پيام
جمعی از دانشگاهيان و فعالان سياسی و مطبوعاتی ايرانی به روشنفکران آمريکا
به
مناسبت سومين سالگرد فاجعه ۱۱ سپتامبر
·
امروز در اين سوی جهان آزادیها و دستاوردهای جنبش اصلاحطلبی ملت ايران، توسط کسانی تهديد میشود که خوراک تبليغاتی آنان تنگن ظریها و سياست های غلط رهبران کاخ سفيد است. به همين
علت، اعلام میکنيم. صرفنظر
از هر معامله احتمالی عليه
جنبش اصلاحطلبی ملت
ايران و عليه حق تعيين سرنوشت عراقیها
و افغانیها و فلسطينیها، ارتباط، همبستگی و همکاری
آزاديخواهان و عدالت طلبان در سرتاسر دنيا فضا را برای تروريستها،جنگ طلبان و مستبدان منطقه و جهان تنگ و زمينه تحقق مردمسالاری و استقرار صلح را در منطقه حساس
خاورميانه مساعد خواهد کرد.
امروز : جمعی از
دانشگاهيان و فعالان سياسی و مطبوعاتی ايرانی در نامه ای به روشنفکران آمريکابه
مناسبت سومين سالگرد فاجعه ۱۱ سپتامبراز ا بسياری از اقدامات دولت آمريکا پس از
يازده سپتامبر انتقاد کردند. متن کامل نامه به شرح ذيل می باشد:
به نام خدا
با سلام و درود
بنيانگذاران «ايالات متحده آمريکا» در پی تحقق يک
جامعه آزاد و آباد آن کشور را ايجاد کردند و آغاز آشنايی مردم ايران نيز با آمريکا
براساس اين رويای جذاب بود. اين درک تاريخی از شکل گيری آمريکا را رئيسجمهور
ما در مصاحبه با خبرنگار سی. ان. ان. همراه با پيام صلح و دوستی "ملت شريف
ايران" به "ملت بزرگوار آمريکا" منعکس کرد. آقای خاتمی در آن شب از
مهاجرت مسيحيان مؤمن و تلاش زحمتکشان و آزادیخواهان
بنيانگذار آن کشور سخن گفت که "دوتوکويل" در کتاب معروف خود
"دموکراسی در آمريکا" به تصويرشان کشيده بود. اما آن سرزمين رويايی
امروز در چه وضعی است؟ آيا اينک درخواست لنگستون هيوز که: "بگذاريد اين
آمريکا رويايی باشد که روياپروران در رويای خويش داشتهاند" میتواند
جامهی تحقق بپوشد؟
هنگامی که جنايت ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ميلادی (۲۰
شهريور ۱۳۸۰)به وقوع پيوست، ايرانيان با وجود آنکه خاطره تلخ کودتای آمريکايی ۲۸
مرداد ۱۳۳۲ (۱۹۵۳) را در ذهن داشتند، در سوگ بیگناهانی قتل
عام شده در اين فاجعه نشستند، اما آنچه به فاصله کوتاهی پس از آن نصيبمان شد، جايی در
"محور شر" و در مجاورت عراق تحت سلطه صدام بود. در امتداد همين وضعيت، رسوايی
وضعيت زندانيان در گوانتاناما و شکنجه در زندان ابوغريب در نقطه اوج روندی قرار میگيرد
که از تئوری "محور شر" آغاز شده است و هنوز بايد منتظر بود تا پيامدهای
سنجيده و ناسنجيده خود را آشکار
کند.
