عراق تازه آغاز بود!
منبع : نشريه آلمانی
زبان TAZ
، 18 اکتبر 2004
برگردان به فارسی :
تيمور بزرگی
مصاحبه زير با آقای Joseph Cirincione از مسئولين سياست خارجی آمريکا در موسسه Carnegie در واشنگتن انجام گرفته است. بخش تحت هدايت وی ، « مرکز همه جانبه
بانک اطلاعاتی درباره مسائل توسعه سلاح های اتمی » ، می باشد. ( توضيح نشريه TAZ )
س:آقای Cirincione آيا بايد خود را برای يک درگيری نظامی از سوی
آمريکا با ايران آماده کنيم؟
ج: اين موضوع و پروسه
آن شبيه به بحران عراق است. گروهی در
حکومت آمريکا وجود دارد که آشکارا تمايل دارند که ايران را درجايگاه يک متهم بگذارند
و دراين راه نيز تلاش می کنند. با وجود آن که 35 کشور تشکيل دهنده آژانس بين
المللی انرژی اتمی ( IAEA
) خواستار خاتمه برنامه اتمی ايران می باشند اما دراين ارتباط برخوردی محتاطانه
داشته و عملا کارشان توجيه اقدامات آمريکا می باشد.
س: اساسنامه آژانس و
« قرارداد عدم توسعه » اما اين اجازه را به کشورهای عضوش داده که به غنی سازی
اورانيوم بپردازند.
ج: بله ، درست است و
ايران هم می خواهد همين کار را انجام دهد و از اين لحاظ کارشان قانونی است. اما
کار آنها با توافق نامه بازرسی آژانس مطابقت ندارد. آنها تاسيسات برای چنين کاری
را که برطبق قرارداد بايد در اختيار کنترل بازرسان آژانس قرار دهند از نظرها مخفی
نموده اند.
س : آيا ايران تصميم
به ساخت بمب اتمی گرفته است؟
ج : تصور می کنم که
هنوز چنين تصميمی از سوی ايران گرفته نشده است. آنهاد درصد بدست آوردن تکنولوژی آن
می باشند تا درآينده اين امکان را داشته باشند که چنين سلاح هايي را توليد نمايند.
من براين نظر نيستم که درحال حاضر آنها « برنامه crash » داشته باشند
و چندسالی با توليد بمب اتمی فاصله دارند.
س: آقای جرج بوش
ايران را عضوی از مثلث شيطانی می داند و اين کشور را توسط نيروهايش که در
افغانستان ، عراق و درچندکشور آسيای ميانه که قبلا به شوروی وابسته بودند ،
مستقرند ، محاصره کرده است. اين مسئله نبايد ايران را به تعمق و احتياط وادارد؟
ج: حکومت ايران معتقد
است که آمريکا و متحدش اسرائيل مصمم هستند که آنها را سرنگون کنند و به همين خاطر
نيز دست به اقداماتی می زند که از حق حاکميت خود دفاع کند. اين نه تنها سياسی آيت
الله ها بلکه ادعای ملی ايرانيان هم است.
س: آيا اشغال عراق
حساسيت حکومت ايران برای مجهزشدن به سلاح های اتمی را قوی تر نموده است؟
ج: برنامه اتمی ايران
از دو دهه به اين طرف ادامه داشته است. اما از چهارسال پيش بر شدت آن افزوده
گرديده و به نظر می رسد که بعد از اشغال عراق چنين تصميمی گرفته شده است. درسی که
از جنگ عراق آنها گرفته اند اين است که « اگر اسلحه اتمی نداشته باشی ، آمريکا به
تو حمله خواهد کرد. اما اگر به آن مسلح باشی با تو به گفتگو خواهند نشست. »
س: تئوری حکومت بوش
درحمله به عراق ترساندن کسانی بود که در فکر داشتن بمب اتمی بودند و می خواست آنها
را سرجای خود بنشاند؟
ج: حمله به عراق دو
نتيجه داشت : اول اين که تصميم ايران را برای داشتن چنين سلاحی قوی تر کرد و دوم
به ترس از يک حمله نظامی به ايران شدت بخشيد و آنها را به اين سمت سوق داد که
نهايتا با وزرای خارجه فرانسه ، انگليس و آلمان پای قراردادی در نوامبر 2003 بروند
و براساس آن متعهد گردد که از غنی سازی اورانيوم صرفنظر کنند.
س: آيا از آن زمان
تا کنون نگرانی از حمله نظامی آمريکا کاهش پيداکرده است؟
ج: حکومت ايران می داند
که دست آمريکا درعراق بسته شده است. آنها درصورت حمله آمريکا از نيروهای شبه نظامی
شيعه عراقی وابسته به خود استفاده خواهند نمود تا حملاتی عليه نيروها و مراکز
دفاعی آمريکا انجام دهند.
س: اما حکومت بوش که
از اين موضوع اطلاع دارد.
