیریم.

 

آفتاب: «سید محمد رضا خاتمی» دبیر كل جبهه مشاركت در آخرین جلسه ماهانه روزنامه نگاران برگزار شد، به سؤالات صریح اهالی مطبوعات درباره عملكرد این حزب پاسخ گفت. متن پرسش و پاسخها بدین شرح است:

 

زمانی كه حزب مشاركت تشكیل شد انتظار این بود كه ما با یك حزب آوانگارد روبه‌رو باشیم كه بر اساس تصمیم‌گیری اعضای تشكیل دهنده‌اش حركت كند، نه اینكه چشم به دیگران داشته باشد كه آنها فرمان حركت را در دست گیرند. مشاركت چه در زمانی كه در حاكمیت حضور داشت و چه در شرایط كنونی با نمونه‌های مختلفی از ترس و حسرت روبه‌رو بود و همانند یك حزب واقعی كار نكرد. به قول یكی از دوستان حزبی برخی از كادرهای رده بالای حزب در فعالیت ششم یا هفتمشان همانند یك تفریح كار حزبی می‌كردند. آقای دكتر در چه كشوری كار حزبی اینگونه است؟ چرا مشاركت با احزاب دیگر دنیا ارتباط برقرار نمی‌كند و هنگامی كه به كنگره‌های آنها دعوت می‌شود جرأت نمی‌كند كه دعوت آنها را بپذیرد؟ به نظر می‌رسد كه این تمایل وجود دارد تا بسیاری از مسائل در پشت پرده حل شود. من بحث رسانه را هم مطرح می‌كنم كه در طول سال‌های گذشته با آن درگیر بودیم؛ هفته بعد از انتخابات در یك جلسه‌ای به دعوت حزب، من (عیسی سحرخیز) بحث داشتن رسانه را مطرح كردم. زمانی ما در هیأت نظارت بر مطبوعات اكثریت را داشتیم و می‌توانستیم با كمی فشار امتیاز روزنامه بگیریم و این كار را نكردیم. مشاركت فردای پس از انتخابات می‌توانست روزنامه جمهوریت را منتشر كند اما بحث هزینه را مطرح كرد و به یك نشریه داخلی هفتگی دل بست كه برای كسانی فرستاده می‌شود كه بسیاری از اطلاعات آن را دارند. من فكر می‌كنم كه اگر مشاركت بخواهد در آینده در فضای سیاسی ایران كار كند در مرحله اول باید آوانگارد باشد. در ضمن باید رودربایستی را هم كنار بگذارد و به جای آنكه با دیگران در پشت پرده صحبت كند حرف دلش را با مردم بزند. به عنوان مثال فردی مثل آقای شیرزاد درون مشاركت نمی‌توانست به راحتی صحبت كند و تحت فشار بود، درحالیكه دیگران انتظار دارند كه یك حزب پیشرو فضای ترس را در جامعه بشكند تا آنها بتوانند در فضای ایجاد شده ادامه حیات دهند، در صورتی كه شما در بسیاری از مسائل سكوت كردید، هنوز هم سكوت می‌كنید. اینكه شما می‌گویید دلیل سكوتتان اینست كه نگویند قصد كارشكنی دارید منطقی نیست، اصلاً كدام حزب در دنیا این كار را می‌كند؟ یك مشكل دیگر حزب هم عدم اعتماد به نیروهای خارج از حزب است و حاضر نیستید بخشی از كارهایتان را به آنها بسپارید. اما در عین حال افرادی را دارید كه در یك زمان مسؤولیت چهار یا پنج كار را دارند. الآن حزب مدتهاست كه در حال انتشار یك ماهنامه است و هنوز هم شماره اول آن منتشر نشده است، مگر انتشار نشریه چند سال باید طول بكشد؟

 

خاتمی: البته من امیدوارم همه قضاوت‌ها اینگونه نباشد، چون من هیچگاه نگفتم كه ما سكوت كرده‌ایم، بلكه حرف من این بود كه فضای جامعه اینگونه است. ما به عنوان حزب بیانیه‌هایمان را منتشر كرده‌ایم و حرفهایمان را هم زده‌ایم. اما شما این نكته را هم در نظر بگیرید كه ما در چه فضایی هستیم. اینجا اگر متهم به محافظه‌كاری می‌شویم در محیط دیگر كه آنها هم اصلاح‌طلب می‌باشند در آنجا متهم هستیم كه تندروی می‌كنیم. متهم هستیم كه شما با آن طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس همه چیز را خراب كردید. حالا شما می‌گویید خیر، باید می‌ایستادید؛ من در اینجا بنا ندارم كه بگویم كدامیك درست و كدامیك نادرست است، در مورد آوانگارد بودن یا نبودن حزب هم همینطور. این به عنوان یك قضاوت در بیرون وجود دارد، اما شما بدانید كه ما داخل خودمان هم این بحث‌ها را مطرح می‌كنیم و معتقدیم در میان طیفی از دوستان كه ما را به تندروی و طیف دیگری كه ما را به كندروی متهم می‌كنند تقریباً یك نقطه بینابین را اختیار كرده‌ایم. هرچند نسبت به هر دو طرف احترام داریم. این واقعیت هم باید درك شود كه حزبی با هفت، هشت سال سابقه نباید مقایسه شود با احزابی كه سالهاست فعالیت می‌كنند. شما می‌گویید با احزاب دنیا ارتباط برقرار نكردید، در حالی كه اینگونه نیست. احزابی بودند در دنیا كه ما با آنها ارتباط داشتیم، چه در كشورهای اسلامی و چه در كشورهای اروپایی و این ارتباطات هم رسمی و هم علنی بود. فكر می‌كنم مقداری از قضاوت‌های دوستان ناشی از آن است كه كاملاً در جریان اوضاع نیستند. یك نكته را هم بگویم، در سیاست‌ورزی هم مماشات وجود دارد، هم سازش به معنای درست آن وجود دارد. هم لابی پشت پرده دارد و در عین حال موضع‌گیری علنی هم دارد. اینكه بیاییم مدعی شویم ما همه چیز را به مردم می‌گوییم و كاری به دیگران نداریم و در تریبون‌ها به صورت علنی موضع‌گیری می‌كنیم، همه سیاست‌ورزی نیست. بخشی از سیاست‌ورزی هم در جای دیگری شكل می‌گیرد. در مورد خبرنامه ما هم كه آقای سحرخیز با دیده حقارت به آن می‌نگرند باید بگویم كه انتشار خبرنامه یك كار بسیار مهم تشكیلاتی است و ما در طول ماه‌های اخیر با افراد زیادی از این طریق ارتباط برقرار كرده‌ایم. البته من هم قبول دارم كه بعضی از انتقادها هم بجاست، اینكه عده‌ای می‌گویند شما چه حزبی هستید كه هشت سال در حاكمیت بودید اما نتوانستید سرمایه‌ای برای خودتان فراهم كنید؛ بلی، این ایراد وجود دارد سلامت و پاك بودن حزب در درجه اول اهمیت است به نحوی كه كسی نتواند با تغییر و تحول‌های سیاسی حزب را به آلودگی متهم كند، بلی ما مشكل مالی داریم و باید هم آنرا به نحوی برطرف كنیم. اما به نحو صحیحی و قانونی. اما شما در عین حال نتیجه آن را هم می‌بینید، در تمام بگیر و ببندهایی كه این روزها مشاهده می‌شود، شما حتی یك مورد هم پیدا نمی‌كنید كه بتوانند تخلفی توسط ما را اثبات كنند.

