پنجشنبه ۵ شهريور ۱۳۸۳ - ۲۶ اوت ۲۰۰۴

تابستان خونين ۱۳۶۷

 

مرضيه شايسته                                                                            

 

قتل عام زندانيان سياسي و سرکوب جنبشهاي آزاديخواهي از همان آغاز به قدرت رسيدن حکام مستبد مذهبي شروع شد که در تابستان 1367 به اوج درنده خوئي خود رسيد، نماينگر تزلزل و ناپايداري و عدم ثبات رژيم در موقعيت سياسي خود بود . رژيم ديگر  خود را قادر به کنترل اعتراضات توده اي نمي ديد تنها کارتي که در دستش باقي مانده بود از آستين بيرون آورد.

اعدام بيش از هزاران نفر انساني که هنوز هيج کس و يا هيچ سازمان حقوق بشري علتش را نميداند،  پس از گذشت 16 سال اين سئوال براي همگان مطرح است که اين عزيزان به کدامين گناه به قربانگاه برده شدن.

 

به باور من رژيم وابسته آخوندي با بازي معروف به کلت وکيک که در پس پرده با امپرياليستها و شبکه هاي امنيتي و مزدوران وابسته اش داشته و دارد با ورود ارتش آزاديبخش ( سازمان  مجاهدين ) به خاک ايران، توسط اين حربه توانست با دستي باز و با فرمان جلاد بزرگ خميني و ديگر سرسپردگانش، دستور قتل عام زندانيان سياسي را با محاکمه نمايشي يک ساعته صادر کند و اين عزيزان را به مسلخ ببرد. در اين ميان که حجم قصاوت به منتهاي درجه خود رسيده بود از آخرين آزارهاي خود به اين عزيزان کوتاهي نکرده و زنان آزاده اي که هيچگاه نه در زندان و نه در بازجوي سر تعظيم به اين نوکران امپرياليسم فرود نياورده بودن با تبصره و ماده هاي اسلامي به فتواي خميني به آنان تجاوز کرده و سپس اعدام شدن.

 

آيا اين درنده خوئي و ستم جنسي که در لواي مرد سالاري مذهبي و به فتواي «اسلام عزيز» به زنان ايراني تحميل گرديده به نوعي ستم مضاعف نيست ؟ که يک زن زنداني مي بايستي به علاوه حکم اعدام متحمل اين حرکت شنيع از طرف عاملان حکومتي باشد. چون در قوانين شرع اسلام است که دختران باکره اگر بميرند به «بهشت» ميروند.!!!!

 

اصلاحات، اپوزيسيون دست سازي که کشورهاي غربي نسخه اش را براي ملت ما پيچيده بودند و مي خواستند که در رژيم رفرم ايجاد کرده و مردم به کلي مسئله انقلاب و براندازي رژيم را به فراموشي بسپارند، پس از به قدرت رسيدن  نشان داد که ايشان هم مانند ديگر نوکران استعمار چه از نوع اصلاح طلب و چه از نوع محافظه کار، آزادي و حکومت مردم سالاري به ارمغان نمي آورد. خاتمي تحت لواي دمکراسي وآزادي با اقدام به ترور دگر انديشان و نويسندگان (قتلهاي زنجيره اي) توسط وزارت اطلاعات و سنگسار ، اعدام، شلاق در ملاء عام و با ايجاد خفقان که به بالاترين آمار خود در زمان به حکومت رسيدن مذهبيان رسيده است ماهيت پليد و ضد مردمي  خود را آشکار کرد و اين بار زهرا کاظمي را به مسلخ برد و مهر تاييد ديگر بر جنايات خود گذاشت و نشان داد که تا چه اندازه گستاخانه حکومت مذهبي زن ستيز است و حتي  اباي از افکار عمومي و جهانيان ندارد.

 

شکنجه و تجاوز  جنسي زنان زنداني که در ايران بطور سيستماتيک انجام مي شود، شنيع ترين نوع پايمال کردن حقوق يک انسان است ودر هيچ عدالتگاهي قابل بخشش نيست. حکومت مذهبي _ سرمايه داري با قوانين قرون وسطائي خود  زير «سايه اسلام» زن را  انسان درجه دوم معرفي مي کند . ودر هر جا قصد تحقير آن را دارد حتي وقتي آن را به قربانگاه مي برد.

 

من به عنوان يک زن ستم ديده که از جور و ستم جمهوري اسلامي در تبعيد بسر ميبرد با مبارزه بي وقفه عليه زنجير به هم پيوسته ارتجاع که سر منشع آن امپرياليسم جهانخوار است، از حقوق به تاراج رفته انسانهاي در بند دفاع کرده و به سهم خود فرياد پر از اندوه و استعمار زده زنان ستمديده ايران را به گوش انسانهاي آزاده  مي رسانم.

 

نابود باد ستم طبقاتي         برقرار باد عدالت اجتماعي

 

Marziehshayesteh@yahoo.de

 

شهريور 1367