چهارشنبه ۵ فروردين ۱۳۸۳ – ۲۴ مارس ٢٠٠۴

ادبيات در چين باستان

 

           ناصر مستشار      

    Berlen83@web.de            

 

 

امروزه بايد گفت ، بيچاره فرهنگي كه ادبيات را منزوي و يا بايكوت كند . براي اينكه بتوان قضاوتي در باره ادبيات زمان حضرت آدم و حوا كرد ، بايد قدري خيالپردازي نمود . اگر اسطورهها حاوي عناصر مذهبي ، فلسفي و ادبي باشند ، خرافات شامل عقايد مذهبي و ادبيات ابتدايي بودند .

چيني ها بدو دليل ميتوانند ادعا كنند كه داراي كهن ترين ادبيات بشري هستند . اول اينكه خط و الفباي آنها تصويري است و هر عكس و نشانه اي را ميتوان خط ناميد . دوم اينكه فعاليتهاي فرهنگي آنها و انسان قديم مانند ، فالگيري ، غيبگويي ، پيشگويي ، جن زدايي و غيره را كه امروزه خرافات مي نامند ، داراي عناصر قوي ادبي بودند .

ادبيات چين امروزه نشانه هويت فرهنگي جمعيت يك سوم بشريت كره زمين مي باشد . آغاز خط چين حتا امروزه هم در تاريكي هزارههاي قبل از ميلاد قرار دارد . ادبيات چين همچون ادبيات ايران هميشه نقش و وظيفه ادبي ، آموزشي و تربيتي را نيز مد نظر داشته .

ادبيات چين حداقل سه هزار سال سابقه دارد ، قدمتي كه در ساير فرهنگهاي باستان نمي توان يافت . در روي ظروف سفالي علائم و نشانه هاي زباني وتصويري پنج هزارساله مانند ، كوه ، رودخانه ، تور ماهيگيري و يا جاي پاي انسان و غيره كشف شده . الفباي كنوني چين حدود 9500 حرف و نشانه و تصوير دارد . به نظر شرقشناسان ، چيني ها  دو هزار سال قبل از ميلاد داراي خط و هنر صحافي كتاب بودند .

از قرنهاي قبل از ميلاد حدود 3776 كتاب بجا مانده كه در كتابخانه ها و موزهها نگهداري ميشوند . به ادعاي محققين ، چيني ها 1200سال قبل از ميلاد ، داراي ادبيات فولكلوريك رئاليستي بودند . به ادعاي روشنفكران ملي گرا، مامورين و بازرسان و جاسوسان درباري ، اشعار و ترانه هاي عاميانه را جمع ميكردند تا با درد و رنج مردم آشنا شوند.

چيني ها 11 قرن قبل از ميلاد از استخوان و يا اسكلت لاك پشت براي نوشتن استفاده ميكردند . قديمترين كتاب شعر چيني ، گلچيني است كه از قرن دهم پيش از ميلاد بجا مانده .ادبيات ابتدايي چين شامل ، آواز و سرودهاي مذهبي ، قصه هاي اسطوره اي ، وردهاي دفع جن زده گي ، احضار ارواح مردگان ، حل معماهاي سرگرم كننده ، فالگيري ، غيبگويي ، وقايع نگاري و غيره بود .

شعر ، مهمترين ژانر ادبيات چين باستان بود ، كه در آن تجربيات طبيعي ، خاطرات تاريخي ، آداب و رسوم اسطوره اي منعكس ميشد و يا مورد بحث قرار ميگرفت . ادبيات چين هميشه اجتمايي و سياسي بوده . مطالعه ادبيات ،بخشي از آموزش و تربيت مردم بود . ادبيات هميشه نشان بيان احساسات و درد و رنج زيردستان در برابر حاكمان گرديده.

روشنفكران اصلاحگرا و انقلابيون ملي گرا و سوسياليست  در اوايل قرن بيستم سعي كردند به علت تحقير اروپائيان و ژاپونيها به نقد و ارزيابي ادبيات قديم و باستاني چين بپردازند. سالها در غرب ادبيات سرگرم كننده چيني مانند رمان و نوول ترجمه ميشد و يا مورد توجه قرار ميگرفت ، ولي به شعر و ساير ژانرهاي ادبي اهميتي داده نميشد .

كنفوسيوس ، يكي از چهرههاي مذهبي ، فرهنگي و فلسفي چين ، نامي مستعار است كه يونانيها در غرب معرفي كردند . او متفكري بود كه بين سالهاي479تا 551زندگي نمود . كتاب گلچين شعري شامل سه هزار بيت  به او نسبت ميدهند . قرنها است كه از اشعار اين كتاب به عنوان جملات قصار و نقل قول استفاده ميشود . از زمان كنفوسيوس ، شاعران و اديبان و فيلسوفان به محافل درباري و حاكمان راه يافتند و نقش مهم و زنده اي در اشاعه فرهنگ در جامعه بعهده گرفتند . در بعضي از اين اشعار ،انتقاد از رهبران عقب  افتاده و ارتجاعي يا موضوعات عشقي مطرح ميشد . در چين باستان قشر روحاني گونه اي وجود داشت كه شامل ، دعانويسها ، غيبگويان ، فالگيران ، پيشگويان ، معركه گيران و غيره بودند .