فريبرز رئيس دانا
تحصن و مقاومت زرافشان ادامه دارد
·
” حال
ناصر دارد رو به وخامت ميرود. من چند ساعت پيش توانستم با او تلفنى صحبت كنم. لهجه
اش تغيير كرده بود و كلمات را منقطع ادا ميكرد. در چنين فضايى اگر لجاج قوه قضاييه
يا مسئولان ادامه پيدا كند، كار به بحران كشيده خواهد شد.”
تحصن براى آزادى دكتر ناصر زرافشان و ساير زندانيان سياسى مقابل زندان
اوين وارد جهارمين روز خود شد. تحصن كنندگان امروزشاهد بازگشت اكبر گنجى به زندان
نيزبودند. همسر آقاى گنجى پس از وداع با او به ميان تحصن كنندگان رفت و از قول
گنجى گفت كه هدف بايد آزادى تمام زندانيان سياسى باشد. از ديگر كسانى كه امروز با
تحصن كنندگان اظهار همراهى و همدلي كردند، فاطمه حقيقت جو، آقاى موسوى خوئينى ها و
آقاى محمد شريف از كانون مدافعان حقوق بشر بودند.
مصاحبه: مهيندخت مصباح
دويچه وله: آقاى رييس دانا امروز كه روز چهارم تحصن است حال و هواى
مقابل زندان اوين چگونه است؟ چه خبر تازه؟
فريبرز
رييس دانا: والله گروه گروه دوستان علاقمندان عاشقان آزادى و نمايندگان گروههاى
كارگرى فرهنگى و دانشجويى ميايند و سر ميزنند، همدلى ميكنند ، پشتيبانى ميدهند،
خسته نباشيد ميگويند و بنا به خواست ما ميروند. ما قصدمان همآوايى و همدردى است نه
اين كه لزوما جمعيت گسترده اى را در يك جا به نمايش بگذاريم. پشتيبانى هايى هم كه
ميشود بيش از حد انتظار بوده به ويژه كه از شهرهاى ديگر هم خبر از اعتصاب غذا در
پشتيبانى از ناصر زرافشان و ساير زندانيان سياسى ميرسد.
دويچه وله: كجا اينكار شده؟ دست به اعتصاب غذا چه كسانى زده اند؟
فريبرز
رييس دانا: من خبرى كه دارم از دانشگاه سهند تبريز است و از سنندج خبر دارم و از
شهرهاى ديگر.
دويچه وله: در سنندج از سوى نهادى اين كار شده يا به طور فردى؟
فريبرز
رييس دانا: نخير. دانشجو هستند.
دويچه وله: فكر ميكنيد روزهاى آينده چه اتفاقى خواهد افتاد؟
فريبرز
رييس دانا: من گمان ميكنم كه حال ناصر به تدريج رو به وخامت خواهد رفت. من چند
ساعت پيش توانستم با او صحبت كنم. لهجه اش تغيير كرده بود. كلمات را منقطع ميگفت و
پس از ساليان دوستى با او من ميدانم چرا اينطور بود. در چنين فضايى احتمالا لجاج
قوه قضاييه يا مسئولان اگر ادامه پيدا كند كار ميتواند به دور تازه اى از بحران
كشيده شود.
دويچه وله:آيا شما بعنوان يكى از افراد مورد اعتماد ايشان نخواسته ايد
پادرميانى كنيد تا با قطع اعتصاب سلامتى و جانش در حاليكه مريض است به خطر نيفتد؟
فريبرزرييس
دانا: تا زمانى كه او ميتواند مقاومت كند و تا زمانى كه اميد زندگى در اين اعتصاب
غذا بيشتر از اميد به زنده ماندن در زندان
است، عقل سليم حكم ميكند كه من به جان رفيق ام بينديشم. به نظر من جان او به اين
ترتيب بيشتر در امنيت قرار ميگيرد. او الان به دليل بيمارى و فشار آن، درمعرض مرگ تدريجى
است. اميد به زندگى اش با اين اعتصاب غذا بيشتر است وگرنه ما نميخواهيم اينجا را
محل نمايش سياسى يا از اين قبيل قرار دهيم. جان ناصر زرافشان براى ما بعنوان نماد
مقاومت و دفاع از قربانيان قتل هاى سياسى مطرح است و به اين ترتيب من ميدانم در چه
تنگناى شديدى به لحاظ جسمى كه دست به اين
كار زده است.
