ماشاءاله شمسالواعظين در گفت و گو با صداي آلمان:
” كودتای انتخاباتی ۲۷ خرداد“
روند انتخابات رياست جمهوری در ايران،
روندی برخلاف انتظار تمام جريانهای سياسی و مدنی داخل و خارج از كشور را داشت.
محمود احمدینژاد، نامزد تندروترين بخش از محافظهكاران در حاكميت جمهوری اسلامی
ايران، يكباره در عرض مدتی كوتاه، به شكلی جهشی، سيری صعودی را طی كرد و اينك برای
دور دوم انتخابات كه قرار است در روز جمعه آينده برگزار شود، رقيب علی اكبر هاشمی
رفسنجانی است. بسياری از نيروهای اصلاحطلب از تقلب سخن میگويند و نيز از يك
برنامهريزی سازماندهیشدهی پشت پرده توسط نيروهای نظامی كشور. در همين زمينه
گفتگوی صدای آلمان با ماشاءاله شمسالواعظين روزنامهنگار و سخنگوی «انجمن دفاع از
آزادی مطبوعات»:
مصاحبه گر: بهنام باوندپور
دويچه وله: آقای ماشااله شمس الواعظين، آيا از نتيجه ي دور اول
انتخابات غافلگير شديد؟
ماشااله
شمس الواعظين: بله. منهم مانند همه ي مردم ايران، که البته من براي شرکت در
کنفرانس مربوط به انتخابات رياست جمهوري در سفر به رم بودم، غافلگير شدم، ولي
علاوه بر غافلگيري شوک وارد شد بر من. به اين معنا که تمام نگراني هايي كه قبل از
انتخابات ابراز شده بود و من طي مقاله اي در آبانماه ۱۳۸۳، در روزنامه ي
شرق، هشدار داده بودم که ممکن است الگوي دولت شبه توتاليتر بيايد و قوه ي مجريه را
در دست بگيرد، اين نگراني متاسفانه محقق شد و من فکر مي کنم انتخابات ۲۷
خرداد
را در تاريخ شبه روز ۲۷ مرداد ۳۲
ثبت
خواهند کرد که فرداي آنروز، ۲۸ مرداد، يک کودتاي نظامي در
تاريخ ايران بوقوع مي پيوندد که يک کودتاي انتخاباتي بوده است.
دويچه وله: فکر مي کنيد نتيجه ي دور اول انتخابات نشاندهنده ي شکست
اصلاح طلبان طرفدار دکتر معين بوده است؟
ماشااله
شمس الواعظين: مطابق نظرسنجي ها عدم پيروزي اصلاح طلبها و دکتر معين تقريبا محرز
بوده، ولي آنچه مسلم است پيروزي تندروترين لايه ي بخش سياسي جامعه ي ايران غيرقابل
پيش بيني بوده است و اين نشان مي دهد که عملياتي سازمان يافته صورت گرفته براي به
پيروزي رساندن آن لايه و يکدست کردن ساخت سياسي قدرت ايران.
دويچه وله: آقاي شمس الواعظين، خيلي ها اشاره کرده اند به اين مسئله ي
سازماندهي شرکت در انتخابات از سوي گروهي خاص. آيا ممکن است شکل اين مسئله را توضيح
بدهيد؟ چون همه جا خيلي ناروشن عنوان شده است.
ماشااله
شمس الواعظين: ظاهرا بحث سر ۲ ميليون راي جابجاشده و جعلي
ست، براساس بسياري منابع. اجازه بدهيد اطلاعات خودم را در اين زمينه بيان نکنم. من
بيشتر تکيه مي کنم روي اظهارنظر خود نامزدها، منجمله آقاي کروبي که مخدوش بودن
انتخابات را اعلام کرد، يک. دو، نگراني آقاي خاتمي. سوم، سرزدن ايشان بطوراعلام
نشده به ستاد انتخاباتي وزارت کشور در روز شنبه، يکروز پس از برگزاري انتخابات.
