چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۳ - ۱۸ اوت ۲۰۰۴

 

 

۱۰ سوال از خاتمي!

آورده اند از ديدار  کردستان با رئيس جمهور.

اما من به عنوان يک کرد از او ۱۰ سوال دارم و نميدانم آيا اجازه دارم؟

1.؛<به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) رييس جمهور در اين ديدار با ابراز تاسف از وجود نوعي محروميت مزمن تاريخي در استان كردستان اظهار داشت: براي رساندن كردستان عزيز به جايگاه شايسته خود، نيازمند تلاش مضاعف هستيم>

مضاعف. به کدام معنا؟...در جا زدن کردها يا وعده زعمائي را دادن؟....بار قبل فرموديد:

---------------------------------------------------------

۱. ضرورت پرهيز از دامن زدن به مسايل قوميتي و مذهبي

۲.خدمت‌رساني و حفظ حرمت همه اقوام از جمله قوم كرد

۳.تشريح اوضاع سياسي، اقتصادي، اجتماعي و   افزايش شاخص‌هاي توسعه در استان كردستان،

۴. فراهم آوردن زمينه‌هاي سرمايه‌گذاري،

۴.توجه به منابع آبي، راه‌هاي مواصلاتي، صنعت، كشاورزي، پتروشيمي و گازرساني .
۵.وضعيت امنيتي و سياسي منطقه،

۶.ضرورت تدوين برنامه‌هاي ويژه در خصوص جبران عقب‌ماندگي‌ها

۷.سرمايه‌گذاري مناسب در امور زيربنايي

۸. افزايش بودجه براي مناطق استان

۹.ايجاد اشتغال و حل بحران بيكاري،

۱۰. ايجاد منطقه آزاد تجاري و طرح جامع گردشگري

۱۱، توجه به راه‌هاي روستايي

۱۲. توسعه مراكز فرهنگي، بهداشتي و پزشكي در مناطق استان

-----------------------------------------------------------

وه که چه شيرين است زبان فارسي!...اما امروزه روز , زبانها در مهلکه بهترين ارتباط مانده اند.پس اين همه تاکيد و ابرام آنهم در سفري يک روزه چه حلاوتي دارد؟

2. هنوز کردها در خم يک کوچه مانده اند..بعضي از قوانين در اينجا از سال ۱۳۵۹ فراتر نرفته است....ديدار با مسئولين کرد  گاه از ژاک شيراک مشکل تر است...همان هائي که امرو ز  با کت و شلوار  براي شما آمار و ارقام را با صداي بلند تلاوت مي کنند!.....پس کدام تلاش؟...بگذار در خانه بمانم و به استقبال نيايم...که کسي را طاقت شنيدن من  نيست!

گفتم : در دوران انقلاب سال 1357 کردها به عنوان جزء سازنده مردمان ايران وعناصر اصلي تاريخ اجتماعي معاصر و کهن ايران حضور فعال وصادقانه داشتند و حقوقي که آنان مطالبه مي کردند بر اساس فرهنگ وهنر منطقه بود که با بي مهري حکومت مرکزي پهلوي و موقت۱۳۵۷  مواجه شده بود.

راستي امروز چه؟..

خوب ظاهرا در خوب بودن کردها

شکي نيست. پس اين بي مهري                                     

چرا هنوز ادامه دارد؟

پس چرا هنوز بيشتر اظهارات

در  باره کرد ها  آميخته با تعصب و اصرار منفي است؟

3. کردها هنوز در  آروزي ترويج وتوسعه زبان وهنر ومذهب خود مانده اند ، اما حکومت ها ، چندان عرصه را براي وجود آنها مهيا نساخته اند ، با وجودي که هيچ کدام  از کردها امروزه در حکومت مرکزي ايران  در تاريخ ۲۵سال معاصر بعد از ۱۳۵۷ پست کليدي ومهم نداشته اندو ندارند! .حتي در هر انتخاباتي فله اي مردود شناخته مي شوند...در بعضي ازانتخابات هم  مانند رياست جمهوري حق شرکت صوري را هم ندارند!  .... راستي چرا؟ مگر کردها از کدام سرزمين آمده اند؟.