ما مردمانى نيستيم كه بخواهيم جنجال و بلوا به پا
كنيم و بهره بردارى هاى ويژه اى از اين كار بكنيم. اما من احساس ميكنم كه اينطورى
احتمال نجات جان رفيق ام بيشتر است اگر جنانجه ببينم نتيجه اى عايد نميشود قطعا از
بزرگان دعوت ميكنم نامه برايش بنويسند و خواهش كنند به اعتصاب پايان دهد. يا اجازه
بدهد سرم به او وصل كنند. بزرگان هم خيلى ها هستند. او هم آنقدر سعه صدر دارد كه
در صورت لزوم قبول كند. اما ما الان همه فكر ميكنيم مقاومت اويك ضرورت است.
دويچه وله: و عجالتا هم از سوى تصميم گيرندگان به آقاى زرافشان وعده
اى داده نشده؟
فريبرز
رييس دانا: نخير. از سوى مسئولان هيچ وعده اى داده نشده اما به طور غير رسمى كسانى
كه از بردن اسم شان خوددارى ميكنم، با من تماس گرفته اند. همه اينها غيررسمى بوده
و مقدارى اش جنبه نصيحت داشته، مقدارى اش جنبه نگرانى از امنيت جلوى اوين را
داشته، مقدارى اش نصيحت به خود من بوده. مقدارى اش توصيح هايى بوده و مقدارى اش
نيمه امنيتى و نيمه پوشش براى پيدا كردن راه حلى جهت خروج از اين از بحران بوده. اما
من فكر ميكنم بهترين راه حل، آزادى ناصره و هيچ كدام از ما دلمان نمى خواهد شهرمان
به بلوا كشيده شود و اصلا حال و حوصله اين كار ها نيست و الان حوصله كارهاى بزرگتر
براى آزادى و دمكراسى است. اما وقتى چنين است مسئوليت متوجه كسانى است كه لجاج
ميكنند و دستكم از انتقال از به بيمارستان خوددارى ميكنند. او بايد به بيمارستان بيرون
برود. آنجا امكانات نيست. هر دو كليه اش سنگ ساخته و خونريزى كليه داشته. الان هم
آب به بدن اش نميرسد و من خيلى نگرانم. اين مسئله فقط اين كه من امين او هستم و
اين كه او يك نماد است و يك ارتباط ارزشى بين ما وجود دارد نيست. ما از رفقاى
قديمى هستيم. مگر براى ما ديگر چى باقى مانده؟
دويچه وله: اشاره كرديد در صحبت هايتان به اين كه خيلى گروه گروه حتى
از شهرستانها ميايند. فكر ميكنيد چه شده كه اينقدر روحيه همبستگى ميان مردم بالا
رفته؟
فريبرز
رييس دانا: مردم ما هميشه اينطورى بوده اند. هميشه مردم با عاطفه و با ارزشى بوده
اند. الان اطلاع رسانى خوب نيست. ما
نميخواهيم شلوغى بشود. نه اين كه تعهدى
كرده باشيم بلكه نميخواهيم چيزى به ما تحميل شود كه ما تصميم اش را نگرفته بوديم. مثلا
يك بمبى اين وسط بيفتد. اطلاع رسانى ما زياد نيست وگرنه جمعيت خيلى بيشترى ميايد. آنها
كه ناصر را ميشناسند جاىخود، آنها كه رابطه دوستى و سابقه همكارى با او دارند جاى
خود، آنها كه در مبارزه اجتماعـي و فرهنگى با او بوده اند، جاى خود. اما مردم وطن
شان را دوست دارند و افراد فداكار و حاميان آزادى را دوست دارند و انتظارى جز اين
نيست. من بايد اعتراف كنم كه اينجا را كنترل ميكنيم.
دويچه وله: امروز در خبرها بود كه آقاى گنجى دوباره به زندان برگشته. شما
شاهد اين بازگشت بوديد؟
فريبرز
رييس دانا: بله. چند ساعت پيش رفت دوباره آن تو و ناصر هم در آخرين تلفنى كه كه
بمن زد و گفتم صدايش عادى نبود، با همان طنزى كه ميان ما هست گفت: خودم رفتم اكبر
را تحويل گرفتم و دوباره وارد ميدانش كردم!
دويچه وله: خانم گنجى هم آمدند پيش شما تحصن كنندگان؟
فريبرز
رييس دانا: بله آمدند البته من فاصله داشتم فرصت نشد از نزديك به ايشان عرض ارادت
كنم. كمى ايستادند و رفتند. ما از افراد خواهش ميكنيم به خود زياد زحمت ندهند چون
اينجا وسيله اى نيست. جلوى يك ديوار سر به فلك كشيده اى ما نشسته ايم. جلويمان كاج
هاى قديمى هستند. دره اى هست كه رودخانه اوين از ميان اش رد ميشود و آنور هم پاركينگ است و روبرويمان هم نگهبان ها . آنها
كه سرباز وظيفه هستند، با معصوميت به ما نگاه ميكنند.