شاعر دهقانی ؛ مخالف مدرنیته و جهان وطنی!

 

  سارا ارمنی

 asar@noavar.com

  

درعكسی ازسال1962،درحالیكه روبرت فروست،شاعر دهقانی یا شاعر مزرعه داران(؟) آمریكایی،درحال شعرخوانی است، جان اف كندی، رئیس جمهور تازه منتخب شده آنزمان، هم درپای تریبون در میان سایر نمایندگان دمكرات نشسته وافتخارمیكند كه در مراسم سوگندخوری ریاست جمهوری اش،شاعر ملی قرن بیستم آمریكا شركت دارد. روبرت فروست،خلاف دو شاعر دیگر یعنی عذرا پوند و الیوت،نه تنها مخالف جهانوطنی شاعر،بلكه ضدمدرنیته نیزبود ومیگفت كه شعر مدرن سرودن، مانند بازی تنیس روی زمین بدون تور است.وبرای اینكه منتقدین ادبی اورا به حال خود بگذارند ودست ازسرش بردارند،پیرامون اشعارش گفته بود كه : طنز، مناسب ترین نوع بزدلی است و شعر، لحظه ای در جنون، توقف كردن،است.به این دلیل شعر او هیچگاه موضوعی برای كار منتقدین نشد ونظر آنهاراجلب نكرد یا تحریك ننمود. پرای شلی،شاعرانگلیسی گفته بود كه شاعران،قانونگذاران به رسمیت شناخته نشده زمان خودهستند.فروست تنها شاعر آمریكایی است كه تیراژ فروش كتابهای شعرش حتا بیش از تیراژ رمانهای بفروش رفته سرگرم كننده آن زمان شد.اوخودراشاعرتمام اقشارمردم آمریكا میدانست.وی4بارجایزه پولیتسر راازآن خودنمود و44بار دكترای افتخاری ازدانشگاههای مختلف گرفت.(پاره ای از ماها هم، ماهها است كه هشتشان گرو هفتشان است!).اشعاراودهها سال است كه بصورت جملات قصار بین مردم،دهن به دهن ویا سینه به سینه میگردند.

درپاسخ به دیگران كه شعر اورا رئالیست نامیدند،نوشت كه : دونوع رئالیسم وجوددارد : یكی اینكه انسان سیب زمینی راتمیز نشده و باپوست وگل به مهمانها تعارف كند تادیگران به بینند كه آنها واقعی و اصیل هستند، و دیگری آنها راتمیز میكند و سپس به مردم تعارف می نماید.درنظر من ،هنر باید موجب نظافت وناپاكیهای زندگی گردد تا فرم و ظاهر آن آشكار شود. اوخود را نیمی شاعر، نیمی كشاورز، و نیمی معلم، میدانست. منتقدی پیرامون اونوشت كه اشعارش انقلابی هستند،چون اوازشعار دادن وسخن سرایی های پرمدعا، پرهیز میكند، یعنی آنها آتش و شدت آرام و خموش احساسات انسانی رانشان میدهند.فروست كوشید تازبان عامیانه دوستان وهمسایه گان را وارد شعر نماید.امروزه اشعار اورا آثاری مردمی و رئالیستی درجامعه كشاورزان شرق آمریكا بشمار می آورند.شاعردر نظر فروست یعنی كسیكه زندگی راشرح دهد،چون شعرخوب رابایددرخودزندگی جستجو نمود. اهل ادب اشعاراورا،پیشنهاداتی میدانند كه تجربیات زندگی  را منتقل میكنند ،و نه شرح و تفسیرهایی كامل از آن.درباره فروست گفته میشود كه او توانست روح و فرهنگ ملت خودرا بشكل عمیقی بصورت شعربیان نماید.فروست بااشعار ساده عامیانه اش یكی از محبوب ترین شاعران آمریكایی زمان خودگردید.اوبه موضوعات دهقانی وچوپانی زمان خود باكمك زبانی جدید وساده، شكل نوی بخشید .ازجمله آرزوهای ادبی اش این بود كه آهنگ و تن صدای سخنگو را وارد شعر نماید.

