چرا از خانه دور شدیم؟

 

سوسن احمدگلی

 

در آخرین ساعتهای یك شب سردزمستانی در ایستگاه خلوت یك شهر كوچك , از قطار پیاده میشوند . بی آنكه بدانند در كجایند . بیرون از ایستگاه هیچ اتومبیل یا تاكسی­ی نیست ، به ناچار باید  بقیه­ی راه را تا مقصد پیاده بروند . مهمانان ناخوانده سرزمینی دور كه جز تاریكی ، سكوت ، تنهایی وسرما كسی در انتظار آنان نیست .

لحظه ای بعد درخیابان های یك شهر به خواب رفته , غریب ، ونا آشنا به راه  می افتند تاراهی را كه مدتهاست در آن قدم گذاشته اند به پایان برسانند . سكوت وهم انگیز یك شب سرد ، ساختمانهای بلند درخاموشی فرورفته ، چراغهای كم سوی خیابانهای گمنام و درختان یخ زده ، تنها شاهدان فرارغم انگیز انسانهایی هستند كه برای نجات زند گی ، راهی جز ترك عزیز ترینهای خویش  نیافته اند .

آنها كه هستند كه با اینهمه تلاش وسختی، در این ساعت شب , خودرا به طرف آینده ای نا معلوم می كشانند ؟    

از همة گذشته ، چمدانی وبرای همة آینده ، یك برگ كاغذ كوچك كه روی آن آدرسی نوشته شده ، به همراه دارند . آدرسی غریب و ناآ شنا و چمدانی پر از آشنایی .

در چمدان آشنا­ی آنها ، كودكی ست در كنار ساحل گرم جنوب كه با پاهای برهنه درمیان جمع دوستان شاد وخندان میدود . او نمی داند در انتهای افق این  دریای بیكران چه میگذرد , قهقه اش در صدای ِامواج گم می شود .

در بلندای كوهها ،گوسفندان را دراولین تابش نور خورشید ، چرا می برد . چقدر طلوع خورشید را بر سبزه زارهای بالای كوه دوست دارد . خانه اش در پایین كوه است ، آنرا می بیند .

هر روز عصر ، در زمین خاكی كنار خانه خود ، فوتبال،  بازی می كند ، می داند نانوا  دو عدد نان برایش كنارخواهد گذاشت  . هنوز تا غروب آ فتاب وقت بسیار داردتا گلی دیگر در دروازه رقیب بكارد.

در درس كامپیوتر بهترین است . به مدیر مدرسه در انجام كارهای برنامه ریزی ، كمك می كند او به این كار افتخار می كند، می خواهد مهندس كامپیوتر شود . 

با دستهای زیبا وتوانایش ساز می زند و خوشنویسی میكند . پدرش بهترین قلم ها را برایش می خرد او فكر میكند هر چه بخواهد ، می تواند . با خط  درشت می نویسد : "آدمی با سرافراشته باید بزید ."

درچمدان آشنای آنها مردی ست در قایق نشسته ، در دریا تور می اندازد . او  از آن دریاست و دریااز آن او . هرگز به چیز دیگری نیاندیشیده است .

در دانشگاه درس میدهد . اندیشه های نو برای آموزش به دانشجویان خود دارد ، سالهای طولانی درس خوانده است و سالهای طولانی تر كار كرده است . میداند كه میتواند به دانشجویان امیدوار باشد.

در مزرعه گندم می كارد ، سال گذشته یك ماشین زراعتی خریده است می خواهد كِشتِ امسال بهتر باشد .

در چمدان آشنا ی آنها ، زنی ست كه در تنورِگرم زندگی, نان تازه می پزد او فرزندانش را با دسترنج خود سیر می كند .

كودك خودرا هر روز صبح زود به سرعت شیر می دهد و به سركار می رود . هنوز آخرین اتوبوس نرفته است . تمام روز هنگام كار ، نگران كودك شیرخوار ش خواهد بود، اداره بهداشت بعداز معاینه سینه هایش تایید نكرد تا كوپن شیر خشك به او بدهند .

