شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۸۲ - ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۳

ابراهيم يزدی:

نگران هستيم ايران بعد از دادن هزينههای گزاف قرارداد الحاقی را امضا کند

امتناع ايران از امضای قرارداد الحاقی موجب خواهد شد، شورای امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران قطعنامه صادر کند. تصويب قطعنامه عليه ايران همراه با اعمال فشار عليه ايران خواهد بود. ممکن است ايران را مانند عراق در محاصره اقتصادی قرار دهند، اين دفعه محاصره اقتصادی ايران با آنچه در زمان کارتر و يا ريگان و بوش پدر اعمال شده بود تفاوت خواهد بود.

 

گفت و گو از هادی عابدی

 

خبرگزاری کار ايران

دکتر ابراهيم يزدی، دبير کل نهضت آزادی ايران که در زمان دولت موقت مرحوم مهندس بازرگان وزير خارجه اين دولت بود در گفت و گو با خبرگزاری کار ايران، ايلنا، به سوالات اين خبرگزاری در خصوص موضوع پروتکل الحاقی پاسخ گفته است.

 

 

متن گفت و گو با دکتر يزدی به شرح زير است:

 

- نشست شورای حکام در وين منجر به صدور مهلت پنجاه روزه برای ايران شد و در اين نشست ايران ملزم به امضاء پروتکل الحاقی شد. طبق اخبار رسيده نماينده ايران اين جلسه را به عنوان اعتراض به مصوبه اين شورا ترک کرد. در صورت پافشاری ايران بر مخالفت خود با امضای اين پروتکل چه خطرات احتمالی کشور ما را تهديد میکند؟

+ پروتکل الحاقی که مورد بحث آژانس بين المللی انرژی اتمی است صرفا عليه ايران تنظيم نشده است، بلکه اين پروتکل را همه کشورهای جهان به تدريج بايد امضاء کنند و تا به حال بيش از پنجاه کشور آنرا امضاء کردهاند.

بنابراين ايران هم ازجمله کشورهايی است که بايد آن را امضاء کند و ...

 

- ظاهرا هيچ اجباری برای امضاء وجود ندارد و امضای پروتکل امری اختياری است.

+ اصولا معاهدات بين المللی، يک تعهدات داوطلبانه از سوی کشورهای مختلف است اما کشورهای مختلف در رابطه با انرژی اتمی موقعيتهای متفاوت دارند، برخی از کشورهای جهان مثل بعضی از کشورها در آسيا و آفريقا کوچکترين زمينهای يا سرمايهای و يا علاقهای برای فعاليت در انرژی اتمی خواه برای مقاصد صلح جويانه يا برای مقاصد جنگ طلبانه ندارد. بنابر اين اگر کشوری مثل نپال، اين نوع توافق نامه را امضاء نکند کسی نگران اين نيست که چرا فلان کشور توافق نامه را امضاء نکرده است، اما ايران چنين وضعيتی ندارد، ايران چه در زمان استبداد سلطنتی و چه در دوران جمهوری اسلامی علاقه و توجهای به تکنولوژی اتمی دارد و در زمان شاه هم برنامهها و سرمايهگذاری زيادی برای راه اندازی نيروگاههای اتمی بود و همچنين شاه برای ورود به عرصه صنايع اتمی در دنيا خواه برای مقاصد صلح جويانه و يا غير از آن سرمايهگذاری وسيعی کرده بود و سهم قابل توجهی را از يک معدن اورانيوم در آفريقای جنوبی خريداری کرده بود تا بتواند به سنگ معدن دسترسی داشته باشد و يک سهم قابل توجهی از شرکت يوردف فرانسه را با هزينههای سنگين برای ايران خريداری کرد تا بتواند از آن سنگ معدن اورانيومی که بدست میآورد را در کارخانهای فرانسوی تغليظ بکند و بالاخره سرمايهای هم در اختيار

آلمانیها گذاشته بود تا نيروگاه اتمی را تأسيس کند.

