سه شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۸۴ - ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۵

رمان هاي دريايي آمريكا و اتوبوس گازوئيلي ما

Herman Melville (1819-1891 )

آتوسا سلطانزاده

  Asolt@web.de                           

 

آن زمان كه روي صندلي آخر ميني بوس گازوئيلي از مرز بازرگان گذشتيم ومسافر بغلي هر ازگاهي ،روي جاده هاي دست اندازي،زانويش رابه پاي زن جفتي اش ميزد، طوبي اروند، يكي ازهمراهان ما،با آرنج چپ اش به شانه راست من زد و خندان پرسيد:از لوركا يا هرمان ملويل،شعري خوانده اي؟. بنده هم خلاف انتظارش گفتم: راستش را بخواهي، نام شاعري بنام ملويل را هنوز نشنيده ام.ازآن روزتاكنون دنبال نامش بودم ،تاچندي پيش خواندم كه وي نويسنده آمريكايي است كه غيراز رمان و نوول و داستان، زمانيكه درطول سالهاي جنگ داخلي آمريكا،در نيويورك مامور اداره گمرك بود، 4-5 كتاب شعر نيز منتشر كرده است.درباره اشعارش منتقدي گفته بود كه آنها شاخت ديوار اهرام زمان يا خبرچين و جاسوسي در مرزهاي زمان هستند.و لوكاچ پيرامون آثار روايتي او نوشت كه ملويل يكي از بي خانمانهاي آواره فلسفه ذهني،ايده آليستي،فردگرايانه،خردگريزانه و رمانتيك آمريكايي“ ترانسندنتاليسم “زمان خود بود.ملويل به تقليد از مد زمان خود به نوشتن آثاري سفرنامه اي ماجراجويانه دريايي پرداخت. اويكي ازاولين كلاسيكهاي ژانر رمان دريايي درادبيات جهاني ميباشد.تمام آثارش ريشه در اقامت و سفر سه ساله او به جزاير اقيانوسي و اتوبيوگرافيك دارند.گرچه قهرمانان آثار دريايي اش مردهايي با تمايلات همجنسگرايه هستند،ولي آنها درلباس آركائيك و اسطوره اي،مبارزه درآمريكاي قرن 19 را نشان ميدهند.نقد ادبي فعلي آثار ملويل را گزارشات تحقيقاتي تيزبينانه اي پيرامون دوره برده داري،مردسالاري و استثماراستعماري جزاير اشغالي در اقيانوسهاي اطراف ،بشمار مي آورد.رمان “ژاكت سفيد يا زندگي روي يك كشتي جنگي آمريكايي“ سبب شد كه كنگره آمريكا،آنزمان تنبيه بدني ملوانان و اطاعت كوركورانه در نيروي دريايي را ممنوع اعلان كند.

غالب آثار سنبليك و استعاره اي ملويل،مبارزه انسان با طبيعت و سرنوشت ،و يا لجاجت انسان با آن دو است.اوزندگي رانيز همچون يك سفردريايي باتمام خطراتش ميدانست،سفر به جزاير،مانند سفر به درون خود انسان است اوبه انتقاد از آمريكايي ميپردازد كه با كمك مسيونرهاي مسيحي اش،فرهنگ بكر و طبيعي بوميان اقيانوسي را نابودكرده وتعادل خوشبختي طبيعي و وحشي رمانتيك آنها را بهم زده.ملويل كوشيد تاخوانندگان آمريكايي رابا فرهنگ فولكلوريك مردم بومي آن جزاير آشنا كند.به نظر مورخين ادبيات،ملويل با بعضي ازآثار تيره و متافيزيكي اش،يكي ازمعلمان نويسندگي كافكا شد.درهنرنويسندگي اش ميتوان به جنبه هايي از شرح رئاليستي، تاكيد استعاره اي و سنبليك، عمقي روانشناسانه، توجه به جزئيات، دانش وسيع و همه جانبه، و بدليل ريشه هاي شكاكي و پوريتاني؛ابستراكت روشنفكرانه، برخورد نمود. دوستداران ادبيات مدرن سرانجام اورادر دهه 20 قرن گذشته كشف و عظمت ادبي اورا قدر نهادند.اويكي ازپيشگامان ادبيات مدرن درغرب است. ملويل درزمان حيات به مشهوريت لازم نرسيد.درتمام طول زندگي فقط 50000 جلد ازآثار اوبفروش رفت و درآمد ادبي اش در طول 45 سال،بيش از 10000 دلار نبود؛ رقمي كه در كشور وسيع و پرجمعيتي مانند آمريكا،بسيار ناچيز بنظر مي آيد.