4. در هر هنگام   به واقع کردها صادقانه خواهان اجراي نقش فعال در توسعه  ايران بوده اند واحياي فرهنگ وهنر را ضروري مي دانند ، هميشه هم دولت  ايران و رئيس جمهور ياري ومساعت ومشارکت آنان را پذيرفته ، اما متاسفانه بعد از مدتي همان تزريق  گفتار تعصبي ومنفي و تفکر وانديشه بيمار  ، که گويا کردها قصد تجزيه طلبي وضديت با انقلاب را دارند ُ....وجود دارد..براي رفع آن توهم تا به حال چه کرده ايد؟ ديگر  مردم کرد ديگر چگونه همراهي کنند؟ 

5. در سخنان تان بارها فرموده ايد " پي گيري مستمر" ،اما هيچگاه اشاره نکرده ايد که آن عامل ايجاد در گيري و مزاحمت براي " پي گيري مستمر" چيست؟  و بفرمائيد شما که  مردم را به تلاش مستمر  فرا مي خوانيد.خود که سال هاست سرگرم نلاشند اما هر دم جز وعده واز طرفي قهر و  بي مهري چيزي نديده اند!و اينکه هنوز سر خورده نشده اند،جاي آفرين گفتن دارد! نسل جوان امروز کردستان ديگر اميد به تفاهم وگفتکوي سرگرم کننده في مابين را نمي پذيرد...عمل مي خواهد و ...فضاي رشد و نرقي...نه باور بي يقين!..به تاکيد و تحريم و توصيه پدرانه هم نيازي ندارند! ...ديگر به آمارها هم باور ندارند...حتي گاهي به روشنفکرانش نيز اعتماد!... او جنبش وحرکت جامعه کردها ي ايران را مي خواهد،چون به حرکت ورشد کردهاي عراق وترکيه هم نظرمي افکند. اما " تبعيض فرهنگي وقومي " و"محروميت اقتصادي"  کردهاي  ايران را مي بيند ، جنبش قومي در ميان همه ايران هست  ، خوزستان ، سيستان ، خراسان ، آذربايجان و… .همگي موجب مي شود تا در موفقيت جنبش خود جوش ومردمي کردها نقش فعال داشته باشند ،

 چگونه نمي توان پرسيد چرا  فقط در مناطق کرد نشين شاهد يک سد و حساسيت در برابر جنبش قومي بوده ايم ؟ و چرا بايد  اين تبعيض محسوس را پذيرفت ؟

 جنبش اجتماعي و مردمي جامعه کردها  را که نمي توان از بين برد ، چون جنبش مردمي جامعه کردها مانند ديگرجوامع بشري امروز دنيا رو به رشد و حرکت است و اين تغيير مهار شدني نيست ، نوعي جنبش اجتماعي در داخل لايه ها ي مردم است ، از طرفي  حرکت روبه رشد و توسعه فرهنگي وهنري کردها و ديگر اقوام را نيز نمي توان منحرف کرد وبه شکست منتهي ساخت.

حال در برابر نسل جوان امروز کردستان چه سخني داريد؟

 

 نسلي که از يک معلم خود چنين آموخته است:

 ...<< مانند دوره  سابق، فضاهاى سياسى و فكرى را نمي توان ‏بست و فضاى توهم و "خوش گذرانيها" را باز و بازتر ‏كرد.جوان امروز کرد ميداند و  شخصيت پيدا كردن را در آن مى‏بيند كه از نوعي دنياى لاابالى گرى بدر آيد و به خود هويت سياسى و فكرى بدهند. از تجربه نسل پيش درس گرفته است ديگر آزادى را لاابالى گرى نمى‏خواند و  وانمود نمى‏كند كه فضاى  خوشگذرانى را بايد بست. ..... و جوان‏ها نمى‏كوشند اين فضا را به تصرف خود درآورند. غافل نيستند تا فريب ب‏خورند و نيروى عظيم خويش را به زيان خود و سود ديگري بكار ببرند. هر چند وجود بيكارى و نبود آرمان و هدف و وجود انواع مخدرها، گوشه اي از جامعه جوان کرد را به هرز دادن جوانى خويش معتاد كرده‏است!!!
اما براستى همه جامعه جوان  گرفتار چنين اعتيادى نيست؟ سمت يابى انديشه جمعى جوانان  کرد جز اين را مى‏گويد. جهتى كه تحول انديشه‏ها در ايران جوان امروز پيدا كرده و جائى كه آزادى در انديشه‏هاى سياسى پيدا كرده‏است، جز اين را مى‏گويند. اقبال همگانى به اصول راهنماى سه انقلاب ايران در قرن بيستم، جز اين را مى‏گويد. سنجش هاى افكار كه در آنها افزون بر 90 درصد جامعه جوان ، از انواع استبدادها و موانع بى زارى مى‏جويند، جز اين را مى‏گويند. روى گرداندن از وعده ها بمثابه درد فراگير و توجه به عمل بمثابه بيان آزادى، جز اين را مى‏گويد. توجه به خطرها و نيز آگاهى از موقعيت ممتازى كه ايران براى زيست مستقل پيدا كرده‏است،جز اين را مى‏گويد.

