سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۳ - ۳ اوت ۲۰۰۴

گزارش سفر به بانکوک:

احساس شادی نمی توانست بدون اندوه باشد

 

همايش پکن+۱۰سازمان های...:

 فيروزه مهاجر

همايش پکن+۱۰ سازمان های غير دولتی آسيا-اقيانوسيه

۳۰ ژوئن - ۳ ژوييه ۲۰۰۴

 

·         *ما آن وسط پاستوريزه بوديم: خانم های متشخص و نگاه از بالا!

·         *گروه مدافع حق شيردهی زنان هم اين بحث را که زن بايد اختيار تن خود را داشته باشد مطرح می کردند، هم اين مسئله پيچيده را که چطور با سکسی محسوب کردن پستان زن - اتفاقی که مربوط به همين ۷۰-۸۰ سال اخير است- و بتدريج نقاط ديگر تن او مدام عرصه را بر زنان تنگ تر کرده اند.

·         *در سخنرانی گروه اول روبی کنی دختر جوانی اهل گينه نو پاپوا، عضو جوان فروم آسيا-اقيانوسيه به فراموش شدن مسئله همجنس گرايان در همايش اعتراض کرد. و جييجی، هماهنگ کننده برنامه ها به سرعت اتاق و ساعتی برای بحث درباره اين موضوع تعيين کرد تا هر که مايل است شرکت کند.

·         *روز اول از بی رنگ و رويی لباس هامان در مقابل آن همه رنگ و تشخصی که لباس های محلی آسيای شرقی دارد مات ماندم و روز دوم از کم کاری مان. واقعا فهميدم که وقتی آسيايی بودن ما را خيلی به رسميت نمی شناسند و می گويند خاورميانه ای هستيد منظورشان چيست.

·         *زن ژاپنی بايد با ضايعه روحی ناشی از خودشيفتگی مردان نسل قبلی حساب خود را تسويه می کرد و تنها راه درستش به جای "نشان دادن" اين که زنی متفاوت است و نمی شود خريد و فروختش، اين بود که بتواند با موضوع شرمساری اش درست رو به رو شود، ...نمی توانيم از گذشته فقط آن بخش هايی را که دوست داريم انتخاب کنيم و اسمش را تاريخ زنان بگذاريم.

 

تريبون فمينيستی ايران:

 

همايش ۴ روزه سازمان های غير دولتی آسيا و اقيانوسيه تريبونی برای بحث و تبادل نظر درباره ۱۲ محور نگران کننده در برنامه برای عمل تصويبی کنفرانس زنان پکن (۱۹۹۵) بود که از ۱۰ تا ۱۳ تيرماه در بانکوک برگزار شد. يک همايش منطقه ای که قرار بود حداکثر ۷۰۰ نفر را در بر گيرد و در پايان فروم معلوم شد که حدود ۸۰۰ نفر بوده ايم. صبح روز اول و در تماشای جنب و جوش و ازدحام زنانی که تازه برای اسم نويسی می آمدند احساس شادی نمی توانست بدون اندوه باشد: اين همه زن فعال با يک دنيا تجربه کار اجتماعی و فرصتی چنين کم برای هم صحبتی. آيا واقعا اعلام همبستگی های کلی کافی است؟

امکان آشنايی با انديشه ها در خنکی ساختمان رياست دانشگاه و آفتاب درخشان محوطه سبز و پر گل بيرون خيلی بتدريج و به شيوه های مختلف پيش آمد. اول سخنرانی ها بود. همه کوتاه و در ارتباط با کنفرانس پکن، پلاتفرم آن و برنامه همايش بانکوک. رياست همايش با دکتر پاتريسيا ليکوانا از فيليپين بود. دکتر ليکوانا درباره تلاش هايی صحبت کرد که او و بسياری مانند او تا روی کاغذ آمدن "برنامه برای عمل" در کنفرانس زنان پکن با برگزاری بيش از ۵۰۰۰ کارگاه آموزشی انجام دادند و پس از آن تلاش بی وقفه برای اجرای اين برنامه و شبکه سازی سازمان های غيردولتی زنان تا اين همايش آسيايی که می توان طی آن دستاوردها را ستود و کم و کاستی ها را که زياد هم هست تشخيص داد و نقشه مقابله با مسائل نوظهور را در سطح محلی، منطقه ای و جهانی کشيد. او روی اين مسئله تاکيد کرد که جهان به سرعت در حال تغيير است و ما بايد به تلاش هامان سرعت بخشيم.

 

سخت کوش، خندان و صبور

يک نکته ديگر در بحث او و ساير سخنرانان تا روز آخر تغييرات جدی ای است که در اثر لابی کردن در نگرش دولت ها ايجاد شده و بنابراين تاکيد روی اهميت صبوری نشان دادن در ادامه اين کار. وقتی يک زن آسيای جنوبشرقی اين حرف ها را می زند بايد باور کرد. زن های دستفروش يا آشپز خيابانی سخت کوش، خندان و صبوری که با تماشای آن ها و شنيدن حرف هاشان تمام عقده هايم سر باز می کنند: سخت کوش، خندان و صبور در فيلم کوتاهی که قبل از صحبت های خانم ليکوانا از زنان شرق آسيا و کارشان نمايش داده شد و سخت کوش، خندان و صبور در خيابان های بانکوک، که از روز قبل ديده بودم. در بانکوک هميشه حق با مشتری است. ظاهرا حتی در طول جنگ عراق هم بانکوک استراحتگاه و تفريحگاه افسران و سربازان امريکايی بوده - روی اينترنت می توانيد گزارشات متعددی در اين باره بيابيد، بخصوص هر وقت بحثAPEC (سازمان همکاری تجاری آسيا اقيانوسيه) و WTO (سازمان تجارت جهانی) در ميان است و خصوصی سازی تمام نشدنی زخم های کهنه را تازه می کند و زبان ها را در سرزنش عوامل اين همه بدبختی تيزتر. از طرف ديگر مسئله سوء استفاده جنسی از زنان شرق دور مطرح است - زخم ديگری که مدام سر باز می کند - و همه اين زن ها تايلندی نيستند. به هر جهت مسئله قاچاق زنان و روسپيگری از محورهای همايش بود و در اين مورد اطلاعات بسيار مفصلی داده شد. مفصل تر و دقيق تر همراه با شرح تلاش ها و ناکامی ها برای يافتن راه هايی واقعا عملی پايان دادن به مشکلات زنان آسيايی.

