سه شنبه ۲ تير ١٣٨٣ – ۲۲ ژوئن ٢٠٠۴

اسرائيل با اعراب کنار می آيد

پايان به رسميت شناختن دولت مستقل فلسطينی

 

·         اکنون ديگر همه می دانند که دولت آمريکا به دنبال تحقق «رويای بوش» يا برقراری دولت فلسطينی بر اساس نقشه راه نيست.طبيعی است در اين وضعيت افکار جديدی جايگزين تفکر برقراری دولت فلسطينی شود و راهکار حل بحران اسرائيلی  - عربی به جای راهکار «حل بحران اسرائيلی -فلسطينی» مد نظر قرارگيرد و مسئله بازگشت آوارگان به وضعيتی شبيه سال ۱۹۶۷ انتقال يابد يعنی غزه زير نظر دولت مصر و کرانه باختری زير نظر اردن، اداره شود. اين جريان به شکل تدريجی به گونه ای پيش می رود که اصل موضوع و هدف اصلی به فراموشی سپرده شود.

 

بلال حسن

ترجمه سعيد آقاعليخانی:

رونامه شرق

 

تغييری جوهری در نحوه تعامل با مسئله فلسطين به وجود آمده است. اين دگرگونی تمام افکار و مبانی و اصطلاحاتی را که در ده سال گذشته بدان تکيه می شد تحت الشعاع خود قرار داده است. نقطه ثقل اين تغيير، کنار گذاشتن تفکر برقراری دولت مستقل فلسطينی و جايگزين شدن راهکارهای ديگر به جای آن است.«نقشه راه» آخرين طرح از سلسله طرح هايی بود که به دنبال برقراری دو دولت اسرائيلی و فلسطينی بود. «نقشه راه» مصداق عينی موضع ايالات متحده بود که به «رويای بوش» موسوم شد کما اينکه از حملات بين المللی گسترده سازمان ملل و اتحاديه اروپا و روسيه نيز برخوردار بود تا جايی که به «برنامه چهارجانبه» مشهور شده بود.نقشه راه طی سلسله مراحلی به کنار گذاشته شد:

اول؛ به واسطه اقدام دولت آريل شارون که با پيش کشيدن چهار شرط عملا مضمون اصلی طرح را نفی کرد و باعث ناکارآمدی و در نهايت تعطيلی آن شد.

دوم؛ به خاطر اقدام رئيس جمهور آمريکا که طی ملاقات با آريل شارون در واشنگتن، بدون آنکه مذاکره ای با طرف فلسطينی صورت گيرد، بر سر طرح يک جانبه عقب نشينی از غزه به توافق رسيد و شارون بدون آنکه مضمون و تبعات ناگوار اين طرح را فاش کند موفق به جلب توافق توام با هيجان بوش شد.بوش به واسطه ارائه اين طرح، شارون را مردی «شجاع» ناميد و با احاله مذاکره با فلسطينيان در مراحل نهايی اجرای طرح به شکل ملموسی انعطاف ايالات متحده در مقابل اين طرح را نشان داد.اين انعطاف و چشم پوشی عمدتا در سه مسئله مشهود بود، مرزها، شهرک ها و حق بازگشت آوارگان فلسطينی. در واقع رويکرد ايالات متحده در برابر مواضع اسرائيل به معنای ناديده گرفتن مبدأ مذاکرات و تحميل پيش شرطی جهت حل نهايی و کنار گذاشتن عملی تفکر برپايی دولت فلسطينی بود.بايد گفت به رغم اينکه، موارد فوق به وضوح در موضع جديد و ناگهانی ايالات متحده نمايان است ليکن بوش هنوز از تاثير مذاکرات، نقشه راه و برپايی دولت فلسطينی صحبت می کند، ليکن تداوم اين سخنان به واسطه کوتاه آمدن آمريکا در برابر طرح اسرائيل، ديری نمی پايد. خصوصا آنکه رئيس جمهور آمريکا با عمل نکردن به وعده برپايی دولت فلسطينی تا پايان سال ۲۰۰۵ عملا انعطاف خود را در برابر طرح اسرائيل نشان خواهد داد زيرا خود بر اين امر اذعان داشته است که فکر نمی کندبتواند به وعده خود پايبند باشد.