با وجود اين، نوعي جنبش همگانى در بين نسل جوان کرد با هدف روشنى پديد آمده ‏است و ديگر جامعه کردها به آب راكد نمى‏ماند.و آن هدف نه وعده پر فريب خود مختاري است و نه امتناع و روي برگرداندن و قهر کودکانه از مو قعيت ها .....
و اينکه مى‏گويند: جوانان کرد هدف ندارند. در بى هدفى واهي ، مأيوس و كز كرده شده‏اند دروغي قديمي است. 

 جنبش همگانى امروز نسل جوان کرد  هدف را ممكن و دست يافتنى تصور كردند و موج شده اند تا برخيزند. موجى كه شده اند که به هر سخره اي بخورد، ديگر واپس نميرود  و فرو نمي خوابد. امروزه، چون هدف دارند، مانند نسل پدران پژمرده‏ نشده اند...>>...

..<< وبا داشتن توانائى عقل آزاد  است كه اميدى كران ناپيدا مى‏جويد، مدار خويش را باز مى‏كند و در بى كران آزادى، رشد استعدادها را ممكن مى‏گرداند.
چون اميد همزاد دانائى و توانائى و آزادى است. بخصوص اميد دستيار توانائى عقل آزاد در بر قرار كردن رابطه‏اى ايست كه بدان،

 الف - انسان هيچگاه آزادى خويش را از دست ندهد و آتش هستى سوز روابط قوا همواره بر او سرد بماند و

 ب - به يمن بيان آزادى، امكان دامن گستر رشد انسان در آزادى باشد. چنانكه

ج - انسان، در پندار و گفتار و كردار، پيام آزادى را بگزارد و

د - فضاى آزاد و شادى فراهم آيد كه همه نور على نور كه تا بى‏كران راست راه رشد را روشن گرداند.
در مقام عمل، پيروزى آزادى - كه ذاتى حيات است -، بر قدرت ويرانگر، به وجود توانائى و اميد در نسلى است كه آينده را مى‏سازد، به وجود توانائى و اميد در نسل جوان کرد است.

از اين رو، هر جوان در خور اين صفت،خود را  مسئول ميداند که بر او است كه در خود، آن دانائى را بجويد كه او را از توانائيهايش آگاه ‏كند. آن دانائى را وقتى مى‏جويد كه خويشتن را توانا و منير مى‏يابد، منيرى كه نور اميد و توانائى مى‏پراكند. آن بهترين خلق خدا اين جوان آزاد، توانا، خورشيد نشاط و اميد افروز نيست؟...>>

6. در جنبش هاي کردي از قديم الايام  کردستان محل حضور  تشکل هاي سياسي و مذهبي بود ه است -- زيرا  هر قومي جنبش وحرکت رو به رشد را بياغازد ، بسا اميد مي دهد که موانع از ميان برداشتني مي شوند و اين قديمي ترين ملت ايراني که  آن حرکت را قرن هاست آغازيده  -- اما دولت هاي  مرکزي فقط ناظر نبوده است ، هر هيچگاه دولت مرکزي نتوانست مثلا جنبش هنري يا حرکت ادبي کردها  را مانع شود از طرف ديگر وجود حزب ها و تشکل ها در جامعه باعث نشاط و حرکت سياسي و عقيدتي مردم مي شود و کردها  تنها در چند حزب خلاصه نشدند هر چند که امروزه کردها اشتباه حزب ها را ديگر تکرار نمي کند تا دولت مرکزي آتش رابه همه تعميم دهد . اما نيک مي داند وجود حزب اهرم جنبش است ، ضلعي از منشور جنبش مردمي ، و طبعا اشتباه يک حزب سياسي را به پاي جنبش مردمي نمي گذارند !

اما چرا امروز ما کردها نمي توانيم براي خود داراي حق ادامه آن فعاليت ها باشيم؟چرا فورا بعضي ها مارک قديمي  " کومله ودمکرات " را مي چسبانند؟  با استنتاج شخصي و اشتبا ه در برداشت وقياس تاريخي، هرچند که تريبون يکطرفه در اختيار آنها  ست ! خطر ناسيوناليسم را گوشزد مي فرمايند؟ !

همين افراد " کومله ودمکرات " رشد کرده و تغيير يافته اند و هيچکدام از آنها ديگر مبارزه مسلحانه را نمي پذيرند ، هيچکدام خواهان تجزيه وتفکيک نيستند که بي نصيب از همه چيز بمانند وميز قدرت را به نفع حريف بدبين ومنفعت طلب ترک کنند و با سادگي ونجابت در صحنه قهر کنند و تهمت هاي نارواي حريف را بشنوند ! همگي متفق القول هستند که در موزائيک قدرت آينده خاورميانه حضور فعال ومداوم داشته با شند و  بايد گفت که در روند جهاني شدن " توسعه و تفاهم " ضروري است .