 

سهمی از خرد سحرانگيز

در طول همايش اطلاعات و ارتباطات از چند طريق شکل گرفتند. وقتی سخنرانی ها تمام شد به تماشای رقص دعوت شديم و آشنايی با گوشه ای ديگر از فرهنگ تايلندی. رقصی به اسم "شکوه خرد". در پايان رقص از روی پله های دو طرف سالن روی سر همه ماها برگ گل ريختند، تا لابد ما هم سهمی از اين خرد سحرانگيز ببريم! و بعد، وقت نهار هم دو رقص ديگر، يکی برای آرامش روح جنگجو و ديگری برای فراخواندن آن. رقص ها شبيه به اعمال جادويی بودند و در فضايی کوچک انجام شدند: نظير غذاها و صنايع دستی تايلندی ظريف و پيچيده.

در ساعت دو بعد از ظهر فستيوال فيلمی سه روزه شروع شد، شامل ۲۱ فيلم که دو تای اول آن در همان سالن دانشگاه ماهيدول به نمايش در آمد و بقيه در هتل محل اقامتم.

 

۱۳حوزه نيازمند توجه ويژه برای سازمان های غيردولتی

همزمان با نمايش فيلم البته کارگاه های آموزشی هم کارشان را شروع کردند. اسم بردن از همه آن ها ممکن نيست، سعی می کنم دسته بندی شان کنم. در مجموع ۵۷ کارگاه آموزشی و سمينار برگزار شد که اکثرا حول همان ۱۲ حوزه باعث نگرانی که در پلاتفرم نهايی کنفرانس پکن مطرح شده بود می چرخيد، مثل حقوق بشر زنان که تا حقوق مادری و حق شير دهی امتداد می يافت. به طور کلی مبنای همه بحث ها حقوق بشر زنان بود. مثلا، گروه مدافع حق شيردهی زنان هم اين بحث را که زن بايد اختيار تن خود را داشته باشد مطرح می کردند، هم اين مسئله پيچيده را که چطور با سکسی محسوب کردن پستان زن - اتفاقی که مربوط به همين ۷۰-۸۰ سال اخير است- و بتدريج نقاط ديگر تن او مدام عرصه را بر زنان تنگ تر کرده اند، و هم اين که اگر قرار است زن - هر زنی که بخواهد - بتواند بچه اش را شير بدهد حقوق مادری بايد محترم شمرده شود، و مهم تر از همه برخورداری از مراقبت های پزشکی حين بارداری و در ۶ ماه اول زندگی کودک، تغذيه مناسب، امنيت. يعنی جنگ بی جنگ، چون يکی از مسائل مهم زنان خشونت های خانگی است که جنگ و مسلح بودن افراد آن را تشديد می کند. و در ضمن جنگ و شرايط بعد از آن ايمنی کل جامعه را به خطر می اندازد.

زن و غذا، يک کارگاه آموزشی ديگر، درباره نقش زن به عنوان تغذيه کننده و شرايطی که جهانی شدن نوليبرالی يا اقتصادی از يک طرف با خصوصی سازی کذايی اش و از طرف ديگر با مهندسی ژنتيک کردن بذرها، و از همه مضحک تر حقوق انحصاری خواستن برای بذرهای تغيير ژنتيکی يافته به وجود آورده است. کارگاه های آموزشی و سمينارها در باره موقعيت اقتصادی زنان روستايی در نقش تغذيه کنندگان خانواده به اين ترتيب با جهانی شدن اقتصادی ربط مستقيم می يافتند. قاچاق زنان هم به جهانی شدن اقتصادی ربط پيدا می کرد، هم به عدم امنيت قانونی، مهاجرت، جنگ، آموزش.

به اين ترتيب به هر طرف می چرخيدی با آمار و تجربيات در مورد تاثيرات مخرب نظامی گری، جهانی شدن و بنيادگرايی مواجه می شدی. من می توانم۱۳حوزه مهم نيازمند توجه ويژه برای سازمان های غير دولتی را به ترتيب و بر حسب تعداد برنامه هايی که به آن ها اختصاص داشت از هم تفکيک کنم که البته با ۱۲ محور نگران کننده پلاتفرم پکن منطبق نيست، اما ربط دارد.

۱. کار رسمی و غير رسمی زنان روستايی و شهری در شرايط مختلف ۲. استراتژی های فمينيستی و مسائل مربوط به جنبش زنان ۳. خشونت عليه زنان ۴. حقوق زنان ۵. وضعيت زنان و شرايط جنگی و بعد از جنگ ۶. بهداشت و بيماری ۷. زنان و فقر ناشی از جهانی شدن نو ليبرالی ۸. ارتباط سازمان های غير دولتی زنان با دولت و سازمان های دولتی ۹. نقش زنان در تصميم گيری های محلی، منطقه ای، جهانی ۱۰. زنان و رسانه ها ۱۱.آموزش ۱۲. محيط زيست ۱۳. سازمان های غير دولتی زنان.

 

نشست های عمومی

در فاصله اين برنامه ها اتفاق های ديگر برنامه ريزی شده و نشده هم می افتاد. صبح روزهای دوم و سوم نشست های عمومی برگزار شد که در اول ژوييه شامل دو گروه سخنرانی، اولی تحت عنوان "بزرگداشت دستاوردهای زنان... رويارويی با مسائل زنان" با ۵ سخنران که اصلی پاتريسيا ليکوانا از فيليپين بود. دومی "زنان آسيايی در جوامع اسلامی: چشم اندازها و مبارزات" که از ميان آن ها سخنرانی فريدا شهيد را ترجمه کرده ام که سخنران اصلی بود و جزو اين مجموعه گزارش هست. اين جا هم سخنران ها ۵ نفر بودند.