گرچه فروست درآغاز بااشعاری اكسپریمنتل ( تجربی،آزمایشی؟) آغاز كرد، مدرنیستها او را آخرین بازمانده شعرسنتی قرن 19 آمریكا ویكی ازشاعران پیش از مدرن محلی-ولایتی نامیدند.اوگرچه ضدمدرن،ولی یك سنت گرای نوخواه است.گرچه ظاهر اشعارش سنتی هستند ولی او اهمیت خاصی به فرم درشعر میداد.درتاریخ ادبیات غرب،اورا دركنار ماریا ریلكه و پاول والری،از جمله شاعران فیلسوف منش قرن بیستم میدانند.ازجمله صفات هرسه آنها،اهمیت به مسئولیت شاعر ونقش شعر درجامعه بود.آنها خلاف شاعران آغاز قرن گذشته،شعررابالاترین فرم بیان روشنفكری،روشنگری و مسئولیت اجتمایی میدانستند.بخش مهم اشعار فروست پیرامون فعالیت های كشاورزان و امور خانگی است؛ یعنی دیوار و حصار و پرچین ساختن دور باغ و خانه و طویله و چراگاه، پیرامون تیزی ارههای درخت بری، صدای خش خش برگهای چنار و افراها، بانگ خروس صبحگاهی همسایه، عوعو شبانه سگها، ترتر تراكتورهای گازوئیلی، شیهه عصرانه اسبها و مادیانها و غیره.دراشعار فكری-عارفانه اش خواننده شاهد مونولوگ و دیالوگ، روایت دراماتیك، وشرح متل های كلیله و دمنه ای میشود. اوبه سبك نویسندگان ادبیات چوپانی دوران باستان یعنی به تقلید از: تئوكریت، ورژیل و یا به سبك تورئو به سرودن اشعار گله داران و چوپانان شرق امریكا پرداخت. تمایل به شرح جزئیات،ظرافت ها و واضحات زندگی، موجب محبوبیت مردمی اوگردید،گرچه او مهمترین ابزار شعر را، استعاره میدانست.فروست میگفت كه شاعرباید حداقل چند شعر سروده باشد كه بجایی مناسبی برای همیشه بچسبند و ابدی شوند.درنظر مورخین ادبیات،اوبه این هدف خودرسید،چون غالب اشعارش درحافظه مردم روستایی آنزمان آمریكا جا گرفتند.خلاف ظاهر درخشش ظاهری و بشاشیت زندگی، فروست اعتراف كرد كه سالها دچار غم و یاس و تیره گی در زندگی بود و دائم به جنون و خودكشی فكرمیكرد.گرچه درشعرش خواننده شاهد تنهایی، طنز سیاه و بدبینی است، ولی آنها سخن از عشق به زندگی و مبارزه درآن میدهند.گروه دیگری اشعاراورا شیپورپیام ترس نامیدند كه وحشت و خطر رادرگوش خواننده زمزمه میكنند.

روبرت فروست، شاعر آمریكایی درسال 1873 بدنیا آمد ودر سال 1963 درسن 88 سالگی درگذشت.پدر و مادرش هردو معلم روستایی بودند، ولی اودر 11 سالگی پدر راازدست داد و دچار فقر و گرسنگی گردید و مجبورشد به شغلهای: كفاشی، مرغداری، كشاورزی،معلمی و روزنامه نگاری بپردازد.سرانجام بعداز موفقیت در امر نویسندگی،با كمك سرمایه بدست آمده، او فارمر شد و مزرعه ای خرید.محبوبیت و مشهوریت او باعث شد كه كندی اورا درسال 1962 جهت دیداری دوستانه و فرهنگی به شوروی بفرستد.

فروست را سالها صدای آمریكا یا شاعر ملی عصر نو در آمریكا نامیدند.اشعاراوهمچون سقراط طنزگوی،بخشی ازكتابخانه های خصوصی و خانوادگی عصر كندی گردیدند.گرچه عذرا پاوند نخستین بار به معرفی اوپرداخت و اورا شاعری باوجدان نامید و موجب معروفیتش شد، ولی فروست غیر از كشورهای انگلیسی زبان، درسایر كشورهای اروپایی،توجهی را بخوذ جلب نكرد. فروست ازادعاهای جهان وطن بودن الیوت و پاوند تعجب میكرد.اوبا تحسین ازساده گی انسان و دهقانان خالق ارزشها، به تحقیر تحصیلات آكادمیك و تئوریك پرداخت.دفاع ازبرابری و دمكراسی باعث شد كه اقشاری ازمردم آمریكا اورا سخنگوی ایده آلهای خود بشمار آورند.امروزه تاثیر اورا میتوان روی شاعرانی مانند آدریانه ریچ و دونالد هال مشاهده كرد.صاحبنظری نوشت كه فروست و هاردی دو شاعری هستند كه نسل نویسنده جوان آمریكا باید حتما مطالعه كند. فروست باتكیه بر شكاكی زبان،ولی خوشبینانه، به عمل گرایی امرسن انتقاد كرد و وحدت انسان با طبیعت را آرزویی رمانتیك نامید و میگفت طبیعت باید وسیله و رسانه ای برای تحقیق پیرامون انسان شود.

ازجمله آثار او : درخت شاهد، فاصله بین كوهها، پروانه من، دو مجموعه شعر، ازجمله عواقب دیگر، آنچه یك جوان میخواهد، هماشیره نو، و غیره هستند.اولین شعر منتشرشده او “پروانه من“ بود و اولین كتاب چاپ شده اش“آنچه یك جوان میخواهد“ نام داشت.كتاب “فاصله بین كوهها“ شامل مشهورترین اشعار اواست . كتاب “هامشیره نو“ یكی از آثارآغازین او بود.بعدازمعرفی و نقد جلددوم اشعارش یعنی “شمال شهربستون“ اودرآمریكا مشهورشد واین كتاب یكی از آثار پرفروش سال گردید. یكی از اشعارش پیرامون دیوار و حصار بین انسانها است و معتقد است كه حصارهای زیبا و عادلانه باعث همسایگی های نیكومنش بین انسانها میشوند.اشاره فروست به دو كتاب مورد علاقه اش : دریاچه والدن و روبینسون كروزه، نشان میدهند كه او چگونه باكمك جزئیات و مسایل روزمره ، میخواهدبه بینهایت و ابدیت در افكار و هدف خودبرسد.(تمام)

 

 

Robert Frost    1873-1963