 واقعيت اين است که د ر کنار قدرت هاي مرکزي ، کردها ، توانايي رقم زدن سرنوشت خود را دارند .اما آيا دولت خواهان آن ترقي است؟

7. قبلا گفته ام که جمهوري اسلامي ايران در اوايل خود گرداني وخود اختياري مردم کرد را پذيرفت که مثلا رئيس آموزش وپرورش يا فرماندار از ميان افراد کرد باشد ،

که از هر ۱۰۰ نفر ۲ نفر آن مدال را به گردن آويختند. 

 به کردها پيشنهاد دادند که از کلمه توهم زا وحشت آوروحساسيت برانگيز " خود مختاري "  چشم پوشي کنند ، اما در عمل مي توانند به خود گرداني دسترسي بيابند . بعد از ايجاد اين تفاهم ومصالحه ناگهان  کردها را تحريک شده وياغي ناميدند و سپس حکم ارتداد صادر شد و لشکرکشي و حمله قاضي اعدام ، و اصلا کمترين فرصتي براي اثبات حقانيت وصداقت به کردها ارائه نشد . به سرعت يک بهانه قديمي مستمسک شد !!

و کردها عطاي آن را به لقايش بخشيدند .حال ۲۵ سال تاوان دادن کافي نيست؟من نسل جوان چه گناهي کرده ام؟

8. حکومت مرکزي -  که خواهان صلح نبود! - ناگهان تصميم گرفت بگويد که " بيگانه گان از راه کردستان وارد مي شوند و استقرار جمهوري نوپا را تهديد خواهد کرد، پس براي استقرار ، بايد کردستان پاکسازي شود وهزاران نفر اعدام شوند "!!!

خوب حال من جوان به عزا بنشينم؟

آن غضب وقهر يک شبه دولت مرکزي را چگونه بايد رفع کرد ؟ براي کسب تاوان احزاب سياسي کرد ...آيا بايد مردم کرد را در وحشت ونا امني قرار داد؟ حال بپذيريم آنها  اشتباه عمل کردند ! هزاران نفر که رفتندو پناهنده شدند... احزاب سياسي کرد   نوعي باور پر يقين داشتند اما سيل احساسات و طغيان هيجان آنان را   فدا کرد ، نوعي چند صدايي به وجود آمد که ديگر کسي صداي واقعي آنان را  نشنيد و مي پذيرم " خطاي راهبردي بود "

شما بفرمائيد  در"رفع ستم ملي " چه بايد کرد؟

9. " سطح توسعه " را دولت مرکزي بسط مي دهد يا قبض مي کند ، اما کردها از ۱۳۵۷ تا به امروز هر چند در همان وضعيت ساده وابتدايي اقتصادي نمانده اند ...اما " از طريق ساز وکار قانوني موجود در قانون اساسي هم " دولت مرکزي را وادار نکرده اند ، بلکه پيشنهاد شان را بارها عادي و مظلومانه ارائه داده اند ،اما  همان بندهاي ابتدايي قانون اساسي هم در باره کردها و ديگر قوميت ها ، هيچگاه اجرا نشد .راستي چرا هنوز آن روحيه " کرد –هراسي /KURDPHOBIA " وجوددارد ؟

چرا هنوز آن  روحيه ورفتار خاص تعامل و بستر لازم فراهم نيست؟  وهنوز اعتماد به وجود وحضور   کردهاوجود ندارد؟ چگونه مي توان آن غفلت وکم محلي را درمان کرد؟ 

 اصلا آيا دولت خواهان توسعه کردهاست؟

 10." ..<< سالهاست فراوان چه بايد كرد پيشنهاد شده‏اند. برخى از اين ((چه بايد كرد؟)) ها، تجربه نشده رها شده‏اند و برخى ديگر، تجربه شده و رها گشته‏اند. چرا  ((چه بايد كرد؟)) اول روش تجربه را نپذيرفتند؟

  در حال‏ حاضر، از ((چه بايد كردها؟))، اين ((چه بايد كردها؟))، برجا هستند:

 ۱. از درون دولت اصلاحات آقاي خاتمي ؟

۲.در بيرون با استفاده از قدرت خارجى و توسل به آن؟
۳. رها نكردن تجربه بديل مردم سالارى مستقل از دولت و مستقل از قدرت خارجى و ادامه روش آزاد شدن به قصد ممكن كردن جنبش‏ همگانى مردم ايران و نسل جوان ؟ ..>>"

چون من --مانند ديگر جوانان کرد که به شما راي داديم--دنبال چه بايد کرد ديگري هستم! 

---------------------------------------------------

عرفان قانعي فرد.  rdDr Erphane Qaneeifa

اکلاهما.آمريکا.   OKLAHOMA.USA

erphane_q@yahoo.com