چهارشنبه ۲۹ تير ۱۳۸۴ - ۲۰ ژوئيه ۲۰۰۵

اتحاد گسترده جمهوريخواهان، سنجيده گام برداريم!

بهروز سورن

 

قرار گردهمائي سراسري سپتامبر مبني بر گام نهادن در مسير اتحاد همه جمهوريخواهان  امروز در برابر طيف ما قرار دارد. تلاش شوراي هماهنگي براي راهيابي آغاز شده است و واضح است كه دخالت جمهوريخواهان بطور كلي  در دامن زدن  به اين مباحثات به غنا و صراحت بخشيدن به  اين مبحث ياري خواهد رسانيد. بدون همه گير نمودن مباحثات، علني ساختن و گذر از نگاههاي متنوع موجود در ميان جمهوريخواهان دستيابي به  اتحادي گسترده  ميان بخش يا بخشهائي از اين  طيف رنگارنگ  امكان پذير نخواهد بود.

چنانچه بپذيريم كه نيروهاي عمده سياسي اپوزيسيون را ميتوان به دو دسته  جمهوريخواهان و سلطنت طلبان  تقسيم نمود و بخش دوم  به علت حمايتهاي عديده غرب و بويژه آمريكا در پي آلترناتيو سازي از خود ميباشد،  به ضرورت بيشتر اتحاد گسترده جمهوريخواهان از اين زاويه نيز پي ميبريم. اتحادي سياسي و سنگين وزن و موثر كه با ارتجاع  حاكم  و ارتجاع گوش نشسته،  در فاصله اي شفاف قرار دارند.

به اعتقاد من  نگاه مستقيم  و واقعي به مختصات زماني و مكاني  طرح مقوله اتحاد وسيع،  ضروريست. هر گونه پرداخت به اين مقوله بدون توجه به مختصات موجود جز در دايره تكرار بي نتيجه آرزوي اتحاد وسيع گرفتار نخواهد آمد. تلاش براي پر كردن خلاء حضور وزين  جمهوريخواهان در مبارزه براي برچيدن بساط كليت رژيم و براي دمكراسي و جدائي دين از دولت بوضوح ضرورت  كوشش براي اتحاد وسيع جمهوريخواهان را نشان ميدهد.

تاريخچه پراكندگي و بي اثري ويا  كم اثري مخالفين جمهوريخواه رژيم اسلامي مويد اثبات چنين نظريه ايست. بنابر اين  به تكرار متون دوستان  كه تا كنون منتشر شده است، نميپردازم.

 

طرح اين مقوله بي اختيار ما را در برابر اين پرسش ها قرار ميدهد.

در كجا ايستاده ايم؟

ما كه هستيم؟

كدام مقوله را در پيش روي خود قرار داده ايم؟

با كدام ابزار در جستجوي آنيم ؟

 

اينكه كجا ايستاده ايم  نيازمند تحليل مشخص از تاريخچه ايست كه  حداقل  در دوره جديد پس از استيلاي استبداد جمهوري اسلامي  مشاهده و تجربه شده  است. تاريخچه اي كه  سراسر سركوب و كشتار با قمه و دشنه ، طناب دار و فريب در پس فريب  بوده است  و در برابرش اپوزيسيوني ندانم كار و سراسر تشتت و پراكندگي قرار داشته است.

 اما امروز در نقطه اي ايستاده ايم كه با زمانهاي ديگر بكلي متفاوت است.  از جانبي كليه اصلاح طلبان  و رفوگران و بخيه زنان باصطلاح  اپوزيسيوني دست در.... مانده اند و از سوي ديگر حاكميت  به يكدستي كامل رسيده است. امروز ديگر سخن گفتن از ترميم  گندابه  رژيم از درون حتي براي هواداران اصلاح اين  گندابه دشوار است.

امروز اينجا ايستاده ايم و بنا داريم تا تلاش براي پيوند  تكه هاي پراكنده جمهوريخواهان دمكرات و سكولار را عليه استبداد و براي آزادي و دمكراسي، جمهوري و جدائي دين از دولت و نفي دخالت خارجي در سرنوشت مردم كشورمان  را آغاز كنيم.

