جمعه ۵ تير ١٣٨٣ – ۲۵ ژوئن ٢٠٠۴

                                                                                                

 

برنارد  شاو ، نويسنده اي ناآرام !

ناصر مستشار.

           Berlen83@web.de      

 

زمانيكه برنارد شاو ، نويسنده اصلاحگراي سوسياليست ايرلندي،درسن94سالگي درگذشت، به دليل نوشتن پنجاه نمايشنامه موفق ودريافت جايزه ادبيات نوبل،اويكي ازميليونرهاي كشورش بود. شاو برخلاف ظاهر مهربان،فيلسوفانه وپدرانه اش،روشنفكرسختكوش مصلح ناآرامي بودكه در طول عمر طولاني اش براي عدالت،آزادي وپيشرفت اجتمايي مبارزه كرده بود. باقدري طنزميتوان گفت،اوبدين دليل نويسنده اي خودماني است،چون آنزمان،بدون رودرواسي،تعارف و ترس از برچسب خوردن،نوشت ،كه نويسنده بايد رئاليست باشد تا ايده آليست،درهنر، محتوا مهمتر ازفرم است، و وظيفه ادبيات،پرداختن به مسايل اجتمايي است،مخصوصا تازمانيكه آن مسايل درجامعه وجود داشته باشند. شاو آينده بشررا در درازمدت سوسياليستي ميديد وانسان راازنظرتاريخي محكوم به ترقي و پيشرفت ميدانست.

به نظراو تئاتر را بايد به تريبون بحث و سخنراني درباره تضادهاي اجتمايي و جنايات حاكمان تبديل كرد.اوخود يكي از سخنرانان مهم ميتينگ هاي اعتراضي پايان قرن 19 اروپا درشهرهاي انگليس بود. به نقل از وي،شاو 14 سال قبل از لنين آثار ماركس را مطالعه كرده بود ودرهرگوشه ازلندن در گردهمايي هاي كارگران،روشنفكران و بيكاران به تبليغ وترويج سوسياليسم پرداخته بود. عكسهاي او در حال سخنراني و تظاهرات خياباني آنزمان ،انسان را بياد سخنرانيهاي: لنين، گوركي،تروتسكي،ليبكنشت،روزا لوكزامبورگ،ايبسن ، ويا هاينريش بل، و گونتر گراس مي اندازد.به زبان مورخين اجتمايي چپ،شاو محصول اولين بحران اقتصادي-اجتمايي سرمايه داري در پايان قرن 19 اروپا است.

اويكي ازاولين مبارزان جنبش سوسياليستي زحمتكشان در انگليس بود وميگفت،عده اي درحرف انقلابي ولي درعمل ديوانه وناتوان هستند.سوسياليسم مورد نظر او،اصلاحگرايانه،دمكرايتك وپارلماني بود ونه ماركسيستي وياانقلابي. او28ساله بود كه وارد محفل سوسياليستهاي تخيلي موسوم به فابيان شد.قبل ازآن اوروزنامه نگار ومنتقد ادبي وفرهنگي بود.شاو بعدها مبلغ تئاتري شد كه مسايل سياسي واجتمايي رامطرح ميكرد.اوموضوعات انتقادي راوارد تئاتر انگليس نمود وبه تقليداز ايبسن،نمايشنامه هاي ديالوگي نوشت.شاو پايه گذار رئاليسم انتقادي درنمايشنامه نويسي انگليس نيز هست.اوراميتوان مهمترين نمايشنامه نويس انگليس بعداز شكسپير دانست.شاويكي از چهرههاي نمايشنامه نويسي تاتر جهاني است. برشت درباره اوميگويد،شاودرتمام عمر يك تروريست بود،ولي باكمك اسلحه طنز.شاو مينويسد،تاتربايد به كشف تضادهاي جامعه بپردازد، تماشاچي رابه تفكر اندازد واورا تشويق به دفاع از پيشرفت فرهنگ نمايد،تمام ارزشهارابايدباكمك عقل وخرد به محك آزمايش كشاند،ازجمله:اخلاق،عشق،ازدواج،الهيات،دمكراسي،ناسيوناليسم و سوسياليسم را.