پس از پيروزی انقلاب تغييراتی در اين برنامهها داده شد اما بعدا ايران در مظان اين اتهام قرار گرفته بود که به دنبال دستيابی به سلاحهای اتمی است. عدم اطلاع رسانی دولت ايران از اين برنامهها به آژانس بين المللی ا نرژی اتمی و تأسيساتی که در بعضی مناطق مانند نطنز و اراک که ايران تأسيس کرده بود و عکسبرداریهای هوايی که آمريکايیها از طريق ماهواره کردند، نشان دهنده وجود چنين تأسيساتی بود و اعتراض آژانس بين المللی انرژی اتمی به ايران به علت عدم اطلاع ايران به آژانس از وجود اين برنامهها موجب شده است که بدبينی نسبت به نيات و برنامههای ايران در دنيا بالا بگيرد و در اين مورد اروپا و آمريکا تقريبا با هم اتفاق نظر دارند و يک جبهه واحدی دارند برای اينکه ايران اين پروتکل را امضاء کند.

بنابر اين نمیتوانيم بگوييم چون امضای چنين توافق نامهای بايد داوطلبانه باشد و خيلی از کشورهای ديگر آنرا امضاء نکردهاند پس ايران هم میتواند اين پروتکل را امضاء نکند، لذا چنين مقايسهای قابل قبول نيست و ايران در وضعيتی است که خواه ناخواه بايد اين قرارداد الحاقی را امضاء کند.

 

- با توجه به اينکه اسرائيل تهديد کرده است که اگر ايران اين پروتکل را امضاء نکند مستقيما به ايران حمله خواهد کرد، شما فکر میکنيد آيا چنين تهديدی میتواند چه از سوی اسرائيل و چه از سوی کشورهای ديگر در صورت امضاء نکردن پروتکل عملی شود.

+ اگر ايران اين معاهده را امضاء نکند قطعا زمينه تقويت جبهه عليه ايران در دنيا تقويت خواهد شد، همانگونه که در اخبار وجود دارد در اين مورد کشورهای عضو اتحاديه اروپا با آمريکا همسو هستند و همگی اتفاق نظر دارند که ايران بايد قرارداد الحاقی را امضاء کند.

حال اگر ايران امضاء نکند چه پيامدهايی برای ايران درپی خواهد داشت؟ قطعا موجب انزوای بيش از حد ايران خواهد شد و قطعا جبههگيری عليه ايران تقويت خواهد شد.در اين صورت به احتمال زياد، ممکن است قطعنامهای در سازمان ملل عليه ايران صادر شود و به ازای امتناع ايران از قبول امضای قرارداد الحاقی، مجازاتهايی برای ايران تصويب شود از جمله محاصره اقتصادی ايران. اين خطراتی است که در صورت عدم امضای قرارداد الحاقی میتواند ايران را تهديد کند، اما خطرات به اين موارد محدود نيست، همانطور که شما اشاره کرديد، هنگامی که زمينههای عمومی در افکار بين المللی فراهم شود اين احتمال بالا خواهد رفت که حملات نظامی محدود با

هدفهای کاملا مشخص صورت بگيرد حال توسط خود آمريکايیها يا توسط اسرائيلیها.

لذا ممکن است هم ساختمانهای مراکزی که اخيرا ايران برای فعاليتهای اتمی تهيه کرده است و هم ساختمان نيمه تمام نيروگاه اتمی بوشهر مورد حمله نيروهای خارجی قرار بگيرد. اينها همه احتمالاتی است که در صورت عدم قبول امضای پروتکل، ايران را تهديد میکند.