اکنون ديگر همه می دانند که دولت آمريکا به دنبال تحقق «رويای بوش» يا برقراری دولت فلسطينی بر اساس نقشه راه نيست.طبيعی است در اين وضعيت افکار جديدی جايگزين تفکر برقراری دولت فلسطينی شود و راهکار حل بحران اسرائيلی _ عربی به جای راهکار «حل بحران اسرائيلی _ فلسطينی» مد نظر قرارگيرد و مسئله بازگشت آوارگان به وضعيتی شبيه سال ۱۹۶۷ انتقال يابد يعنی غزه زير نظر دولت مصر و کرانه باختری زير نظر اردن، اداره شود. اين جريان به شکل تدريجی به گونه ای پيش می رود که اصل موضوع و هدف اصلی به فراموشی سپرده شود. سير اين جريان به شکل ذيل خواهد بود:

۱ _ اسرائيل، هر گونه مذاکره با رهبران فلسطينی را کنار می گذارد و با قطع اميد از رهبران فلسطينی به راه حل آمريکايی _ اسرائيلی روی می آورد.

۲ _ اسرائيل عقب نشينی از غزه را به منزله سيطره يافتن جنبش حماس و جهاد اسلامی بر آن تلقی می کند و از تحقق اين مسئله در هراس است زيرا به زعم اسرائيل عقب نشينی از غزه، اين منطقه را تبديل به موقعيتی مناسب برای تداوم حملات ضد اسرائيلی گروه های فلسطينی خواهد کرد. اسرائيل در اين ميان چاره ای جز سيطره بر غزه ندارد ولی مصلحتش حکم می کند که آرامش منطقه حفظ شود، خواسته ای که صرفا از طريق مصر قابل تحقق است. بنابراين اسرائيل با اين پيش فرض وارد مذاکره با مصر می شود اما مصر مصلحت را در آن می بيند که به واسطه آشفتگی امنيتی غزه که پس از عقب نشينی اسرائيل به وجود خواهد آمد به دنبال شيوه مشارکتی فلسطينی _ مصری باشد. نقطه نظر مصر در اتخاذ اين رويکرد آن است که اين شيوه حداقلی از مشارکت فلسطينيان را همراه خواهد داشت و آنها را به کل از صحنه دور نگه نمی دارد.ليکن بايد توجه داشت که اين رويکرد مثبت مصری ها راه به جايی نمی برد زيرا شرط اصلی رويکرد آمريکايی _ اسرائيلی، کنار گذاشتن بعد شخصيتی، رهبری و ديدگاه سياسی عرفات از متن جريان است، جريانی که در آن سلب اختيارات امنيتی عرفات و تفويض آن به وزير کشوری مورد اعتماد موضوعيتی تام دارد. بايد اذعان داشت که «وزير مورد اعتماد» به معنای وزير توانمندی است که آمادگی برخورد قاطع با تروريسم را داشته باشد و متعهد به پايان دادن تروريسم و فعاليت جنبش های حماس، جهاد اسلامی و گردان های الاقصی باشد.

تاکيد آمريکا و اسرائيل بر تحقق اين خواسته از آن روست که اوضاع فلسطين را به مثابه جهنمی برای منافع خود تلقی می کنند و معتقدند که ياسر عرفات محرک اصلی انتفاضه فلسطينی (تروريسم) است و تا او محو نشود، هيچ روشی نتيجه بخش نخواهد بود. در مقابل عده ای نيز ديدگاهی کاملا متناقض با ديدگاه فوق الذکر دارند. از نظر اين عده، اتخاذ هر شيوه يا انتخاب مسئول جديد برای بهبود اوضاع امنيتی جز از طريق هماهنگی با عرفات امکانپذير نيست. اسرائيلی ها در مورد اين مسئله مقالات فراوانی نوشته اند و حتی عرفات را «ژوکر»ی دانسته اند که بدون دخالت او هيچ موفقيتی به دست نمی آيد. از همين رو مصر به نوبه خود تلاش کرده است، عرفات را متقاعد کند که ابتکار عمل ارائه اجرای طرح امنيتی برای کنترل اوضاع غزه را برعهده گيرد و شخصی را به عنوان مسئول امنيت آن انتخاب کند البته به شرطی که تمام اختيارات لازم به او واگذار شود.به هر صورت هنوز خواسته اسرائيلی ها، ابتکار عمل های مصری ها و در کل آنچه در حال اجرا است با مطالبات ملی فلسطينی ها، فاصله فراوانی دارد.راه حل ديگری نيز در داخل اسرائيل ارائه می شود، راه حل جنون آميزی که در تلاش است تا به رويايی تاريخی جامه عمل بپوشاند.