 

امروز كه شش، هفت ماه از این اتفاقات عجیب در كشور ما می‌گذرد و اوضاع را می‌بینیم احساس می‌كنیم كه اصلاح‌طلبان خیلی غفلت كردند و از آن شرایط با امكانات فراوان به وضعیتی رسیده‌ایم كه همه نگران هستیم. كسی نمی‌تواند تصمیم صحیحی برای آینده بگیرد چون سرنوشت فردای خودش را نمی‌داند. تصویری هم كه شما از جامعه ارائه می‌كنید به خوبی توسط ما قابل مشاهده است. حالا من سؤال می‌كنم كه وقتی مشاركت در قدرت بود و می‌توانست كارهای زیادی انجام دهد چرا به نحو درستی عمل نكرد كه حاصل هشت سال اصلاحات به دولت آقای احمدی‌نژاد منتهی نشود. آقای خاتمی شما باید پاسخ دهید، اگر چندین سال دیگر هم این جلسات برقرار باشد من وظیفه خودم می‌دانم كه از هر اصلاح‌طلبی كه در اینگونه جلسات شركت كند این سؤال را بپرسم.

خاتمی: اینكه گفته می‌شود اصلاح‌طلبان ناكارآمد هستند باید شامل یك تعریف مقدماتی هم باشد كه اصلاً اصلاح‌طلبان چه كسانی هستند، اصلاحات چیست و اصلاح‌طلبی یعنی چه؛ آن وقت اگر دیدیم كه با هم می‌توانیم به یك تعریف مشترك برسیم، حالا باید دنبال مقصر بگردیم كه چه كسی كم كاری كرد. امروز من به عنوان مشاركت یك مسؤولیتی دارم، آقای خاتمی یا آقای كروبی مسؤولیت دیگری دارند، روزنامه‌نگاران هم هستند كه آنها هم مسؤولند. به نظر من دوستان به واقعیت كشور توجه ندارند، وقتی یك اجماع فكری واضح و روشنی روی اصلاح‌طلبی وجود ندارد كه همه دور آن مفهوم مشترك جمع شوند طبیعی است كه اختلافاتی را هم به همراه خواهد داشت. من مجلس را مثال می‌زنم، مگر بعد از پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس ششم، چند عضو مشاركت وارد مجلس شدند؟ حداكثر 40 نفر؛ بقیه دوستانی بودند كه تمایلاتی داشتند اما عضو ما نبودند. فراكسیون ما 128 عضو داشت كه درون این فراكسیون هم به هر حال مسائل قومی، محلی و شخصی مطرح می‌شد. ما قبل از آن هم حزبی نداشتیم كه به افراد شكل دهیم و آنها را وارد مجلس كنیم. ما ائتلافی بودیم كه حتی امروز هم به صورت یقین نمی‌توانیم بگوییم چه كاری درست و چه كاری غلط بود. شما می‌گویید چرا كار نكردیم، اما پیش از آن باید توضیح دهید چه كاری و با چه ابزاری باید انجام می‌دادیم كه آن را انجام ندادیم. البته می‌توانید بگویید كه به عنوان حزب یك سری مسؤولیت‌ها داشتید، به هر حال اندازه تأثیرگذاری و قدرت این حزب درون تشكیلات حكومتی یك امر جداگانه است كه بحث خوبی است دنبال شود.

 

آقای خاتمی من تعجب می‌كنم از شما كه می‌گویید باید چه كار می‌كردید و آن كار را انجام ندادید؛ شما كه نمی‌دانستید باید چه كنید چرا وارد قدرت شدید؟ بهتر بود یا در ابتدا برنامه‌ایتان را مشخص می‌كردید و سپس وارد قدرت می‌شدید و یا اینكه پس از حضور در قدرت اینهمه سر و صدا نمی‌كردید كه مردم امروز شما را مقصر بدانند. شما در روزنامه‌ایتان این همه مصاحبه كردید، مقاله نوشتید و فكر می‌كردید كه مردم هم تا ابد با شما پیوند برادری دارند و به شما رأی می‌دهند. شما می‌خواهید خانه امن‌تان را داشته باشید، ارتباطات بیرونی‌تان و حقوق دولتی‌تان را داشته باشید و بعد هم سیاست صبر و انتظار را در پیش بگیرید كه شاید یك معجزه‌ای شود و خاتمی دیگری پیدا شود تا مردم زمانی به شما رأی دهند. شما باید بگویید به عنوان رئیس مركز پژوهش‌های مجلس چه كردید، اصلاً آیا وقتی به عنوان نماینده اول تهران وارد مجلس شد یك بار با موكلانتان صحبت كردید؟ ما پیش از این تجربیات مشابهی داشتیم، مصدق وقتی كه دید حرفش خریدار ندارد به میان مردم رفت و گفت مجلس جایی است كه مردم آنجا هستند. به نظر می‌رسد شما توان این را نداشتید تا مردم را به دور خودتان جمع كنید. اگر در جریان تحصن نمایندگان مجلس ششم، مردم را وارد صحنه می‌كردید وضعتان اینگونه نبود، به هر حال باید در جایی تكلیفتان را روشن می‌كردید. به قول آقای انصار‌ی‌راد، اصلاحات بدون هزینه دادن و زندان رفتن امكان پذیر نیست. شما می‌گویید كه در سیاست سازش وجود دارد، اما در عین تمام مماشاتی كه می‌كنید حاضر هستید تا با مردم روبه‌رو شوید؟ حزب مشاركت از این باب مورد انتقاد است كه خودش مدعی است برنامه دارد و می‌تواند دولت را اداره كند.