همه ي اينها علائم وجود يک سازمان، يک تشکيلات پشت انتخابات بوده که در ساعات آخر
و دقيقه ي نود آن تحولي که مي خواست انجام بدهد، انجام داد. من نام اين را پل سازي
معلق پيش از انتخابات مي دانم. نيمي از اين پل در ۲۷ خرداد نصب شد و
نيم دومش جمعه ي آينده قرار است نصب بشود، و من فکر مي کنم پيش روي مردم ايران يک
گزينه بيشتر نيست و آن «نه» گفتن به نظامي سازي حوزه ي سياسي کشور است.
دويچه وله: يعني راي دادن به آقاي هاشمي!
ماشااله
شمس الواعظين: بله، کاملا روشن است و من فکر مي کنم روشنفکران اگر در اين مفصل تاريخي
نقش تاريخي خودشان را ايفا نکنند، بعدها سرزنش خواهند شد. اساسا بحث مربوط به راي
دادن آقاي هاشمي اينجا الان مطرح نيست. همه ي دعواها، چالش ها، مناقشات، اختلاف
نظرها، بي اعتمادي ها در مورد آقاي هاشمي رفسنجاني بجاي خود باقي ست. آنچه الان پيش
روي مردم ايران است ظهور يک جناح راسيسم افراطي ست و حداقل مردم ايران، به نظر من،
بايد کاري را که مردم فرانسه در آخرين انتخابات در برابر جناح راست افراطي فرانسه
«ژان ماري لوپن» انجام دادند، اين احساس خطر را بکنند و بصورت يکصدا به يک سونامي
سياسي دست بزنند تا پل ساخته شده روي انتخابات را تخريب کند و امواج مردمي برود و
نتيجه ي انتخابات را به نفع دمکراسي، دمکراسي نسبي يا دولت توسعه گرا، تغيير بدهد.
دويچه وله: طرفداران شعار تحريم يا عدم شرکت در انتخابات يکي از دلايل
خودشان را براي تحريم، مشروعيت نبخشيدن به ساختار کنوني حاکميت عنوان کرده اند.
فکر مي کنيد بخصوص در صورت پيروزي احتمالي آقاي احمدي نژاد در دور دوم، اصلاح
طلبان طرفدار دکتر معين عملا به انتخاب ايشان مشروعيت نبخشيده اند؟
ماشااله
شمس الواعظين: من فکر مي کنم درصد خيلي خوشبينانه ي تحريم کنندگان در انتخابات ۲۷
خرداد
٪۷ بوده و اين ميزان، ميزان کمي ست. يعني حکومت موفق شد تحريم
کنندگان انتخابات را به يک اقليت نسبتا مطلق تبديل کند. البته، من در چارچوب درون
ايران بحث مي کنم و کاري به اپوزيسيون خارج از کشور فعلا ندارم و اينها تعيينکننده
هستند. لذا، شعار تحريم شعار تقريبا ناکامي ست و تازه الان معلوم شده که شعار
فاجعه باري بوده است، براي اينکه تحريم به هر ميزان، ولو بصورت کاملا نسبي، کمک
کرد براي رشد «ژان ماري لوپن» ايران.
دويچه وله: يعني شما آقاي رفسنجاني را در اين شرايط با «ژاک شيراک» در
مقابل «لوپن» مقايسه مي کنيد؟
ماشااله
شمس الواعظين: من دقيقا چنين صف آرايي را مي بينم. من فکر مي کنم حافظه ي تاريخي
مردم ايران هنگاميکه در يک ايستگاه مخاطره آميز احساس خطري بکند نسبت به افق آينده
ي سياسي بسيج مي شود و دست به يک حرکت خيلي تعيين کننده مي زند. من براستي اميدوارم
که جمعه چنين اتفاقي بيفتد در حوزه ي اجتماعي و نيروي اجتماعي واکنش نشان بدهد و
براي هميشه به نظاميان بگويد که در پادگانهاي خودتان باقي بمانيد و به ماموريت هاي
معمول و مرسومتان و تدوين شدهتان بپردازيد و کاري به حوزه ي سياست نداشته باشيد.
