يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۸۲ - ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۳

شيرين عبادی:

استفاده از مجازات جايگزين برای اطفال انسانی ولی اکنون عبث است

بايد سن مسووليت کيفری افزايش يابد

 

يک حقوقدان و عضو انجمن حمايت از حقوق کودک نسبت به برخورد و دستگيری فعلی «کودکان کار خيابان» انتقاد کرد.

شيرين عبادی با يادآوری وضعيت قوانين جزائی فعلی دربارهی سن مسووليت کيفری به خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: مهمترين ايراد فعلی به قانون مجازات آن است که سن مسووليت کيفری را پايين قرار داده است (برای پسر ۱۵ سال قمری و دختر ۹ سال قمری) چنانکه طبق قانون مثلا دختری که ۹ سال قمری از عمرش گذشته با مردی ۴۰ ساله از لحاظ عقلی مشابه قلمداد شده و به يک چشم به هر دو نگاه میشود.

وی با اشاره به رويهای که اخيرا بعضی دادگاهها را در موضع صدور احکام جايگزين برای اطفال قرار داده، اظهار داشت: اخيرا شاهديم بعضی دادگاهها به جای احکام موجود از مجازاتهای ديگری استفاده میکنند و مثلا در عوض حبس صادره، کودک را محکوم به سوادآموزی به اولياء خود میکنند؛ اين روش هرچند انسانی و هماهنگ با اصول تعليم و تربيت است اما عملا عبث و بيهوده است؛ چنانکه فقط برای آرام کردن افکار عمومی کاربرد دارد.

اين وکيل دادگستری تاکيد کرد: قاضی مکلف است قانون را رعايت کند و قانون هم صراحتا سن مسووليت کيفری را مشخص کرده لذا متاسفانه احکام جايگزين اکثرا در اجرا مورد اعتراض قرار میگيرند؛ بنابراين در مرحلهی تجديدنظر حکم صادره شکسته میشود و نهايتا حکم مجازات معمول، دربارهی متهم اجرا میشود. پس بايد قانون را اصلاح کرد و سن مسووليت کيفری را بالا برد.

عبادی در ادامهی اين گفتوگو به معضل و پديدهی کودک خيابانی در کشورهای دنيا و ايران اشاره کرد و با تشريح جايگاه طبقاتی آنها در اجتماع از نحوهی برخوردهای اخير با بخشی از اين اطفال انتقاد کرد.

اين عضو انجمن حمايت از حقوق کودک، «کودکان خيابانی» را آن دسته از اطفالی دانست که فاقد سرپرست و مسکن بوده و شبها را در خيابانها و اماکن عمومی به سر میبرند و افزود: علاوه بر اين کودکان، اطفالی هم هستند که در خيابان کار میکنند و اکثرا در مشاغل کاذب فروشندگی و دستفروشی مشغولند. اين کودکان که «کودکان کار» هستند با درآمد حاصله، شب را راهی محل سکونت خود و خانوادهشان میشوند تا کمک مخارج آنها باشند.

وی گفت: علت کار «کودکان کار خيابان» اين است که سن قانونی کار در ايران ۱۵ سال است و آنها نمیتوانند رسما در کارگاهها مشغول کار شوند لذا به ناچار، به مشاغل سياه روی آورده و فعاليت میکنند.

عبادی به اجرای طرح اخيری که توسط بعضی ارگانها ارائه شده اشاره کرد و متذکر شد: اين طرح که به نام «جمعآوری کودکان خيابانی» اجرا میشود، بدون مطالعات کارشناسی لازم، مورد اجرا قرار گرفته است. در حين اجرای اين طرح، اتوبوسها و مينیبوسهای مربوطه، اين کودکان را پس از دستگيری، به مراکز خاصی منتقل میکنند و پس از تشکيل پرونده برای آنها، پس از ۲۴ ساعت که مشخص میشود آنها خانواده دارند، اين کودکان را تحويل سرپرست خود میدهند.

اين حقوقدان افزود: اين شيوهی جمعآوری کودکان که گناهی غير از فقر ندارند، مغاير کرامت انسانی است و اين که صرفا آماری از دستگيری کودکان خيابانی طی يک روز اعلام شود، عملی نامناسب است؛ به ويژه آن که برای اجرای چنين طرحی غيرکارشناسانه بودجهی هنگفتی نيز صرف شود.

عضو انجمن حمايت از حقوق کودک با استناد به يک تحقيق و پژوهش جديد دربارهی کودکان خيابانی اظهار داشت: متوجه شدهايم که ۹۵ درصد کودکان کار خيابانی شبها نزد خانوادهی خود به سر میبرند و اينها کسانی هستند که در اثر استيصال و فقر، نيمکت مدرسه را رها کرده و به اميد لقمهای نان راهی خيابان شدهاند.

وی در پايان، هزينهها و عواقبی را که اين کودکان در بزرگسالی برای جامعه خواهند داشت، بسيار بيشتر از زمان حال دانست و پيشنهاد کرد: راهکار مناسب اين است که در ازای تحصيل و حرفهآموزی به اين کودکان مستمری پرداخت شود تا هم فقر آنها رفع شود و هم با حرفهآموزی و سوادآموزی به آنها، در آينده سرنوشت نامناسب پيشروی جامعه و اشخاص مذکور تغيير يابد.