خاتمی: می‌گویید شما در روزنامه‌هایتان نوشتید، من هم می‌پرسم یعنی چه روزنامه‌هایتان؟ این روزنامه‌ها كه مال ما نبود، دوستان مختلف و البته مستقل، اینها را اداره می‌كردند. می‌گویید شما در سخنرانی‌هایتان فلان مطلب را گفتید، خب مگر من چه گفتم؟ صحبت‌های من كه همه معلوم است. من باید پاسخ بدهم یا آن كسی كه گفت باید [...] این «شما» یعنی چه كسی؟ باید مشخص شود. من كه اینجا نشسته‌ام باید پاسخگوی آقای خاتمی باشم، پاسخگوی آقای كروبی باشم، به سخنان و اعمال آقای [...] هم پاسخ بدهم، در عین حال پاسخگوی خودم هم كه هستم. ما برای انتخابات مجلس ششم برنامه دادیم و در پایان مجلس هم نتایج عملكردمان را گزارش كردیم.

 

شما فقط اقدام كردید؟

خاتمی: خیر، ما عمل هم كردیم. بنده اینجا می‌گویم كه 80 درصد برنامه‌هایمان را در مجلس پیش بردیم. هرچند شما ممكن است بگویید برنامه‌هایتان در مورد مطبوعات محقق نشد، ما هم می‌پذیریم. اما شما مثال می‌زنید در مورد مركز پژوهش‌ها؛ من هم می‌گویم عمده برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی مجلس مانند طرح خدمت وظیفه سربازی، قانون مالیات‌ها، طرح‌های مربوط به تجارت، زنان و دانشگاه‌ها، فارغ از اینكه به مرحله عمل رسید یا نرسید، نتیجه ساعت‌ها كار كارشناسی همین مركز بود. عمده برنامه‌های ما به قانون تبدیل شد، آنهایی هم كه نگذاشتند قانونی برای آنها تصویب شود، مثل دفاع از حقوق شهروندی، در كمیسیون‌های مجلس و از طریق راهكارهای قانونی در حد امكان مجلس اقدام شد. نكته بعدی شكست ما در انتخابات است؛ اتفاقاً تنها گروهی كه دلایل شكست را بیان كرد ما بودیم، چندین سند هم منتشر كردیم و ضعف‌های خودمان و نقاط قوت طرف مقابل را بیان نمودیم. برخلاف گفته‌های شما، هم گفتیم كه چرا اینگونه شد و هم گفتیم كه در آینده چه كاری را انجام خواهیم داد. در مورد تجمع مردمی و حضور در خیابان ها هم صریحاً می‌گویم كه ما با این كار مخالف بودیم و هنوز هم مخالف هستیم.

یك نكته دیگر را هم بگویم و آن هم اینست كه دولت هیچ ربطی به حزب مشاركت نداشت. دوستانی از مشاركت كه در دولت بودند قبل از تشكیل حزب مشاركت در دولت حضور داشتند. حتی انتخاب اعضای كابینه در دور دوم آقای خاتمی به این صفت بود كه قرار نیست حزبی عمل شود و هم آنها و هم ما این تعهد را پذیرفته بودیم. به همین خاطر ما در مورد دولت مسؤولیتی نمی‌پذیریم. در برخی موارد انتقاد داریم و در بقیه موارد هم دفاع می‌كنیم.

یكی از نقاط مثبت احزاب اینست كه هنگام شكست شرایطی را فراهم می‌كنند كه یأس بر كشور حاكم نشود. یعنی نظم تشكیلات در زمان پیروزی امكان استفاده از این پیروزی را فراهم می‌كند و هنگام شكست هم بازدارنده یأس است. به این نكته هم باید توجه كنیم كه واكنش نسبت به مسائل روز، طبیعت احزاب است، اما همه چیز در مسائل روز خلاصه نمی‌شود. حال با توجه به این نكته سؤال من اینست كه بعد از شكست اصلاح‌طلبان فارغ از نگاه به ابزارهای دموكراتیك یا غیردموكراتیك، آیا حزب مشاركت تلاش كرده است كه تجربه فعالیت‌های دموكراتیك در فضای غیردموكراتیك را در كشورهای دیگر دنیا مطالعه كند تا آن را به سرمایه‌ای برای بازگشت خودش به قدرت قرار دهد؛ ضمن آنكه مشاركت امروز با بحث بقای خودش هم روبه‌رو است و باید تجربیات مشابهی را پیدا كند كه احزاب در نقاط مختلف دنیا چگونه با واقعیت‌ها كنار آمدند و به سمت انفعال یا رادیكالیسم نرفتند. هرچند یك موقع هم هست كه ممكن است بگوییم شرایط ما در ایران یك شرایط ویژه است، اما به هر حال این موضوع نافی مطالعه ما نیست، چون می‌توانیم از تجربیات دیگران استفاده كنیم. به عنوان مثال ما در همسایگی‌مان با كشوری مثل پاكستان مواجه هستیم كه در آن طی شرایطی كاملاً غیردموكراتیك یك حزب دموكراتیك سرنگون می‌شود، ولی باز هم آنها برمی گردند و به شكل دیگری خودشان را احیا می‌كنند.