ج : اتفاقا به همين
دليل هم هست که برخی از مسئولين حکومتی آمريکا و نيروهای نظامی آن به اين نتيجه
رسيده اند که حمله نظامی انجام نخواهد گرفت. درمقابل اينان افراد ديگری نيز هستند
که خلاف آنها فکر می کنند و در چشم انداز استراتژيک گرايش محافظه کاران نوين
حکومتی ، اشغال نظامی عراق نه صرفا اقدامی برای سرنگونی رژيم صدام بلکه کنار زدن
همه رژيم های دشمن درمنطقه می باشد. حکومت هايي که بطور ويژه در دمشق و تهران
سرکارند و عراق فقط آغاز کار بود نه پايان آن !
س: آما آمريکا به
اندازه کافی در عراق دچار مشکل شده است.
ج: گرايشی در حکومت
آمريکا وجود دارد که قراردادن ايران دردستور کار را اقدامی برای نجات آمريکا از
بحران عراق می داند. آنها معتقدند که با حمله به ايران ، موقعيت آمريکا در عراق هم
تثبيت می گردد.
س: فکر نمی کنيد که
آمريکا نتواند بيش از اين جلوی عمليات اسرائيل عليه تاسيسات اتمی ايران را بگيرد؟
ج: روشن است که امريکا
اگر بخواهد می تواند جلوی چنين عملياتی
رابگيرد اما اين که واقعا می خواهد جای سئوال دارد و فاکتورهايي وجود دارد که تمايل
مثبت افرادی درون حکومت آمريکا را در انجام چنين عملياتی منعکس می کند.
س: فرض را براين
بگذاريم که چنين دعوايي بالا بگيرد و ايران مانند کره شمالی عضويت خود را از ،
قراردادعدم توسعه لغو کند. آنوقت چه تغييری بوجود می آيد؟
ج: چنين کاری مطمئنا
مشکل ساز خواهد بود و شايد ديگرانی راهم درمنطقه به اين فکر بياندازد که برنامه
های هسته ای را دنبال نمايند.
س: مثلا کدام کشورها
؟
ج: دررابطه با مصر من
بسيار نگرانم. چراکه آنها در دهه 70 برنامه تحقيقاتی هسته ای داشته اند. کشور بعدی
عربستان است که درواقع ساختن پروژه بمب اتمی پاکستان را تامين مالی کرده است و
خيلی راحت می تواند از آنها بمب اتمی خريداری نمايد.
س: نظری هست که ادعا
می کند که عربستان مدت هاست که مجهز به بمب اتمی می باشد و فعلا در پاکستان آنها
را انبار کرده است.
ج: من چنين نظری ندارم.
اما سناريويي وجود دارد که عربستان از پاکستان درخواست نمايد که پاکستان بمب های
اتمی اش را در عربستان انبار کند. مثل آمريکا که بمب هايي را در کشورهای عضو ناتو مستقر
نموده است. چنين سناريويي کاملا قانونی بوده و در راستای علائق عربستان می تواند
انجام گيرد و درواقع مشکل پاکستان را هم در مقابل هند حل می کند.
س: در نوامبرگذشته
سه کشور مهم اروپايي توانستند به ايران بقبولانند که قول هايي بدهد اما ظاهرا اين
شانس هم از دست رفته است.
ج: البته دير نشده است
و اروپايي ها بايد محکم تر ادامه دهند تا ايران را متوجه سازند که محاصره اقتصادی
آنها چه پيامدهايي به دنبال خواهد داشت. آمريکا هم دراين ميان بايد نرمش به خرج
داده و به حکومت ايران اين اطمينان را بدهد که قصد سرنگون کردنشان را ندارد. چنين
تلاش هايي را نبايد صرفا در حوزه تکنيکی و حقوقی مشکل دنبال نمود و اگر نه برنامه با شکست مواجه خواهد
شد.
س: چنين راه حلی را
آيا حکومت بوش می تواند داشته باشد؟
ج: بايد بگويم که چنين
کاری با حکومت « کری » محتمل تر است. با انتخاب دوباره بوش ، يا تغييری درسياست
خارجی آمريکا بوجود می آيد که آن را نبايد منتفی دانست و تماما به اين بستگی دارد
که بوش با چه چشم اندازی شانسی برای تصحيح سياست قبلی خود بدهد و يا اين که در تاييد سياست محافظه کارانه نوين
خود آن را ادامه خواهد داد.
س: ارزيابی شما چيست
؟
ج: بگذاريد اينگونه
بگويم. می توان انتخابات پيش روی درآمريکا را نوعی رفراندم درباره جنگ بعدی به
حساب آورد. اگر مردم آمريکا رئيس جمهور فعلی را باوجود همه اتفاقاتی که روی داده
دوباره انتخاب نمايند درواقع بوش اين انتخاب را تاييدی بر سياست های خود خواهد
دانست و سياستی مشابه آنچه درعراق پيش برد را ادامه خواهد داد. معنای چنين ادامه سياستی
هم اين است که رژيم های خطرناک بايد کنار زده شوند و آمريکا اين مسئله را هدف بعدی
خود قرار خواهد داد. ايران بطور حتم بعنوان کشور بعدی درليست قرار دارد.
)سايت اتحادکار(