شنبه ۱ فروردين ١٣٨۳ – ۲۰ مارس ٢٠٠۴

 

نوروز در زندان،

از ديد برخی از بستگان زندانيان عقيدتی جمهوری اسلامی

 

مزدک زرافشان (تهران): من مزدک زرافشان هستم. پسر ناصر زرافشان. من هم مثل بچه ها دوست داشتم پدرم در لحظه تحويل سال و در روزهای نوروز پيش ما باشد اما چون می فهمم او برای چه زندان را تحمل می کند، من هم تحمل می کنم.

 

آزاده پورزند : سلام من آزاده پورزند هستم، کوچکترين دختر سيامک پورزند و دلم می خواستش که عيد نوروز سال ۱۳۸۳ را به بابا سيامک و به همه آدمهايی که دلشان برای بهار تنگ شده تبريک بگويم، اين اولين عيدی است که من بدون سفره هفت سين اين نوروز را جشن خواهم گرفت برای اينکه بعد از دو سالی که پای سفره هفت سين بدون پدرم زانو زدم، تصميم گرفتم که امسال بدون سفره هفت سين جشن بگيرم.

 

(راديوفردا): بهار برای ايرانيان يادآور پيوند با طبيعت است و هيچ مکانی را نمی توان يافت که بيش از زندانهای ساخته دست انسان از طبيعت جدا باشد. خاصه در بهار، حتی اگر گفته معروف ژان ژاک روسو، فيلسوف فرانسوی را که بشر آزاد به دنيا آمد ولی اکنون همه جا در بند است، گزافه گوئی بدانيم، نمی توان انکار کرد که در بسياری از کشورهای جهان، عده ای بر اساس گزارشهای نهادهای حقوق بشر به دليل عقايد خود زندانی هستند. در ايران نيز از احمد باطبی، دانشجو، تا سيامک پورزند، روزنامه نگار ۷۳ ساله و بسياری ديگر، نوروز را در زندان به سر می برند و خانواده های بسياری از اين زندانيان دسته جمعی بر سر سفره هفت سينی که در برابر زندان اوين تهران پهن کرده اند، سال را تحويل کردند.

امير مصدق کاتوزيان (راديوفردا): امسال نيز مانند سالهای گذشته ميله های زندان حصاری بود که شماری از اهل قلم، روزنامه نگاران و نويسندگان و حقوقدانان و فعال سياسی را از خانواده های خود جدا کرد. اين در حالی بود که بسياری از خانواده های اين زندانيان اميد داشتند و براين پندار بودند که عزيزانشان برای مرخصی کوتاهی آزاد خواهند شد تا لحظات آغازين سال را با هم در خانه سپری کنند.

مزدک زرافشان (تهران): من مزدک زرافشان هستم. پسر ناصر زرافشان. من سال نو را به شما شادباش می گويم. من هم مثل بچه ها دوست داشتم پدرم در لحظه تحويل سال و در روزهای نوروز پيش ما باشد اما چون می فهمم او برای چه زندان را تحمل می کند، من هم تحمل می کنم.

هما زرافشان (تهران): من هما زرافشان هستم، همسر ناصر زرافشان. سال نو را به همه مردم ايران تبريک می گويم. ما تا همين لحظه آخر منتظر بوديم بلکه همسرم به خانه بازگردد، مرخصی را در کنار ما سپری کند. متاسفانه تا حالا اين عملی نشده.

رويا زرافشان (تهران): سلام، من رويا زرافشان هستم. از طرف خودم و از طرف پدرم وخانواده ام به همه ايرانيان آزاده، هرجای دنيا که هستند سال نو را تبريک می گويم و بزرگترين آرزوئی که دارم اين است که روزی برسد که هيچ ايرانی و کلا هيچ انسانی به خاطر عقايدو آرمانهای خودش در زندان نباشد و کشته نشود. ما هنگام تحويل سال در کنار ديوارهای زندان اوين هستيم ولی قلب ما در تمام ايران است و با تمام ايرانی ها در ايران يا خارج از ايران. قلب ما با تمام آزاديخواهان، شکنجه شدگان و زندانيان و خانواده های قربانيان قتل های سياسی، با سهراب، سياوش و مريم مختاری با آرش و پرستو فروهر و با صفا و نازنين پوينده و کلا با همه مردم ايران است. عيد شما مبارک.

