ای دوست ای برادر ای همخون وقتی به ما
رسيدی تاريخ قتل عام گلها را بنويس !! ( فروغ فرخزاد ) ياد داشت : اخبار دريافتی بيانگر آنستکه : در
شانزدهمين سالگرد تابستان خونين ۶۷ ، خانواده های اعداميان ( همسران و فرزندان ،
مادران و پدران ،خواهران و برادران ) دلاور زنان و مردان سر بردار شده زندانهای
رژيم اسلامی ، بار ديگر روز جمعه ( ۶ شهريور ۱۳۸۳ ) در خاوران تهران اجتماع می
کنند تا ياد « نه » خونين آن جانهای بيقرار راگرامی دارند ۰ برما است که در اين سوی جهان ،
توطئه سکوت رسانه های خبری نظام اسلامی در سالگشت قتل عام ها در تجمع گلزارخاوران
( خاک اعدام شدگان ) را بشکنيم و اجتماع آنان را از هر طريق ممکنی به اطلاع همگان
برسانيم !! امسال نيز چون هر سال خانواده های
اعداميان از ما می خواهند ؛ خواستهای آنان را يک صدا بگوش نيروهای آزاديخواه ايران
و بشريت مترقی دنيا برسانيم و نهاد های حقوق بين الملل را در جريان دادخواست اعلان
شده آنان قراردهيم تا از هر طريق ممکنی ، مقامات سران رژيم اسلامی را زير فشار
قرار دهند و فرياد بر آوريم : _ اسامی اعدام شدگان تابستانهای
خونين را به طور رسمی اعلام نمايند! _ تاريخ اعدام و محل خاکسپاری آن
عزيزان مشخص گردد! _ دلايل محاکمه مجدد زندانيان سياسی
و اينکه به چه جرمی و به دستور کدام يک از مقامات رژيم ، اين خيل عظيم چند هزار
نفری از فرزندان برومند کشور اعدام شده اند بر جهانيان باز شناسانده شوند! * * * * * * * * * * * * * زندان عرصه يک نبرد روياروی اما
ناعادلانه و نابرابر است : « ريحانه *
سی و پنج سال داشت و از همه مسن تر بود۰ زيبائی خيره کننده اش با زردی و تکيدگی
ناشی از زندان و شکنجه می جنگيد ۰ پرسيدم چرا نگفتی چند سال حکم داری ؟ گفت : حکم
من بدون سال و ماهه ، من اعدامی ام ۰ در زندان تبريز حکم اعدام را امضاء کردم و
زيرش نوشتم : « به جرم عشق ورزيدن به مردم زحمتکش ميهنم » حالا هر لحظه منتظرم ۰
هر وقت صدای پای پاسداران می آد، فکر می کنم قاصد مرگ اومده دنبالم » (۱) جوخه های مرگ ، با صدور فتوای خمينی
سر کرده قاتلان ضد بشر، يکی پس از ديگری در زندان های سراسر کشور تشکيل گرديد۰
خاطرات زندانيان رها شده از آن اعدام ها ، امروز به مانند شاهدين عينی ، هر يک
سندی برای دادخواهی جنايت عليه بشريت در برابر افکار عمومی جهان ، جهت تشکيل
دادگاه بين المللی است ! « در گوهردشت دار ها را توی
آمفی تاتر زندان ( کانون فرهنگی اسلامی ) و در کارگاهی که بيرون بند ها ، کارگاه
جعبه سازی بود ، بر پا کرده بودند ۰ گروهی از پاسداران آموزش ديده مامور کشتار
بودند ۰ آنها سرهايشان را از ته تراشيده بودند ، شوارب سبيلشان را کوتاه کرده
بودند و موهای روی گونه هايشان را تراشيده بودند ، با ريش و سبيلهای حنا زده ،
پوتين مشکی بلند به پا داشتند و پيش بندی سياه به گردن که روی سينه و شکم و پا
آويخته بودند۰ ظاهرشان وحشت مرگ به سينه زندانی می ريخت » (۲) اينان فرمانبر
« کميسون مرگ » بودند ۰ حکم تشکيل کمسيون با وساطت رهبران سه قوه يعنی خامنه ای
رئيس جمهور وقت و رفسنجانی رئيس مجلس و موسوی اردبيلی رئيس شورای عالی قضايی در
کنار احمد خمينی به فرمان خمينی فراهم آمد ۰ کمسيونی متشکل از : ۱ _ آيت الله مرتضی اشراقی در سمت
دادستانی مرکز و سر پرست هيئت ۲ _ حجت الا سلام حاج جعفر نيری ،
رئيس دادگاههای انقلاب اسلامی مرکز مستقر دراوين در مقام قاضی شرع ۳ _ محمد علی مبشری حاکم شرع زندان
اوين و رئيس شعبه دو دادگاه ۴ _ ابراهيم رئيسی در سمت معاونت
دادستانی ۵ _ احمد پور محمدی در سمت نماينده
وزارت اطلاعات در اوين ۶ _ حاجی ناصريان در مقام داديار