افيگدور ليبرمن وزير برکنار شده و رئيس حزب اتحاد ميهنی اسرائيل سرسلسله طرفداران اين رويکرد جنون آميز است.وی پس از پايان درگيری های رفح با انتقاد از توقف سرکوب ها، با اين اعتقاد که افزايش خشونت، تعقيب و ويرانگری تنها شيوه کارکرد است خواستار تداوم اين سياست ها شده بود. وی گفت: «من از طرفداران ژابوتنسکی هستم زيرا او نبوغ و بی رحمی را با هم داشت، اگر فلسطينيان به فکر به هم ريختن اوضاع می افتادند با شدت تمام، تر و خشک را با هم می سوزاند و در اين راه هيچ حد و مرزی نمی شناخت. ويرانگری به تمام معنا به حدی که فلسطينيان به گريه می افتادند و می گفتند «کافی است!»«ران هارنافو» روزنامه نگار اسرائيلی از او پرسيد پس چرا شما اين شيوه را برای اعمال در غزه امروز توصيه نمی کنيد؟ و ليبرمن پاسخ داد: «اگر کارها به دست من بود به شارون می گفتم از امروز آماده ام که عالم سياست را به يک شرط کنار بگذارم و آن اين است که مرا برای سه ماه به فرماندهی نظامی مناطق اشغالی منصوب کنی و به من اختيار تام بدهی آن وقت است که من متعهد می شوم کاری کنم که فلسطينيان به گريه بيفتند و خواستار مذاکره و آتش بس شوند.»راه حلی که طرفداران تحقق رويای تاريخی اسرائيل به دنبال آنند مبتنی بر تبادل اراضی سه گانه ميان اسرائيل، مصر و فلسطين به عنوان تنها راه منتهی به صلح پايدار است رويکردی که مصر و اردن در حل نهايی آن مشارکت دارند.تئوريسين اين رويکرد «يوشع بن اريه» رئيس پيشين دانشگاه عبری است که ديدگاه خود را از سه سال پيش به عنوان روش تحقق صلح پايدار عنوان می کند.«گيورا آيلاند» ژنرال نيروهای ذخيره اسرائيل و مشاور امنيت ملی از جمله طرفداران اين رويکرد است که آن را به شيوه ذيل در مشی سياسی خود مد نظر قرار داده است:

۱ _ سرزمين های وسيع که در موازات جنوب غزه و اردن حتی بالغ بر ۶۰۰ کيلومتر است تحويل مصر شود و شهر بزرگ فلسطينی با يک ميليون جمعيت که دارای بندر، کرانه بين المللی، نيروگاه و پروژه آب شيرين کن و مناطق صنعتی است در آن تشکيل شود.

۲ _ مصر نيز در مقابل، اراضی واقع در منطقه موسوم به «سرزمين حمادی» را تحويل اسرائيل دهد. اين منطقه روبه روی منطقه «الکونتيلا» و با مساحتی بالغ بر ۲۰۰ کيلومتر است تامين هزينه احداث تاسيسات در منطقه نقب (در ۳۰ کيلومتری) اردن را برای مصر امکانپذير می سازد.منطقه ای با امکانات راه سهل الوصول و سريع، راه آهن، لوله کشی نفت و لوله کشی گاز که باعث اتصال مصر به اردن، عراق و عربستان می شود.

۳ _ فلسطينيان کرانه باختری را به قصد مناطقی که به مصری ها واگذار شده، تخليه می کنند و با اين کار باعث تسهيل انضمام آرام و توام با آرامش شهرک ها به اسرائيل امکانپذير می سازند.

... و اين گونه ديدگاه ها و مواضع از کاخ سفيد به ديوانه های اسرائيل و «عقلای» آنها انتقال پيدا می کند، ديدگاه هايی که همگی آنها بر يک محور تکيه دارند و آن کنار گذاشتن ايده برقراری دولت فلسطينی است، ايده ای که ساختار عربی فشار زيادی را به فلسطينيان وارد می کند تا به آن پاسخ مثبت دهند.

در سال ۱۹۷۴ و در کنفرانس دارالبيضا، قطعنامه ای تصويب شد که طی آن سازمان آزاديبخش فلسطين تنها نماينده قانونی ملت فلسطين معرفی شد. اکنون اين سئوال مطرح است که آيا جهان عرب پس از سه سال مبارزه، خود را برای ناديده گرفتن اين قطعنامه آماده می کند؟ اين سئوالی است که در آينده بحران ميان اعراب و اسرائيل مطرح است، سئوالی که برخی با تمرکز بر شعار اصلاحات از پاسخ دادن بدان طفره می روند.

 

منبع: الشرق الاوسط