ا.م.ک.: خانواده های مانند خانواده زرافشان در ايران جای او را در سر سفره هفت سين خالی خواهند کرد اما در اين ميان اعضای خانواده سيامک پورزند روز آغاز سال نو را هر يک در شهری خارج از کشور جدا جدا سپری می کنند. بزرگترين دختر سيامک پورزند، از ازدواج اول او، در نيويورک، شهری که به گفته او مجسمه آزادی را در خود جای داده، در لحظات آغازين سال نو به فکر پدر و ديگر زندانيان عقيدتی است.

بنفشه پورزند (نيويورک): من بنفشه پورزند هستم. می خواستم شادباش نوروزی به همه هموطنان، مخصوصا پدر نازنينم، سيامک پورزند، آقای ناصر زرافشان، سرکار آقای هاشم آغاجری، آقايان فخرآور، داودی، باطبی، اميرانتظام، خانمهای اشرف و فردوس وبقيه هموطنان نازنينی که الان اسير هستند... بهار خوش و خوشحالی برای شما آرزو می کنم. امسال من مثل باقی صالها، نوروز را با دوستان غير ايرانی می گذرانم که عادت کرده اند با من باشند و آن ها هم نوروز باستانی را ديگر يک جشن برجسته می دانند و عادت کرده اند بيايند يک سبزی پلو ماهی مختصری بخورند و بغل دست يک هفت سين محقرانه بنشينند و ايرانی بودن ما را با ما جشن بگيرند.

ا.م.ک.: بنفشه پورزند در نيويورک. همسر سيامک پورزند، دکتر مهر انگيز کار، حقوقدان در واشنگتن و دو دختر ديگر آنان، که يکی ساکن تورانتوی کانادا و ديگری در ايالت اوهايوی آمريکا است می گويند در حالی که انتظار می رفت همسرش در آستانه نوروز آزاد شود، چنين نشد.

دکتر مهرانگيز کار (ويرجينيا): ما مدتها بود که چشم به راه بوديم که دست کم شب عيد زندانيان سياسی آزاد بشوند در ايران و حتی کسانی مراجعه کرده بودند و به سيامک پورزند هم اعلام کرده بودند که آزاد خواهد شد ولی متاسفانه باز ما داريم سال ديگری را بدون سيامک شروع می کنيم. اين سومين عيدی است که ما در غربت هستيم و سيامک هم در غربت عجيب و غريب خودش در زندان اوين در تهران است و شايد بشود گفت غريب ترين زندانی سياسی ايران سيامک پورزند است. من نوروز را کاملا تنها برگزار می کنم. کمترين عيدی را نه احساس می کنم و نه می خواهم که احساس کنم، نه تنها برای سيامک، بلکه برای تمام کسانی که گرفتار و اسير اتهامات موهوم هستند در زندان های ايران.

ا.م.ک.: مهرانگيز کار در حومه واشنگتن. و ليلی پورزند، از سپری کردن نوروز، جدا از پدر و مادر می گويد.

ليلی پورزند (تورانتو): من عيد را به همه ايرانی های عزيز و به همه هموطنان در داخل کشور در خارج از کشور تبريک می گويم. به پدرم، سيامک پورزند، که به خاطر کارهائی که به خاطر کشورش کرد، او را در سن ۷۳ سالگی در حبس نگه داشته، عيد را از صميم قلب تبريک می گويم و ضمن اينکه غصه دارم از اينکه او در کنار ما نيست و جائی نيست که حتی بتوانيم با او صحبت کنيم، خوشحالم که با دوستان ارزشمندش است، مثل آقای دکتر زرافشان و مثل بقيه دوستانی که همه ما مديون آنها هستيم و اميدوارم روزی بتونيم همگی بتوانيم در کنار هم حضور ارزشمند اين عزيزان را جشن بگيريم. امسال نوروز ما با هوای برفی تورانتو همراه شده و به غم و غصه ما اضافه کرده. اميدوارم در سالهای آينده بتوانيم با بهار سبز ايران همه کنار هم باشيم. عيد شما مبارک.

