پنجشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۸۳ – ۸ آوريل ٢٠٠۴

مقاله اي از كريستيانه هوفمن (فرانكفورتر آلگماينه):

رهبري ايران در بن بست داخلي و خارجي

 

 

برگردان: جواد طالعي ــ دفتر اروپائي شهروند

 

اشاره:

كريستيانه هوفمن، همكار روزنامه فرانكفورتر آلگماينه، از آن گروه روزنامه نگاران اروپائي است كه درباره ايران بسيار مي نويسند. هوفمن، در نوشته هاي خود، اغلب نشان مي دهد كه خواستار تغييرات مسالمت آميز و اصلاح طلبانه در درون سيستم حكومتي ايران است، به گونه اي كه اين سيستم بتواند در چارچوب موازين بين المللي بگنجد و به حيات خود ادامه بدهد. در مقاله اي كه مي خوانيد، او، بيش از هميشه نگران مشتعل شدن آن آتشي است كه در جمهوري اسلامي زير خاكستر خوابيده است. هوفمن، آشكارا از سياستمداران اروپائي مي خواهد كه براي پيشگيري از تبديل شدن ايران به يك كوره سوزان ديگر در منطقه، از توان و تجربه خود در زمينه برخورد با رهبري ايران استفاده كنند و زمينه اي فراهم آورند كه هيئت حاكمه جمهوري اسلامي بتواند با حفظ آبرو از بحران شديدي كه هم در عرصه داخلي و هم در صحنه جهاني گرفتار آن شده است، بيرون بيايد!

چنين آرزوئي را، بسياري از تحليل گران اروپائي، پيش از حمله آمريكا و موتلفينش به خاك عراق، براي حكومت صدام حسين هم مي كردند. تحقق چنين آرزوئي غير ممكن نبود. صدام، پس از صدور اجازه پرواز نامحدود براي هواپيماهاي تجسسي آمريكا و نابود كردن موشك هاي ميان برد خود، چه بسا كه حاضر بود در صورت حفظ آبرو به انتخابات آزاد نيز تن بدهد. در اين صورت آمريكا هم وارد دوزخي نمي شد كه تاريخ خروج از آن، از همان آغاز روشن نبود.

برگردان فارسي مقاله كريستيانه هوفمن را در اينجا مي خوانيد.

دفتر اروپائي شهروند

 

 

رهبري ايران تحت فشار است. از زماني كه روشن شد ايران در كنار نيروگاه اتمي بوشهر تاسيساتي نيز براي غني كردن اورانيوم ايجاد كرده است، تقريبا يك سال مي گذرد. از آن زمان، براي تهران همواره اثبات اين مساله دشوارتر شده است كه برنامه اتمي گسترده تنها در خدمت هدف هاي صلح آميز يكي از نفت خيزترين كشورهاي جهان است.

آنچه از بازرسي هاي ماه هاي اخير آژانس جهاني انرژي اتمي به افكار عمومي رسيده، همواره با اطمينان بيشتر حكايت از آن دارد كه تهران پيمان منع سلاح هاي اتمي را زير پا مي نهد. ادامه خودداري ايران از امضاء پروتكل الحاقي قرارداد منع سلاح هاي اتمي، كه امكان بازرسي هاي اعلام نشده را به آژانس انرژي اتمي مي دهد، بر اين سوء ظن افزود.

حكومت تهران، براي تلاش در راه دستيابي به سلاح هاي اتمي، انگيزه هاي بسياري دارد: از بي ثباتي اوضاع منطقه گرفته تا كشورهاي مسلح به اتم در همسايگي.

به نظر مي رسد نمونه كره شمالي مي آموزد كه يك كشور هرچه به بمب اتمي نزديك تر باشد و سرسخت تر عمل كند، كارت بهتري در دست دارد. با توجه به تشديد بحران ميان ايران و ايالات متحده و حضور نظامي ارتش آمريكا در تقريبا همه كشورهاي همسايه ايران، سلاح هاي هسته اي مي توانند از ديد تهران تنها راه خروج از بن بست باشند. بعضي ها در تهران مي توانند چنين محاسبه كنند كه تنها بمب اتمي مي تواند از ايران در برابر تهديد نظامي احتمالي واشنگتن حفاظت كند.

اكنون، آژانس جهاني انرژي اتمي به گونه اي اخطار آميز از تهران مي خواهد كه تمام برنامه هاي اتمي خود را برملا سازد. بهائي كه ايران بابت سرپيچي دوباره بايد بپردازد سنگين خواهد بود. به اين دليل، تهران عقب نشست و توليد سنتريفوژها را متوقف ساخت.