در نشست های عمومی صبح روز سوم باز دو گروه ۵ نفری شرکت داشتند. موضوع گروه اول "جنبش های فراملی زنان: چالش ها و سياست آتی در عصر جهانی شدن و جنگ" و موضوع گروه دوم "حقوق زنان، دمکراسی و چالش برای توسعه پايدار" بود که سخنران اصلی کامالا چاندارکرانا از اندونزی بود و ۴ زن ديگر بحث های حاشيه ای را مطرح می کردند. در سخنرانی گروه اول روبی کنی دختر جوانی اهل گينه نو پاپوا، عضو جوان فروم آسيا-اقيانوسيه به فراموش شدن مسئله همجنس گرايان در همايش اعتراض کرد. و جييجی، هماهنگ کننده برنامه ها به سرعت اتاق و ساعتی برای بحث درباره اين موضوع تعيين کرد تا هر که مايل است شرکت کند.

 

کارگاه های مهارت آموزی

صبح آخرين روز همايش به جمع بندی يا در واقع کارگاه های مهارت آموزی بر اساس بحث های انجام شده اختصاص داشت. مهمترين مهارت ها ۱) شبکه سازی سازمان های غير دولتی؛ ۲) استفاده از اطلاعات و ارتباطات برای ارتقا موقعيت و زندگی زنان؛ ۳) استفاده از فراگرد گزارش دهی سيدو (کنوانسيون رفع همه اشکال تبعيض عليه زنان) يا در واقع تهيه shadow reports؛ ۴) برخورد با حقوق بشر از زاويه جنسيتی؛ ۵) افزايش ظرفيت زنان محلی برای حل مناقشات - که در آسيای شرقی خيلی زياد است- بود و در نهايت چند نشست بزرگ تر يعنی پر جمعيت تر برای تصميم گيری نهايی و تعيين استراتژی ها و تهيه سند همايش. در کل، سازمان های غير دولتی مدافع حقوق زنان از ميان ۱۲ محور برنامه برای عمل کنفرانس زنان پکن روی آن هايی کار می کنند که مبتلابه شان است. در تايلند انتخاب ها به اين ترتيب بود ۱. مسئله زنان و فقر؛ ۲. اهميت حضور زنان در تصميم گيری های جامعه؛ ۳. خشونت عليه زنان؛ ۴. زنان و حقوق بشر؛ ۵. زنان و رسانه ها؛ ۶. دختران. مسئله تامين غذا، که حالا با از بين رفتن محيط زيست به دليل سياست های مخرب مختلف به شدت آسيب ديده در آسيا خيلی مهم شده است حوزه ای است که بايد اضافه شود. پاکستانی ها افزودن زنان معلول و توجه ويژه ای را که می طلبند مطرح کردند، فريبا داودی، روزنامه نگار ايرانی، مسئله زنان و بلايای طبيعی را مطرح کرد. يک گروه ژاپنی درخواست افزودن ۵ حوزه ديگر را در سايت خودش دارد که متاسفانه به ژاپنی است.

کتاب کوچک خيلی جالبی چاپ نپال در ۲۰۰۴ از انتشارات Beyond Beijing Committee شامل آمار و ارقام و اطلاعات کامل اولويت های ۱۲ محور نگران کننده را برای چهار منطقه مرکزی، شرقی، غرب دور و ميانه، و غربی و بعد برای کل کشور مشخص و در مورد هريک جداگانه بحث می کند. و توصيه های عالی ارائه می دهد. از جمله مثل قانون به رسميت شناختن کنوانسيون مربوط به مقام پناهندگان (۱۹۵۱) و پروتکل الحاقی (۱۹۶۷) برای محفوظ ماندن حقوق پناهندگان، بخصوص زنان و کودکان.

 

شهادت های شخصی

يک رديف برنامه های ديگر که در روزهای دوم و سوم همايش اما آخر وقت، بين ۵ تا ۷ برگزار شد شهادت های شخصی بود. شهادت شخصی آن قدر با شرح حال شخصی متفاوت هست که بگمانم در فارسی هم بتوان فرق آن دو را تشخيص داد و گرچه سابقه تاريخی دقيق شهادت شخصی را نمی دانم اما می دانم که جنبش فمينيستی از آغاز خيلی به آن معتقد بوده و بر شرح حال شخصی ترجيحش می داده و در امريکای لاتين سابقه طولانی دارد.(در فرهنگ نظريه های فمينيستی که نوشين و فرخ و من ترجمه کرديم مدخلی درباره اش هست گرچه مختصر.) در هر حال اين شهادت های شخصی که هر بار ۴ مورد بودند جز در يک مورد که تعريف خاطره های شخصی فمينيست های فعال آسيای شرقی از يايوری ماتسويی و جسارت های او بود، مشتمل بر شهادت زنان درباره موارد نقض حقوق بشر در کشورشان، يا خشونت نظامی و پليسی در جامعه و زندان يا به دست قاچاقچيان آدم افتادن و خلاصه شهادت بر زندگی های خود و واقعيت های کريه زيستن در ديکتاتوری های کوچک مردسالاری که با گرايش های بنيادگرايی، نظامی گری و نوليبرالی. يا يک مورد مبتلا به ايدز که از جزيياتش خبر ندارم.

 

برگزاری برنامه های از پيش تعيين نشده

در حاشيه اين برنامه های رسمی برنامه های اعلام نشده ای هم برگزار شد، برای من مسائل مربوط به پناهندگی و مهاجرت و جهانی شدن اقتصادی مهم بود و آن چه در کارگاه آموزشی مربوط به مهاجرت آموختم اين بود که در چارچوب جهانی شدن غير اقتصادی بايد حق کار برای همه مردم جهان در همه جا رسميت داشته باشد تا اشخاص - زن يا مرد - مجبور به تن دادن به کارهای سياه و غير رسمی نشوند. البته چون يکی از عوامل مهاجرت های اجباری کمبود کار در محل زندگی است اين دفاع از حق کار دفاع از حقی است که در قوانين تمام کشورها هست اما انگار بايد برای اثبات اين حق مبارزه کرد. پس اولين گام تلاش برای اجرای قوانين و به کرسی نشاندن حقوق زنان است با ملاک قرار دادن حقوق بشر. حقوق بشری ها متشکل از چند سازمان و ديده بان علاوه بر کارگاه آموزشی و ميزگرد و ميزی که برای توزيع بروشور و نشريات داشتند همان روز اول درخواست حضوری دسته جمعی در مقابل ساختمان در فاصله نهار و برنامه های بعد از ظهر را کردند که با سخنرانی هايی همراه بود. سخنرانی های روز اول بر محور همبستگی و رد خشونت نسبت به زنان بود. و در اعلاميه ای که منتشر کردند تاکيدشان روی اين مسئله بود که "مبنای نگرش همه ما همواره و در هر شرايطی بايد حقوق بشر باشد". روز دوم من ترجيح دادم به سراغ ميزهای توزيع بروشور و فروش کتاب بروم.