آزاده پورزند (اوهايو): سلام من آزاده پورزند هستم، کوچکترين دختر سيامک پورزند و دلم می خواستش که عيد نوروز سال ۱۳۸۳ را به بابا سيامک و به همه آدمهايی که دلشان برای بهار تنگ شده تبريک بگويم، اين اولين عيدی است که من بدون سفره هفت سين اين نوروز را جشن خواهم گرفت برای اينکه بعد از دو سالی که پای سفره هفت سين بدون پدرم زانو زدم، تصميم گرفتم که امسال بدون سفره هفت سين جشن بگيرم. من در دانشگاهی هستم در اوهايو و قرار است که برای سال تحويل دوستانم همه بيايند اتاق من که هيچ کدامشان هم ايرانی نيستند، ولی قرار است که سال تحويل را پيش من باشند و بعد همه با هم می رويم برف بازی و اينکه اينجا را برف پوشانده و عيد نوروز من خواهد بود. بابايی! هزار بار می بوسمتون و هزار بار برايتان بهترين آرزوها را می کنم برای امسال و در حالی که حتی از شنيدن صدای گرم و قشنگتان محروم هستم، ولی به پايداريتان سخت ايمان دارم و مطمئن هستم که سال ديگر، ما همديگر را می بينيم. دلم می خواهد که شما هم پای سفره هفت سين، ناراحت نباشيد و غصه نخوريد، چون خودتان به من گفتيد هميشه، که هيچ وقت نمی شود با زندگی قهر کرد. می بوسمتان، باز به همه ايرانيهای ديگر تبريک می گويم و به همه آدمهايی که در اين سه سال به من و خانواده ام محبت کرده اند، تشکر می کنم. عيد همه مبارک.

ا.م.ک.: جدا از خانواده های روزنامه نگاران زندانی، مانند سيامک پورزند و اکبر گنجی، بستگان رهبران دانشجويی زندانی نيز در روز آغاز سال نو، چه در ايران و چه در خارج از کشور به ياد عزيزان خود هستند. به آلمان می رويم.

نسرين محمدی (خواهربرادران محمدی، برلين): با درود بر تمامی هموطنان عزيز، من نسرين محمدی، خواهر برادران منوچهر و اکبر محمدی هستم که به مدت ۵ سال است که آنها در زندان به سر می برند. به برادرهای خودم، به ديگر دانشجويان در بند، از جمله آقايان فرزاد حميدی، کورش صحتی، لهراسبی، جاويد تهرانی و ديگر دوستان دانشجو و زندانيان سياسی که من از آنها نامی نبردم، عيد را به آنها تبريک عرض می کنم و اميدوارم سال ديگر اين دانشجويان بی گناه و تمامی زندانيان سياسی در کنار خانواده هايشان باشند و به آغوش خانواده هايشان برگردند.

ا.م.ک.: پدر دکتر فرزاد حميدی، از ديگر رهبران زندانی فعاليتهای دانشجويی در ايران از نوروز خود و ديگر همفکران فرزندش در ايران می گويد.

پدر دکتر فرزداد حميدی (تهران): امسال سال تحويل را ما در جلوی زندان اوين هفت سينمان را می چينيم و آنجا در کنار زندانيان خودمان هستيم. خانواده طبرزديها هم هستند، خانواده آقای لهراسبی هم هست. يک عده هستيم بالاخره. نوروز را خدمتتان تبريک می گوييم، انشاء لله سال خوبی باشد.

ا.م.ک.: همسر حشمت الله طبرزدی از رهبران فعاليتهای دانشجويی و سپس مطبوعاتی و سياسی هم تا آخرين روز ۱۳۸۲، چشم به راه آمدن همسر زندانی خود به مرخصی بود.

همسر حشمت الله طبرزدی (تهران): الان بهار است و در همه روز و همه سال آدم دوست دارد آزاد باشد. همچنان آقای طبرزدی مانند سالهای پيش بلاتکليف است در زندان. دو سه هفته پيش ما با دادگاه انقلاب تماس گرفتيم، يک قولی به ما دادند که تکليف ايشان را حداقل مشخص کنند که می آيند يا نمی آيند. يک روزنه اميدی در دل ما باز شد، بعد هفته دومش ديديم که نخير اينها به ما دروغ گفتند و از آزادی ايشان هم هيچ خبری نيست. در سال ۸۳ بعد از عيد تکليف ايشان مشخص می شود. سال نو را من تبريک می گويم به همه هموطنان بخصوص به خانواده های زندانيان سياسی که واقعا در اين چند سال و چندين ساله خيلی مايه گذاشتند مالا، جانا، از تمام خوشيها، از تمام اوقات خوبی که می توانستند داشته باشند.

