گفت و گوی شهروند با نوشابه
اميری:
تعيين سهميه و امتياز دادن به
زنان مشکلی را حل نمی کند
جواد طالعی -- دفتر اروپائی شهروند
اشاره:
در سال های آستانه انقلاب بهمن ۵۷ روزنامه نگار زن
جوانی در سرويس سياسی کيهان کار می کرد که به گمان بسياری از همکاران، می رفت تا
به اوريانا فالاچی ايران تبديل شود. نام اين زن، نوشابه اميری بود. او، هنگامی که
آيت الله خمينی هنوز در نوفل لوشاتو اقامت داشت، با ماموريت کيهان به ديدار وی رفت
و با رهبر مذهبيون به گفت و گوئی نشست که هوشيارانه و هشدار دهنده بود. روزنامه
نگار جوان، تا جائی که به خاطر دارم، از آيت الله خمينی درباره پوشش زنان پرسيد و
رهبر مذهبيون که می کوشيد چهره ای دموکرات از خود نشان بدهد پاسخ داد که اين موضوع
به خود زنان مربوط است. اما در تمام گفت و گو حاضر نشد حتی يکبار به چهره زن جوان
و زيبائی نگاه کند که به عنوان خبرنگار در برابر او نشسته بود.
در سال های پس از انقلاب، نوشابه اميری با مشکلات
کشنده ای دست و پنجه نرم کرد، اما باز هم به کار خود در ايران ادامه داد و گفت و
گوهای استثنائی و هوشمندانه او با افرادی مثل عسگر اولادی مسلمان و رفيق دوست،
نشان داد که حتی در بدترين شرايط و زير شديدترين سانسور هم می تواند همان کاری را
بکند که از يک روزنامه نگار ورزيده و تيز هوش انتظار می رود.
نوشابه اميری، اکنون حدود يک سال است که در فرانسه
به سر می برد. او را تصادفا در جريان برگزاری همايش جمهوری خواهان دموکرات و لائيک
ديدم و با استفاده از فرصتی کوتاه، نظرش را درباره تعيين سهميه برای زنان در احزاب
و سازمان های سياسی پرسيدم. گفت و گوی ما، اندکی مفصل تر از آنچه در اينجا می
خوانيد بود. اما متاسفانه بخش پايانی آن ضبط نشد.
به هر حال، مجالی است برای آشنا شدن با ديدگاه های
روزنامه نگار خوبی که هم زن است و هم تازه جلای وطن کرده و به اين دلايل، می تواند
انطباق يا عدم انطباق موضوع بر واقعيات جامعه را بهتر و تازه تر از ما
ارزيابی کند.
جواد طالعی (دفتر اروپائی شهروند)
خانم نوشابه اميری! شما، به عنوان
روزنامه نگاری که تمام سال های گذشته را در ايران زندگی و کار کرده و تنها يکسالی
است که در فرانسه اقامت دارد، در همايش جمهوری خواهان دموکرات و لائيک شرکت
داشتيد. آيا اين حضور را بايد نشانه همکاری شما با جمهوری خواهان دموکرات و لائيک
تلقی کرد؟
-- نه. من فقط به عنوان يک روزنامه نگار که دوست
دارد تحولات جامعه خودش را در درون و بيرون دنبال کند، در اين گردهمائی شرکت کرده
ام.
اينجا شاهد بحث درباره تعيين سهميه
مشارکت زنان در ارگان های اجرائی و تصميم گيری بوديد. به عنوان يک زن در اين مورد
چگونه فکر می کنيد؟
-- شاهد اين بحث در ايران هم بوده ام. من، جزو آن
زنانی هستم که شايد اين شانس را داشته ام که در جريان عملی زندگی روزمره، پله پله
حقوق انسانی خودم را به دست بياورم. در نتيجه با هر نوع امتياز دادن و سهميه بندی
مخالف هستم و فکر می کنم صورت مصنوعی دارد.
اما تقريبا تمام احزاب اروپائی در دهه
های اخير اين کار را کرده اند و هدفشان هم آن است که امر برابری حقوق زن و مرد را
گسترش بدهند.
-- الگوبرداری از احزاب اروپائی به نظر من يک کار
انتزاعی است که ربطی به واقعيت های جامعه ما ندارد. برابری زن و مرد، تا آنجا که
به ايجاد امکانات برابر مربوط می شود، بسيار منطقی است و هر انسان فرهيخته ای بايد
از آن پشتيبانی کند. اما سهميه بندی نمی تواند اين هدف را تامين کند.
شنيده ام جبهه مشارکت اسلامی هم در يکی
از کنگره های خود سهميه ای سی درصدی برای زنان تصويب کرده است.
-- اين سی درصد از واقعيت جامعه برخاسته و به نظر
من حتی کم است. واقعيت آن است که زنان ما در داخل کشور، در عرصه های مختلف چنان
حضور خودشان را به تفکر بسته جامعه تحميل کرده اند که گردانندگان حزبی با ادعای
اصلاح طلبی نمی توانند غير از آن عمل کنند. من، عضو هيچ تشکيلاتی نيستم، اما اگر
آنجا بودم، برای درصد بالاتر مشارکت زنان پافشاری می کردم. اما اين فرق می کند با
اين که شما در جائی ديگر، در يک جمع تجريدی استناد کنيد به چيزهائی که ربطی به
واقعيت های زندگی ندارد. به نظر من اين کار باز ما را درگير بازی با کلماتی می کند
که بار واقعی آن را نمی شناسيم و بعد در جريان عمل ضرر آن را می بينيم.
چه ضرری؟
-- وقتی زمينه رشد زنان را فراهم نکرده باشيم و
صرفا به دليل سهميه زن را در موقعيتی بنشانيم که آن موقعيت را نمی شناسد، به نظر
من اتفاقا اين کار اثر معکوس می گذارد. من معتقدم اساس مبارزه بايد متکی بر ايجاد
امکان برابر برای همه انسان ها، چه مرد و چه زن باشد.
در جوامع اروپائی قوانينی هست که
موسسات دولتی را موظف می کند برای رفع تبعيض تاريخی از زنان، در صورت وجود شرايط
مساوی، هنگام احراز مشاغل به زنان حق تقدم بدهند. آن ها می کوشند به اين ترتيب
فاصله تاريخی ميان زن و مرد را کوتاه کنند.
-- اين می شود همان مسئله تامين امکانات برابر که
من به آن اشاره کردم. چنين تصميماتی در جوامع اروپائی متکی بر واقعيات اين جوامع
است. ما هم بايد متناسب با واقعيات جامعه خودمان راه حل های مناسب را پيشنهاد
بدهيم و برای تحقق آن ها مبارزه کنيم.