شاعره
اي براي مادران زندانيان ؟
( ما و درس هاي ادبي شكست مسكو . شوهر، اعدام – پسر ، زندان – و همسر
در تاشكند ! )
نصرت شاد
nushad@noavar.com
وزير فرهنگ شوروي زمان
استالين با اشاره به اشعار عاشقانه دوران جواني و شبه عرفاني آنا احمدآوا يا( آنا
اخماتوا )، اورا شاعره اي ميان راهبه و فاحشه ناميد. خانم آخماتوا درسالهاي قبل
ازانقلاب اكتبر،دردوره دانشجويي درپاريس مدتي مدل زيبايي نقاشان و عكاسان آنزمان
بود.اودرسال 1889 درشهر اودسا، در كنار درياي سياه چشم بجهان گشود.
آنا آخماتوا ازهمان آغاز،
با اشعارش، جلب نظر تمام سليقه ها نمود،
حتا زمانيكه به جنبش مدرن ادبي “ اوج گرايان “ پرخاش ميشد، منتقدين او را به حال
خود گذاشتند.وي ميگفت كه هنر شعر ضرورا واسطه حقايق تلخي نيز ميباشد، گرچه شاعر
گاهي مجبور است دستكش چپ را به دست راستش بپوشاند.شايد به اين دليل اشعار او بين
سالهاي 1923-1940 ممنوع و خود او از شوراي نويسندگان اتحاد جماهير شوراها !اخراج
گرديد. با اينهمه در زمان جنگ جهاني دوم براي حفاظت از جانش ،اورا به شهر تاشكند
انتقال دادند تا او سرود “ طوفان جنگ “ را پيرامون مقاومت ميهني براي پخش در رسانه
ها بسرايد.
غير از موضوعات عاشقانه
شعرهاي آغازين ،او به مطرح نمودن نوعي اگزيستنسياليسم فيمينيستي ، اسطورهها ، و
مسايل تاريخي نيز پرداخت.گرچه شوهرش، نيكولاي گوميلف، شاعر و منتقد مشهوربه اتهام
ضدانقلاب بودن اعدام و پسر 17ساله اش درسال 1934 دستگير گرديد.او ميگفت كه شرايط
سياسي ناگوار نبايد بهانه اي براي ترك كشور ازجانب روشنفكران شود.
اهل نظر موضوع اصلي اشعار
اورا ثبت يادداشتهاي روزانه درباره عشق ناميدند.اوخالق بخشي از بهترين اشعار
عاشقانه ادبيات روس است، گرچه غم و افسرده گي و سرخورده گي نيز دراشعارش مشهود
است. توانايي خاص او اين بود كه براساس رنجها و دردهاي شخصي، شرايط اجتمايي پيچيده
را خطاب قرار دهد.اشعارش يادداشتهاي روزانه ايستگاههاي زندگي يك انسان حساس گرفتار سرنوشت هستند، زن
شاعر جواني كه گرچه غمگين و بدبين،ولي اميدوار به تحولات اجتمايي است.غيراز درد و
رنج، زيبايي و تنوع انديشه،مقاومت و مبارزه تا آخرين لحظه،دراشعارش ملموس است .
اشعار كوتاه عاشقانه اش قبل از انقلاب اكتبر ،بين بخشي از شاعران جوان،سرمشق
بودند. يكي از همسرنوشتان او يعني ماندل اشتام مدعي بود كه محتواي اشعار آخماتوا ،
ايدههاي غني رمانهاي قرن 19 روسيه هستند، هر شعرش نوولي كوتاه، رماني شاعرانه، و
يا درامي احساسي است .و در پشت هر قهرمان شكاك و تيزهوش شعرش، خود او مخفي شده.شعر
ساده و زنانه اش، اشاره اي است به تنهايي و بي كسي بخت برگشته گاني كه وظيفه شاعر
را دوچندان ميكند.
همچون ساير شاعران جنبش
“اوج گرا“ او غالبا بازبان كنايه و اشاره وسانسور و سنبل سخن ميگفت.او مينويسد كه
در هر شعرش چنان استعاره و مخفي بازي بكار ميبرد كه انگار آن با جوهر نامرئي نوشته
شده.
درسال 1961 ميسرايد : نه
زير يك آسمان بيگانه./نه زير بالهاي حمايت اجنبي،/من آنزمان نيز درشورش مبارزه
ماندم،/ جايي كه متاسفانه/ خلق من نيز حضور داشت. يكي از اشعار آنا آخماتوا “
حماسه وجدان “ نام گرفت.