هرمان ملويل درسال 1819 درآمريكا متولد شد ودرسال 1891 درآنجا درگذشت.اوفرزند يك بازرگان ورشكسته بود.ملويل در 12سالگي پدررا ازدست داد و مجبورشد به شغلهاي گوناگون،ازجمله: كارگر مزرعه،حمال كشتي باربري،ماهيگيري و شكار وال و نهنگ دريايي، ملوان نيروي دريايي، كارمند بانك و معلمي بپردازد.ملويل بعدها سفرهاي دريايي و اقامت درجزاير اقيانوس جنوب را “دانشگاه هاروارد“ خود ناميد. اودر دوره جنگ داخلي آمريكا،زمانيكه مامور گمرك بود،به انتشار چند كتاب شعر خودپرداخت و اميدوار بود كه از طريق نويسندگي بتواند شغلي در وزارت امور خارجه بيابد.ملويل 35 ساله بود كه جهت زيارت اماكن مقدسه مسيحي به بيت المقدس و اورشليم امروزي در شرق ال اوسط ! سفر كرد.

به نظر روانشناسان، تلخي ها و مشقت هاي سفر و تربيت مسيحيت پوريتاني ،باعث بدبيني او شدند.اوخلاف هاوتون، يكي از منتقدين و معلمان نويسندگي اش ، در ادبيات و فلسفه، خودآموز بود.به روايت شاهدين،بوميان جزاير پولينزي،مدتي اورا به اسارت خود درآوردند.گرچه اوشاهد آدمخواري مردم جزاير فوق بود،ولي از انسانهايي شاد و طبيعي در بهشتي دست نخورده، گزارش ميدهد كه در شرايط خاصي احترامي براي حيثيت و شرف انساني قائل نيستند و اورا شكار ميكنند. با اينوجود ملويل يك احساس عظيم همدردي براي استثمارشدگان، تحقيرشدگان، بي حقوقان و توهين شدگان زمان خود دارا بود.

يكي از آثار معروف ملويل، رمان“ موبي ديك“، يا شكار نهنگ و وال دريايي، است.امروزه درنظرغالب خوانندگان،نام ملويل، يادآور مبارزه ناخدا آهاب با يك نهنگ دريايي،دراين رمان است.آهاب به سبب فردگرايي عصر رنسانس و رمانتيك ،و شكل مبارزه شورشي نالوطي هاي تاريخ مانند : شيطان، ابليس، پرومتن و فاوست،به مقابله با اتوريته خدايان ميپردازد.گروهي ازمنتقدين ،مبارزه وال و نهنگ با سياهي عميق اقيانوسي دراين كتاب رامبارزه انسان با شرايط آفرينش و جهان ميدانند.درنظرآنها،آهاب سنبل امپرياليسم ديني و صنعتي آمريكا است كه خواننده را بياد قهرمانهاي بدبين و سخنور شكسپيري مي اندازد. ناخدا آهاب ميخواهد از طريق مبارزه با وال سفيد،خواننده را به مبارزه باتمام شرايط خلاقيت جهان دعوت كند.اودراين رمان شواليه اي گونه،پيشگام سبك نويسندگي كافكايي است..درجايي ازكتاب از زبان آهاب گفته ميشود كه اگر حتا خورشيد قصد توهين و تحقير انسان را داشته باشد، بايد به وي سيلي زد.آهاب نامي است انجيلي كه بر اثر كتك كاري با خداي باريتعالي،براثر مشت،لكه اي سياه زير چشمش بجا مانده.

