يکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵ - ۲۱ ژانويه ۲۰۰۷

گفتگوی محمدصدیق کبودوند با رادیو میزوپوتامیا

در باره دوم بهمن

 

میزوپوتامیا: در برنامه دالاهو در باره روز دوم بهمن سالروز اعلام جمهوری کردستان، گفتگویی داریم با استاد محمدصدیق کبودوند، رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان در شرق کردستان (کردستان ایران). آقای کبودوند متولد سنندج است و در حال حاضر در تهران سکونت دارد.

میزوپوتامیا: شنوندگان عزیز برنامه دالاهو، باهم می رویم خدمت مهمان عزیز برنامه مان آقای محمدصدیق کبودوند، استاد بزرگوار در تهران. سلام آقای کبودوند روزت بخیر باشد. خوشامد میگوییم به جنابعالی در برنامه دالاهو و خیر مقدم میگوییم از اینکه برنامه ما را تزیین نمودید.

محمدصدیق کبودوند: خواهش می کنم. سلام بر شما و شنوندگان عزیز.

میزوپوتامیا: آقای کبودوند عزبز می دانیم دوم بهمن است ما امروز می رویم به پیشواز دوم بهمن در برنامه دالاهو، سالروز جمهوری کردستان در شهر مهاباد. بنده می خواستم خدمتتان سوال کنم که برای شنوندگان ما توضیح دهید در مورد دوم بهمن و اینکه جمهوری کردستان در مهاباد در چه سالی و توسط چه کسی تاسیس شد. این روز به مثابه روز ملی برای کردها بزرگترین جشن است و بعد از عید نوروز بزرگترین عید برای کردها، سالروز اعلام جمهوری کردستان است.

محمدصدیق کبودوند: بله، من ابتدا در خصوص شرایط قبل از تاسیس جمهوری کردستان توضیح مختصری ارائه بدهم. شرایط آن روز ایران بدینگونه بود که آلمان هیتلری برای دستیابی به خلیج فارس و خاورمیانه و هم چنین برای اینکه بتواند امکان حمله به هندوستان تحت سیطره و مستعمره  انگلستان و نیز امکان تحت فشار گذاشتن کشور شوروی از طریق ایران را فراهم آورد، به ایران نزدیک شد. در این رابطه هیتلر و رضاشاه  قراردادی بطور مخفیانه منعقد کردند و  در این راستا دولت آلمان حتی نیروهایی از جمله 2000 مهندس و کارگر آلمانی را راهی ایران نمود و یک کارخانه اسلحه سازی به ایران ارسال کرد و حتی اقداماتی برای تربیت نیروهای نظامی در ایران انجام داد. اما در همین ایام حمله آلمان به لهستان وضعیتی دیگر بجود آورد ( و جنگ دوم آغاز شد). ایران ناچار شد اعلام بی طرفی کند اما این کافی نبود، چون همزمان دولتهای روسیه، انگلستان و آمریکا ایران را اشغال کردند. آنها هدف از اشغال ایران را جلوگیری از نفوذ آلمان، پاسداری و دفاع از تعهد مشترکشان در قبال حفظ مناطق نفت خیز از جمله ایران و عراق و اینکه بتوانند اسلحه و مهمات و آذوقه برای روسیه ارسال کنند، اعلام کردند. در چنین شرایطی رضاخان دستور توقف مقاومت داد و ارتش از هم گسیخته شد و در واقع تسلیم شد. هم زمان دولتهای روسیه و انگلستان ایران را به مناطق تحت نفوذ خود تقسیم کردند. بخش شمالی ایران تحت نفوذ دولت روسیه و بخش جنوبی ایران تحت نفوذ دولت انگلستان قرار گرفت. در جریان تقسیم ایران، کردستان نیز به دو بخش تقسیم شد. بخش جنوبی افتاد زیر نفوذ انگلستان و بخش شمالی کردستان تحت نفوذ دولت شوروی درآمد. در همین ایام  راهزنی و جنگ قبیله ای و طایفه ای شروع شده بود و مردم مورد اذیت و آزار و تاراج قرار می گرفتند. البته این در حالی بود که قبل از این نیز حکومت رضاخان دست به آزار و اذیت خلق کرد زده بود، تعدادی را دستگیر و زندانی کرده بود، تعدادی کشته بود و بخشی از مردم را تعبید کرده بود به شهرهای دیگر و مناطق مختلفی در ایران. زبان کردی را ممنوع کرده بود، نوشتن به کردی ممنوع شده بود، و مردم از اجرا و عمل به سنت ها و آیین خود منع شده بودند. در چنین شرایطی بخشی از شمال کردستان که تحت نفوذ شوروی بود، البته شوروی در آنجا نیروهای نیروهای بسیار کمی داشت. به همین دلیل قاضی محمد که شخصیتی شناخته شده و با نفوذ در میان مردم بود برای اینکه سر و سامانی به آن وضعیت بدهد، تلاشهایی به عمل آورد و تشکیلات و نهادهایی را بوجود و سازمانهایی را تاسیس کرد تا بلکه مردم بتوانند سر و سامانی بدهند به وضع آنجا و خود منطقه خود را اداره کنند. در اوایل آنها سازمانی را بنام "جمعیت حیات کرد" تاسیس کردند و توانستند تاثیری به سزا از فرهنگی در میان مردم بوجود آورد و برادرکشی و جنگهای قبیله ای و طایفه ای تا حدودی کاهش یافت. قاضی محمد تلاش می کرد که مردم را گردهم آورد تا بلکه بر روی مسائل اساسی توافق نظر و عمل بیابند و اینکه بتوانند حول مسائل عمومی و ملی به تفاهم برسند تا مانعی شوند برای تفرقه های قبیله ای و طایفه ای و غیره.