نام اصلي او آنا گورنكو و
پدرش افسر نيروي دريايي وزارت بازرگاني بود. او در شهر اودسا در كنار درياي سياه
بدنيا آمد و در پاريس به تحصيل حقوق و فلسفه پرداخت. غير از شاعري ،سالها نيز
مترجم بود.
آنا آخماتوا درسال 1966،در
77 سالگي در مسكو درگذشت . او يكسال پيش از مرگ اجازه يافت تا براي دريافت دكتراي
افتخاري به دانشگاه آكسفورد سفر كند.بعد از 20 مين كنگره حزب كمونيست شوروي،
دوباره از او اعاده حيثيت شد و قدرداني گرديد،بدون اينكه به جنبه هاي مذهبي بودن
شعرش اشاره گردد.
از جمله اشعار مشهور
آخماتوا: حماسه بدون قهرمان- نخستين پاييز- خاطرات و اشعار يادگاري- غروب- عهد و
پيمان- در ستايش صلح- موجي سفيد- سرود آخرين ديدار- آموختم كه ساده و آگاهانه
زندگي كنم- به صليب كشيده شدهها- بازداشت در سپيده صبح- جادوگر صدساله- درميان
افكار و خاطرات- وتسبيح يا تاج گل- هستند.
موضوع اشعارش: تنهايي شاعر
غير پرولتر درزمان خفقان، ديالوگهاي شاعرانه با همعصران، اعتراض به اعدامهايي كه
خواننده را بياد مريم مقدس و عيسي مسيح مي اندازد ، خاطرات، وداع، تراژدي جامعه و
خلقي در شرايط زورگويي، احترام و ياد از مادراني كه در جلو دادگاهها، زندانها،
بيمارستانها، و ادارات مسئول روزها در هراس و سرگرداني منتظر جوابي هستند، از هم
پاشيده گي خانواده شخصي بدليل اعدام و زندان نان آوران و غيره .
گويا يكي از شرايط بازگشت
سولژينينسين به ميهن، انتشار بدون سانسور كتاب “ به صليب كشيده شده گان “ آنا
آخماتوا بود كه پيرامون اعدام و زندان محكومين
و اعتراض و مقاومت زنان،مادران،و همسران آنها است.
آنا آخماتوا، پوشكين را
معلم هنري شعر خود ميدانست. به اين سبب يكي از شخصيت هاي محوري ديالوگ هاي اشعارش،
پوشكين است.او ميگفت كه كوتاهي،سادگي، و اصالت واژه هاي شاعرانه را از پوشكين
آموخت. اشعارش چون پوشكين داراي محتوايي احساسي و فكري هستند. تعداد بيشماري از
اشعار آخماتوا، هديه و تقديمي هستند به دوستان و همرزمان از جمله: پاسترناك، ماندل
اشتام، و بابل. مترجم هلندي اشعار آخماتوا، اورا يكي از برجهاي غول آساي ادبيات
200 ساله اخير روس معرفي نمود،گرچه تعداد زنان اديب ثبت شده در كتابهاي تاريخ ادبيات ،تا زمان گورباچف از
انگشتان دست بيشتر نيست .
امروزه پيرامون اشعار
آخماتوا گفته ميشود كه آنها نيز چون اشعارساير اعضاي گروه اوجگرايان، فاقد محتواي
انعكاس فلسفي و انتقاد سياسي مستقيم از واقعيات هستند.ومانند ساير “ادبيات سايه
اي“ فضاي غيرآزاد با زبان اشاره و سنبل سروده شده اند. آخماتوا خود ميگفت ، هيچ
موضوعي را مستقيم نگفتم. با اينوجود اشعارش در دهه 60 قرن گذشته منبعي براي الهام
همعصران جوان شعر در شوروي بود. رقم قابل توجهي از اشعار اوپيرامون مادراني است كه
شاهد “ستاره مرگ“ بر فراز خانه خود هستند. دررابطه با جنبش ادبي اوجگرايان اشاره
ميشود كه بلشويكها بعد از بقدرت رسيدن درسال ،1917 مانع هرگونه ادبيات موسوم به
مدرن و غيرطبقاتي گرديدند.
Anna Achmatowa
1889-1966