ملويل نمونه كلاسيك يك نويسنده ناشناخته است كه دونسل طول كشيد تا وي جايي در فضاي ادبي ترقيخواه بيابد.از دهه 20 قرن گذشته تاكنون، يك نوزايي ملويل شناسي درغرب آغازشده.پيرامون وي نه تنها بيوگرافي نويسان،بلكه روانشناسان و مفسرين اسطوره شناسي، دست به قلم برده اند.درفرانسه، كامو كوشيد تا اورا به خوانندگان معرفي نمايد. دوستداران ادبيات درايتاليا اورا با يوسف كنراد مقايسه ميكنند.صاحبنظران ،گرگ دريا،نوشته جك لندن و پيرمرد و دريا، اثر همينگوي، و كوه جادويي ، اثر توماس مان، را تقليدي از كاپيتان آهاب،دركتاب ملويل ميدانند.روانشناس معروف، يانگ كوشيد درسال 1930 آثار ملويل را روانشناسانه تفسير نمايد.دردهه 30 كه سنت گرايان آلماني دچار بحران فرهنگي شدند و بازار بدبيني درآلمان داغ گرديد،آنها كوشيدند تا سراغ آثار ملويل بروند.تنوع سبك و مشكل ترجمه شايسته آثار ملويل ،باعث شد كه او هيچگاه درخارج از آمريكا به مشهوريت لازم نرسد و برخلاف ساير رمانهاي آمريكايي، صنعت فيلم نيز نتوانست آثار اورا موفقيت آميز به روي پرده ببرد. براي غرض ورزان فرهنگي،ملويل يا به اندازه لازم مسيحي نبود و يا درشرح روابط عشقي وجسمي بوميان جزاير، پرده دري كرده است.

امروزه اهل نظر درآثار ملويل انتقاد از تمدن صنعتي و توسعه طلبي امپرياليستي آمريكا را عمده ميكنند و مينويسند او نشان ميدهد كه چگونه روياهاي روزانه آمريكا باجنبه هاي تيره و غيرانساني اش با هم درتضادهستند.ودرآنجا مسئوليت دمكراتيك افراد با فردگرايي طردشده و بي فرهنگي عمومي سرشاخ گرديده و آگاهي انساني به بحران ارزشهاي اخلاقي و ضعف فرهنگ  عجيب وابسته شده.در آثار او، كشتي،سنبل جامعه آمريكا و سفر دريايي نشانه استعمار صنعتي سرمايه داري است كه ترمزي نمي شناسد،همانطور كه صنعت ماهيگيري و شكار وال امروزه ماشيني شده.توضيح اينكه شكار وال انزمان مهمترين منبع درآمد اقتصاد آمريكا بود!. فريبكاران و منحرف كنندگاني بنام ابليس و شيطان امروزه درنظام سرمايه داري درلباس : نماينده بيمه، مشاور مالياتي و غيبگوي ستاره شناسي و فالگيري فعال هستند.

ازجمله آثار ملويل: رمان شكار وال “موبي ديك“،جزيره تائيتي، اومو،ژاكت سفيد يا جهان روي يك كشتي جنگي آمريكايي، چند نوول، چهار جلد كتاب شعر، تيمولئون، ماردي، جزاير جادويي، يك آقاي قابل اعتماد، و عزرائيل پوپر، هستند.

اولين كتاب او رمان تائيتي،درزمان حيات موفق ترين اثر اوشد.دراين كتاب و كتاب اومو، او به شرح و توصيف زندگي بوميان جزاير درياي جنوب مي پردازد و نشان ميدهد كه چگونه فرهنگ استعماري و استحماري! مسيونرهاي مذهبي، مردم را به پوچي و وحشت ميكشاند.اودراين دوكتاب تصويري رمانتيك و اتوپيستي از فرهنگهاي ساده و وحشي اوليه ميدهد.دركتاب ژاكت سفيد،براساس تجربيات شخصي،گزارشي انتقادي و رئاليستي از زندگي ملوانان نيروي دريايي ارتش آمريكا ميدهد.رمان ماردي، رماني است رمانتيك كه در طي يك سفر دريايي ماجراجويانه ،قهرمان داستان جوياي معني زندگي ميشود. در نوول بيلي،آخرين اثر او،مبارزه مسئوليت فرد و قدرت سرنوشت به نمايش درآمده است.كتاب عزرائيل پوپر، رماني است تاريخي در باره انقلاب آمريكا.به نقل از مورخين ادبي، ملويل ميخواست با نوشتن كتاب وال سفيد ثابت كند كه در شرايط دمكراسي مدل آمريكايي ميتوان آثاري به زيبايي كتابهاي شكسپير در جامعه طبقاتي انگليس آفريد، گرچه كتاب شكار نهنگ موبي ديك ،آنزمان بين خوانندگان هواداران زيادي نيافت.