خاتمی: ما غیر از مواضع روزمره و كارهای جاری حزبی، مسائل دیگری را هم بررسی كرده‌ایم. ما بعد از انتخابات كارگروه‌های مختلفی تشكیل دادیم تا عواملی كه سبب شكست در جریان انتخابات شد را تحلیل كنیم، به نتایجی هم رسیدیم. بر اساس این نتایج افراد و گروه‌هایی تعیین شده‌اند تا آنها را مطالعه كنند و تجربیات مشابه داخلی و خارجی را نیز بررسی نمایند. به عنوان مثال ما روی موضوعی چون پایگاه اجتماعی حزب در داخل كشور بحث می‌كنیم، یا این موضوع را مورد تحلیل قرار می‌دهیم كه آیا در كشور ما به عنوان مثال طبقه اجتماعی وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد منافع این طبقه چیست و حزب ما كدامیك از این طبقات را می‌تواند به عنوان پایگاه خودش انتخاب كند. بحث دیگری كه ما به آن اعتقاد داریم مواجهه ما با یك دولت پادگانی است. عملكرد دولت پادگانی بر اساس تجربیات مشابه در دنیا چیست، نظریات مرتبط با آن كدام است و چگونه می‌توان در وضعیت حاكم فعال بود و كار كرد تا كمترین هزینه و بیشترین فایده را داشته باشد. موضوع دیگری كه ما همیشه بر آن تأكید داشتیم این بود كه دموكراسی نیاز جامعه ماست؛ اما مردم روزمره احساس نكردند كه چگونه می‌توانند در زندگی خودشان با دموكراسی رابطه برقرار كنند. اتفاقاً همین آوانگارد بودن ما با شعارهایی كه مطرح شد باعث گردید كه از بدنه جامعه عقب بمانیم. ما با نظریه‌پردازان مختلف داخلی و خارجی بحث‌های مفصلی داشتیم. یكی از این آقایان كه از خارج آمده بود می‌گفت این كه شما از دموكراسی می‌گویید، بر پایه كدام اقتصاد است؟ پاسخ‌های ما كلی بود و ایشان هم ما را مورد انتقاد قرار می‌داد و می‌گفت كه موفق نخواهید شد. برای اینكه وقتی شعار دموكراسی داده می‌شود باید عملاً و عیناًٌ در زندگی واقعی مردم چه در كوتاه مدت و چه در دراز مدت تجلی پیدا كند. به هرحال می‌خواهم بگویم كه اگر حزبی می‌خواهد به معنای واقعی یك حزب باشد باید نسبت به تمام سؤالات مطرح در جامعه پاسخ مناسب داشته باشد، ما هم این را می‌دانیم و در حال مطالعه هستیم، هرچند ممكن است طولانی مدت هم باشد و شرایط خاص كشور اجازه ندهد كه از تمام ظرفیت‌های موجود استفاده كنیم.

 

آقای خاتمی سؤال من در ارتباط با تأكید آقای حجاریان بر ائتلاف روی حداقل هاست كه بر مبنای آن ایشان پیشنهاد كردند این ائتلاف می‌تواند در مسائلی مانند حفظ كشور، حفظ جان مردم یا صلح و مسائلی از این قبیل باشد؛ اما در این میان به نظر می‌رسد در سطح تشكیلات مشاركت این ایده هنوز نمادی پیدا نكرده است. در صورتیكه اهمیت این موضوع بسیار هم زیاد است؛ بگذارید مثالی بزنم، الآن مطابق آمار در اثر مداخله خارجی 90 هزار نفر در عراق طی سه سال كشته شدند كه رقم بسیار بالایی است، هرچند در كشور ما بر اثر سوانح جاده‌ای و بلایای طبیعی عده بسیاری جان خودشان را از دست می‌دهند اما به هر حال آمار كشته‌شدگان جنگ قابل چشم‌پوشی نیست. ما می‌توانیم برای مردم این موضوع را توضیح دهیم كه مداخله خارجی این خطرات را به دنبال خواهد داشت و لااقل حداقل‌هایی كه امروز داریم دیگر در اثر جنگ وجود نخواهند داشت.

خاتمی: در مورد اجماع و صحبت‌های آقای حجاریان هم باید بگویم كه مغز آقا سعید همیشه ایده تراوش می‌كند، اما این لزوماً بدان معنا نیست كه نسبت به این مسائل در حزب بحث شده است و همه به نقطه مشتركی رسیده‌ایم. ما ائتلاف را ضروری می‌دانیم اما در شرایط فعلی اجماع را امری ممكن نمی‌دانیم. ما در تحلیل‌های خودمان به این نتیجه رسیده‌ایم كه اگر یك انتخابات آزاد با حداقل معیارهای قابل قبول وجود داشته باشد، با توجه به قدرت ما و قدرت رقیب، بدون ائتلاف امكان پیروزی كم است. بنابراین ما همیشه به دنبال ائتلاف بوده‌ایم و نه اجماع. الآن هم تلاش می‌كنیم، هرچند دوستانی هستند كه در برخی مسائل خط قرمز دارند، اما ما باید این خط قرمز را كمرنگ كنیم. اجرایی كردن ایده آقای حجاریان هم از یك حزب به تنهایی ساخته نیست. «عده‌ای» از كسانی كه ایشان تحت عنوان «از این جا تا آن جا» نام می‌برد از اساس و ماهیت با كار حزبی مخالف هستند و امكان ندارد ما بتوانیم با آنها كار حزبی كنیم. اما در عین حال در مورد كسانی كه حاضر هستند بر سر مسائلی از این قبیل مذاكره كنند، ما با هم صحبت‌هایی داشته‌ایم. اما به هرحال تعداد افراد گروه‌هایی كه حاضر باشند میدان‌دار باشند زیاد نیست.

 

مقابل اصلاح‌طلبان پیشرو ما امروز با طیفی درون جریان اصلاحات رو به رو هستیم كه اساساً هرگونه ائتلافی را منكر می‌شود و حتی از اساس با برخی از بنیان‌های اصلاح‌طلبی مشكل دارند. موضوع اینها جناح راست یا محافظه‌كاران هم نیستند، ما تجربه انتخابات ریاست جمهوری نهم را داشتیم، ضمن آنكه قبل از آن هم با وقایع مجلس ششم روبه‌رو بودیم كه اینها به هیچكدام از خواست‌های پیشروانه اصلاح‌طلبان پاسخ مثبت ندادند، اما مواضع حزب مشاركت هنوز در قبال این رفتارها و حركت‌ها روشن نیست، مثلاً آقای [...] بخشی از جبهه مشاركت را تحت عنوان تندروها مورد انتقاد قرار می‌دهد در صورتیكه گویا سیاست جبهه مشاركت به نوعی مماشات با همه گروه‌هاست و جوابی به آنها نمی‌دهید.

خاتمی: اینطور نیست كه مواضع حزب در مسائل مختلف بیان نشود، حزب در امور گوناگون مواضع خودش را بیان كرده است، حالا اینكه مواضع ما به مردم رسیده یا نرسیده، موضوع دیگری است. اما در مورد اینكه اگر مثلاً آقای [...] علیه ما موضع می‌گیرد و ما سكوت می‌كنیم، باید بگویم این سیاست رسمی حزب است كه به هیچ وجه به صورت علنی مسائل و مشكلات درونی اصلاح‌طلبان را برجسته نكنیم. به درستی یا نادرستی این موضوع كاری ندارم، این سیاست رسمی حزب است. البته این مانع از این نیست كه درون خودمان بحث نكنیم یا اینكه انتقادی نداشته باشیم. اما آقای شكوری‌راد به علت بیان مسائلی در مورد دفتر تحكیم دو بار مورد انتقاد واقع شد، چون بنا نداریم در عین اینكه بحث می‌كنیم، بهانه به دست مخالفان اصلاحات بدهیم این هم كه مسائل درونی اصلاح‌طلبان پررنگ می‌شود خواسته طرف مقابل ما است كه قصد دارد مشكلات ما را بزرگ كند. در مجلس هم این كار را می‌كردند.

