سه شنبه ۲۸ تير ۱۳۸۴ - ۱۹ ژوئيه ۲۰۰۵

آقاي عليزاده رئيس کل دادگستري استان تهران!

مي توانيد شرم را معنا کنيد؟

 

کوروش گلنام

دوشنبه  27 تيرماه 1384 ـ 18 ژوئيه 2005

 

 

 

"..وي [گنجي]غذا مي‌خورد و در سلامت كامل به سر مي‌برد. ما دائم مواظب هستيم و كارمان را انجام مي‌دهيم." (1) از سخنان آقاي عليزاده رئيس کل دادگستري استان فلک زده تهران.

 

 

خوانندگان گرامي و دلسوخته، حتمن خواهند گفت که من دچار جنون شده ام که از اين آقاي رئيس کل دادگستري استان تهران مي خواهم که شرم را معنا کند!  حتمن خواهند گفت که: براي کساني که قدرت و  دستگاه زندگي آلوده امروز خود و اربابانشان بر پايه واژگونه سازي، دروغ بافي و پرونده سازي هاي ننگين استوار است، مگر شرم هم معنا دارد؟ مگر اينها اصولن ديگر به چيزي جز قدرت باور داشته و در زندگي آلوده و فاسدشان چيز ديگري معنا دارد؟ درست است. حق با شماست. اما هدف نگارنده اين است که به اين ذوب شده در ولايت تنها يادآوري کنم که: اگر کسي در خواب است اين تو هستي نه مردم ايران! اگر کسي بينايي چشمانش را از دست داده است(با عکسهاي اکبر گنجي که نشان دهنده وضعيت وخيم او پس از کم شدن  22 کيلو وزن در سي و جند روز اعتصاب غذاست، چه مي کنيد؟) اين تو هستي نه مردم ايران! اگر کسي تناسب و تعادلش را از دست داده است و در همين سخنان کوتاهي که گفته است به روشني دچار سر در گمي و پرت وپلا گويي و در حقيقت زبوني و بيچارگي است، اين تو هستي نه مردم ايران و نه اکبر گنجي! اينکه اين آقاي مسلمان دو آتشه ذوب در ولايت، که بنيان کارش چون ارباب و دستور دهنده نخستينش، همه بر دروغ و ناراستي است، چگونه مي تواند به چشم زن و بچه خود نگريسته و شب با خيالي اسوده سر بر بالين بگذارد، گرفتاري خودش است و نه مردم ايران و اکبر گنجي. امروز در مسند قدرت کبکش خروس مي خواند و مست و سرخوش سر گرم جنايت کاري هاست اما فرجام کار او و اربابانش را تاريخ نشان خواهد داد.

آقاي رئيس کل دادگستري از سويي فرموده اند که:".. گنجي غذا مي خورد و در سلامت کامل است." و از سويي ديگر مي گويد:" شما بگوييد اگر ما بياييم و تسليم اين ادعا شويم آيا مي‌توانيم زندان را اداره كنيم. آيا مي‌توانيم در مقابل اشرار و محكومان مقاومت كنيم." و اضافه مي فرمايد:

"اگر قرار باشد گنجي بگويد و ما تسليم شويم و بوش هم از او حمايت كند، جواب ملت را چه دهيم؟" در اين گفته هاي بي پايه و يا پرت وپلا، روشن نيست که ايشان سر انجام چه مي خواهد بگويد! بايد از اين رئيس کل دادگستري شرافتمند پرسيد:

1 ـ اگر گنجي در سلامت کامل است، چرا شهامت نداريد که بپذيريد پزشکاني که از سوي خانواده او انتخاب مي شوند و يا پزشکان بدون مرز(نه پزشکان سر سپرده دستگاه قلدر حاکم)، او را تست و آزمايش کرده و نتيجه آنرا در يک کنفرانس مطبوعاتي با حضور نمايندگاني از خبرگزاري هاي سراسر جهان اعلام نمايند تا سيه روي شود هر که در او غش باشد!

2 ـ اگر چنين است و اکبر گنجي در زندان يا هتل اوين "جمهوري" اسلامي در سلامت کامل است و خوب هم غذا مي خورد، او را در برابر دوربين خبرنگاران داخلي و خارجي قرار دهيد، تا سيه روي شود هر که در او غش باشد!

3 ـ اگر چنين است و شما هرگز آلوده به وارونه سازي و دروغ پراکني نيستيد پس از چه وحشت داريد که از عدم "تسليم شدن" در برابر خواست او مي گوييد؟ بگذاريد يک هيئت جهاني از او ديدار کنند تا سيه روي شود هر که در او غش باشد!

به استحضار آقاي رئيس کل دادستاني استان فلک زده تهران مي رساند که:

ـ گنچي نيز چون بسياري زندانيان سياسي ديگر در سياهچال هاي شما، يک زنداني سياسي دلير، شرافتمند و راست گفتار و درست کردار است.

ـ اشرار و محکومان، اتفاقن کساني هستند که در جايگاه داوري و دادگستري و ولايت در "ام القراي اسلام" نشسته اند.

ـ ربط گنجي به بوش از سر درماندگي و زبوني است. هزاران شخصيت آزاده و نآم آور جهان، دهها سازمان جهاني کوشنده در زمينه هاي فرهنگي ـ سياسي و تلاشگران راه حقوق انساني و.. از گنجي، پايداري و دليريش در برابر زور و خودکامگي خودکامگان پشتيباني کرده اند. چرا نامي از آنها نمي بريد تا سيه روي شود هر که در او غش باشد!

ـ آقاي رئيس کل دادگستري استان فلک زده تهران که مي فرماييد:" ما مي‌دانيم كه اين مسائل به نفع جمهوري اسلامي ايران نيست اما تسليم زور شدن هم به نفع جمهوري اسلامي نيست." چه کسي به چه کسي زور مي گويد؟ شما که در مسند قدرت با پرونده سازي، جعل، دروغ، تزوير، و با پايمال کردن آشکار حتا قانون همآن حکومت الله، بي شرمانه بي گناهي رابه بند و زنجير کشيده ايد يا آنکسي که جرمش تنها پرده دري و افشاي گوشه اي از راز جنايت هاي بي شمار شما و اربابان شما بوده است؟

 آقاي رئيس کل دادگستري استان فلک زده تهران، اگر شهامت داريد و به آنچه مي گوييد کمترين ايمان و اعتقادي داريد، اين گوي و اين ميدان. توافق کنيد که چند وکيل از سوي سازمان هاي جهاني، هم پرونده اکبر گنجي را بررسي کنند و هم با خود او ديدار و گفتگو داشته باشند تا سيه روي شود هر که در او غش باشد!

 

 

زير نويس:

1 ـ سايت گويا، دوشنبه 27 تيرماه 1384