چندی است "
رویا طلوعی " فعال حقوق بشر از اهالی کردستان به قید وثیقه از زندان آزاد شده
است . چندی است که شبها زیر پتوهای آبی رنگ زندان های ایران که ترازوی عدالت را به
کرات روی آن چاپ کرده اند نمی خوابد و خودش را لابلای چادرهای سرمه ای رنگ که
مخصوص زنان زندانی است و نقش ترازوی عدالت را در تار و پود آن تنیده اند نمی پیچد .
اگر این ترازوها به راستی ترازو بود و عدالت را نوید می داد ، کار کسی که از حقوق
قومی اش دفاع می کرد به زندان نمی کشید . اگر این ترازوها سمبول برابری بود ، زنی
را که بر مبانی حقوق بشر پا می فشارد راهی زندان نمی ساختند . ترازوهای تقلبی فقط
ابزار کار است و به بهانه ی آن مدافعان حقوق بشر همتای تبهکاران حرفه ای و خطرناک
بر کرسی اتهام می نشینند. از آن رو که به راستی دفاع از موازین حقوق بشر که حقوق
قومی پاره ای حساس از آن است ، بقای حکومت مخالفان حقوق بشر را به خطر می اندازد .
وقتی دام برای فعالان حقوق بشر می گسترانند ، رهایی از آن آسان نیست . به جاسوسی ،
اقدام علیه امنیت ملی و تحریک به قصد ایجاد آشوب و مانند آن متهم می شوند تا دیگران
جراُت نکنند به راه آنها بروند .
برافراشتن
پرچم حقوق بشر از سوی یک زن خوش چهره و جوان ایرانی که از حقوق قوم خود شجاعانه
دفاع می کند ، یک رویداد تاریخی است . رویا پاسداری از حقوق قوم خود را برگزیده
است . نه به نیت تجزیه ، که به نیت حفظ تمامیت ارضی ایران . از نگاه او فقط در
پرتو تاُمین خواسته های حقوق بشری اقوام گوناگون است که وحدت ایران حفظ می شود . رویا
را قوم کرد می ستایند ، ایرانیانی نیز که می دانند مطالبه ی حقوق قومی حق است و
تاُمین حقوق اقوام مختلف تضمین کننده ی تمامیت ارضی ایران است ، رویا را می ستایند
. او پرچم حق خواهی قوم خود را به دوش می کشد و پاره ای است از آن پیکره ی زنانه
که در فرهنگ های جهان فرشته عدالت نامگذاری شده است . ترازو در دست رویا و
همراهانش است . آن تصویر قلابی که بر لباس زندانیان ، پتوهای زندان و چادر زنان
زندانی نقش بسته ، ابزاری است که در پناه آن نخبگان و آزادیخواهان قربانی می شوند .