 

مات از کم کاری مان

ميزان کار کاغذی انجام شده قابل تحسين بود. روز اول از بی رنگ و رويی لباس هامان در مقابل آن همه رنگ و تشخصی که لباس های محلی آسيای شرقی دارد مات ماندم و روز دوم از کم کاری مان. واقعا فهميدم که وقتی آسيايی بودن ما را خيلی به رسميت نمی شناسند و می گويند خاورميانه ای هستيد منظورشان چيست. همه خيلی کار کرده بودند، همه پر از تحرک و فعاليت بودند. زنان نپالی نصف شان قربانيان قاچاق زن بودند که موفق به بازگشت به کشورشان و تشکيل شبکه ای برای حمايت از زنانی که به دليل نياز به کار گول قاچاقچيان را می خورند شده اند. و چه آوازهای زيبايی در بازگشت به هتل و در اتوبوس می خواندند، آوازهايی نرم و سخت از رنج های زن آسيايی و اميدش به آينده، چرا که هميشه کودکی هست که به تو يادآوری کند فردايی هم وجود دارد که بذر آن امروز کاشته می شود. اما آن خاکی که بايد زير و رو شود از ديروز به جای مانده.

 

Comfort Women و برخورد درست زن ژاپنی باموضوع شرمساری اش

برای من بخصوص شناخت بيشتر موضوعی که قبلا کمی با آن اشنا بودم خيلی مهم بود. موضوع (Comfort Women) يعنی زنانی که ژاپن در جنگ جهانی دوم به زور يا به اسم استخدام در ارتش به کار فحشا در حاشيه اردوگاه های نظامی کشاند. اين زن ها بنا به جزوه ای که در همايش پخش می شد ۲۰۰۰۰۰ بودند و اکثرا آسيايی و تعدادی هم اروپايی با رده سنی از ۸ سال تا ۲۸ سال که خيلی ها در همان طول جنگ مردند يا دست به خودکشی زدند يا موفق به فرار شدند و از بقيه نصفی را ارتش در عقب نشينی کشت و نصف ديگر همان جايی که بودند رها شدند.تلاش برای احقاق حق در اين مورد خيلی زود شروع شد اما به نتيجه نرسيد، چون ارتش ژاپن هيچوقت مسئوليت اين کار را به عهده نگرفت. اما شکايت های پراکنده ای که اين زن ها ، اکثرا بيمار و منزوی، کردند باعث آگاهی يافتن زنان ژاپنی از اين مسئله شد. و آن ها از دهه هفتاد که جنبش فمينيستی ژاپن با حضور يايوری ماتسويی و کيم سونگ داک - که اولی در سال ۲۰۰۳ و دومی روز قبل از همايش از جهان رفتند - و زنان ديگر شکل فعالی به خود گرفت يکی از مسائلی که به درستی می دانستند برای حفظ عزت نفس خود بايد دنبالش را بگيرند همين مسئله توهين علنی به زنان بود که حکومت ژاپن در پيش گرفته بود. در حالی که من قبلا آن ها را برای با چنين جديت پرداختن به مسئله که مستقيما به زنان ژاپنی ربط ندارد - من اين طور فکر می کردم - و موضوعی مربوط به ۵۰ سال پيش و صرف اين همه وقت و هزينه برای جمع آوری مدارک و تشکيل دادگاه در توکيو که به نتيجه نرسيد و بعد در هلند و لاهه به صورت يک تريبون بين المللی زنان و محکوم کردن مقامات عاليرتبه و حتی امپراتور ژاپن تحسين می کردم، در طول همايش دريافتم که مسئله اين نيست. اهانتی که ارتش و حکومت ژاپن به زنان کره ای و غيره در ۵۰ سال پيش کرده خيلی به رفتار امروز آن ها با زنان ژاپنی و آن هايی که از تايلند و فيليپين و برمه و... برای کار به ژاپن می روند و حالا با داستان جهانی شدن اقتصادی و افزايش بيکاری جز فحشا راهی ندارند ربط دارد. از سوی ديگر زن ژاپنی بايد با اين ضايعه روحی ناشی از خودشيفتگی مردان نسل قبلی حساب خود را تسويه می کرد و تنها راه درستش به جای "نشان دادن" اين که زنی متفاوت است و نمی شود خريد و فروختش، اين بود که بتواند با موضوع شرمساری اش درست رو به رو شود، بخصوص که اين نسل زنان هم شرمسار جنگی احمقانه و رذيلانه بود - و نه فقط بخاطر بمباران هيروشيما و ناکازاکی - و هم شرمساررفتاری که با زنان شده بود، و هم شرمسار از بازی کردن نقش قربانی. و بعد، متوجه شدم نمی توانيم از گذشته فقط آن بخش هايی را که دوست داريم انتخاب کنيم و اسمش را تاريخ زنان بگذاريم. يعنی، می توانيم اما نتيجه اش همين هست که هست. گمانم اين طرز تفکر است که از سازمان های غير دولتی ژاپنی قوی ترين و مؤثرترين سازمان ها را ساخته. آن ها متعدد بودند و فعال. بيشترين انتشارات منظم را داشتند و بهترين ابتکار عمل ها را برای کمک به زنان منطقه، بخصوص در مورد قاچاق زنان و کار غير رسمی.