وقتی امروز از عينک حافظه تاريخی به ابوغريب مینگريم،
سازمان اطلاعات و امنيت رژيم شاه (ساواک) را میبينيم با چند
تکنيک اضافی نظير استفاده از سگ و تيراندازی به اسرا از برج مراقبت و اشکال تازهای
از عمليات روانی - جنسی. آقای جرج بوش در واکنشی انفعالی و توجيهگرا
گفت که آن وحشیگریها طبيعت مردم
آمريکا را بازنمیتاباند. اين سخن درست
است، اما وی فراموش کرد به آن پس زمينه
فرهنگی خشونت اشاره کند که هواداران جنگ و ميليتاريزم در درون جامعه آمريکا تبليغ
ميکنند.
ما در سايه اين رخدادهای تلخ، اهميت ابتکار عمل رييس
جمهور ايران را در ارسال پيام صلح و دوستی به ملت آمريکا بهتر درک میکنيم.
فراتر از آن، امروزه فهم تفاوت اساسی ميان دو آمريکايی که او در مصاحبه تاريخی خود با سی.ان.ان مطرح کرد، به يک
ضرورت فوری تبديل شده است. در واقع در همان جا که آقای جرج بوش، جنگ در منطقه خليج
فارس و در حقيقت در درون حوزه
تمدني ما را يک "ضرورت" جلوه میدهد، ما به
ضرورت ملی و انسانی گفتوگو با
نمايندگان آن آمريکای ديگر و متفاوت که سرزمين آزادگان خوانده میشد،
بيشتر پی میبريم. ما در پاسخ به نظريه "يا با ما
هستيد يا با آنها"، گزينه
سومی پيش رو مینهيم و صريحا اعلام میکنيم
که با آزاديخواهان آمريکا از هر گرايش و گروه که جنگ را گزينه اصلی خود نمیدانند و پايان
اشغال را مطالبه میکنند، اشتراک منافع (در
مفهوم کلان ملی، منطقهای و جهانی)
داريم. در عين حال عميقا متأسفيم که چرا راهی را که رييسجمهور ايران و
همتای او در آمريکا آغازگر آن بودند، تا منتهای منطقی خود پيگيری نکردند و به
فرجام نهايی نرساندند. در حقيقت گفتوگوی چند
جانبه، نه فقط ميان ايران و آمريکا، بلکه با ديگر کشورهای ذينفع يا قدرتمند در
امتداد طبيعی خود میتوانست بسياری از اشکال
دولتی و غيردولتی تروريسم را به احاطه
خود درآورد و مانع وقوع جنگ شود. بسياری از جناياتی که بعدها خيابانهای
استانبول و رياض و بغداد و بسلان و جاکارتا و رفح و غزه را به خون شهروندان بيگناه
آلوده ساخت اجتناب پذير بود اگر سياستی انسانی و همهجانبه در کاخ
سفيد و کاخ کرملين در امتداد همبستگی جهانی بلافاصله پس از حادثه ۱۱ سپتامبر تدوين
میشد و تکجانبهگرايی
فرصتهای تاريخی را به هرز نمیبرد.
به بيان ديگر مردم جهان در حالی سومين سالگرد فاجعه تروريستی ۱۱ سپتامبر را پشت سر
گذاشتند که عملکرد غلط و غيرانسانی دولت آقای بوش همبستگی عموم ملتها
را در همان آغاز وقوع اين جنايت دچار انشقاق کرده است.
از سوی ديگر امروزه، سدی از اقتدارگرايی، انحصار و
تنگنظری که در داخل ايران در برابر جنبش اصلاحطلبی
برافراشته شده، تلفيقی ناميمون با ضخامت تيره و خشن گونیهای کشيده بر
سر قربانيان ابوغريب يافته است و اين دو، تصوير ايران پس از دوم خرداد و آمريکای
"رؤيايی" را به دور دستهای قلمرو
رؤيت ناظران تبعيد کرده است.