 

آقای دكتر شما از فعال بودن می‌گویید اما بعد از انتخابات تعدادی از دفاتر مشاركت در استان‌های مختلف تعطیل شده است، به عنوان مثال ما در اردبیل یا آذربایجان غربی با ضعف‌های بسیاری روبه‌رو هستیم.

خاتمی: خبر شما مربوط به دو ماه پیش است، اتفاقاً اردبیل را كه شما مثال می‌زنید امروز خیلی هم فعال شده است.

شما یكی از كسانی بودید كه به همراه برادرتان قبل از انتخابات دوم خرداد 76 اعتقاد داشتید در ساختار موجود نمی‌توان كار كرد، در این سال‌ها چه اتفاقی افتاد كه امروز برخلاف نظرات پیشین صحبت می‌كنید؟ آیا اشتباه تحلیلی بود یا مزایای حضور در قدرت شما را به این نتیجه رساند؟

خاتمی: من به خاطر نمی‌آورم كه گفته باشم در این ساختار نمی‌توان كار كرد، مبنای این حرف را هم نمی‌دانم. من هیچ وقت این ادعا را مطرح نكرده‌ام و در عین اینكه نسبت به قانون اساسی انتقاد دارم معتقدم كه در همین قانون اساسی هم می‌توان فعالیت كرد. اصلاحات هم در درون این ساختار باید انجام شود و این صحبت همیشگی ما بوده است.

 

در حزب شما باندبازی و منافع شخصی كم نیست و مصداق‌های آن هم وجود دارد. بسیاری از اعضای اولیه حزب امروز در شورای مركزی حضور ندارند و حزب در درون هم با انتقادات بسیاری مواجه است.

خاتمی: در مورد بحث‌های تشكیلاتی كه مطرح می‌كنید باید بگویم من قبول دارم كه در ابتدای تشكیل جبهه مشاركت، ما به معنای واقعی حزب نبودیم؛ اما انسجام تشكیلاتی كه ما امروز داریم به هیچ وجه قابل مقایسه با گذشته نیست. ما به لحاظ سیاسی و فرهنگی كمتر مشكل داشتیم اما مواضع اقتصادی‌مان متفرق بود؛ در حالیكه امروز اینگونه نیست و انسجام درون حزبی ما بسیار بیشتر از گذشته است. به دلیل همین انسجام درونی هم ما توانستیم سخت‌ترین تصمیمات را درون خودمان بگیریم و دچار مشكل نشویم. در بدترین وضع، هنگامی كه حزب تصمیم می‌گیرد به لحاظ همین روند دموكراتیك دچار تنش نمی‌شود. امروز هم می‌توانیم ادعا كنیم كه در حد هشت سالگی خودمان یك حزب نسبتاً موفق در جمهوری اسلامی هستیم.

 

شما تحلیلی از برنامه‌های اقتصادی‌تان دارید و اذعان هم می‌كنید كه این برنامه‌ها در انتخابات بسیار ضعیف بود؛ با اینحال وقتی كه من به عنوان یك روزنامه‌نگار پایگاه طبقاتی شما را بررسی می‌كنم نمی‌توانم درك كنم كه تفاوت‌تان با كارگزاران چیست، اصلاً طرفدار چه نوع اقتصادی هستید؟

خاتمی: در مورد مواضع اقتصادی هم باید بگویم كه ما هشت كنگره داشتیم، در همه كنگره‌ها هم بیانیه دادیم و مواضع اقتصادی‌مان را بیان كردیم. البته نمی‌خواهم بگویم كه مواضع اقتصادی ما كامل شده است یا اختلاف‌نظر نداریم. قصد هم ندارم وارد مقایسه مواضع خودمان با كارگزاران شوم، ممكن است نزدیكی‌هایی با آنها داشته باشیم. هرچند به طور خلاصه می‌توانم بگویم كه در شیوه‌های اتخاذ شده در امر اقتصاد و سیاست تفاوت‌های محسوسی با آنها داریم برای ما مسأله دموكراسی اهمیت دارد و بیشتر طرفدار سوسیال دموكراسی هستیم.

 

دموكراسی در اقتصاد به چه معنی است؟

خاتمی: یعنی ما معتقدیم كه جهت‌گیری اقتصاد باید به سمت اقتصاد بازار باشد، اما این نباید بدان معنی باشد كه دولت یك سری از تعهدات خودش را در مسائلی از قبیل آموزش، بهداشت، امنیت یا موارد مشابه دیگر فراموش می‌كند. به اعتقاد ما حداقل در شرایط فعلی امكان‌پذیر نیست كه همه چیز ما به خصوص در زمینه‌های اجتماعی و خدمات عمومی از قبیل بهداشت و آموزش از دولت به طور كامل منفك شود. ما به مسائلی مثل حق مالكیت، شناخت بازار، رقابت‌پذیری اقتصاد، رانت‌زدایی، كوچك‌تر كردن دولت و تقویت بخش خصوصی و پیوند و تعامل با اقتصاد جهانی اهمیت می‌دهیم.

 

اما شما با اینكه در بیان مواضع اقتصادی خودتان از سوسیال دموكراسی بیشتر دفاع می‌كنید اما حزب مشاركت در سطح جامعه به این صفت شناخته نشده است، دلیل این امر را در چه می‌دانید؟

خاتمی: شاید ناشی از ضعف ما در بیان مطالب باشد كه نتوانسته‌ایم حرف‌های خودمان را به نحو صحیحی بیان كنیم، شاید هم این امر ناشی از فرهنگ عمومی جامعه ما باشد كه خیلی عادت ندارد مطالعه كند. این امر به خصوص در مطالب تحلیلی قابل توجه‌تر است و البته باید این نكته را هم بگویم كه ما زمانی كه در مجلس بودیم چون عملاً در سیاست‌های اقتصادی با دولت هماهنگی داشتیم بنابراین مواضع ما همانند مواضع دولت شناخته شده است، درحالیكه دوستان ما در مجلس و مركز پژوهش‌ها در مورد برنامه چهارم توسعه و یا بودجه‌های سالیانه كارهای زیادی انجام دادند و همانطور كه گفتم به دلیل اختلاط كاری با دولت عملاً مواضع اقتصادی حزب در پوشش مواضع اقتصادی دولت قرار گرفت.

