انقلاب اسلامي
يعني چي؟
"انقلاب اسلامي،مثل آنکه
قرار بوده است با دگرگوني نظام سابق حکومتي ايران،آرمان شهري را بنا سازد تا الگوي
جهانيان گردد" ولي آنچه امروز مشاهده مي شود نه تنها اتوپيا نيست بلکه جهنمي
است که سوختن در آن گريزناپذير است.
به عنوان يک جوان ايراني همه ي
آنچه را که مي بايستي مي داشته ام،دست نايافتني مي بينم.تمام کوشش خود را به کار مي
بندم ولي چه کنم که آتش سوزان جهنمي که در آن گرفتار شده ام،امان نمي دهد و به سان
بسياري ديگر،جزغاله مي شوم.
روزي که روح اله موسوي(خميني،رهبر
انقلاب اسلامي57)به همراه ياراني چون اکبر هاشمي بهرماني(رفسنجاني)،علي حسيني(خامنه
اي) و ديگراني از اين دست،به رژيم پهلوي مي تاختند آيا با خود انديشه کرده بودند
که از پي امروز چه فردايي خواهد آمد؟اگر آن روز نمي دانستند ولي بعدها به خوبي فهميدند
که چه فرداي ناگواري را رقم زده اند:
يکم) آيا به نقد کشيدن صاحبان
قدرت در جمهوري اسلامي،سرانجامي جز تهديد و زندان دارد؟
دوم) آيا جمهوري اسلامي براي
راي ملت به جز دکوراسيون داخل ويترين جهت نمايش بين المللي نقش ديگري را هم تصور مي
کند؟
سوم) دموکراسي از نوع ديني مگر
آن نيست که همه ي اقتدار و قدرت واقعي در "ولي فقيه" تعريف مي شود؟
چهارم) آيا در جمهوري اسلامي
انسان هاي بيگناه،تنها و تنها به سبب دگرانديشي،توسط عوامل امنيتي و اطلاعاتي از بين
نرفته اند؟
پنجم) آيا در جمهوري اسلامي،روابط
آزاد و عاطفي دختران و پسران و پارتي هاي آنان مورد هجوم قرار نمي گيرد؟
ششم) آيا در جمهوري اسلامي،توتاليتريزم
مذهبي تا پستوهاي خانه هاي مردم پيش نمي رود و حوزه ي شخصي آن ها را به هم نمي ريزد؟
هفتم) مگر در جمهوري اسلامي،زنان
حق حضور در مديريت هاي بزرگ و آزادي عمل و پوشش دارند؟
هشتم) آيا در جمهوري اسلامي،فقر
و گرسنگي،فاصله طبقاتي،بيکاري و فساد اداري بيداد نمي کند؟
نهم) آيا ملت ايران هيچگاه
تفاوت نفت ده دلاري را با نفت پنجاه دلاري احساس کرده است؟آيا اين تفاوت به حال
ملت هم فرقي داشته است؟آيا با وجود معادن و منابع گوناگون،مردم بايستي همچون قحطي
زدگان زندگي کنند؟
دهم) آيا جمهوري اسلامي چاپلوسي
و دورويي را رواج نداده است؟آيا حاکمان اين نظام نمي دانند با تزريق شبه نظامي ها
به جامعه(بسيجي ها،مخبران اطلاعاتي،لباس شخصي ها و...)سبب گسترش بي اعتمادي در بين
شهروندان شده اند؟
نمونه هايي که در بالا آمده
است،وجه غالب آن چيزي است که من از انقلاب اسلامي فهم و با تمام وجودم درک کرده
ام.انقلاب اسلامي در نظرگاهم ميوهايي بدمزه با نام هاي"نقض آزادي بيان،نقض
دموکراسي و حقوق بشر،حکومت خودکامه،اعدام ها و قتل هاي سياسي،سرکوب نيازهاي عاطفي
دختران و پسران،تجاوز به حوزه ي شخصي شهروندان،فقر و بيکاري و فاصله طبقاتي،تبعيض
عليه زنان،بهره مند نشدن ملت از سرمايه هاي ملي،ترويج دورويي و بي اعتمادي"
داشته است.
چنين درختي که ميوه هايش اينگونه
تلخ باشد برايم نفرت انگيز است و حالم را بهم مي زند.از يک درختي که تنها هنرش ميوه
ي بدمزه است آيا مي توان انتظار ميوه اي خوش طعم داشت؟من بر اين باور خام، هرگز اميد
نخواهم بست.
محمدرضا نسب عبداللهي
http://mortad.blogsky.com