آمريکايی که نماينده آن با گشادهرويی
پذيرای ايده گفتوگوی تمدنی در آغاز هزاره
سوم ميلادی شد و وزير خارجه آن با پوزشطلبی از
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا آستانهی برقراری يک
ارتباط سياسی و "برابر حقوق" با ايران پيش رفت، اکنون به آمريکايی بدل
شده است که نوع ديگری از "تماس" با ساکنان حوزه تمدنی ما برقرار میکند؛
نه گفتوگوی دو سويه تمدنی که تکسخني
بازجويان؛ نه تماس انديشهها و افکار و
نه بومیسازی دموکراسیخواهي
روشنفکران ملی؛ که بومیسازی فنون
شکنجه بر مبنای آموزههايی که فرهنگشناسی
منطقهای شکنجهگران از نقاط
"آسيبپذير" و "تحقيرپذير"
قربانيان مسلمان به دست دهد.
آنچه اين روزها به وضوح مشاهده میکنيم،
نوعی اسراييلی شدن روز افزون سياست خارجی آمريکاست. به عبارت ديگر، تعميم تجربه سياست بولدوزرها و تانکها
و هلیکوپترهای رفح و غزه در فلوجه و نجف و کربلا
پيش چشمان ماست. امروزه به جای کلاسهای درس
روزنامهنگاری و دموکراسی که در طرح خاورميانه بزرگ
وعدهاش داده میشد، عملا اين
نظاميان آمريکايی هستند که اصول "جنگ شهری" و مديريت زندانها
را از همتايان اسراييلیشان میآموزند
يا از تجارب آنان در سرزمين اشغالی بهره میبرند. در اين
ميان همسويی کثيری از آزاديخواهان و روشنفکران و سياستمداران و نمايندگان ملت
آمريکا با وجدان زخم خورده جامعه جهانی مايه تسلی ماست.
ما به عنوان شهروندان ملتی که پيش از جنايت هولناک
۱۱ سپتامبر، پرچم دموکراسی و جامعه مدنی را در منطقه برافراشتهايم،
ضمن همدردی با بازماندگان قربانيان تروريسم در ايالات متحده، اعلام میکنيم
آنچه ما را در رنج قربانيان جنگ و خشونت و شکنجه در عراق شريک میکند،
خويشاوندی انسانی و اسلامی با برادران و خواهرانمان در کشور همسايه است. هر چند،
به موازات آن، میتوانيم بخشی از دردهايمان
را با آزادیخواهان منتقد و معترض آمريکايی تقسيم کنيم.
ما نيز همچون آنان برای وطنمان رؤيای دموکراسی، حقوق بشر و جامعه مدنی داريم و از
اينکه اين آرمانها توسط مردمستيزان تهديد
شود، رنج میبريم.
ما به عنوان شهروندان ملتی که عرصه روزنامهنگاری، يکی از
مهمترين حوزههای تجلی اصلاحطلبی و
دموکراسیخواهی آن بود، به روزنامهنگاران
جسور آمريکايی که جنايت جنگی شکنجهگران را افشا
کردند درود میفرستيم و خود را در کنار آنان قرار میدهيم.
ما به عنوان حاميان مجلس اصلاحات، آن دسته از نمايندگان شجاع و آزادیخواه
آمريکايی را که نظاميان را احضار و استيضاح کردند، تحسين میکنيم
و از آنان میخواهيم در امتداد همين اقدام، عذرخواهی
بنيادیتری به جرج بوش تحميل کنند و او را به پوزشطلبی
از بيان گفتمان "شيطان" در حق ملل "محور" وادار نمايند.
ما به عنوان دانشگاهيان، نويسندگان، رونامهنگاران،
فرهنگيان و در يک کلام روشنفکران ايران و به استناد تجارب کشورمان تأکيد میکنيم
که فعلا و تا اطلاع ثانوی اين اقتدارگراهای عرصه سياست در همه کشورهای منطقه، و از
جمله در ايران هستند که از "برچيده شدن پروژه دموکراسی" در قالب آن
مداخلات خشونتبار سود میبرند و از آن
به عنوان ابزاری در جهت سرکوب دموکراسیخواهی در داخل
اين کشورها بهره میجويند.