هر روز برابر آینه می ایستد و موهایش را زیر مقنعه سیاه كاملا می پوشاند . او به شاگردانش همیشه گفته است به حقیقت احترام بگذارند اما آیا آنها میدانند حقیقت چیست ؟

او درباره واقعیتهای مینویسد كه همیشه فلسفی ست اما رییس شورای روزنامه میگوید تا وقتی سردبیر در زندان است ترجیح میدهد دست به عصا راه برود . پس او كی میتواند بنویسد :

"راستی ساعت تنهایی نیست

ساعت جمع زدن باورهاست . "

در حالیكه نفسهای آنان كه مشتاق زندگی اند تن سرد شب پناهندگی را گرم می كند مرد بانگاهی پر از دلهره  چمدان را از پی می كشد ونگران آینده ای ست كه خود و خانواده اش را به دست آن سپرده است . .آیا اقامتگاه موقت پناهندگان را خواهند یافت؟ آیا آنان را در این وقت شب خواهند پذیرفت ؟ چه رفتاری با آنان خواهند داشت؟ وصد ها آیای دیگر .

ساعتهای طولانی با قطار راه پیموده ا ند . بچه ها خسته وگرسنه و خواب آلود اما ساكت وپر تحمل بی آنكه بدانند به كجا میروند، خیابان از پس خیابان به دنبال آنها میدوند .

دختر كوچك بدون آنكه بداند منظورش كجاست چند بار از پدر پرسیده است : كی میرسیم ؟ و پدر پاسخ داده است : انتهای همین خیابان . اما چندین خیابان را به انتها رسانده اند و هنوز نرسیده اند . دختر كوچك كه دیگر خسته شده است، در حالیكه نفس نفس میزند وبند ساك سنگینی را كه بر دوش كوچك و نهیفش فشار می آ ورد جابه جا می كند با لحن معترض می گوید : بابا می دانی چقدر از خانه دور شده ایم ؟

پدر هیچ پاسخی ندارد به او بدهد . لحظه ای مكث می كند ومی گوید : زود بیا جا می مانی، و دوباره به راه خود ادامه می دهد .

راستی خانه او كجاست ؟در كجای این زمین پهناور جایی ست كه او در آن به آسودگی بزرگ شود، درس بخواند , كار كند وزندگی كند ؟

چرا اورا ازخانه ای كه در آن چشم به دنیا گشوده است هزاران كیلومتر دور كرده اند ؟ آیادرانتهای جاده ای كه گریز از آن آغاز شده است خانه ای برای او هست كه درآن امنیت باشد ؟ آیا این گامهای كوچك لرزان در تاریكی , راه بسوی روشنایی خواهد برد؟

هرچند مهاجرت پدیده امروز و دیروز نبوده  وتحول تاریخ همیشه وابسته به نوعی از انواع آن بوده است اما مهاجرت اقوام تحت آزار  ، درعصر كنونی نمایانگر رویی دیگر از چهره دنیای  متمدن امروز است  كه حكومتها می كوشند آنرا زیبا وعاری از خدشه بنمایند .

درحالیكه رفتارهای غیر انسانی در سرتاسر گیتی ، موجب آواراگی انسان امروز شده است ، قوانین مدون سازمان ملل در چهارچوب كنوانسیون های حقوق بشر هم نتوانسته است تضمینی برای جلوگیری از بروز انگیزش های مهاجرت وهم چنین بروز عكس العمل های غیر انسانی در كشورهای پناهنده پذیر با پناهجویان باشد .

دراین تاریكی كه بر صحن زندگی واقعی بشر گسترده است آیا كسی خواهد توانست حقایق را ببیند وآنرا بر دیگران فاش کند ؟ گو آنكه در سرتاسر زمین به ظاهر آذین بسته ، هیچ نورافكنی نیست كه برشب گریز میلیونها آوارة جهانی بتابد وهیچ تلویزیونی نیست كه دوربین وبلندگوی خودرا هزینة به تصویر درآوردن تلخكامی های مردمی كند كه بغض آواراگی را درگلو بسته اند .

این تنهای انسانی آواره ، تحقیر شده و حریم دریده ، قربانیان سیاستهای دولتهایی هستند كه درپی ثبات وترقی خود ، موجب پیدایی بحرانهای بزرگ در بخش های دیگری از زمین شده اند و به این ترتیب بی آنكه بخواهند موجبات سلب آرامش خویش را نیز، فراهم کرده اند .