 

از بردگی جنسی در برمه، تا نسل کشی در ميانمار

موضوع بقيه کتاب ها و جزوه ها از بردگی جنسی در برمه، تا نسل کشی در ميانمار که دامن قوم را کايينگ را گرفته و ممنوعيت فرهنگ و ادبيات را کايينگ و بدتر از آن اجبار دختران آن ها به ازدواج با نظاميان ميانماری و اجبار پسران آن ها به خدمت در ارتش و در صورت تمرد زندان و شکنجه را در بر می گرفت، از اعلام همبستگی ها از جمله عضو پذيرفتن The Girls Go Global Project برای رمز زدايی از واژه فمينيسم و پيوندی تعهد برانگيز و مثبت بر قرار کردن با اين واژه (برای اطلاعات بيشتر : girlsgoglobal.org www. يا suzette@girlsgoglobal.org ) تا اعلام آمادگی به تبادل آرا درباره مزد کار در خانه و بازنشستگی برای زنان خانه دار (برای اطلاعات بيشتر: www.womencentre.org.hk يا homemaker@womencentre.org.hk

بين همه سازمان ها بحث بردگی جنسی داغ تر بود. اين مشکلی است که هنوز راه حلی نيافته. GAATW موضوع را در سطحی جهانی بررسی می کند. آسيا فقيرترين زنان را دارد و اين فقيرترين زنان آرزوی کار و زندگی بهتر را دارند، اما برعکس مدام در معرض تبعيض جنسيتی و ساير اشکال تبعيض اجتماعی هستند. خانواده ها از هم پاشيده اند. تحميل زياد است به ويژه از جانب حکومت و همواره تحت نام سنت و فرهنگ و مذهب. بنابراين زنان که دلبستگی ای نسبت به جامعه خود ندارند و به کار هم احتياج دارند به راحتی حاضر به مهاجرت می شوند و همين در مقابل قاچاقچيان آسيب پذيرشان می کند.. و از آن طرف هم خريد و فروش زنان کم خطر است و پر درآمد. در يک کلام، ارزش اجتماعی چندانی به دختران داده نمی شود و اين به قاچاقچيان کمک می کند، چون دختران فرصت های شغلی زيادی هم ندارند. در ضمن، سنديکاهای جنايتکاران، مانند Yakuza در ژاپن و Triadsدر چين چنان قوی اند که به سختی می توان با آن ها مقابله کرد و تازه تنها نيستند و افراد محلی هم هستند که در خيلی از موارد با قربانی نسبت دارند. يک تحقيق جديد در فيليپين نشان می دهد که ۸۵% از قربانيان مورد مصاحبه را يک نفر که نزديک به آن ها بود قاچاق کرده است.

اما اگر ۱) سياست های ضد مهاجرت متوقف شود؛ ۲) دخالت مقامات مرزی و اداره مهاجرت در قاچاق که گزارش NGO ها و قربانيان حاکی از آن است قطع شود؛ ۳) اختلاف سطح شديد شمال و جنوب نه تنها از حيث اقتصادی بلکه از حيث امکانات ارتباطی و زير ساخت اجتماعی کاهش يابد شايد بتوان تا حدی جلوی قاچاق زنان را گرفت.

نشريه ای مربوط به يک سازمان ژاپنی ديگر از اين صحبت می کند که در نوامبر ۲۰۰۰ سازمان ملل پروتکل مربوط به قاچاق انسان را که بعد از کنوانسيون ۱۹۴۹ - که در مورد به فحشا واداشتن ماده ای داشت - اولين مورد پرداختن به اين مسئله بود تصويب کرد. اين پروتکل تفسير پذير است و در تدوين آن محکم کاری نشده. اين نحوه نگرش دولت ها را می رساند. آن ها فکر می کنند محدود کردن سفر دختران پاسخگوی قضيه است حال آن که اين يعنی نقض بيشتر حقوق آن ها و در ضمن بيشتر به دام قاچاقچيان انداختن دختران. بنابراين بايد در اين مورد هشدار داد که دامنه تجاوزات به حقوق بشر زنان و آزارهايی که به زنان کارگر مهاجر رسانده می شود صرفا با بحث قاچاق قابل توصيف نيست. در ضمن تا به حال نگرش های ضد قاچاق زنان و متوقف کردن سوء استفاده هايی که در جريان مهاجرت از زنان می شود اغلب به قوانين سرکوب گر و سياست ها و توافق های جهانی بدتر و مزخرف تر منجر شده است. نشريه ای مربوط به مهاجرت درباره اهميت افشاگری و لابی کردن دولت در مورد قاچاق زنان و کودکان، معتقد است اول از همه پليس بايد بپذيرد که اين زنان قربانی هستند و نه همدست جنايتکاران و بعد طرز برخورد صحيح با آن ها را بياموزد. غير از نگرش خاص يا شايد به واسطه آن بحث (الف) مکانيزم های حمايتی و (ب) خدمات مشورتی و (ج) امکان اسکان سريع زنان مطرح است. برای اين کار عده ای بايد تربيت شوند. روش های بازجويی جديدی آموخته شود تا به روح قربانی کمترين لطمه را بزند. نويسنده ضمنا از قول يکی از افسران پليس می گويد اين يک بازار عرضه و تقاضاست و بايد به اين مسئله تقاضا به طور جدی پرداخت. بدون مبارزه با اين وجه قضيه نه پليس و نه گروه های حمايتی زنان کاری از پيش نخواهند برد. کشورهايی که در آن ها روسپيگری قانونی است نمی توانند با اين تقاضا بجنگند، بقيه اين شانس را دارند به شرطی که فساد مقامات اجازه دهد. بنابراين نويسنده براين عقيده است که فمينيست ها بايد يک بار ديگر به طور جدی به مسئله فحشا بپردازند. در واقع هم اگر قرارداد جنسی می توان بست حتی تلويحا، چطور می توان مثلا آزار جنسی در محل کار را محکوم کرد؟ و در ضمن بر خلاف نظر آن گروه از فمينيست هايی که فاحشگی را انتخاب زن می دانند اين انتخاب گروه زن نيست، گروه مشتری است که انتخاب می کند. به يک دليل ساده و آن اين که شرايط کار برای زن ها مدام سخت تر می شود و برای گروه مشتری دسترسی به سکس ارزان تر و راحت تر.

از طريق اين بحث ها و بروشورها و تصاوير و لبخندهای همبستگی و در کنار هم نهار و چای و قهوه خوردن با زنان نپالی، برمه ای، و از طريق کارگاه های آموزشی و انتشارت با زنان ژاپنی، و استراليايی آشنا شدم، با زنان بنگلادشی از طريق فستيوال فيلم.