سازمانی که تاسیس شده بود بر اساس مسائلی چون کرد ماندن، مدنیت، صلح و آشتی و اسلامیت بنا گذاشته شده بود که بعدها این سازمان با تغییر نام شرایطی برای تاسیس حزب دموکرات کردستان ایران فراهم آورد و این حزب هدف اساسی خود را خودمختاری برای کردستان اعلام کرد و بدین طریق اندک اندک شرایط برای شکل گیری دولت جمهوری کردستان فراهم شد و قاضی محمد در دوم بهمن 1320(1322) یا 22 ژانویه 1946، جمهوری کردستان را اعلام کرد.

میزویوتامیا: سپاس از توضیحی که دادید آقای کبودوند ما سوال دیگری را مطرح می کنیم و اینکه برای شنوندگان عزیز توضیح دهید درباره شخص قاضی محمد و اینکه ایشان چگونه شخصیتی داشت؟

محمدصدیق کبودوند: قاضی محمد شخصیتی متدین و خوشنام بود. انسانی آگاه و با درایت بود، شخصیتی با نفوذ بود و نفوذ کلام داشت در میان مردم. به مسائل روز بسیار آگاه بود و توانایی بالایی از درک و تحلیل مسائل و شرایط روز داشت. ایشان به دموکراسی، مدنیت و حقوق مردم واقعا معتقد و  پای بند بود. قاضی محمد بر اساس همین دیدگاه جمهوری را بنا نهاد. حکومت جمهوری کردستان تنها 2 سال قبل از تصویب اعلامیه جمهوری کردستان به همت قاضی محمد ایجاد شده بود و این حکومت دقیقا براساس معیارها و استانداردهای پذیرفته شده جهانی بنا شده بود. حقوقی که در پیمانهای جهانی مورد تایید قرار گرفته همان  حقوقی است که قاضی محمد مطرح نمود و برای آن تلاش کرد برای نمونه همین خودمختاری و حق تعیین سرنوشت که ما می بینیم در بند دوم پیمانها بر آن تاکید شده و اینکه تمام ملت ها و خلق ها می توانند از این حقوق برخوردار شوند، قاضی با طرح آن روشن بینی خود را اثبات نمود. روش بینی این شخصیت نشان می دهد که قبل از آنکه اعلامیه جهانی حقوق بشر تصویب شود، ایشان توانسته بودند براساس اصول همان اعلامیه کار کنند.

میزوبوتامیا: آقای کبودوند گویا قاضی محمد می توانسته با ژنرال بارزانی از شهر خارج شود و به کردستان جنوبی برود و یا در مرزها مستقر بشود و خود را از دسترس حکومت سرکوبگر دور نگه دارد اما در شهر ماند و گویا شعاری بوده که فرمودند من اینجا می مانم تا ملتم از بین نرود. به خاطر ملت ماند و اعدام شد. ایشان گفته مرا می کشند اما هزاران قاضی در میان ملت کرد پیدا خواهند شد و قیام خواهند کرد. آیا این درست است؟