در واقع آنكه حكم می راند نه صلاح جو یی های خیر خواهانة حقوق بشری هاست كه هیچگونه تضمینی نیز برای اجرای آنها ندارند، بلكه سرمایه است كه در روند سودآوری ، هر ترفندی را قانونی و جایز می شمرد و دمكراسی را تا آنجا تاب می آورد كه منافع سرمایه را به خطر نیاندازد .

بنابراین هر جا كه حكومت ها برای اجرای دمكراسی، مطابق با اصول بدیهی حقوق بشر ، ملزم به محدود كردن سرمایه گذاریهای غیر اصولی شان باشند آنگاه به راحتی ، اصول رانادیده خواهند گرفت .

آمار بیست ودو میلیون آواره در سطح جهان ( مطابق با اعلامیه رسمی آژانس پناهندگان سازمان ملل ) ، ابعاد فاجعه آمیز گریز انسان ها از سرزمین های ناامن و گزارش های دردناك از رفتارهای غیر انسانی با پناهجویان در كشورهای پناهنده پذیر ، این حقیقت را عنوان می كند كه اگر حكومت ها التزام به رعایت حقوق انسان ها برابر با اصول مطروحه­ی حقوق بشر داشتند، جهان امروز با پدیده ای به نام مهاجرت روبرونبود .

آیا می توان باور داشت وقتی انسان را در سرزمینی كه در آن چشم به دنیا گشوده  ، بزرگ شده  و كار كرده است ، حرمت نمی گذارند ، در سرزمینی دیگر اورا پاس بدارند و با وی آن كنند كه شایسته شأن انسان است ؟

حضور هشتاد هزار ایرانی متقاضی پناهندگی و بیش از یك صدو پنجاه هزار پناهنده رسمی در خاك آلمان و بیش از سه میلیون پناهنده ایرانی در سرتا سر اروپا و آمریكا به این معناست كه ده درصد از كل آوارگان جهان به ایرانیان اختصاص دارد واین در حالی ست كه در كشور ما چنین پدیده ای از پایان جنگ دوم جهانی ، بی سابقه بوده است .

مهاجرت ایرانیان كه طی بیست وشش سال اخیر با آ هنگ روبه شتاب ، آغازیده است بیانگر وجود شرایط اجتماعی ست كه نه تنها با قشری از جامعه ناسازگاری دارد بلكه با نظری دقیق به هویت پناهندگان ایرانی درخواهیم یافت كه این شرایط ، همه شمول است .

آنان می گریزند بی آنكه بدانند چه آ ینده ای در برابرشان گشوده خواهد شد . به این معنی كه هر شرایطی را به ماندن، تر جیح میدهند .

احاطه منفعت گرایی در كاست حكومت و جداشدن وی از مسیر مصالح جامعه ، طی این دوران ، نه تنها رشد اجتماعی را میسر نساخته است بلكه با ایجاد ناهنجاری های اجتماعی ـ اقتصادی موجبات بروز عدم ثبات و امنیت اجتماعی ـ اقتصادی ـ فرهنگی و سیاسی را نیز فراهم آورده است .

قرائتهای سلیقه ای و جناحی از قانون توسط عاملین نظام كه در پی كسب منافع خود و تداوم زمان بهره برداری از سرمایه های ملی ، هستند ، مانع از اجرای درست قانون وبه تبع آن موجب محروم شدن مردم از حمایت قانون شده است .هرچند كه قوانین جاری نیز در تبیین اساسی ترین حقوق مردم ، نارسا و ناتوان هستند .

مسئولین نظام ، در تقابل با خواستها و نیازهای مردم صف آرائی کرده اند  و :

1ـ از قوه قضاییه در جهت ثبات نظام  سود جسته نه به منظور تأمین عدالت اجتماعی

2ـ قوه مقننه را كه ملتزم به  تأمین رأی ملت است،  با اعمال زور توسط نهادهای فشار در راستای منافع خود ، سوق میدهند .

3ـ قوه مجریه از انجام حداقل حركتهای مردمی ناتوان ست و بواسطة تهدید و تحریكات قشری و خرا بكاری های محفلی ، عملا منفعل شده است ،

تحت ِ این شرایط برپایی جامعه مدنی توسط آنان ، رویایی بیش نخواهد بود  و با علم به این شرایط ، بخوبی پیداست كه علت گریز فررزندان ایرانی ، طی دو دهه اخیر چیست و مسئولین آن كدامند .

 

 

                                                  *********