پنجشنبه ۷ خرداد ١٣٨٣ – ۲۷ مه ٢٠٠۴

تفکيک داخلي - خارجي معنا ندارد

 

ناصر زرافشان

 

در پی درج مصاحبه ای با «محمد شريف» وكيل دادگستری كه وكالت برخی از زندانيان سياسی و از جمله «ناصر زرافشان» وكيل خانواده قربانيان قتل های زنجيره ای را بر عهده دارد، زرافشان با ارسال نامه ای به «شرق» درباره بخشی از صحبت های شريف توضيح داد. متن توضيح در زير آمده است.

با سلام، در شماره ۱۹۶ آن روزنامه، يكی از وكلای اينجانب _ دوست و همكار عزيزم آقای محمد شريف _ ضمن مصاحبه ای زير عنوان «روی خارجی ها حساب نمی كنيم» در مورد انجمن جهانی قلم و جايزه امسال آن كه به اينجانب اهدا شده است به عنوان وكيل اينجانب اظهار نظری كرده اند كه چون موضع اينجانب در اين زمينه با ايشان يكسان نيست و به ويژه از اين جهت كه موضوع به انجمن جهانی قلم مربوط می شود، توضيحاتی را در اين زمينه لازم می دانم.

آقای شريف در اين مصاحبه انجمن جهانی قلم را هم در رديف مراجع دولتی خارجی و كميسيون حقوق بشر ملل متحد قلمداد كرده و اظهار داشته اند «اين كه ايشان يا وكلای ايشان بخواهند روی اين قضايا حساب باز كنند، ما ترجيح می دهيم كه حساب باز نكنيم

اولاً بايد بگويم حتی در عرصه سياسی و حقوقی هم تفكيك ميان «خارجی»ها و «داخلی»ها در دنيای امروز يك تفكيك مطلق نيست، به خصوص وقتی در جهان واحدی نظام های سياسی وجود داشته باشند كه اكثريت مردم خود را در داخل وطن خود «فرزندان ناتنی» به حساب آورند و در همان حال و در همان جامعه بين المللی نظام های دموكراتيك تر هم وجود داشته باشند، طبيعی است كه اين تفكيك ميان «خارجی ها» و «داخلی ها» بيرنگ تر و بی اعتبارتر شود. اگر مرز، وطن و مليت فقط ضابطه هايی باشند كه تنها محدوده قلمرو سركوب و چپاول يك نظام استبدادی خودی را مشخص سازند، آنگاه ديگر چنين تفكيكی اعتبار ندارد.

ثانياً در شرايطی هم كه چنين تفكيكی معتبر و قابل دفاع باشد، فقط در عرصه سياسی و حقوقی قابل طرح است. در عرصه انديشه و ادبيات و هنر چنين تفكيك هايی بی معنا است و انجمن جهانی قلم يك تشكل غيردولتی مركب از انديشمندان و نويسندگان مستقل از قدرت های «جايزه بده» و دسته بندی های جايزه بگير است و نگرانی اين انجمن از وضعيت اينجانب هم اساساً يك برخورد سياسی و يا قضايی نيست تا بتوان با چنين معياری درباره آن قضاوت كرد. از سوی ديگر در انجمن جهانی قلم ۱۳۸ كشور گوناگون جهان عضويت دارند و چنين تركيبی را نمی توان با عناوينی مانند «خارجی ها» و «داخلی ها» توصيف كرد. از لحاظ خود من، ياران هم قلم من در سراسر جهان، هم قبيله ای های من هستند و تنها چيزی كه به آن فكر نمی كنم، تاثيری است كه اين انتخاب و اين جايزه ممكن است در پرونده من داشته يا نداشته باشد. اين انتخاب برای من مفهومی برتر از اين ملاحظات دارد. واكنش هم قلمان من در سرزمين هايی كه بين آنها و زندان من قاره ها و اقيانوس های بزرگ، حائل است، به من عشق و ايده و اميد می بخشد.

دوست عزيز من شريف يك حقوقدان است و موضوع را از نظرگاه تنگ حقوقی نگاه كرده و در اظهارنظر خود تفاوت های ماهيتی انجمن جهانی قلم را با نهادهای حقوقی و سياسی رسمی و دولتی ناديده گرفته است. دنيای انديشه و ادب و هنر مرز نمی شناسد. نويسنده و هنرمند در چهارچوب سياسی و قضايی نمی انديشد. او را نمی توان با معيار «خارجی» و «داخلی» سنجيد. نويسنده زبان خرد جمعی و وجدان مشترك انسانی است و برای او مرز و مليت و خارجی و داخلی بی معناست. نويسنده به «انسان» می انديشد و نگران سرنوشت و آينده انسان است و «انسان» بالذات تقسيم بندی داخلی و خارجی ندارد. نويسنده به «مصلحت» نمی انديشد، لاجرم خود او نيز متعلق به همه بشريت است و دل نگرانی او هم دل نگرانی برای انسان است و انسان مفهومی است عام و ذاتی، فارغ از برچسب ها و رنگ هايی كه قرارداد های سياسی و حقوقی بر او تحميل می كنند.

از اين رو نظر گاه نويسنده نيز عرصه ای است مشاع و مشترك كه همه انسان ها را دربرمی گيرد. آنچه مايه اين پيوستگی و همبستگی است بسيار كهن و ريشه دار است، بسی كهن تر از مرز ها و مليت ها، به قدمت نفرت انسان از بردگی و عشق او به آزادی و عدالت و من خود با چنين نگاهی، بسياری از هم قلمان «خارجی» را بس عزيزتر از برخی بيگانگان داخلی می دانم. دنيای سياست و حقوق اما، دنيای بده بستان ها و بايد و نبايد هايی است كه بر چيزی جز منافع طبقاتی و مصلحت های فصلی و موسمی و شرايط جاری روز تكيه ندارد. نهاد های دولتی و رسمی همان گونه كه طی مصاحبه هم آقای آصفی هوشيارانه با پيش كشيدن وضعيت اخير كميسيون حقوق بشر ملل متحد مطرح می كند، تابع مصلحت ها و بده بستان های سياسی است و به همين دليل در هر كشوری مردم بايد تنها با اتكا به نيروی خود سرنوشت خود را تعيين كنند. اما اين نگرش در مورد نهاد های غيردولتی و غيررسمی به خصوص در عرصه انديشه و ادب و هنر اعتباری ندارد و بايد حساب آنان را كه همه انسان و انسانيت را در مسلخ تامين و حفظ منافع خود قربانی می كنند و نيز قدرت طلبان بی مايه ای را كه برای كسب قدرت به خدمت گروه قبلی درمی آيند، از حساب كسانی كه غم و غبطه انسان و آزادی و عدالت را دارند، جدا كرد.

 

پنجم خرداد ۸۳