محمدصدیق کبودوند: بله، در جریان هجوم، و پس از آنکه حکومت شاه با دولت های روسیه و انگلیس و خارجی ها به توافق رسید برای تسلط دوباره اش بر مناطقی چون کردستان و آذربایجان، (البته دولت آذربایجان تحت نفوذ دولت شوروی بود) به آذربایجان حمله کرد و سپس به کردستان هجوم آورد، دیده شد که رهبران آذربایجان فرار کردند و از منطقه خارج شدند، اما قاضی محمد با وجود اینکه پیشنهادات زیادی شد هم از طرف دولت شوروی و هم از طرف دولت انگلستان که آن زمان بر عراق هم تسلط داشت که قاضی محمد می تواند خارج شود، و حتی دولت آمریکا هم چنین پیشنهادی برای خروج قاضی محمد کرده بود. اما قاضی ماند و گفت من تعهد و پیمانی با این مردم بسته ام که از آنها دفاع کنم و اکنون من نمی توانم آنها را بدون پناه و بی دفاع بگذارم و بروم، اگر قرار است حکومت یا رژیم ایران خشم خود را خشمگینانه فرو بنشاند، بگذار خشمش را بر من فرود آورد و این بود خود ماند و خود را در آن شرایط  تسلیم کرد که بلکه بتواند به هر طریق ممکن جلوگیری کند از کشت و کشتار و خشم و کینه دولت ایران نسبت به ملت کرد.

رادیو میزویوتامیا: آقای کبودوند بسیار سپاسگزارم از پاسخ خوب شما به شنوندگان عزیز. آقای کبودوند لطفا به این سوال پاسخ دهید که چرا جمهوری کردستان فقط توانسته در مناطق مهاباد فعالیت سیاسی خود را ترویج دهد و نتوانست از بوکان به پایین فعالیتش را گسترش دهد. آیا احتمال اینکه تبلیغ سیاسی کارگزاران جمهوری کردستان اگر گسترده می بود آیا بر لرستان هم تاثیر می گذاشت؟

محمدصدیق کبودوند: البته این تنها به دلیل تبلیغات کم حجم نبوده. این درست است که تبلیغات خیلی موثر است، اگر جمهوری دستگاههای تبلیغاتی خوبی می داشت بلکه تاثیرگذار می بود، اما این مساله دلایلی دیگری هم داشته، اینکه بخش جنوبی کردستان تحت نفوذ و تسلط دولت انگلستان بود و نیروهای حکومت مرکزی در این بخش حضور بیشتری داشته و حتی درگیریهایی رخ داده بود و دلیل دیگر اینکه جمهوری کردستان عمری کوتاه داشت، اما طی این مدت کوتاه یازده ماهه بر اوضاع شمال مسلط شد و در بخش شمالی توانسته بود مردم را متحد کند، اما در بخش جنوبی هنوز جنگ قبیله ای و طایفه ای وجود داشت، هنوز قبایل با هم درگیر بودند و در تضاد بودند و بخشی از این طوایف در خدمت حکومت مرکزی بودند. اما در هر حال زمان لازم برای چنین کاری غیر از آن موضوعی که جنابتان به آن اشاره کردید وجود نداشته، و طی این مدت کوتاه 11 ماهه این انتظار درست نمی توانست باشد که قاضی بتواند تمام مردم کردستان را متحد کند آن هم در شرایط آن روزگار که قاضی امکانات رسانه ای نداشت، به جز یکی دو تا نشریه محلی در اختیار، شاید رادیو و یا مثل امروز تلویزیون وجود نداشت و امکانات دیگری نیز نداشت که بتوانند تمام کردستان از شمال تا جنوب را تحت پوشش تبلیغی و آگاهی سازی قرار دهد بتواند تمام  مردم کردستان هم صدا و هماهنگ سازد.

میزوپوتامیا: آقای کبودوند نقش ژنرال مصطفی بارزانی در جمهوری کردستان چه بود در مهاباد؟

محمدصدیق کبودوند: جناب ژنرال بارزانی همانطور که همگان می دانند شخصی مبارز و تلاشگر بوده که در آن ایام در شمال کردستان عراق در منطقه بارزان شدیدا در حال مبارزه بود و از آنجا در نتیجه فشارهای حکومت عراق تحت نفوذ انگلیس و شرایط آنجا ناچار شد منطقه را ترک کند و به کردستان ایران و به مهاباد بیاید و همکاری نزدیک با قاضی محمد جمهوری کردستان برقرار کرد و تا آخرین روز جمهوری با آن همکاری کرد همانند یک سرباز و همانند یک فرمانده در خدمت آن جمهوری ماند.