دعوا بر سر اتم، مهمترين موفقيت سال هاي گذشته ايران در عرصه سياست خارجي را به زير سئوال برده است: بهبود مناسبات با اروپا. تهران از اين طريق موفق شده بود از انزواي خارجي بيرون بيايد و واشنگتن را در زمينه برخورد سختش با خود دستخوش انزوا كند. در دعواي اتمي، اكنون اروپائي ها با واشنگتن همراه مي شوند. اگر رهبري ايران به صورت دائمي تسليم خواست هاي آژانس انرژي اتمي نشود، مذاكره بر سر يك پيمان همكاري تجاري با اتحاد اروپا تهديد به گسستن مي شود. اگر شوراي امنيت سازمان ملل متحد ايران را محكوم كند، ممكن است تحريم هائي عليه ايران اعمال شود و سياست تند آمريكا مورد تاييد قرار گيرد. صرفنظر از اين، همچنان گذشته، نمي توان اين احتمال را ناديده گرفت كه ممكن است واشنگتن، بي نياز از اين كه مجبور باشد روي انتقاد تند اروپا حساب كند، به تنهائي به يك ضربه نظامي عليه تاسيسات اتمي ايران متوسل شود.

در زمينه سياست داخلي نيز، رهبري ايران خودش را به دام يك بن بست انداخته است. خواست نوسازي اجتماعي به صورتي توقف ناپذير و همواره با فاصله بيشتر به يك واقعه سياسي تبديل مي شود. اين روند، با سركوب بيشتري كه از چند ماه پيش ديده مي شود، توقف پذير نيست. مردم، نارضائي خود را بدون هيچگونه ملاحظه اي بيان مي كنند. در ميان اصلاح طلبان، اكنون بخش راديكالي وجود دارد كه تغييرات بنيادي در سيستم را طلب مي كند. همواره بخش هاي گسترده تري از مردم در تهران متقاعد مي شوند كه سيستم اسلامي در شكل فعلي خود آينده اي ندارد. حتي از داخلي ترين حلقه هاي قدرت صداهائي شنيده مي شود كه جدائي مذهب از سياست را تنها راه رهائي مي دانند. علاوه بر اين، رهائي شيعيان در عراق جنبشي را در ميان روحانيت ايران به حركت در آورده است كه در تقسيم قدرت نتايج عميقي خواهد داشت. از مدت ها پيش روشن بود كه اكثريت خاموش روحانيت، اصل مركزي سيستم مذهبي، يعني اعمال قدرت از سوي خود روحانيت را مورد پشتيباني قرار نمي دهد، زيرا كه اين امر وجهه اسلام را به خاك مي سپارد.

از زماني كه كربلا و نجف مي روند تا به مركز روحانيت شيعه تبديل شوند، از آنجا روحانيوني با ديدگاه هاي مخالف عرض اندام مي كنند. سرشناس ترين آن ها، به عنوان نمونه، به تازگي حسين خميني، نوه رهبر انقلاب ايران بود كه در نجف خواستار حكومتي دموكراتيك براي ايران شد. حكومتي كه مذهب را براي اعمال فشار بر مردم مورد سوء استفاده قرار ندهد.

رهبري ايران كه از همه سو تحت فشار قرار گرفته است، به صورتي فزاينده در عرصه تصميم گيري و برخورد (با بحران) از خود ناتواني نشان مي دهد. اين امر، اروپائي ها را نيز دستخوش موقعيتي دشوار ساخته است. اروپا در ايران منافع مهمي دارد: از جمله موقعيت ژئوپليتيك كليدي ايران در مبارزه با تروريسم بين المللي، نفوذ اين كشور در روند امور عراق و افغانستان، سهم مهمش در مبارزه با قاچاق بين المللي مواد مخدر و اهميت اقتصادي آن. منافع اروپا ايجاب مي كند كه در حد امكانات خود از يك چرخش سياسي مسالمت آميز در ايران پشتيباني كند. يك سراي بي ثبات ديگر در اين منطقه به نفع هيچكس نيست.

در سال هاي گذشته، اروپا "گفت و گو" را به گونه ي وسيله برگزيده بود. اكنون اروپائي ها در دعواي اتم بار ديگر به فشار متوسل مي شوند. بي ترديد كوشش براي جلوگيري از تبديل شدن ايران به يك قدرت اتمي سازش ناپذير خواهد بود. ايران بايد وادار شود كه امكان همه كنترل هاي خواسته شده را براي آژانس انرژي اتمي ميسر سازد. با اين همه، در ماه هاي آينده به توان و تجربه اروپائي ها نياز خواهد بود تا به رهبري ايران امكان بدهد با حفظ چهره خود از بحران بيرون بيايد. در غير اين صورت، ممكن است تنش هاي خارجي و داخلي از ايران يك كوره سوزان ديگر در منطقه بيافريند.