 از سوي ديگر ميبايستي پاسخي داشته باشيم به اين سوال كه : ما كه هستيم؟ كدام تركيب را شامل ميشويم؟

جمهوريخواهان دمكرات و لائيك تنها بخشي كوچك  از جمهوريخواهاني هستند كه  در پهنه داخل و خارج از كشور بشدت پراكنده اند. شوراي هماهنگي، (  ماموريتي )  را از سوي  گردهمائي سراسري بر دوش گرفته است تا كليه اقدامات و تلاشها را براي اتحاد سراسري جمهوريخواهان  آغاز نمايد.

 

فرض  اوليه  اينست كه بر ضرورت چنين اتحادي ترديدي موجود نيست و اين واقعيت كه تداوم حيات استبداد تنها از قدر قدرتي آنان نبوده است و به لحاظي با ناتواني اپوزيسيون  متشكل در قالب هاي  متفاوت نيز مربوط بوده است،  بر كسي پوشيده نيست. تلاش هاي موضعي اين نيروها نيز تا كنون ثمري نبخشيده است .

فرض دوم اينست كه  قطعنامه شوراي هماهنگي  تلاش براي آغاز مباحثات و تهيه ابزار اوليه گفتگوها ميان جمهوريخواهاني كه معتقد به دمكراسي و لائيسيته  هستند در نظر دارد و لاغير

به نظر من گفتگو  از اتحاد گسترده جمهوريخواهان بدون در نظر گرفتن فاصله اين جمهوريخواهان با شاه و شيخ و كليه نيروهائي كه اين فواصل را ناديده ميگيرند،  جز گرد و خاك  و مه آلود كردن اين گفتمان  در ميان ما نيست.

 اما آنچه كه امروز را از ديروز متمايز ميكند وجود  گسترده نيروهاي منفرد و مستقل از سازمانهاست كه  رگ حياتي تمامي مجموعه هائي است  كه  در چند ساله اخير شكل گرفته اند. بخشي از اين نيروها نيز در طيف جمهوريخواهان دمكرات و لائيك گرد هم آمده اند.

اين بخش  از افراد خواه مستقل و خواه مرتبط با سازمانها ( نه افراد با ارتباطات ارگانيك تشكيلاتي)  اما بشدت تنوع فكري دارند. اين تنوع بخشا در تركيب شوراهاي هماهنگي منعكس است.

نتيجه اينكه طرح و پرداخت به مقوله اتحاد وسيع نميتواند بي توجه به اين نيرو باشد. ما نخواهيم توانست  تلاش و راهيابي براي  اتحادي گسترده  با  نحله هاي فكري ديگر جمهوريخواه   را در برنامه قرار دهيم بدون آنكه  بدانيم با كدام ابزار و با كدام نيرو در پي اين چنين اتحادي هستيم.

 

...................................................

 

روند تحولات  يك دهه اخير و خصوصا تجربه 8 ساله اصلاح طلبان  و شكست نهائي امكان اصلاح از درون حاكميت   قطعا تاثيرات بسزائي در  صفبندي هاي موجود در ميان جمهوريخواهان  گذاشته است  واز اين پس نيز با افزوده شدن  اين تجربيات در متن حوادث و وقايع سياسي جاري و آتي و بخصوص نتايج انتخابات رياست جمهوري اخير،  اين صفبندي ها شفافتر و صراحت بيشتري مييابد. همانطور كه موج توهم زدائي و تغييرات  روانشناسي در ميان لايه ها و اقشار متنوع اجتماعي را  ميتوان  با بررسي ظهور و سقوط اصلاح طلبي ارزيابي كرد.

قطعا طرح اتحاد گسترده جمهوريخواهان در زمان حاضر تفاوت هاي عديده اي  با آغاز دوران  حركت اصلاح طلبي دارد و برجسته ترين تفاوت هاي آن و بنابر تقدير! همانا  ريزش توهمات و تشبهات به امكان تغييرات از درون حاكميت است. اينكه امروز جمهوريخواهان  به معناي عام آن ميتواند  به نيروهائي تلقي گردد كه  برچيدن كليت نظام را سر لوحه مبارزات خود براي جمهوري قرار ميدهند.

اينكه جمهوريخواهان،  لائيك هستند و مذهب را وصله اي ناجور با دولت ميپندارند و اينكه دمكراسي را  مطالبه اي عمومي ميدانند.