زندانهای گوهر دشت و قزلحصار ۷ _ حاج داود لشگری مسئول امنيت و
سرکوب زندان گوهر دشت ۸ _ علی فلاحيان قائم مقام وزير
اطلاعات ۹ _ مجتبی حلوائی از افراد اصلی اجرای
اعدام های ۶۷ ۱۰ _ اسماعيل شوشتری رئيس سازمان زندان
ها در مقطع اعدام ۶۷ ۱۱ _ حسين مرتضوی رئيس زندان اوين در
مقطع قتل عام ۶۷ ۱۲ _ محمدی ری شهری وزير اطلاعات وقت اين کمسيون يا هييت مرگ در فاصله ای
کمتر از يک ماه چندين هزار زندانی سياسی مرد و زن را به خط کردند و ابتداء در
برابر مجاهدين پرسش های کوتاه چندی نظير : « آيا شما
حاضر به معرفی ياران سابق خود هستيد؟ « ، « آيا حاضر به معرفی آنان در برابر
دوربين هستيد ؟ » ، « آيا حاضريد به ما در تعقيب و دستگيری آنها کمک کنيد؟ » ، «
آيا حاضريد هواداران مخفی را به ما معرفی کنيد؟» ، « آيا توابين تاکتيکی را به ما
معرفی می کنيد؟» ، « آيا حاضريد به خط مقدم جبهه ها رفته و از روی ميادين مين دشمن
عبور کنيد ؟ » (۳) و در مقابل نيروهای چپ که: « پس از ۵ شهريور هيات توجه خود
را به چپگرايان معطوف کرد ۰۰۰از آنها پرسيده می شد : «آيا
مسلمان هستيد؟ » ، « آيا به خدا معتقديد؟» ، « آيا قرآن مجيد کتاب آسمانی و کلام
خداوند است ؟» ، « آيا به بهشت و دوزخ باور داريد؟ » ، « آيا حضرت محمد را به
عنوان رسول الله قبول داريد؟ » ، « آيا حاضريد علنی ماترياليسم تاريخی را نفی
کنيد؟ » ، « در زمان کودکی آيا پدر شما نماز می خواند ، قرآن مطالعه می کرد، روزه
می گرفت ؟ » (۴) بدين ترتيب زندانيان پرسش شونده را ، در قبال پاسخ « نه » و «
هرجوابی » در دو صف چپ و راست جای می دادند تا برای دار زدن به دست جلادان مرگ
سپرده شوند . هييت مرگ هر روز بين زندانهای اوين _
گوهر دشت _ قزلحصار با هلی کوپتر در گشت و گذار بودند تا حکم « آيه شيطانی » خمينی
نماينده ( الله ) بر روی زمين را با چکمه پوشان مرگ به اجراء درآورند ۰ اين جنايات
با سرعتی بی مانند ، انجام می گرفت تا خمينی « جام زهر » ش جا گير نشده ، ابعاد
اين جنايات هولناک و ضد تاريخی را از طريق سفرای مرگش بشنود!!! يک تن از زندانيان به
جا مانده از آن قتل عام ها در خاطراتش می نويسد: « حاج
نيری با يکی از مامورين اعدام صحبت می کرد و خبر اين بود ۰ مامور اعدام به حاج
نيری گفت : « سه دقيقه کافی نيست ۰ وقتی بعد از ده دقيقه آنها را از چنگک پائين می
آوريم بعضی هنوز جان دارند ، لطفا وقت بيشتری برای اين کار بگذاريد » نيری می گويد
: « وقت اضافی نداريم۰ همان ده دقيقه کافی است » و مامور اعدام می پرسد : « چرا
تير بارانشان نمی کنيم ؟؟ اين که خيلی سريعتر است » نيری می گويد: « اينجا
امکاناتمان زيادنيست ۰ وقتی نعش کشها در خيابانها به حرکت در می آيند ، خون ازشان
راه می افتد ، می خواهيد همه عالم بفهمند ما اينجا چکار می کنيم؟؟!!!» (۵) تو گويی زمان
برای اين جنايات تنگ و محدود مينمود چرا که وحشتی سراپای وجودی ، آمران و ماموران
اجرايی را گرفته بود. به راستی اين همه ترس و وحشت
جنايتکاران از چه بود که چنين عجله می کردند تا زمان را از دست ندهند و هرچه
سريعتر آن جانهای بيقرار را به شکل دستجمعی به خاک بسپارند؟ « سر انجام از بند فرعی ۲۰ در
طبقه همکف ، خبر هايی داير برتاييد نهايی اعدام های جمعی دريافت کرديم ۰ بنديان
آنجا رو به محوطه زندان بودند و از پنجره ای آمد و رفت تريلی های بزرگ حمل گوشت را
ديده بودند ۰ گاهی در شبانه روز چندين تريلی گوشت از آنجا خارج می شد ، آنها در
مورد اين آمد و شده کنجکاو شده و با توجه به شايعه ها ، ۲۴ ساعته کشيک داده بودند
۰ روزی يک تريلی در ميدان ديدشان می ايستد ، درش باز می شود پراز بسته های بلند