 

آقای خاتمی كدام سیاست شما با سوسیال دموكراسی همخوانی دارد؟ برنامه‌های اقتصادی مشاركت را كسانی می‌نویسند كه در حزب كارگزاران حضور دارند، آنها وقتی كه دیدند مشاركت در قدرت است برنامه‌های خودشان را به نام مشاركت ارائه دادند. كدام وزیری كه شما در دولت آقای خاتمی به او رأی دادید در حوزه اقتصاد معتقد به سوسیال دموكراسی بود؟ آقای جهانگیری، آقای شریعتمداری یا آقای مظاهری سوسیال دموكرات بودند؟ كدام اقتصاددان سوسیال دموكرات در ساختمان حزب مشاركت با شما دیدار داشته است؟ اصلاً كدام سیاست اقتصادی شما با سوسیال دموكراسی همخوانی دارد؟ اصلاً آیا مگر می‌شود طرفدار سوسیال دموكراسی بود و از آقای هاشمی حمایت كرد؟ البته شما می‌توانید بگویید كه از امروز سوسیال دموكرات شده‌اید اما لااقل در این هشت سال نه در مجلس و نه در دولت ما این موضوع را ندیدیم. شما زمانی پیروزی‌های اصلاحات را به نام خودتان می‌نویسید اما هنگام شكست حاضر نیستید مسؤولیت عملكرد دولت را بپذیرید، در حالیكه این دولت از شما و فراكسیون 128 نفره‌تان رأی اعتماد گرفت. شما می‌توانستید به وزیری كه از [...] معرفی شده بود رأی اعتماد ندهید یا وزیری را كه عملكرد درست نداشت استیضاح می‌كردید. من آقای عرب سرخی را گواه می‌گیرم كه به ایشان می‌گفتم ما معنی حمایت از دولت را بد درك كردیم و فكر می‌كنیم هركسی كه از سوی دولت معرفی می‌شود باید به او رأی دهیم و از هر لایحه‌ای كه به مجلس فرستاده می‌شود دفاع كنیم تا بگوییم طرفدار دولت اصلاحات هستیم. ما با آقای مزروعی مصاحبه می‌كردیم و ایشان هم می‌پذیرفت كه لایحه بودجه ایراد دارد اما وقتی می‌گفتیم كه پس چرا كلیات لایحه را تصویب می‌كنید پاسخ می‌داد مجلس جای این نیست كه ماهیت لایحه بودجه را اصلاح كند، ضمن آنكه ما باید از دولت حمایت كنیم. نمی‌خواهم بگویم تمام دلایل شكست حزب مشاركت اینها بود اما به هر حال مشاركت به عنوان حزب پیشرو در اصلاحات از این اشتباهات ضرر كرد. من برای آقای صفایی‌فراهانی احترام زیادی قائل هستم اما آیا می‌شود رئیس كمیته اقتصادی كسی كه شعار توسعه دانایی محور می‌دهد یك مهندس باشد؟ نمی‌شود كه ما به آقای مظاهری با مهندسی راه و ساختمان رأی اعتماد برای وزارت اقتصاد و دارایی بدهیم و در روزنامه حزبی نوروز باشد هزار دلیل بیاوریم كه اصلاً مهندس بودن برای وزارت اقتصاد خیلی بهتر از آن است كه فردی دكترای اقتصاد داشته باشد. آقای عبده در روزنامه نوروز این مطلب را نوشت و در بیان دلیل آن هم گفت كه در استرالیا این كار انجام شده و جواب داده است. مشكل مشاركت همان مشكلی است كه كارگزاران یا سازمان مجاهدین با آن روبه‌رو هستند؛ مشكل اینجاست كه فقط دولت ما نفتی نیست، بلكه احزاب ما هم نفتی هستند. گویا كه تنها با تقسیم رانت نفت می‌توان تأثیرگذار بود. با این تصور دیگر جامعه معنی نخواهد داشت.

 

خاتمی: یك سری از این گفته‌ها اصلاً صحیح نیست، در مورد مواضع اقتصادی افراد هم كه حالا طرفدار سرمایه‌داری بودند یا سوسیال دموكرات نبودند من نظری ندارم، چون صحبت‌های من در مورد مجموعه سیاست‌هایی بود كه اعمال شد. من در مورد مواضع خودمان هم گفتم كه ما به تدریج در حال حركت هستیم و فقط مواضع كلی ما مشخص شده است. شما اگر خط‌كش بگذارید می‌توانید بگویید كه در فلان جا از سوسیال دموكراسی فراتر رفته اید، من این حرف را قبول می‌كنم، همانطور كه این خط‌كش را اگر در مواضع سیاسی ما هم بگذارید ممكن است به این نتیجه برسید كه ما در جایی از دموكراسی تخطی كرده‌ایم. اما من معتقدم كه اصول كلی ما در این مسیر بوده است و توانستیم به وسع خود و میزان اثرگذاری خود با همكاری متقابل دولت و مجلس جهت اقتصادی كشور را در این مسیر به پیش ببریم. این را هم بگویم كه از زیر بار مسؤولیت فرار نمی‌كنیم، اما باید جایگاه‌ها را بشناسیم. بنده از كلیت دولت و نه تك‌ تك اعضای آن دفاع می‌كنم، ولی این بدان معنی نیست كه من مسؤول عملكرد فلان شخص هستم. من از طرف مشاركت صحبت می‌كنم و انتقادات ما هم كمتر از بسیاری از دوستان نیست. شما باید بدانید كه بزرگ‌ترین چالش ما در اقتصاد با سیاست‌های اقتصادی بعضی از وزرای دولت آقای خاتمی بود. اما در كلیت موضوع تلاش داشتیم به نوعی با دولت همكاری كنیم كه از خط مشی خودمان منحرف نشویم. جزئیات آن را هم می‌توانیم باهم به بحث بگذاریم. از طرف دیگر من رابطه بین مدرك تخصصی و مدیریت را قبول ندارم. یعنی به نظر من وزیر اقتصاد حتماً نباید دكترای اقتصاد داشته باشد. همین وزیر وزارتخانه‌ای كه من در آن كار می‌كنم همیشه یك پزشك بوده است اما این هیچگاه این امر دلیلی برای موفقیت آن نبوده است. آنچه كه اهمیت دارد مدیریت صحیح است چون این كارشناسان و معاونان وزارتخانه هستند كه كار تخصصی می‌كنند. در كشورهای دیگر دنیا هم اینگونه نیست كه مدرك یك وزیر با كار تخصصی وزارتخانه یكسان باشد. مثلاً بسیاری از وزرا حقوقدان هستند. صحبت‌های شما در مورد رابطه نفت و بدنه اجتماعی را هم متوجه نشدم. چون دولت و مجلس بودند كه هدفمند كردن یارانه‌ها را دنبال می‌كردند. ما بودیم كه قانون مالیات‌ها را تصویب كردیم و عوارضی وضع كردیم كه وابستگی به نفت را كاهش دهیم. اتفاقاً ما هم این را قبول داشتیم كه اتكای دولت به نفت و اداره كشور با پول نفت عارضه‌ای است كه در همه امور از جمله در مسائل سیاسی اثر دارد و كشور را به عقب می‌برد.