 

ما آن وسط پاستوريزه بوديم: خانم های متشخص و نگاه از بالا!

دو فيلم اول را در همان سالن اجلاس عمومی نمايش دادند. اولی فيلم سينمايی زندان زنان منيژه حکمت بود. بعدی ويدوگرافی از زندگی زنان روسپی در بنگلادش. در جزوه ای که آنی، مسئول و مبتکر فستيوال فيلم تهيه کرده ضمن توضيح درباره فرمات های مختلف از ۱۶ ميليمتری تا ويديو گراف و ژانرهای مختلف از تجربی کوتاه، مستند تا فيلم سينمايی و نام بردن از کشورهای تهيه کننده - کره، ژاپن، چين، تايوان، سری لانکا، نپال، فيليپين، هند، لائوس، بنگلادش، ايران، تاجيکستان، پاکستان، و قرقيزستان - يک پيشوند مينی هم به اين فستيوال چسبانده. شايد در مقايسه با ۵۷ کارگاه و سمينار نمايش ۲۱ فيلم به نظر کار کوچکی می آمد. اما بهترين فيلم های مستند منطقه در ارتباط با مسائل زنان انتخاب شده بودند.

تا فيلم بنگلادشی به نمايش در نيامده بود فکر می کردم اين همه زنی که آن جا حضور دارند همه کم و بيش مثل ماها هستند، گروه ايرانی، که البته واقعا گروه نبوديم و از طرق مختلف به همايش دعوت شده بوديم. يعنی زن های طبقه متوسط، با همان مشکلات عمومی زنان در جوامع مردسالار، و با عرض معذرت به نوعی بدرد نخور، تماشاچی و نماينده خود گماشته زنان ايرانی که پر از تنوع اند. اما طبق ضرب المثلی ژاپنی که می گويد هر تصويری به قدر ۱۰۰۰ کلمه می ارزد نمايش دو فيلم "زندان زنان" و بعد فيلمی که زن های خيابانی بنگلادشی تهيه کرده بودند و مقايسه دو فيلم متوجهم کرد که ما خيلی آن وسط پاستوريزه هستيم: خانم های متشخص و نگاه از بالا. بعد هم، نه کسی ما را قاچاق کرده، نه زن خيابانی بوده ايم و نه حتی روسپی محترم، نه هيچ کدام گرايش جنسی ناگفتنی ای داريم و نه هيچ اعتيادی، نه سرپرست خانوار هستيم و نه بچه مادری که با مشقت خرج خانواده را در آورده. يعنی هيچ تجربه شخصی از مصائب زنان نداريم. خلاصه زن های خيلی معمولی و پاستوريزه. به عنوان فعالان اجتماعی هم ما نه فيلم مستندی شامل حتی مصاحبه با زن های محروم و تحت فشار داشتيم که نشان بدهيم در مملکت ما اقلا فقر يا فحشا - دو مشکل اصلی زنان تمامی کشورهای جهان- چه چهره ای دارد و نه گزارشی مکتوب. ما را هر کسی می ديد فکر می کرد به اين مسائل علاقمند هستيم. اما آن جا خود آن همه زنی که حاضر بودند چنين تصوری بر نمی انگيختند. خيلی زود می فهميدی که آن ها به موضوعاتی می پردازند که با پوست و گوشت خودشان لمس کرده اند، اولويت هاشان را واقعيت های اجتماعی تعيين کرده. هرچه می گويند واقعا مسئله شان است.

 

تصاويری از مسائل زنان

با زنان بنگلادشی از طريق فيلم شان آشنا شدم، فيلم دوم فستيوال که ويديوگرافی بود به نام When We Walk the Streets (وقت خيابان گز کردن ما) تهيه شده با مشارکت Global Alliance Against Traffic in Women عليه خشونت پليس نسبت به زنان خيابانی که توسط خود اين زنان برداشته شده بود و نمايانگرخشونتی که پليس داکا نسبت به زنان خيابانی اعمال می کند. فيلم بردارانی که حاضر بودند روی صحنه رفتند و از اين که شکنجه، تهديد و تجاوز دسته جمعی و آزار و سوء استفاده کار پليس مشکلی است همگانی صحبت کردند و گفتند که گرچه فيلم را برای وارد گفتگو شدن با پليس و يافتن راه حل تهيه کرده ايم جرات نشان دادن آن را نداريم چون ممکن است عواقب بدی برای خودمان داشته باشد. اين حرف ها بحث های زيادی برانگيخت. آن ها درباره دو فيلم ديگر همين مجموعه هم صحبت کردند که We Are Women Too را اتحاديه زنان خيابانی کامبوج ساخته بود و A Peep into the Silence را فروم کارگران جنسی ( (Sex Workers Corum کرالا، هند. آن ها گفتند که هنگام نهيه اين فيلم ها خيلی نگران پرستيژ کشورشان بوده اند و اين که مبادا فرصت ديگری برای تحقير مردم کشورشان به دست غربی های "توسعه يافته" بدهند. تماس ها از طريق ای ميل و جستجو در اينترنت نشان داد که اين پديده خشونت پليس جهانی است و هر جا بهبود يافته به يمن حرکت سازمان يافته خود زنان خيابانی بوده است. فهميدند که از ۱۵ مارس ۱۹۹۷ يک روز جهانی عليه خشونت پليس تشکيل شذه که ۵۰ گروه در ۱۴ کشور جهان آن را برگزار می کنند. و همچنين از سال گذشته ۱۷ دسامبر روز جهانی پايان دادن به خشونت عليه کارگران جنسی اعلام شده و گروه های خودياری در ايالات متحد و انگلستان برای حمايت از قربانيان تشکيل شده است.

