جمعه ۲۸ فروردين ۱۳۸۳ – ۱۶ آوريل ٢٠٠۴

نامهء سرگشاده نسرين بصيری

 به کانون نويسندگان ايران در تبعيد

نسرين بصيری

 

هم ميهنان گرامی،

از شما درخواست می کنم که نشست فوق العادهء کانون نويسندگان ايرانی در تبعيد را برگزار کنيد و اختلاف نظرها و جدال قلمی خود را از برگ های اينترنتی به داخل تالارهای در بسته يا پال تاک های در باز منتقل کنيد. "دوئل قلمی" مردان سنگين مغز و ميان سال و پا به کهن سالی گذاشتهء تبعيدی در اينتر نت مرا به ياد مردان جوان سنگين وزن و کم عقلی می اندازد که در رينگ کشتی کچ ، برای از پای در آوردن رقيب به همه جای او می آويزند، گاز می گيرند ، لگد می زنند، سر می کوبند و هيچ متر و معياری و ديوار قانونی و اخلاقی جلودارشان نيست و هر چه زور در بازو و ران و دندان دارند بکار می گيرند تا حريف را از ميدان به در کنند .

ايشان انصاف شان بيشتر است ؛ در سالن های دربسته به هم می تازند و تماشاگران شان کسانی هستند که برای ديدن اين گونه وحشی گری ها پول کلانی می پردازند ؛ يا مردانی که شب و نيمه شب جلو تلوزيون می نشينند تا آنچه در عالم خيال آرزو می کنند ، و نمی توانند در ميدان جنگ تجربه کنند؛ اثبات برتری و بکار گرفتن قدرت بی مرز بدنی و تاختن و داغان کردن رقيب را ، دست کم در جعبهء جادوئی تماشا کنند.

من به عنوان يک تماشاگر و خوانندهء برگ های اينترنتی همگانی و علاقمند به مسائل سياسی و اجتماعی و روزنامه نگاری که ناچار است هر غذايی را که رسانه ها جلوش می گذارند بخورد و هضم کند ، "دردمندانه" از شما می خواهم بس کنيد!

دلايلم را برای اين پيشنهاد به ترتيب قد می شمارم :

مخاطب مسائلی که شما در بيانيه ها و "پاسخ های" خود مطرح می کنيد همگان نيستند و لجن هايی که طی اين جدال پراکنده می شود ، بيش از دامان رقيب سياسی، چهرهء روشنفکران ايرانی ، به ويژه تبعيديان را آلوده می کند.

اگر به فکر ما نيستيد ، دست کم به فکر نسل دومی ها و نسل سومی های ايران باشيد که چشم اميدشان کمی هم به روشنفکران ايرانی برون مرز است.

اگر از شما بپرسند ، آنچه مربوط است به، عدل و انصاف ، مدارا و خود مداری، سانسور و يکسويه نگری ، افراطی گری و خشونت ، گيريم "فقط " نوع کلامی آن، فرق شما با حاکمان فعلی ايران چيست ، به ايشان چه می گوئيد ؟

روی سخن من در اين نامه به کسانی نيست که به اظهار نظر و يا نقد و بررسی نمايش هنر ايران در خانهء فرهنگ های جهان برلين پرداخته اند و يا به اين شکل از عرضهء هنر انتقاد می کنند و اعتراض دارند. روی سخنم با کسانی هم نيست که به اين شکل از اعتراض و انتقاد اعتراض می کنند، يا برای دفاع از حيثيت خود، به پاسخگويی و روشنگری پيرامون "موضوع مورد بحث" می پردازند.

همهء انسان ها حق دارند به شکلی که برای همگان قابل رويت باشد، به هر پديده ای انتقاد کنند. بيانيه صادر کنند، نامه بنويسند، حتی مردم را به اعتراض خيابانی و اعتصاب غذا و هر کاری که دوست دارند فرا بخوانند .

روی سخن من با کسانی است که بجای پرداختن به اصل موضوع ، مهر و برچسب ها را از پستو ها در می آورند، دامان رفيق سياسی سابق و همراه و رقيب را می چسبند ، از رسانه های همگانی برای مطرح کردن درددل های خصوصی و فرود آوردن "ضربه های کاری" "سوء استفاده" می کنند و همگان را در اين جنگ تن به تن به داوری می خوانند.

با هم مهربان باشيد

نسرين بصيری