 

برای انگیزه‌سازی در انتخابات آینده چه برنامه‌هایی دارید؟

خاتمی: امروز انگیزه‌ها با گذشته متفاوت است. یعنی اینطور نیست كه انگیزه‌های سیاسی بتواند به تنهایی مردم را وارد صحنه كند. اما اینكه انگیزه‌های جدید شامل چه مواردی است من می‌توانم بگویم كه یكی از خواص اصلاحات ایجاد تنوع انگیزه‌ها بوده است. ما امروز نه یك كلام واحد داریم كه بتواند همه را جذب كند و نه یك متكلم وحده وجود دارد كه حرف او بتواند همه را جذب كند. به همین دلیل هم هست كه بر سیاست ائتلاف تأكید داریم. ما برای شناخت انگیزه‌های انتخاباتی مردم در حال مطالعه هستیم. به عنوان مثال باید ببینیم كه آیا طبقات مختلف اجتماعی چه انگیزه‌های اقتصادی دارند. یا طبقه متوسط جدید كه یك طبقه سیال است چه انگیزه‌های خاصی به لحاظ سیاسی یا اجتماعی دارد البته ما هنوز انگیزه‌ها را امروز و در شرایط فعلی به صورت دقیق جمع‌بندی نكرده‌ایم و امیدواریم طی ماه‌های آتی به نتایجی هم برسیم.

من بعد از انتخابات همیشه به این نكته فكر می‌كردم كه چرا خانم‌ها به دكتر معین كه تا این حد شعار حمایت از زنان را می‌دهد رأی ندادند تا اینكه بعد از برگزاری جلسه روز زن به دلیل این امر پی بردم. در این جلسه از جمع اعضای شورای مركزی تنها دو نفر از آقایان حضور داشتند كه این واقعاً مایه تأسف است. وقتی زنان حس كنند كه اعضای شورای مركزی جبهه مشاركت به هشتم مارس كه روز جهانی زن است احترام نمی‌گذارند مطمئن باشید كه پای صندوق هم به كاندیداهای مشاركت رأی نمی‌دهند.

خاتمی: این هم یكی از مسائلی است كه ما در سال‌های گذشته در دام آن افتاده‌ایم. من از شما می‌پرسم كه چند درصد زنان جامعه ما در مورد هشت مارس اطلاعات دارند؟ عدم حضور من در این مراسم به دلایل خاصی بوده است كه برای خودم دارم، هرچند انتقاد شما از عدم حضور اعضا ممكن است درست هم باشد اما اگر فرضاً من در این مراسم حاضر می‌شدم آن وقت جامعه زنان از حزب مشاركت استقبال می‌كرد؟ آیا تمام مسائلی كه زنان ما با آنها مواجه هستند آن چیزی است كه خانم x، خانم y یا خانم Z می‌گویند؟ نمی‌خواهم بگویم كه حرف‌های آنها صحیح نیستند و نباید حزب مورد انتقاد قرار گیرد اما باید بحث كنیم و ببینیم كه اندوه زنان جامعه ما با چه مسائل اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و سیاسی درگیر هستند. من فكر نمی‌كنم این تلقی صحیح باشد كه حضور یا عدم حضور تعدادی از اعضای شورای مركزی در مراسم بیانگر این باشد كه ما به مسأله زنان توجه داریم و در غیر اینصورت به زنان توجه نمی‌كنیم. یعنی این موضوع شاخص درستی برای قضاوت نیست.

 

نتایج بررسی‌هایتان در مورد كارآمدی یا ناكارآمدی اصلاحات و اشتباهاتی كه مرتكب شدید به كجا انجامید، ما اسفند 85 با انتخابات شوراها مواجه هستیم و باید از تجربیات گذشته درس بگیریم.

خاتمی: در مورد انتخابات شوراها بحث‌های فراوان وجود دارد و دفتر دائمی انتخابات حزب به این مسأله می‌پردازد. در مورد كارآمدی یا ناكارآمدی اصلاحات و اشتباهاتی كه مرتكب شدیم هم باید بگویم كه من اعتقادی به ضعف خودمان در مقابل رقیب ندارم، بلكه به نظر من در یك جمله بزرگ‌ترین اشتباه ما این بود كه از حوزه اختیارات خودمان درون دولت و مجلس به اندازه كافی استفاده نكردیم.

 

آقای خاتمی شما پیش از این مدعی شده بودید كه 80 درصد برنامه‌هایتان در مجلس محقق شده است، از سوی دیگر هم می‌گویید كه اصلاح‌طلبان از تمام ظرفیت‌ها و اختیارات خودش استفاده نكردند كه من فكر می‌كنم این دو گفته شما با یكدیگر تناقض دارند، آخر چطور می‌شود كه در انتخابات شكست می‌خورید و می‌گویید كه از تمام اختیارات خودتان استفاده نكردند، اما از آن طرف مدعی می‌شوید كه برنامه‌هایتان در مجلس محقق شده است.