میزوپوتامیا: آقای کبودوند آیا بنظر جنابعالی، جنوب کردستان یعنی کرمانشاه، ایلام و سنندج از نظر سیاسی می توانند نقشی در حکومت فدرالی در آینده کردستان داشته باشند؟

محمدصدیق کبودوند:  بدون شک اگر ملت کرد در کردستان ایران متحد و یکپارچه شوند می توانند به هر شیوه ای از حکومت و به هر شکلی از آن و یا به هر خواست و آرزویی که دارند جامه عمل بپوشانند. پر واضح است این به تنهایی توسط یک بخشی از مردم میسر نیست. تقسیم کردن ملت کرد به کرمانشاهی یا بخشی از ایلام و یا حتی مسائل دیگری چون تشیع و تسنن و مسائل مذهبی اصلا به صلاح نیست. شکی نیست از این مسائل دولتهای حاکم استفاده می کنند و با اجرای نقشه های تفرقه افکنانه می توانند کماکان حاکم باشند و بر مردم ستم کنند. پرواضح است این نیاز به کار فرهنگی و تبلیغات بیشتری دارد و خوشبختانه در شرایط امروزه، مردم کردستان چه شمال و چه در جنوب و حتی در هر چهار بخش کردستان از وضعیت همدیگر مرتب آگاه می شوند. مسلما بیشتر نقشه های تفرقه اندازانه در میان مردم بنام مذهب، طایقه و قبیله از سوی حکومت ها است و برای بهره برداری آنهاست که امروزه این مسائل دارند رنگ می بازند و از بین می روند و آنچه مبنا و اساس اتحاد است که همانا مساله ملی است در حال شکل گیری است و آینده آن امیدبخش است. مردم به خودآگاهی خوبی رسیده اند.

مزوپوتامیا: آخرین سوال را خدمتتان مطرح می کنیم با توجه به وقت کمی که داریم و ما مایلیم که از بیانات گهربار شما فیض ببریم و همچنین شنوندگان عزیز صدای خوب شما در مورد دوم بهمن را شنیدند برخی مسائل بیشتر روشن شد. قاضی محمد در وصیتنامه خود پرچم کردستان را به ملامصطفی سپرده و گفته در مرتفع ترین منطقه کردستان آن را به اهتزاز درآورید. مردم کردستان شرقی این پرچم را پرچم تمام کردها می دانند حتی کردهای جنوب هم، آیا احزاب کرد شرق کردستان در مورد این پرچم نظر دیگری دارند و یا قبول دارند این پرچم ملی 40 میلیون کرد در سراسر جهان باشد؟ چون شایع است که هنوز برخی این را به عنوان پرچم چهاربخش کردستان تایید نکرده اند؟

محمدصدیق کبودوند: بله، البته تا آنجا که من اطلاع دارم این پرچم آن پرچم قاضی محمد و پرچمی است که جمهوری کردستان تعیین کرده و امروز در بخشی از کردستان این پرچم به اهتزاز درآمده و این مورد قبول تمام مردم بخش های دیگر نیز هست. شکی نیست این نماد ملی است برای تمام کردها. به نظر من کسی نمی تواند این را انکار کند چرا که این پرچم شناخته شده است برای کردها. مردم شرق کردستان همانند بخش های دیگر این پرچم را پرچمی برای تمام کردها می شناسند و آنچه جنابعالی در مورد برخی از احزاب و گروهها می گویید فقط ممکن است نظر آن گروهها باشد ولی در هر حال تا آنجایی که ما اطلاع داریم این پرچم به مثابه نماد ملی مورد قبول اغلب مردم کرد است. میزوپوتامیا: امیدواریم تمام احزاب و گروهها نصیحت قاضی محمد را اجرا کنند و این پرچم را به پرچم ملی در هر چهاربخش کردستان تبدیل کنند و ملت کرد در زیر سایه این پرچم به حقوق خود دست یابند و آزادی شان را به دست آورند. آقای کبودوند استاد بزرگوار از شما تشکر می کنیم از اینکه در این برنامه شرکت کردید، امیدواریم بتوانیم در برنامه های بعدی از نظرات شما بیشتر استفاده کنیم و شما را به خدا می سپاریم تا برنامه بعدی.

محمدصدیق کبودوند: خواهش می کنم، سپاسگزارم، روز خوش.

 

یکشنبه 1 بهمن 1385

 

 

 

 

 

http://roz-kurd.blogfa.com

 

 

 

http://khabargozari-dk.blogfa.com

http://www.basharnews.blogspot.com

http://didebannews.blogspot.com

پايگاههای موقت خبرگزاري ديده بان حقوق بشر كرد