از همينجاست كه تعريف عام جمهوري خواهي از تشريح  اين مقولات و نتيجتا  از تفكيك مدعيان جمهوريخواهي براي اتحاد گسترده نميتواند جدا باشد.

ترديدي نيست كه اتحاد گسترده جمهوريخواهان نميتواند بر مبناي پلاتفرمي كامل و شسته و رفته صورت گيرد.  نگاههاي متفاوت به جمهوري و مسائلي همانند مسئله ملي نميتواند اشتراكات بلكه افتراقات را دامن خواهد زد.

بنابر اين گفتگو از حداقل هاي اشتراك نظري جمهوريخواهان و مفاهيم كليست.

مفاهيمي كه در صورت شكافته شدن،  صفوف جمهوريخواهان را متمايز خواهد كرد. اما يك چيز مسلم است كه هر پلاتفرمي ميبايستي 2 محور عمومي را در بر گيرد. اول شكل و محتوي پلاتفرم در مورد حذف كليت رژيم و سپس نوع و اشكال مبارزه براي دستيابي به آن محتوي را و از اين طريق راه  هرگونه مماشات و توهم زائي  در مسير حركت عمومي و آتي  جمهوريخواهان را بست.  ضمن اينكه از جمهوريت بطور عام و بدون تشخص دادن به نوع آن دفاع ميكند.

 

مشروعيت دفاع از فراكسيونيسم در چنين اتحادي  ميتواند در چارچوب مباني ياد شده و محتوي اين پلاتفرم رزمنده جاي گيرد.

 يك چيز مسلم است.  اتحاد گسترده جمهوريخواهان و بخصوص براي جمهوريخواهان دمكرات و لائيك  خطوطي را درخود  ترسيم خواهد كرد  كه از هر نوع  مدعيان جمهوريخواهي اما  لق و لرزنده فاصله خواهد داشت. از جمهوريخواهان مشروطه خواه اسلامي گرفته تا جمهوريخواهان و رفراندومي هائي  كه با سلطنت طلبان تحت نام  بكاربردن  فرهنگ گفتگو پينگ پنگ بازي ميكنند.

 

چرا براي ما  چنين است ؟

 

جمهوريخواهان دمكرات و لائيك همانطور كه بدان اشاره شد غالبا از منفردين و با خواستگاه چپ هستند و اين ابزاريست كه در اختيار اين طيف قرار دارد و هر گونه نقب زدن به شاه و شيخ  را چه در طرح مباني هويتي خويش و چه در پراتيك عملي تا كنوني خود نفي كرده اند. بنابر اين  مقدمات  تلاش براي اتحادي گسترده از جانب اين طيف نميتواند اين ويژگي را در نظر نداشته باشد.

اين اتحاد در شرايط كنوني ودر  صورت تحقق تنها ميتواند هسته اصلي جمهوريخواهان كه در دفاع  از جمهوري، لائيسيته و دمكراسي  پيگير هستند در بر گيرد.

اينكه خواستگاه جمهوريخواهان دمكرات و لائيك،  چپ هاي دمكرات و دمكراتهاي چپ هستند كاملا صحيح اما اينكه اين تعلق سياسي و اجتماعي يك نقطه ضعف محسوب ميشود،  به هيچ وجه  واقعيت ندارد.

اين طيف در واقع با اتكا به همين نيرو كه بخش غالب آنرا مستقلين سياسي و منفردين تشكيل ميدهند گامهاي اوليه شكل يابي خود را طي كرده است و آن چيز كه مسلم و به تجربه ديده ايم آن بوده است كه  نيروهاي نهضت ملي و دين باوران لائيك چندان در  تحقق اين پروسه يارا نبودند و منشاء اين خطاي سياسي را ميبايستي در مصوبات سند سياسي گردهمائي سراسري سپتامبر جستجو نمود. همان نگاهي كه معطوف به اين طيف بود و اين  حركت  را از حضور جمهوريخواهان پيگير و بخشا از چپ هاي دمكرات  محروم نمود.

بعبارت ديگر اين كم كاري و عدم دخالت از جانب اين دو نيروي شناخته شده ريشه هاي فرقه گرايانه و همه با من دارد كه صحنه هاي آنچناني را در گردهمائي از جانب  متعلقين ملي گرا بدنبال داشت. نگاه منتقدانه و راهياب به سند سياسي مصوبه گردهمائي سپتامبر براي اتحاد گسترده جمهوريخواهان از ضروريات بنظر ميايد.