ا.م.ک.: خانواده سه فعال سياسی و مطبوعاتی ديگر، تقی رحمانی، رضا عليجانی و هدی صابر از گرايش ملی مذهبی نيز از بلاتکليفی همسران خود در پی دستگيری نه ماهه آنان تحت عنوان بازداشت موقت می گويند که با وجود نامه نگاری به رئيس قوه قضاييه در آستانه نوروز همچنان برقرار ماند.

سعيده جمشيدی (همسر هدی صابر، تهران): من سعيده جمشيدی، همسر هدی صابر هستم که مدت نه ماه است که بلاتکليف در زندان است و بدون اينکه مشخص بشود که چه جرمی دارند و اصلا به چه دليلی اينها گرفتار شدند در زندان هستند و حداقل انتظار ما اين بود که در شب عيد اينها يک مرخصی بروند که محقق نشد و اميدوارم که همه مردم سال خوبی داشته باشند و همچنين همسر عزيزم هدی صابر در زندان سلامت و خوب باشد و هرچه زودتر به آغوش خانواده اش برگردد. و همچنين ساير زندانيان سياسی بتوانند به خانواده هايشان بروند، چون جای خالی آنها خيلی زياد است، در خانه و در جامعه. خانواده های زندانيان سياسی همه جلوی اوين هستيم، سفره هفت سين را همه خانواده ها در کنار همديگر هستيم تا اينکه حداقل يک مقدار نزديکتر به همسرانمان باشيم.

ا.م.ک.: خانواده های مطبوعاتی زندانی ديگر هم حال و روز مشابهی با خانواده های صابر و عليجانی و رحمانی دارند، چه آنان که مانند اکبر گنجی روزنامه نگار، چهار سال را پشت ميله های زندان گذراندند و چه خانواده های انصافعلی هدايت که نخستين نوروز خود را در زندان سپری می کند.

فاطمه هدايت (دختر انصافعلی هدايت، تبريز): من فاطمه هدايت هستم از تبريز، آمدن سال نو، سال ۱۳۸۳ را به همه کسانی که پای عقيده شان ايستادند و به خاطر عقيده شان در زندان هستند، تبريک عرض می کنم. اميدوارم که سال خوبی باشد و کنار سفره هفت سين دلشان شاد زندگی کنند. من به پدرم انصافعلی هدايت که الان در بهداری زندان عمومی تبريز است، با افتخار تمام سرمان را بلند می کنيم و اميدوارم همه کسانی که عين من هستم و پدرشان به خاطر عقيده شان، پايداری می کنند با افتخار اسم پدرشان را اعلام کنند.

ا.م.ک.: حال مطبوعاتی ها و ديگر زندانيان عقيدتی دربند را عمادالدين باغی که خود سه نوروز را دور از خانواده سپری کرده است، می داند که می گويد: نوروز برای چنين زندانيانی به خاطر نگرانی آنان از اين که در کنار سفره هفت سين و در نوروز خانواده هايشان حال و روز متفاوتی با ديگر ايرانيان دارند، حامل احساسات دوگانه است.

عمادالدين باقی (روزنامه نگار، تهران): من برای همه مردم ايران بويژه برای کليه زندانيان سياسی عقيدتی و مطبوعاتی آرزوی رهايی و سرسبزی دارم. اما واقعيت اين است که عيد حقيقی روزی است که ديگر کسی در اين سرزمين به خاطر ابراز عقيده و ديدگاه سياسيش زندانی نشود. اميدوارم که عليرغم همه اين گرفتاريها و دردمنديها، بهار طبيعت، بهار جانها باشد و به همه مردم ايران، به همه شما و همه زندانيان، شادباش می گويم. اميدوارم با بهار طبيعت، دل و جان آنها هم بهاری شود و خوش و خرم باشيد.

ا.م.ک.: نوروز بر همه ايرانيان، از جمله اهل قلم و مطبوعاتی ها و فعالان سياسی و دانشجويی زندانی و خانواده های آنان در ايران و خارج خجسته باد.

اميرمصدق کاتوزيان، مصاحبه با خانواده های پورزند، محمدی، رحمانی و ديگران