شنبه ۲۶ شهريور ۱۳۸۴ - ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۵

شهريور شصت وهفت

 

ج - پاکنژاد

 

....اينک رژيم جنايت و خيانت بني مطلقه در تدارک تخريب اين ميعادگاه دلسوختگان است تا به خيال خود ياد آنان را به فراموشي بسپارد. نميداند که برفرض که اين شناعت را نيز انجام دهد، با تخريب مزارشان يادشان از دلها پاک نميگردد فقط سياهي دل وافکار بني مطلقه ، که خود مصداق بارز نفاق و کفرند، را عريان تر خواهد کرد تا شاهدي باشد بر اينکه اينان که بنام خدا و پيامبرش "حکم" ميرانند، محاربان اصلي با خدا و خلق او وپيامبر و دينش که دين رحمت بود نه زحمت، ميباشند....

    ماه شهريور، ماه پر حادثه اي براي ما ايرانيان است . در اين ماه چند واقعه مهم اتفاق افتاده که در تاريخ ما مؤثر و ماندگاراست و از قضا همه غم انگيز:

     جمعه سياه در 17 شهريور سال 56، در تاريخ مبارزه ضد سلطنت استبدادي ملت ايران نقطه عطفي بشمار ميرود. در اين روز افراد ارتش شاهنشاهي بخصوص گارد، بر روي خيل عظيم مردم که در ميدان ژاله گرد آمده بودند و آزادي خويش و استقلال وطن را مطالبه ميکردند آتش گشودند . عده اي از مردم مبارز مجروح و تعدادي به شهادت رسيدند. رژيم پهلوي با اين عمل راه را برخود بست و سقوط خويش را اجتناب ناپذير گرداند. پس از اين روز، مواضع آقاي خميني سمت و سويي بخود گرفت که پيروزي انقلاب را نويد ميداد : او ملت ايران را ،از هر فکر و انديشه اي به اتحاد فراخواند و جمله معروف «همه باهم»  را( که بلافاصله بعد از رسيدن به قدرت ، تبديل به همه با من شد)  جمله کليدي گرداند. اينک حتي نيروهاي چپ که تفکر مارکسيستي داشتند خود را دربيان رهبري انقلاب بيگانه نميدانستند ، مرزها برداشته شد و ملت اتحاد  يافت.

   19 شهريور سال 58، آيت الله طالقاني ازدنيا رفت .

       7 شهريور 59، رژيم صدام حسين با پشتوانه وترغيب آمريکا و زمينه سازيهاي فرومايگان داخلي و نوکران خارجي و بخشي از روحانيان زورمدار و قدرت پرست، دست به ماجراجويي زد و جنگي را آغازکرد که به مدت هشت سال هزينه جاني و مالي سنگيني را به دو ملت ايران وعراق تحميل کرد و منافع عظيمي را نصيب غرب و شرق بخصوص آمريکا و اسرائيل گرداند. اما اين جنگ قابل پيشگيري بود ،اگر، خميني هشدارها، که عراق در تدارک حمله به ايران است راشنيده بود و جنگ را نکبت ميدانست نه نعمت، اگر ملاتاريا به بهانه کودتاي نوژه شيرازه ارتش را ازهم نميگسست و خود در تدارک کودتاي خزنده نبود،اگر صدام فريب امريکا وايرانيان بي وطني که اطلاعات غلط در اختيارش گذاشته بودند،که ايران توان  مقاومت را ندارد را نخورده بود و خيال قادسيه را در سر نميپروراند.اگر...

     آقاي خميني که در اعتراض به شاه گفت،" شاه قبرستانها را آبادکرد، تاب وسوسه قدرت را نياورد وبر ملت و عهدي که با او  بسته بود طغيان کرد. او که مذمت طاغوت ميکرد، رداي طاغوت به تن کرد وجانشين ﺁنان شد. زندان و داغ ودرفش واعدام را روش حکومت خويش گرداند. بدين سان جمهوري از روح خويش تهي شد . در 17 شهريور سال59 آقاي بني صدر که رياست جمهوري را عهدي با مردم ميدانست ، درمراسم يادبود جمعه سياه به اين وضعيت اعتراض کرد و هشدارداد که جمهوري اسلامي تاب تحمل زندانهاي گوناگون که در آنها شکنجه رواج دارد و گروههاي فشار گوناگون را نمي آورد و خشونت او را از پاي درمي آورد ، او هشدار داد که جمهوري در خطر است. و متاسفانه چنين شد .