دويچه وله: آقاي شمس الواعظين، اصلاح طلب ها حالا از خطر ظهور فاشيسم
سخن مي گويند، شما هم به اين مسئله اشاره کرديد. تا چه حد احتمال دارد اين خطر
بالقوه، بالفعل بشود؟
ماشااله
شمس الواعظين: ببينيد، فاشيسم به معناي کلاسيک کلمه به يک سازمان بورکراتيک
قدرتمند و فراگير مثل احزاب نازي در آلمان يا ايتالياي دوره ي موسوليني يا احزاب
کمونيست اتحاد جماهير شوروي سابق و احزاب کمونيست فعلي، مثلا کوبا و چين گفته مي
شود. ايران فاقد چنين گذاره و چنين عنصري ست. يعني فاشيسم بمثابه يک گرايش نظري،
اگر نگريسته بشود و سوال شما حول اين محور باشد، بله من احساس نگراني مي کنم.
دويچه وله: اين را هم «سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي» و هم «جبهه ي
مشارکت» اعلام کرده اند، ولي شما گويا به «راسيسم» اشاره کرده ايد.
ماشااله
شمس الواعظين: بله، من فکر مي کنم به لحاظ نظري ممکن است درست باشد، اين گرايشات
فاشيستي ممکن است بخواهد عرض اندام کند و وارد حوزه ي سياسي بشود و قدرت را يکدست
کند، ولي به لحاظ عملي من فکر نمي کنم داراي چنين قدرتي باشد، دست به يک مانور
موقتي خواهد زد، ولي بزودي فکر مي کنم در برابر نيروي اجتماعي، قدرت اجتماعي تسليم
خواهد شد. بحث سر هزينه هاي چنين پروسه هايي ست. بحث سر يک، پروسه ي زماني اش است
که ممکن است طولاني باشد و شايد به همين دليل مي گويم، اگر روشنفکران به نقش مفصلی
تاريخي خودشان عملا نکنند که چند روز باقي مانده به روز انتخابات جمعه، من گمان مي
کنم بعدها به وسيله ي آيندگان و نسل هاي آينده سرزنش خواهند شد.
دويچه وله: آقاي شمس الواعظين، گويا نشريات «اقبال» و «آفتاب» به دليل
درج نامه ي اعتراضي آقاي کروبي به روند انتخابات
ممنوع شده اند. آيا فکر مي کنيد اين مي تواند نشانه اي براي آغاز حمله اي
سازمان يافته به آزادي هاي سياسي و مطبوعاتي در جامعه باشد؟
ماشااله
شمس الواعظين: لزومي به فکر کردن نيست. آقاي سعيد مرتضوي، چنانچه مي دانيد، متهم
رديف يک قتل زهرا کاظمي ست. او الان در يک مقامي قرار گرفته است که علائمي از دولت
يا الگويي که قرار است حوزه ي سياست را اشغال بکند مي دهد و بستن اين سه روزنامه
علامت بسيار مخاطره آميزي ست و جامعه ي ايران به اين نکته آگاه خواهد شد که نشانه
هاي اوليه ي چنين دولتي به صرف درج اعتراض بحق يک نامزد، حالا مي شود گفت بي دليل
باشد اين اعتراض، چرا اين اعتراض نبايد بتواند حق انتشار داشته باشد و روزنامه را
به خاطر آن مي بندند، اين نشان مي دهد که حوزه ي سياست در آينده حوزه ي بسيار بسيار
تنگ، باريک و تاريک خواهد بود. چون تونلهاي سياه که من فکر مي کنم روزنه هاي اميد
و روشنايي حتا در انتهايي ترين بخش اين تونل، مي توانم بگويم، پيش مردم ايران ديده
نخواهد شد.
دويچه وله: آقاي شمس الواعظين، در يک جمله، به آينده خوش بين هستيد؟
ماشااله
شمس الواعظين: در واقع من معروف هستم به خوش بيني، ولي خيلي نگران شده ام از اينکه
اين طبقه ي نوظهور نظامي دارد ارکان دولت را بدست مي گيرد و الگوي شبه اسراييلي يا
شبه ترکيسم را مي خواهد در کشور راه بيندازد، يعني ايجاد يک تيم خودي و آنگاه پاس
دادن توپ به عناصر خودي بدون وجود هيچ رقيبي و ايجاد يک چرخه ي قدرت بسته در حوزه ي
سياسي ايران. بنابراين، تا اطلاع ثانوي حوزهي سياسي ايران حوزهاي مينگذاريشده
است و بسيار مخاطرهآميز خواهد بود.