بوده است ۰ پاسدارها به بالای بسته های بزرگ پلاستيک رفته و بسته های مشابهی را
روی آنها جای می داده اند تا طرفيت تکميل شود ۰ هر بسته در يک کفن پلاستيکی پوشيده
شده و سرو تهش را بسته بودند۰ با توجه به حالت لغزان زير پای پاسداران ، می فهمند
که محموله ها چيزی جز اجساد اعدام شده گان نيست ۰ اين کاميون های حمل گوشت مدام
نعشهای اعدامی ها را به گورستان های گمنام می بردند ۰ حمل اجساد در فاصله دو ماه
مرداد و شهريور ادامه داشت »( ۶) بدين ترتيب حمل شبانه جانهای بيقرار
ترين عاشقان زندگی کشورمان ، چه زبونانه از معبد عشق ربوده شدند و جانهايشان را
دزدانه و شبانه در گودال های از پيش آماده ای که با بولدزر در حاشيه جاده خاوران
کنده بودند ، خاک کردند و آن گاه که اين جنايت از پرده برون افتاد ، کارتمام شده
بود۰ قاتلان اين جان ها ی عاشق ، فکر می
کردند ، اين دزدی شبانه برخانواده ها و مردم ما تا ابد پوشيده خواهد ماند ولی دستپاچگی
و ترس آنان از ابعاد جنايات وسيله شد که اين جانهای بيقرار را در کمترين عمق زمين
جای دهند و بوی نم خون ، سگان گرسنه را به سمت اين جانها کشاند و با زوزه سگان
مردم آن سامان با بيل و کج بيل به طرفشان هجوم آوردند و خود را در برابر منظره ای
غير قابل تصور از جنايتی هولناک به وسعت همه قرن يافتند ۰ باری اين همه بخشی از
ابعاد آن جنايت تاريخی است . قطعه خاوران « در چهارده
کيومتری ميدان خراسان ، در جاده خراسان ، در سراشيبی تپه ای ، گورستان خاوران قرار
دارد۰ صحرايی خشک و خالی که از چند سال پيش با ديوارهای سيمانی از پيرامونش جدا
شده است ۰ يک طرف ديواره های سيمانی گورستان هندی هاست و طرف ديگرش گورستان ارامنه
۰ شمال غربی آن را هم داده اند به بهايی ها ۰ از تابستان ۱۳۶۰ به بعد ، کمونيست
های تير باران شده را در اين گورستان به خاک سپرده اند ۰ حتی بسياری را که قبلا در
بهشت زهرا دفن بودند ، به اينجا منتقل کردند۰» ( ۷ ) اين خاک جان باختگان
آزادی ، از آن روز تا به امروز ، مامن همه دلهای شده که در درون زندانها سر بردار
شدند و هيچ نام و نشانی تا به امروز از آنان توسط قاتلان شان به اعضاء خانواده ،
داده نشده است تنها رژيم برای جلوگيری از افشاگری ، چند ماه پس از ارتکاب اين
جنايت به تدريج و به شمار محدود ، وصيت نامه ، لباس های زندانيان را به خانواده ها
و بستگانشان تحويل می داد . باری بايد نگذاريم گرگان جان بر کف
امام تجمع ياد ياران را بار ديگر بدرند! ما کشتار تابستان ۶۷ را يکی از
مصاديق « جنايت عليه بشريت » می شماريم و خواهان تشکيل دادگاه بين المللی برای
محاکمه سران جنايتکار رژيم اسلامی ايران هستيم و هيچگاه آنرا فراموش نخواهيم کرد۰ آری بقول شاملوی شاعر: در
معبر قتل عام شمع های خاطره افروخته خواهد شد ۰ * * * *
* * * * * * * * * ماخذ ها : ۱ _ ( ۰۰۰ و در اينجا دختران نمی ميرند
، شهرزاد ، ص۷۴ ، خا وران پاريس ، چاپ دوم تابستان ۱۳۷۷) * « ريحانه » از فعالين
سازمان پيکار در راه آزادی طبقه کارگر بود ۲_ ( من شاهد قتل عام زندانيان سياسی
بودم ، نشريه پيام کارگر ، ش ۶۵ ، ص ۱۱ ، سال ۱۳۶۹ ) ۳ و۴ _ (يرواند آبراهاميان ، اعترافات
شکنجه شدگان زندان ها و ابراز ندامت های علنی در ايران نوين ، مترجم رضا شريفها ،
صفحات ۳۳۱ و۳۲۹، نشر باران سوئد ، سال ۲۰۰۳) ۵_ ( دکتر رضا غفاری ،خاطرات يک زندانی
از زندان های جمهوری اسلامی ، ترجمه الف سامان ، ص ۲۵۱ ، چاپ آرش سوئد، مارس ۱۹۹۸) ۶ _ ( همان ماخذ پيشين ، دکتر رضا غفاری
، صفحات ۲۴۶ و ۲۴۵) ۷ _ ( گزارش م _ رها _ منيره برادران _
نشريه سياسی ، اجتماعی و فرهنگی نقطه ، شماره ۶ ، ، ص ۸ ، تابستان ۷۵ )