       ازآنجا که قدرت وخشونت قانون خود را دارد وآن را تحميل ميکند،اين خشونت دامن  زور پرستان حاکم را نيز گرفت،

    اما کشتار شهريور سال 67 ، داغ ننگي است که تا ابد برچهره ملاتاريا وپيشاني آقاي خميني و همکاران و همراهانش خواهد ماند، داغي که جراحتش بروجدان جمعي سنگيني خواهد کرد.

    در قرآن ازدو الگوي انساني ، نام برده شده است: امام متقين و امام کفر. از مشخصات امام متقين، راستگويي،وفاي به عهد و تکريم انسان و پاسداشت عدالت و... است وهمين امام اگر به لغزشي از امور فوق غفلت نمايد ودر کتمان آن اصرار بورزد درزمره امام کفر قرار ميگيرد. خميني که از سوي قريب به اتفاق مردم ايران بعنوان امام و رهبر جنبش آزاديخواهي پذيرفته شده بود، بعد از زماني اندک او و اصحابش به ملت  دروغ گفتند،عهدشکستند، کرامتي براي انسان باقي نگذاشتند وبيعدالتي وظلم هاي بسياري را  مرتکب شدند. اما کشتار شهريور 67 داغ ننگي است که تا ابد برچهره بني مطلقه( رژيم جعلي ولايت فقيه) و پيشاني بنيان گذارش،خميني، خواهد ماند و جراحتش بروجدان جمعي سنگيني خواهد کرد. احمد خميني، در پاسخ به آيت الله منتظري که نامه اي در اعتراض به رفتاربا زندانيان ونحوه اعدام هزاران تن ازآنان توسط "ناقاضيان" ومسؤلين وزارت اطلاعات بتاريخ 13/5/67 نگاشت از قول پدرخويش نوشت :" پس از عرض سلام .حضرت امام فرمودند ،نامه دوم جنابعالي موجب تعجب شد شما فرد مذکور رابگوييد بيايد تهران تا مسائلش را بگويد و مطمئن باشيد وباشد که مسئله محرمانه ميماند شما نميدانيد من نمي خواهمم سر سوزني به بي گناهي ظلم شود ولي ديد شما در مورد ضد انقلاب و بخصوص منافقين را قبول ندارم، مسؤليت شرعي حکم مورد بحث با من است جنابعالي نگران نباشيد. خداوند شر منافقين را از سر همه کوتاه نمايد"

   در اين نامه به حکمي اشاره شده است که بوسيله آن در اندک زماني قريب به سه هزارتن وبه قولي بيش از چهار هزار تن از زندانياني  که قبلا محاکمه شده بودند و احکام حبس خويش را دريافت و دوران محکوميت را ميگذراندند و حتي بعد از گذراندن دوره محکوميت آزاد شده بودند، دو باره دستگير و  بر خلاف تمام موازين عرفي و شرعي اعدام شدند.

    متن حکمي که آقاي خميني  در پاسخ به " مسؤلين جاني " داده بود، بدين قرار است:

 بسمه تعالي

 در تمام مواردفوق هرکس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است.سريعا دشمنان اسلام را نابود کنيد، در مورد رسيدگي به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سريعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.

روح الله الخميني.

    بدينسان هزاران زنداني که بعضا خانواده هايشان انتظار آزادي آنان را ميکشيدند به فرمان خميني ، امام جور وظلم به قتل رسيدند . 

 پيکرهاي بيجان  و به خون خفته آنان در محوطه اي در خاوران بدون نام و نشان به خاک سپرده شدند . اين مکان بعدها از طرف بستگان داغديده شهيدان جنايت و تباهي، گلزار خاوران ناميده شد تا زيارت گاه مادران ، پدران،همسران وفرزندان داغ ديده بگردد. اينک رژيم جنايت و خيانت بني مطلقه در تدارک تخريب اين ميعادگاه دلسوختگان است تا به خيال خود ياد آنان را به فراموشي بسپارد. نميداند که برفرض که اين شناعت را نيز انجام دهد، با تخريب مزارشان يادشان از دلها پاک نميگردد فقط سياهي دل وافکار بني مطلقه ، که خود مصداق بارز نفاق و کفرند، را عريان تر خواهد کرد تا شاهدي باشد بر اينکه اينان که بنام خدا و پيامبرش "حکم" ميرانند، محاربان اصلي با خدا و خلق او وپيامبر و دينش که دين رحمت بود نه زحمت، ميباشند.

jmpakneja@yahoo.fr