جرج برنارد  شاو در سال 1856 درايرلند بدنياآمد ودرسال 1950 درانگليس درگذشت.پدرش مغازه داري ازطبقه متوسط ومادرش معلم موسيقي بود.اوازجواني گياهخوارشد.شاو 14 ساله بود كه به علت فقرناگهاني خانوادگي،مدرسه راترك كردودريك بنگاه ملكي مشغول به كارشد.او فن نويسندگي رابطور خودآموزيادگرفت.شاو قبل از اينكه در 24 سالگي به مطالعه ماركسيسم بپردازد،بانام مستعار درمطبوعات انگليس نقدهاي ادبي و فرهنگي مي نوشت.او ماركس،واگنر، ايبسن،چخوف و ديكنز راازآموزگاران خودميدانست.استادان نمايشنامه نويسي او چخوف و ايبسن هستند.برخلاف مولير،بكت و دورنمات او آثاري خوشبينانه نوشت. برشت ميگويد اوبه پاكسازي تاتر قبلي سلطنتي انگليس پرداخت، تاتري كه باشگاهي براي مطرح كردن احساسات، لذتها، تنوع و سرگرميهاي رمانتيك بود.شاو غير از خلاقيت ادبي،يك متفكر فلسفي و نظريه پرداز اجتمايي نيز هست. ادموند هوسرل مي نويسد، برنارد شاو بيداركننده وجدان اجتمايي انسانهاي جامعه خود شد و توماس مان گفت كه، شاو خالق زبان خاص نمايشنامه نويسي خود است.شاو سعي ميكند باكمك طنز وكمدي،مشكلات وكمبودهاي اجتمايي رامطرح كند.او ميگفت نويسنده بايد بيگانگي مردم با هنر را برطرف نمايد.شاو ميخواست كه با كمك نمايشنامه شهروندان را به آزمايش اصول اخلاقي سنتي خود دعوت كندوبه تقليد از ايبسن و واگنر آرزو ميكرد كه هنر درخدمت زندگي باشد. او مدعي بود كه گفتن حقيقت درجامعه خشن،طنزآميزترين عمل و خنده آور ترين عكس العمل است.درباره طنزي خنديدن،نيازبه شهامت دارد وكشف طنز دريك موضوع ويا مسئله،جديت مي طلبد.

به نظر صاحبنظران،شاو باآثارش بعضي ازصفتهاي بورژوازي جامعه سرمايه داري در دوره امپرياليسم را مطرح نمود.اوبه سنتهاي فرهنگ سلطنتي جامعه وكليشه هاي دروغين آن مشكوك شد. شاو كوشيد درفرهنگ غرب همچون هومر،سقراط و مسيح با كمك نطق و سخنراني،مردم را به تفكر دعوت نمايد.برنارد شاو غير از فعاليتهاي روزنامه نگاري،نقد ادبي و سخنرانيهاي سياسي ، درجواني پنج رمان نوشت كه هيچكدام خواننده لازم رانيافت.مهمترين آثاراونمايشنامه هايش هستند.مشهورترين آنها : قهرمانان- كانديدا-سزار و كلئوپاترا-شغل خانم وارن-شير و خانم آنده- پيگماليون- خانه هاي آقاي سارتور- بچه شيطان-جزيره ديگران- پزشك درسر دوراهي-سزارآمريكا-زن ميليونر-اينهمه پول-مردسرنوشت-حيله گر- جزيره اتفاقات غيرمترقبه-سياست براي همه- انسان وانسان برتر، هستند.شاو ميگفت بايد به انتقاد از طبقه متوسط نيز پرداخت، طبقه اي كه همچون مگس و زالو ازمحله هاي فقيرنشين ،خودرا تغذيه ميكند.بعدازنوشتن نمايشنامه- انسان و انسان برتر او سالها رهبر و سنبل جنبش روشنفكران جوان انگليس شد. بنظر منتقدين ادبي، مهمترين اثر برنارد شاو ، نمايشنامه : يوهانه مقدس ، است . نمايشنامه : شغل خانم وارن، تاسال 1924 در انگليس ممنوع بود. اودرآثارش به موضوعات تابو شده آنزمان،ازجمله ، روسپيگري در جامعه فقرزده نيز پرداخت.

---------

    G.B. Shaw (1856-1950)