گفت وگوی شهروند با ليلی پورزند
درباره آخرين وضعيت پدرش
«سيامک پورزند»
گفت وگو: خسرو شميرانی
اشاره:
سيامک پورزند روزنامه نگار و فعال
فرهنگی ،۷۳ ساله، از فروردين ماه سال گذشته پس از ماه ها اسارت در زندانهای مختلف
و نامعلوم به اوين منتقل شد.
سيامک پورزند که در پاييز ۸۰ مفقود
شده بود پس از مدتها بالاخره به صحنه "دادگاه" اسلامی آورده شد و در
آنجا هر آنچه را که زندانبانانش از او خواسته بودند به عنوان جرم خود پذيرفت، اين
در حالی بود که اين مرد بلندقامت با شانه های ستبرش به مشتی استخوان و پوست تبديل
شده بود.
وی در عين حال اصرار داشت که به هيچ
وجه شکنجه نشده است، به وکيل نياز ندارد و هر آنچه او را بدان متهم ميکنند عين
جرائم اوست.
وی مدتی پس از "محاکمه"
در حالی به مرخصی فرستاده شد که سلامتی جسمی و روحی او سلب شده بود.
طی موج جديد حمله به فعالان فرهنگی
و مطبوعاتی ، سيامک پورزند که بيمار و خانه نشين شده بود، مجددا دستگير گرديد و
دور جديدی از فشارها بر او آغاز شد.
دکتر معالج او روز دوشنبه در مقابل
خبرنگار ايرنا تأئيد کرد که پورزند علاوه بر نارسايی قلبی به بيماری کليوی نيز
دچار شده است.
ليلی پورزند فرزند سيامک پورزند
فارغ التحصيل دانشکده حقوق دانشگاه "بهشتی" ساکن تورنتو، در گفتگويی با
شهروند از جزئيات وضعيت پدرش در حال حاضر ميگويد.
خ . ش
از آخرين وضعيت پدرتان بگوييد؟
--
وضع پدرم به شدت وخيم است. دو روز است که در بخش اورژانس بيمارستان مدرس به سر
ميبرد. از آنجا که ظاهرا تخت خالی در CCU ندارند، دو روز است که او را در آن وضعيت در اورژانس در انتظار
نگه داشته اند.
يک سرباز و يک افسر مسلح از او محافظت ميکنند و
پاهايش به تخت بيمارستان زنجير شده است.
اين اطلاعات را چگونه به دست آورديد؟
--
روز شنبه عمه ام [مهين پورزند] به ملاقات او رفته بود، پدرم برای او تعريف کرده
بود که روز قبل از ملاقات يعنی جمعه حال او بد شده و مأموران زندان او را به
بيمارستان "شهدا" در تجريش برده بودند. پزشکان به وی گفته بودند که بايد
بستری شود اما او مخالفت کرده و گفته بود که يا آزادش کنند و يا به زندان
بازگردانند.
مدت کوتاهی پس از آنکه عمه ام از ملاقات به خانه
اش برميگردد يکی از هم بندان پدرم از زندان با او تماس گرفته و اطلاع ميدهد که حال
پدرم به هم خورده و او را با برانکارد به بيمارستان منتقل کرده اند.
عمه من با تماس تلفنی با زندان و ارگانهای ديگر
تلاش ميکند تا محلی را که پدرم به آن منتقل شده بيابد اما جوابی دريافت نميکند.
ظاهرا شش ساعت پس از انتقال او ، از بيمارستان
مدرس با خانه تماس گرفته و ميگويند که دفترچه بيمه پدرم را لازم دارند و به اين
ترتيب معلوم ميشود که او کجاست.
عمه ام پس از مراجعه به بيمارستان با وضعيت وخيم
پدرم مواجه شده و ميبيند که در اين وضعيت نيز دو نظامی مسلح در کنار او نگهبانی
ميدهند و دو پای او به تخت بيمارستان زنجير شده است.
آيا قرار نبود پدر شما مشمول عفو ۲۲
بهمن شود؟
--
چرا! روز ۱۲ بهمن هيأت عفو با پدرم ملاقات کرده بود در آنجا به او تبريک گفته
بودند که به زودی آزاد خواهد شد. سپس گفتند که بايد آقای شاهرودی به زندان مراجعه
کرده و شخصا با مشمولان عفو ملاقات کند. اما روز ۱۲ فروردين وقتی که آقای شاهرودی
به اوين رفته بود، بند سياسی ها را که پدرم نيز در آنجا است به کل بسته بودند و
پدرم نيز همچون آقايان زرافشان و ديگران مشمول آزادی نشد.
(قطع
تماس و تماس مجدد)
آخرين بار کی با ايران تماس داشتيد؟
--
در همين زمان که تماس ما قطع شد [دوشنبه ساعت يازده و نيم شب به وقت ايران] دوباره
توانستم با عمه ام گفتگو کنم. او گفت که ۴ ساعت پيش سرانجام پدرم را به CCU منتقل کرده اند و وضعيت او هر دقيقه رو به وخامت است.
آيا در اين وضعيت پدرتان را آزاد
ميکنند؟
--
شايد الان برای اينکه مسئوليت مرگ پدر مرا نپذيرند او را نيمه جان مرخص کنند. اما
واقعيت اين است که طی اين دو روز ما تلاش فراوان کرديم که او را به بيمارستان
"طوس" و يا "مهراد" منتقل کنيم که ميتوانست از شرايط بهتری
برخوردار باشد. آنها نه تنها اجازه اين کار را ندادند بلکه از ملاقات پزشک معتمد
ما نيز جلوگيری کردند. آنها ما را حتی در جريان نتايج آزمايشات نيز قرار نميدهند.
پدر من سه سال است در شرايط به شدت غيرانسانی به
سر ميبرد. تلاشهای ما برای آزادی و يا بهبود شرايط او به جايی نرسيده است. حکومت
ايران مسئول هر اتفاقی است که برای پدرم بيفتد.
من از اينجا اعلام ميکنم: آقای خاتمی شما هم
مسئوليد!
اين گفتگوی تلفنی روز دوشنبه ۱۹ اپريل
ساعت ۳ به وقت تورنتو [ساعت يازده و نيم شب به وقت ايران] انجام شده
است