 |
سه شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۸۴ - ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۵
|
|
|
سرزمين
ما
کجا
ست سرزمين ِ
ما
سرزمين
ما آنجا ست که
ريشه ی کهنه ی
زور و
استبد اد می
لولد
آنجا
يی که
زنان
سنگسار،
مردان
به دار آويخته
می شوند
آنجاست سرزمين
ما
آه
چرا
اينگو نه
دلم تنگ است
دلم
برای چه
تنگ است
برای
سر زمينم؟!
کجا ست
سرزمين ما
آنجايی
که
آزادی
تحقير و
مچا له شده،
شيشه ی
شرف ِ انسان
در پَستی
ی
گندزار
شکسته ،
آنجا
که اميد در
طوفانی
از
رگبارهای
سياه
قربانی
شده است
آنجاست
سر زمين ما
آنجايی
که
کسی چيزی
نمی گويد
شايد
کسی
چيزی نمی
داند
آنجا
که دمکراسی
در
گورستانهای
نادانی
بلعيده
شده است
آنجاست
سر زمين ما
اما
می
دانم روزی
اين
لعنت زدگانِ ِ
ظلمت
در
بارگاه ِ
ابليس
فرومی
ريزند
و
چراغ آزادی
در
سايه های
مفلو
ک می تابد
آنجا
که مهر انسان
از نو
می رويَد
می
دانم
روزی
وحشتها ی ِ
د يرينه ی
انباشته شده
از
بسته گاه ِ
آدمها
و
ندانستن
ِ خقتگان از
قفس
پَر
خواهند کشيد
آنجا
که
ميله
های تاريک ِ
شکنجه گاهها می
شکنند
اما آنجا
که... کُنون
ريشه ی کهنه ی
زور
و استبد اد می
لولد
آنجا
يی که زنان
سنگسار
و
مردان
به
دار آويخته می
شوند
آنجاست
سر زمين ما
آه
چرا
اينگو نه
دلم تنگ است.
برای
چه
دلم تنگ
است
برای
سرزمينم؟!...
از کتاب
"مرواريد
سياه"
شهلا
آقاپور
E-Mail: shahla@aghapour.de
http://de.geocities.com/shahla_aghapour/
|
|
|
| |