خاتمی: بنده معتقدم كه مجلس و دولت اصلاحات در مجموع موفق بود، اینكه در یك انتخابات شكست خوردیم به این معنا نیست كه همه چیز را از دست داده‌ایم. در انتخابات هم اشتباه ما بیشتر محاسباتی و تاكتیكی بود. ما در پروژه انتخابات شكست خوردیم دلایل شكست را هم در بیانیه‌هایمان توضیح داده‌ایم. من موافق این گفته دوستان نیستم كه می‌گویند هشت سال اصلاحات سبب شد كه آقای احمدی‌نژاد سر كار بیاید. اتفاقاً در جریان انتخابات من تعمیق اصلاحات را می‌بینم. ممكن است كسی پیروز شود و نسبت به احزاب و روشنفكران هم فشارهایی وارد شود اما هیچ كس نمی‌تواند منكر تحولات اجتماعی شود و جلوی حركت‌های اجتماعی را بگیرد. شكست ما به معنای از بین رفتن اصلاحات نیست. در مورد اهداف حزب مشاركت در مجلس ششم هم ما یك پروژه‌ای را مطرح كردیم و گفتیم كه می‌خواهیم فلان برنامه‌ها را محقق كنیم. ما كه نگفتیم قانون اساسی را تغییر می‌دهیم یا با آمریكا رابطه برقرار می‌كنیم. البته این را هم بگویم در بسیاری از مواقع كارهای ما فارغ از درستی یا نادرستی آن تحت تأثیر جو بیرونی قرار داشت، یعنی احساس می‌كردیم فشار اجتماعی كه وارد می‌شود ما را ملزم به انجام دادن كارهایی خاص می‌كند. ممكن هم بود كه در برنامه ما باشد یا نباشد. اما به هر حال یك برنامه مكتوب وجود دارد كه پروژه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن هم مشخص است و بعد از پایان مجلس ششم هم ارزیابی ما از تحقق یا عدم تحقق وعده‌های انتخاباتی مكتوب شده است. اما روی دیگر این موضوع در مورد استفاده از اختیارات ماست كه من می‌گویم می‌توانستیم بیشتر استفاده كنیم. به عنوان مثال ما با وزارت علوم روی مسائل سیاسی در دانشگاه‌ها اختلاف نظر داشتیم؛ یعنی ما می‌گفتیم شما باید كاری كنید كه در دانشگاه‌ها امكان این وجود داشته باشد كه هر كسی در هر تشكلی بتواند مواضع خودش را در یك چارچوب مشخص بیان كند. ما قبول نداشتیم كه فرضاً گفته شود همه باید در قالب انجمن‌های اسلامی فعالیت كنند و در غیر اینصورت مجوزی داده نخواهد شد. من معتقدم در برخی موارد این ظرفیت در دولت وجود داشت كه برنامه‌هایش را محقق كند اما نشد. هرچند بعضی‌ها هم نظری مخالف دارند. ما می‌توانستیم یك استاندار محكم و اصلاح‌طلب انتخاب كنیم. نمی‌گویم مشاركتی بلكه می‌گویم اصلاح‌طلب كه حداقل حاضر باشد هر دو ماه یك بار با افراد اصلاح‌طلب استان جلسه داشته باشد و نظرات آنها را جویا شود و تقویتشان كند، اینكه دیگر در اختیار دولت بود. همه در بیان دلیل شكست دولت می‌گویند كه چرا دولت نتوانست فلان زندانی را آزاد كند، در صورتیكه می‌دانیم این موضوع در حوزه اختیارات دولت نبود و دلیلی برای شكست دولت هم نیست. در یك ارزیابی كلی باید این موارد را تفكیك كنیم و ضعف‌ها را پیدا نماییم. بنابراین من در گفته‌های خودم تناقضی نمی‌بینم كه شكست در انتخابات را با تحقق وعده‌های انتخاباتی مجلس ششم و عدم استفاده كامل از اختیارات موجود قابل جمع شدن ندانم. البته بدیهی است كه ما به طور حتم مشكلاتی داشتیم و آن هشت سال هم در شكست ما بی‌تأثیر نبود، اما نمی‌توانیم بگوییم كه نتیجه هشت سال اصلاحات در سوم تیر خودش را نشان داده است.

 

آقای خاتمی درهای مشاركت بعد از هفت سال هنوز باز نشده و مشاركت یك حلقه بسته مانده است. البته من منكر گسترش حزب نیستم اما این موضوع كافی نیست. شما ببینید آنهایی كه در انتخابات جمع شده بودند بعد از انتخابات به امان خدا رها شدند؛ هر وقت هم كه در مورد عضوگیری سؤال می‌كنیم پاسخ می‌دهند كه مقدمات كار در حال انجام است، این مقدمات چه زمانی تكمیل می‌شود آقای دكتر؟

خاتمی: عضوگیری كار آسانی نیست، مثلاً در روزنامه اطلاعیه دهد كه هركس می‌خواهد عضو حزب شود می‌تواند فرم پر كند و وارد حزب شود. ما باید بتوانیم برای كسی كه عضو حزب می‌شود حداقل هفته‌ای یك بار مطلب ارائه دهیم. در غیر اینصورت تنها اسم پر كردن فایده ندارد. برای ما عضوگیری به معنی ارتباط‌گیری است و هنگامی كه راه‌های ارتباط‌گیری تسریع می‌شود عضوگیری هم انجام خواهد شد. همانطور هم كه گفتم بعضی كارهای ما در طول ماه‌های اخیر با افراد زیادی از این طریق بوده است و نتیجه آن را هم دیده‌ایم.

 

آقای عطریان‌فر طی سخنرانی در دفتر مركزی حزب از پیشنهاد ائتلاف با حزب مشاركت در جریان انتخابات روی فردی مثل دكتر نجفی خبر داد اما گفت كه مشاركت با این پیشنهاد مخالفت كرد.

خاتمی: این مسأله هیچگاه مطرح نشد، ما این اعتقاد را داشتیم كه كارگزاران اصلاً در آمدن یا نیامدن آقای هاشمی نقشی ندارند. بسیاری از دوستان ما در كارگزاران مخالف آمدن آقای هاشمی بودند و بارها با ایشان جلسه گذاشتند و خواستند كه ایشان وارد انتخابات نشود. آقای هاشمی با یك حلقه خاص دور خودش تصمیم می‌گیرد. اینكه ما و كارگزاران برای آقای هاشمی تصمیم بگیریم كه ایشان بیاید یا نیاید كه شوخی است. اتفاقاً این موضوع جای دیگری مطرح شد. یعنی در جبهه دوم خرداد كه آقای كروبی هم در آن حضور داشت این موضوع مطرح شد كه روی كسی مثل آقای نجفی ائتلاف كنیم و اتفاقاً ما هم استقبال كردیم. آقای نجفی هم می‌گفت به هیچ وجه وارد انتخابات نمی‌شود مگر آنكه آقای هاشمی تصمیم بر نیامدن داشته باشد. آقای هاشمی را هم كه همه مان دیدیم با چه وضعیتی تا روزهای آخر مشخص نكرد كه می‌آید و یا خیر. بنابراین آقای نجفی هم امكان تصمیم‌گیری نداشت.

 

 

مرجع : خبرنامه داخلي مشاركت