يک فيلم موفق ديگرUnlimited Girls ويديوگراف فمينيست هنديParomita Vohra بود. فيلم نگرشی شاد و پست مدرن به بحث جنبش های زنان داشت و اين که چطور زنان جوان با يا بدون برچسب های معمول (فمينيسم، لزبينيسم) در همه جنبش های متفاوت امروزی حضور دارند. فيلم ديگر جالب توجه Say I Do بود نوشته و ساخته Arlene Ami . مستندی فيليپينی-کانادايی در مورد عروس پستی. برخلاف عروس پستی های ايرانی فيليپينی ها برای رهايی از فقر به اين شيوه ازدواج رو می آورند و شوهر عمدتا مردی خارجی است. فيلم سعی می کرد اين «نجات دهنده ها» از فقر و فلاکت را و توهم درباره آن ها را به تصوير کشد و اين بحث را مطرح می کرد که صنعت عروس پستی با جهانی شدن اقتصادی و ازدياد سايت هايی که کارشان قاچاق زن است رو به گسترش است.

مسائل ديگری که در فيلم ها مطرح بود قاچاق زنان و عبور دادن آن ها از مرز و به امان خود رها کردن اين شکم های اضافی در Their Corner of Sky محصول لائوس بود و زندگی کارگران خانگی در سرزمين های بيگانه در Made in Singapore يک فيلم فيليپينی عالی. بعضی از فيلم سازها حضور داشتند و امکان سؤال بود. برای مثال، حضور کمرنگ زنان در خبر رسانی بعد از نمايش Running with the media in Japan را Asuka Tomaru و Sally Mclean از دانشگاه ريتسوميکان ژاپن مورد بحث قرار دادند. فيلم ساز سريلانکايی Anoma Rajakaruna درباره دو فيلم خودش Yet Another Cive و Out of Shadows که هر دو درباره تجاوز به حقوق زنان بود صحبت کرد. Hui li چينی-استراليايی هم بود تا درباره تعقيب و آزار هواداران فالون گونگ در چين - موضوع فيلم مستندش به نام «سه زن» - صحبت کند. يکی از خود زنان هم حاضر بود تا از تجربه های خود بگويد.

به نوعی اين فيلم ها با ۱۲ محور نگران کننده عنوان شده در برنامه برای عمل کنفرانس پکن مربوط بود. فيلم The Business of Selling درباره قاچاق انسان که می گويند سومين منبع درآمد های عظيم برای باندهای تبهکار در سراسر جهان است با حمايت مالی دانشکده خبرنگاری دانشگاه کالفرنيا-برکلی تهيه شده بود. فيلم با طرح اين بحث که عمدتا زنان و کودکان طعمه قاچاق می شوند و اکثرا هم فيليپينی هستند به ماجرای دو زن روستايی می پردازد که شوهر همسايه قديمی شان به هوای اين که برايشان کار پيدا کرده آن ها را می برد و در الجزاير به عنوان روسپی می فروشد. اما دو زن بالاخره موفق می شوند که به هر مشقتی که شده به روستای خود برگردند و برای اجرای عدالت وارد مبارزه ای شوند که نتيجه اش هنوز معلوم نيست. داستان اين زنان هم گسترش قاچاق را نشان می دهد و هم ضعف قوانين در حمايت از زنانی را که به بردگی فروخته می شوند.

Crom Dream to Reality هم درباره زنان روستايی است، اما کاملا چيز ديگری است و نشان می دهد که چطور در تاجيکستان زنان روستايی شرکت کننده در پروژه «جنسيت و فقر در نواحی زراعی» سازمان زنان ژاپن WID))، استفاده از اعتبار مالی آن برای اشتغال، نقش بسيار مثبتی در خانواده و جامعه خود يافته اند و احترام شان افزايش يافته.

بقيه فيلم ها هم همين موضوع های مشکل کاريابی زنان فقير و قاچاق زنان را مطرح می کردند. در اين ميان فيلمی پاکستانی به نام Search for Creedom درباره ۴ زن برجسته ی تاريخ افغانستان، شاهزاده شفيقه سراج خواهر امان اله محبوب و ترقيخواه (۱۹۲۹- ۱۹۱۹ )؛ ميرمان پروين اولين خواننده زن راديو افغان؛ موشينه بيوه روستايی جوانی که خودش و دو کودکش از قتل عام طالبان جان سالم به در برده اند؛ و سهيلا دانشجوی پزشکی تبعيدی که مدرسه های زيرزمينی راوا Revolutionary Association of Afghan Women را در دوران حکومت طالبان اداره می کرد به نوعی متفاوت بود. اين فيلم را پاکستان تهيه کرده و تصور باطلی را که درباره زن افغان رواج دارد به هم می ريزد.

Sharing the Light درباره زنان مسيحی و هندو و مشترکات دينی آن ها است و Silk

 

مراسم پايانی

نمی دانم تا چه حد تماشای يک فيلم می تواند به معنی آشنايی با مسئله ای که در آن مطرح می شود تلقی شود. اما مراسم پايانی همايش هم حالا مثل يک فيلم به ذهنم می آيد.

پايان فروم با تشريفات خاص - رقص و آواز و پذيرايی مفصل از مهمانان - و صدور بيانيه ای انجام شد که ترجمه اش را در زير می خوانيد و در ضمن ارزيابی از پيشرفت کار اجرای برنامه برای عمل پکن گرچه در طول فروم انجام شد و در روز آخر مکتوب و خوانده شد و اصلاحاتی در آن صورت گرفت، اما در ۳ اوت بايد روی اينترنت بيايد تا هر کس می خواهد درباره اش اظهار نظر کند و بعد به صورت کتاب ارغوانی چاپ خواهد شد. کتاب ارغوانی نخستين حاصل اين فروم تلقی می شود. مرحله بعدی استفاده از استراتژی لابی کردن، بحث درباره اتخاذ روش های تاثيرگذاری روی تصميمات محلی، منطقه ای و جهانی است و پس از موفقيت در اين امر مرحله سوم طبق برنامه پيش بينی شده در بروشور همايش انتشار خبرنامه ها و جزواتی است که تجربه های مثبت هر گروه را به ديگران منتقل کند.