شعار آقای بوش مبنی بر اينکه "يا با ما هستيد، يا با بنيادگرايان و بن
لادن"، در اين سوی جهان، سخت به کمک اقتدارگراهای داخلی آمده است تا با معکوسسازی
آن، انتخابات آزاد را مخدوش و نمايشی کنند و همه ابعاد و اضلاع گوناگون اصلاحطلبی
و دموکراسیخواهی ملی را به وجهی سلبی - و در جهت
مشارکت مردمی در برابر دشمن خارجی - تقليل دهند. همچنانکه در آستانه
انتخابات و رد صلاحيتهای گسترده داوطلبان مجلس هفتم شاهد بوديم، ارعابگري آمريکا
فضای جامعه ما را تا حدودی قطبی کرد و نگراني برحق در قبال خطر بالقوه يا بالفعل
آمريکا، دامنه مانور اصلاحطلبان
را محدود نمود. هر چند هوشياری مردم ايران اجازه تحقق خوابهای آشفته اقتدارگراها
را به آنان نخواهد داد.
امروز در اين سوی جهان آزادیها
و دستاوردهای جنبش اصلاحطلبی ملت
ايران، توسط کسانی تهديد میشود که خوراک
تبليغاتی آنان تنگن ظریها
و سياست های غلط
رهبران کاخ سفيد است. به همين علت، اعلام میکنيم. صرفنظر
از هر معامله احتمالی عليه جنبش اصلاحطلبی
ملت ايران و عليه حق تعيين سرنوشت عراقیها و افغانیها
و فلسطينیها، ارتباط، همبستگی و همکاری آزاديخواهان
و عدالت طلبان در سرتاسر دنيا فضا را برای تروريستها،جنگ
طلبان و مستبدان منطقه و جهان تنگ و زمينه تحقق مردمسالاری و
استقرار صلح را در منطقه حساس خاورميانه مساعد خواهد کرد.
ما بر اين باوريم که در اين "جهان جهانی
شده" که توسط تروريسم، جنگ و مداخله
خشونتبار تهديد میشود، آزادی در
تهران و واشنگتن و بغداد و کابل و رياض و بيت المقدس يک کل به هم مرتبط است و تا
زمانی که، آزادیخواهان آمريکايی نتوانند
" بقول لنگستون هيوز سرزمينشان آمريکا را بار ديگر بازپس ستانند"، سرزمينهای
ما نيز همواره در معرض تهديد باقی خواهند ماند. آزاديخواهان و صلح طلبان همه
کشورها بايد برای مقابله با اين وضعيت چارهای بينديشند.
۱۱ سپتامبر ۲۰۰۴
۲۰ شهريور ۱۳۸۳
۱. آزادی محمد
۲. آصفی حميد
۳. آقاجری زهره
۴. آملی مقدم ناصر
۵. احراری حميد
۶. احمدی محمدعلی
۷. احمدی نعمت
۸. ادب بهاءالدين
۹. اربابی حسن
۱۰. ارغندهپور کريم
۱۱. اسلامی يدالله
۱۲. اسماعيلی حميد
۱۳. اشقاق مرتضی
۱۴. اکبری محمدعلی
۱۵. اکبرين محمدجواد