ق رنگهاي متفاوت موجود در اين دو طيف را ميبايستي ديد و رسميت داد اما  جستجو براي اتحاد گسترده جمهوريخواهان ميتواند  از( همه با هم ) هاي تجربه شده  درس هائي را در نظر گيرد.

واضح است كه بخشي از متعلقين به اتحاد جمهوريخواهان برلن  هنوز اين موضوع را براي خود رئاليزه نكرده و يا نميخواهند بكنند كه توهم استحاله از درون و دمكراتيزه كردن  رژيم و ساختارش شكست خورده است. نگاه به بالائي ها هميشه در ميان آنان بوده است و خواهد ماند. در استتار اين نگرش نيزبخشا  اصراري ندارند و آنرا تبليغ ميكنند. فردا نيز اين بخش  يا به احمدي نژاد خيره خواهند شد و يا اينكه وزير و وكيلي منتقد خواهند يافت و بند او ميشوند تا  همچنان معطوف  به قدرت ( بالائي ها) باشند.

 بنظر من با اين طيف كه مشروعيت را از آن حاكمان يا بخشي از آنان ميدانند و نه  جنبش هاي مستقل  در پائين ميبايستي با شفافيت هر چه تمامتر روبرو شد و راه را بر هرگونه توهم زائي مجدد بست  و فرمول ايشان  را مبني بر  اصلاح طلبي مرد، زنده باد اصلاح طلبي  را دستمايه اين اتحاد نكرد. همانطور كه بخشي از جمهوريخواهان كه غالبا در منشور خود را مييابند،  ضمن ادعاي جمهوريخواه بودن همنشيني با سلطنت طلبان را ضروري ميدانند و سرنوشت جمهوري را به آينده موكول ميكنند.

بنابر اين سخن از اتحاد گسترده بدون در نظرگرفتن  و تفاوت قائل شدن ميان  رنگهاي موجود جز بي تفاوتي  به زمين ناهموار موجود نيست. فراموش نكنيم كه هر يك از اين طيف ها مابازاء خود در درون كشور را نيز  دارند همانطور كه  نيروهاي منسوب به رفراندوم ملي.

مخاطب اين پيام تنها افراد و مجموعه هائي در داخل و خارج كشور  خواهند بود كه به جدائي دين از دولت و بركناري، برچيده شدن، سرنگوني رژيم باور دارند، مدافع دمكراسي و از سلطنت و ارتجاع تجربه شده،  دوري جسته  و بر اين اصول پايبندي  نشان داده  و  ميدهند و تشخص حضور سياسي آنان چنين تعريف شده است.

 اين اصول مبتني بر نيازهاي مبارزاتي ضد استبدادي و براي جمهوريست. اين همان چارچوبيست كه ميبايستي مد نظر كوشندگان اتحاد گسترده قرار گيرد.

شفافيت بخشيدن به اين  مقولات ميتواند راه بسته شده براي حضور چپ هاي دمكرات، پيگير و معتفد به دمكراسي را در صفوف جمهوريخواهان دمكرات و لائيك و نتيجتا  اتحاد گسترده جمهوريخواهان  باز نمايد.

اما تنوع موجود در ميان جمهوريخواهان هيچيك  نميتواند بر اقدام مشترك و موردي همگاني  و سازمانيافته مانند برگزاري سالگرد اعدام هاي سال 67 ،  مانعي باشد و به نفي گردآوردن وسيع نيروها حول  آماج هاي  مشترك  بطور موردي بر عليه رژيم استبدادي بيانجامد،  اما به اعتقاد من ميبايستي مفاهيم مشخص را در جايگاه خود بكار برد . امروز گفتگو از اتحاد وسيع  است و نه حركتي از جنس 12 فروردين.  گفتگو از اتحاديست كه در حين پايداري نسبي،  صفت پايدار را بنا بر تنوع نگاههاي موجود  يدك نميكشد.

با توجه به اين مولفه ها ما ناچاريم پيش از اتحاد آن را تعريف كنيم و از كلي گوئي و آرزوهاي تا كنون بر باد رفته حذر كنيم. كدام اتحاد و با كدام دسته ازمدعيان  جمهوريخواهي؟

 

 

بهروز سورن

18. 5. 2005

 

 

 

>