ادبيات
در چين باستان
ناصر مستشار
Berlen83@web.de
امروزه بايد گفت ، بيچاره
فرهنگي كه ادبيات را منزوي و يا بايكوت كند . براي اينكه بتوان قضاوتي در باره
ادبيات زمان حضرت آدم و حوا كرد ، بايد قدري خيالپردازي نمود . اگر اسطورهها حاوي
عناصر مذهبي ، فلسفي و ادبي باشند ، خرافات شامل عقايد مذهبي و ادبيات ابتدايي
بودند .
چيني ها بدو دليل
ميتوانند ادعا كنند كه داراي كهن ترين ادبيات بشري هستند . اول اينكه خط و الفباي
آنها تصويري است و هر عكس و نشانه اي را ميتوان خط ناميد . دوم اينكه فعاليتهاي
فرهنگي آنها و انسان قديم مانند ، فالگيري ، غيبگويي ، پيشگويي ، جن زدايي و غيره
را كه امروزه خرافات مي نامند ، داراي عناصر قوي ادبي بودند .
ادبيات چين امروزه نشانه
هويت فرهنگي جمعيت يك سوم بشريت كره زمين مي باشد . آغاز خط چين حتا امروزه هم در
تاريكي هزارههاي قبل از ميلاد قرار دارد . ادبيات چين همچون ادبيات ايران هميشه
نقش و وظيفه ادبي ، آموزشي و تربيتي را نيز مد نظر داشته .
ادبيات چين حداقل سه هزار
سال سابقه دارد ، قدمتي كه در ساير فرهنگهاي باستان نمي توان يافت . در روي ظروف
سفالي علائم و نشانه هاي زباني وتصويري پنج هزارساله مانند ، كوه ، رودخانه ، تور
ماهيگيري و يا جاي پاي انسان و غيره كشف شده . الفباي كنوني چين حدود 9500 حرف و
نشانه و تصوير دارد . به نظر شرقشناسان ، چيني ها
دو هزار سال قبل از ميلاد داراي خط و هنر صحافي كتاب بودند .
از قرنهاي قبل از ميلاد
حدود 3776 كتاب بجا مانده كه در كتابخانه ها و موزهها نگهداري ميشوند . به ادعاي
محققين ، چيني ها 1200سال قبل از ميلاد ، داراي ادبيات فولكلوريك رئاليستي بودند .
به ادعاي روشنفكران ملي گرا، مامورين و بازرسان و جاسوسان درباري ، اشعار و ترانه
هاي عاميانه را جمع ميكردند تا با درد و رنج مردم آشنا شوند.
چيني ها 11 قرن قبل از
ميلاد از استخوان و يا اسكلت لاك پشت براي نوشتن استفاده ميكردند . قديمترين كتاب
شعر چيني ، گلچيني است كه از قرن دهم پيش از ميلاد بجا مانده .ادبيات ابتدايي چين
شامل ، آواز و سرودهاي مذهبي ، قصه هاي اسطوره اي ، وردهاي دفع جن زده گي ، احضار
ارواح مردگان ، حل معماهاي سرگرم كننده ، فالگيري ، غيبگويي ، وقايع نگاري و غيره
بود .
شعر ، مهمترين ژانر
ادبيات چين باستان بود ، كه در آن تجربيات طبيعي ، خاطرات تاريخي ، آداب و رسوم
اسطوره اي منعكس ميشد و يا مورد بحث قرار ميگرفت . ادبيات چين هميشه اجتمايي و
سياسي بوده . مطالعه ادبيات ،بخشي از آموزش و تربيت مردم بود . ادبيات هميشه نشان
بيان احساسات و درد و رنج زيردستان در برابر حاكمان گرديده.
روشنفكران اصلاحگرا و
انقلابيون ملي گرا و سوسياليست در اوايل
قرن بيستم سعي كردند به علت تحقير اروپائيان و ژاپونيها به نقد و ارزيابي ادبيات
قديم و باستاني چين بپردازند. سالها در غرب ادبيات سرگرم كننده چيني مانند رمان و
نوول ترجمه ميشد و يا مورد توجه قرار ميگرفت ، ولي به شعر و ساير ژانرهاي ادبي
اهميتي داده نميشد .
كنفوسيوس ، يكي از
چهرههاي مذهبي ، فرهنگي و فلسفي چين ، نامي مستعار است كه يونانيها در غرب معرفي
كردند . او متفكري بود كه بين سالهاي479تا 551زندگي نمود . كتاب گلچين شعري شامل
سه هزار بيت به او نسبت ميدهند . قرنها
است كه از اشعار اين كتاب به عنوان جملات قصار و نقل قول استفاده ميشود . از زمان
كنفوسيوس ، شاعران و اديبان و فيلسوفان به محافل درباري و حاكمان راه يافتند و نقش
مهم و زنده اي در اشاعه فرهنگ در جامعه بعهده گرفتند . در بعضي از اين اشعار ،انتقاد
از رهبران عقب افتاده و ارتجاعي يا
موضوعات عشقي مطرح ميشد . در چين باستان قشر روحاني گونه اي وجود داشت كه شامل ،
دعانويسها ، غيبگويان ، فالگيران ، پيشگويان ، معركه گيران و غيره بودند .