۱۶. اکرمی علی
۱۷. امينی اسدالله
۱۸. انصاریراد حسين
۱۹. ايازی محمدعلی
۲۰. ايزدی مصطفی
۲۱. بازرگان ابوالفضل
۲۲. بازرگان عبدالعلی
۲۳. بازرگان فرشته
۲۴. بازرگان محمدنويد
۲۵. بازرگانی کمال الدين
۲۶. باستانی حسين
۲۷. بختيارنژاد پروين
۲۸. بديعزادگان
سيداکبر
۲۹. برهانی رحمت الله
۳۰. بسته نگار محمد
۳۱. بنی اسدیمحمدحسين
۳۲. بهزادی محمد
۳۳. بیطرف صفا
۳۴. پايا حسين
۳۵. پايا علی
۳۶. پدرام مسعود
۳۷. پورعزيزی سعيد
۳۸. پيران پرويز
۳۹. پيشبين محمود
۴۰. پيمان حبيب الله
۴۱. پيمان مجيد
۴۲. تاجرنيا علی
۴۳. تاجزاده سيدمصطفی
۴۴. تاجيک عبدالرضا
۴۵. تکفلی غلامحسين
۴۶. تنها مصطفی
۴۷. تهرانی رضا
۴۸. توسلی غلامعباس
۴۹. توسلی محمد
۵۰. توسلی محمدرضا
۵۱. توکلی خالد
۵۲. تولايی مجيد
۵۳. جلالی زاده جلال
۵۴. جلايیپور حميدرضا
۵۵. جمشيدی فريده
۵۶. جوادیحصارمحمدصادق
۵۷. حاج کتابی علی
۵۸. حجاريان سعيد
۵۹. حريريان حسين
۶۰. حقيقت جو فاطمه
۶۱. حکمت علی
۶۲. حکيمی ابوالفضل
۶۳. حکيمی عبدالکريم
۶۴. خاتمی سيدمحمدرضا
۶۵. خرم امير
۶۶. خسروی همايون
۶۷. خليلیاردکانی
محمدحسين
۶۸. خوشمحمدی اسماعيل
۶۹. دادخواه سيدمحمدعلی
۷۰. دادفر محمد
۷۱. دادمهر رسول
۷۲. داسه حاصل
۷۳. داودی مهاجر فريبا
۷۴. درايتی مصطفی
۷۵. دردکشان مصطفی
۷۶. درودی سعيد
۷۷. دروديان محمدحسين
۷۸. دوانی مصيب
۷۹. رئيس طوسی رضا
۸۰. ربانی محمدصادق
۸۱. رجائيان محمدجواد
۸۲. رجايی عليرضا
۸۳. رضائی احد
۸۴. رضاخانی بهمن
۸۵. رضویفقيه سعيد
۸۶. رفيعی حسين
۸۷. زاهد فياض
۸۸. زره ساز جمال
۸۹. زمان حسين
۹۰. زمانی محمدابراهيم
۹۱. زندی نيا پرويز
۹۲. زهدی محمدرضا
۹۳. زيدآبادی احمد
۹۴. ساريخانی عليرضا
۹۵. ساعی احمد
۹۶. سپهر مسعود
۹۷. سجادی داريوش
۹۸. سحابی عزت الله
۹۹. سحابی فريدون
۱۰۰. سحرخيز عيسی
۱۰۱. سعدايی محمدعلی
۱۰۲. سرچمی محمد
۱۰۳. سلطانی عبدالفتاح
۱۰۴. سليمانی بهيار
۱۰۵. سمتی هادی
۱۰۶. سيدآبادی علیاصغر
۱۰۷. سيفزاده سيدمحمد
۱۰۸. سينايی وحيد
۱۰۹. شاکری ابراهيم
۱۱۰. شانهچی محمد
۱۱۱. شاه حسينی حسين
۱۱۲. شريعتی سعيد
۱۱۳. شريف محمد
۱۱۴. شکری کاظم
۱۱۵. شمسالواعظين
ماشاءالله
۱۱۶. شيرزاد احمد