با اين حساب بيانيه ای که منتشر شد برای تاکيد بر اين بود که ما دستاوردهای کنفرانس پکن را پاس می داريم و از آن عقب نشينی نخواهيم کرد. به همين دليل هم بنا به گفته فريدا شهيد گرچه بعضی ها خواهان برپايی يک کنفرانس زنان پنجم بودند اما اکثر سازمان های غير دولتی و گروه های زنان ترجيح دادند به جای کنفرانسی جديد بر تثبيت نتايج قبلی پای فشاری کنند. در واقع بيانيه حاکی از همين موضع است و با توجه به آن همه تلاش و بحث در طول همايش ناقص به نظر می رسد. مقاله فريدا شهيد - که ترجمه اش در سايت می آيد - شايد بيانيه را کامل کند. (ترجمه سخنرانی فريدا شهيد در بخش کوک مخرب آمده است)

 

بيانيه همايش سازمان های غير دولتی آسيا-اقيانوسيه برای پکن+۱۰

۳۰ ژوئن -۳ ژوييه

در ميان ناآرامی، عدم امنيت، و بحران های رو به رشدی که محصول جهانی شدن نوليبرالی، جنگ، نظامی گری ها و افراط گرايی هاست، و در حالی که همه اين ها بر مردسالاری همچنان پايدار تاثير می گذارند و از آن تاثير می پذيرند، ما ، بيش از ۷۰۰ زن از جنبش های مختلف زنان آسيا-اقيانوسيه که در سالايا، ناکورپناتوم، تايلند گرد آمده ايم قويا بر تعهد خود به ضرورت اجرای محورهای نگران کننده ی مندرج در برنامه برای عمل پکن تاکيد می ورزيم.

ما برنامه برای عمل پکن را سندی استراتژيک برای توانمند سازی زنان، حقوق بشر، و توسعه می دانيم که ياور زنان در سازماندهی، عمل و جستجوی بديل ها ست. با اين برنامه، جنبش های زنان درک خود را تعميق بخشيده اند، به شناخت خود گسترش داده اند، و تعارف، چشم اندازها و استراتژی هايی را برای حقوق بشر، توانمند سازی زنان، و توسعه، همچنين شبکه سازی و همبستگی فرا ملی بسط داده اند.

به هر جهت، ما به چالش های عظيم و پيچيده ای که هنوز زنان در منطقه آسيا اقيانوسيه با آن مواجهند واقفيم. از اين ميان: دستاوردهای نامساوی ناشی از تفسير و اجرای ضد و نقيض پلاتفرم پکن، سند نهايی پکن+۵، برنامه کنفرانس جهانی جمعيت و توسعه در قاهره و کنوانسيون رفع همه اشکال تبعيض عليه زنان، به دليل کم بودن رغبت سياسی و تعهد دولت ها، نهادها و ساير تصميم گيرندگان؛ پيامدهای واکنش منفی عمومی عليه گزينش ها و استقلال زنان و تساوی جنسيتی؛ تغييرات در عرصه کلان که به طور نظام مند موقعيت زنان را تحليل برده، آن ها و خانواده هاشان را در فقری مزمن نگه داشته و فضای اتخاذ روش لازم برای دولت ها به منظور انجام کاری مؤثر در جهت عملی کردن تساوی، توسعه و صلح در سطحی جهانی را محدود می کند.

در سطح جهانی ما به شدت نگران نيروها و منابع هستيم، از خود برنامه گرفته تا چارچوب تنگ اهداف توسعه هزاره (MDGs) ، که کسب آن ها در واقع منوط است به توانمندی يافتن زنان و تساوی جنسيتی.

ما غلبه سياست های يک جانبه، نو محافظه کاری، و قدرت شرکتی را در اداره جهان، نهادها، و فراگردها محکوم می کنيم. ما تداوم خشونت دولتی به نام امنيت ملی و جهانی را و در برخی کشورها، جنايت تلقی کردن نارضايتی سياسی را محکوم می کنيم. ما اين واقعيت را که در هر گوشه اين منطقه، جان اعضای جنبش های اجتماعی و سازمان های غير دولتی زنان مدافع حقوق بشر به واسطه اشکال قديم و جديد نيروهای تندرو و بنيادگرا در خطر است محکوم می کنيم. اين نيروها از هويت های قومی، جمعی، کاستی و دينی سوء استفاده می کنند و می کوشند فضاهای دمکراتيک، تکثرگرايی ها و صداهای مخالف را حذف کنند.

ما نحوه عملکرد عوامل مذکور را در جهت سرکوب احساس جنسی زنان، حقوق توليد مثل و اختيار بر تن شان محکوم می کنيم. ما کشاندن زنان به شرکت در چنين پروژه های سياسی را که هدف از آن ها تاديب اجتماعی و کنترل است محکوم می کنيم.

ده سال پس از پکن در اين همايش و در ميان اين چالش های عمده، ما تصميم مان را مبنی بر دنبال کردن همان روحيه و تحقق بخشيدن به قصد پکن و گرامی داشتن دستاوردهای ده سال گذشته مان برای حمايت از يک ديگر در مقام مدافعان حقوق بشر زنان و صلح، و عرض وجود چونان شرکای مساوی در ايجاد جهانی عادل، دمکرات، انسانی و صلح آميز اعلام می کنيم.

ما تلاش های دولت ها و سازمان ملل را برای تحقق بخشيدن به اهداف برنامه برای عمل پکن قدر می شناسيم. ما قويا آن ها را به حفاظت از اين دستاوردها، پای بندی به تعهدات خود، و تضمين اجرای کامل و مؤثر آن ها فرا می خوانيم.

ما نيز متقابلا تلاش های خود را افزايش می دهيم، به بهره بردن از تجربه ها و خلاقيت های متفاوت يک ديگر، مبارزات و اميدهامان، بحث های سازنده مان ادامه می دهيم. همبسته با گروه های به حاشيه رانده شده، خود را متعهد به کار با ساير جنبش های اجتماعی در جهت بسط دادن به مبارزه مان برای جهانی بهتر برای نسل های آينده می دانيم.

سالايا، ناکورنپاتوم، تايلند

۳ ژوييه ۲۰۰۴

 

کتابچه ارغوانی بعدا چاپ خواهد شد. آدرس هايی که می توانيد موضوع را دنبال کنيد از اين قرار هستند:

www.worldsocialforum.org

www.forosocialmundial.org

www.isiswomen.org

fd-meet@isiswomen.org

آدرس کميته فستيوال فيلم :

Terry Hermano - thermano@yahoo.com