۱۱۷. صديقی نادر
۱۱۸. صابر فيروزه
۱۱۹. صالح جلالی رضا
۱۲۰. صباغيان هاشم
۱۲۱. صدر رضا
۱۲۲. صدرحاجسيدجوادی احمد
۱۲۳. صلواتی فضلالله
۱۲۴. صميمی کيوان
۱۲۵. ضرغامی علی اشرف
۱۲۶. ضرغامی فريدون
۱۲۷. طالقانی اعظم
۱۲۸. طالقانی طاهره
۱۲۹. طالقانی حسام
۱۳۰. طالقانی نرگس
۱۳۱. طاهری اکبر
۱۳۲. طاهری محمد
۱۳۳. طيرانی امير
۱۳۴. عبادی شيرين
۱۳۵. عباسزادگان
سيدجعفر
۱۳۶. عسگری داود
۱۳۷. عربزاده حسن
۱۳۸. عربسرخی فيضالله
۱۳۹. عليزاده نائينی علی
۱۴۰. علویتبار علیرضا
۱۴۱. عمادی محمدجعفر
۱۴۲. عمرانی محمود
۱۴۳. غروی علی اصغر
۱۴۴. غروی عليرضا
۱۴۵. غفارزاده سعيد
۱۴۶. غفاری مسعود
۱۴۷. غنی مهدی
۱۴۸. فراهانی مجيد
۱۴۹. قابل احمد
۱۵۰. قابل هادی
۱۵۱. قلیزاده رحمانقلی
۱۵۲. قياسی حجتالله
۱۵۳. قوچانی محمد
۱۵۴. کارشناس مجيد
۱۵۵. کارگشا رحمان
۱۵۶. کاظميان مرتضی
۱۵۷. کامبوزيا جعفر
۱۵۸. کديور محسن
۱۵۹. کردپور خسرو
۱۶۰. کردپور مسعود
۱۶۱. کميجانی فرج
۱۶۲. کولايی الهه
۱۶۳. کيانوشراد محمد
۱۶۴. گلابی جعفر
۱۶۵. گلافرا بيژن
۱۶۶. گوارايی فاطمه
۱۶۷. لدنی مسعود
۱۶۸. لقمانيان حسين
۱۶۹. مجاهد حسين
۱۷۰. محققی محسن
۱۷۱. محمدی اردهالی محمد
۱۷۲. محمدی نرگس
۱۷۳. مدنی سعيد
۱۷۴. مرتاضی لنگرودی مرضيه
۱۷۵. مزروعی رجبعلی
۱۷۶. مسکين مصطفی
۱۷۷. مسموعی رضا
۱۷۸. مصطفوی ليلا
۱۷۹. مصطفوی مصطفی
۱۸۰. مصلحی عباس
۱۸۱. مظفر محمدجواد
۱۸۲. معين فر علی اکبر
۱۸۳. مفيدی بدرالسادات
۱۸۴. مقدم مرتضی
۱۸۵. ملتی فهيمه
۱۸۶. منتظری احمد
۱۸۷. منصوريان خسرو
۱۸۸. مولايی يوسف
۱۸۹. مومنی محمود
۱۹۰. ميرخانی امير
۱۹۱. ميرزاده وحيد
۱۹۲. ميرزايی الله کرم
۱۹۳. ميرشمس شهشهانی ابوالفضل
۱۹۴. نبوی سيداحمد
۱۹۵. نراقی حسن
۱۹۶. نعيمپور محمود
۱۹۷. نکوروح محمود
۱۹۸. نکوفر محمدتقی
۱۹۹. نوحی سيدحميد
۲۰۰. نوربخش منوچهر
۲۰۱. نوری کسری
۲۰۲. ولی بيک باقر
۲۰۳. ولی بيک جليل
۲۰۴. واعظ عبايی مهدی
۲۰۵. ورپايی رسول
۲۰۶. هاشمی ناصر
۲۰۷. هدايتی سيدهاشم
۲۰۸. هاديان ناصر
۲۰۹. هادیزاده علی اصغر
۲۱۰. هادی زاده يزدی هادی
۲۱۱. هندی عليرضا
۲۱۲. هوشمند احسان
۲۱۳. بحيايی علی فريد
۲۱۴. يزدی ابراهيم
۲۱۵. يگانلی ناصر
۲۱۶. يوسفيان رضا