 

- اشاره کرديد که کشورهای اروپايی و آمريکا برای امضای پروتکل از سوی ايران اتفاق نظر دارند، از جهت ديگر شاهد بوديم که کشورهای عضو عدم تعهد به نوعی از ايران در مقابل نشست وين جانبداری کردند، جانبداری اين کشورها از ايران تا چه حد بر نوع سياست گذاری دولتهای اروپايی و آمريکا در قبال ايران تأثيرگذار خواهد بود؟

+ من تصور نمیکنم تأثير چندانی داشته باشد، برای اينکه جنبش غير متعهدها در حال حاضر موضوعيت خودش را از دست داده است، جنبش غير متعهدها هنگامی مطرح بود و موضوعيت داشت که ما در دوران جنگ سرد به سر میبرديم و بلوک غرب و شرق در برابر يکديگر صف آرايی کرده بودند، بسياری از کشورهای جهان سوم که نمیخواستند در اين تقابلهای بين المللی شرکت کنند، جنبش غير متعهدها را پايه گذاری کردند، وقتی که جنگ سرد نهان شده است و آن تقابلها وجود ندارد، جنبش غير متعهدها ديگر موضوعيتی ندارد، اما موضع آنها در نشست حکام آژانس بين المللی انرژی اتمی اين نبود که ايران را بايد آزاد گذاشت که پروتکل را امضاء کند يا نکند، بلکه آنها معتقد به رفتار ملايمتری با ايران بودند، در واقع آنها بيشتر به دنبال اين بودند که آژانس نيز مقداری با ايران مدارا کند. آنها با اين موضوع که ايران پروتکل را بايد امضاء کند، موافق بودند و در نحوه برخورد با ايران يک مقداری اختلاف نظر داشتند، اما اکنون آن قطعنامه عليه ايران و دادن مهلت به ايران تصويب شده است و ايران است که تا پايان ماه اکتبر بايد تصميم بگيرد چکار میخواهد انجام دهد.

 

- به نظر شما ايران بايد در برخورد با اين مسئله چه سياستی را در پيش بگيرد؟

+ به نظر من ايران از اول هم بیجهت مطلب را تبديل به يک موضوع دعوا کرده است، مخصوصا وقتی ما مدافعات مسئولان ايران را میخوانيم جز اظهار تأسف و تأثر هيچ کاری نمیتوانيم انجام دهيم. تناقضات زيادی در گفتار مسئولان وجود دارد در حالی که رئيس سازمان انرژی اتمی ايران مدعی است ، اورانيومی که در اين محلها توسط بازرسان بين المللی انرژی اتمی کشف شده است مقدار کمی است که از بازار سياه تهيه شده است و در واقع به اين ترتيب قصد دارد به آژانس انرژی اتمی بگويد اين مطلب خيلی جدی نيست، از سوی ديگر وزير امور خارجه آقای خرازی میگويد، اين دستگاههای دست دوم که از دنيا خريدهاند آلوده به اورانيوم سنگين است، بنابر اين ايران اورانيومی در دست ندارد و اورانيومی تغليظ نکرده است و سخنهای ضد و نقيضی از اين دست که فاقد انسجام منطقی است باعث شده است تا آقای البرادعی در مقابل صحبتهای دولتمردان ايران سخنی به اين مظمون بگويند که ايرانیها چه تصور کردهاند؟ آيا آنها با بچه طرف هستند. ايران با اين برخورد خود قضيه را به جايی برده است که تبديل به يک موضوع بين المللی شده است و ايران حالا در وضعيتی است که اگر بخواهد از عواقب و عوارض چنين روندی مصون باقی بماند چارهای ندارد جز اينکه قرارداد الحاقی را امضاء کند.

 

- شما فکر میکنيد ايران اين مطلب را بپذيرد يا خير؟

میدانيم که مواضع اعلام شده از سوی مسئولان کشور ما ضد و نقيض است، از يک طرف وزير امور خارجه ما اعلام میکند که آماده امضای قرارداد الحاقی است و از سوی ديگر بعضی از دولتمردان و صاحبان قدرت در ايران حرف ديگری را میگويند. پيش بينی اينکه ايران اين قرارداد را امضاء کند يا نه مشکل است، اما بر اساس تجربه گذشته ما نگران اين موضوع هستيم که دولت ايران بعد از دادن تلفات و هزينههای گزاف که قابل پيشگيری هم بوده است بعد از دادن اين هزينهها قرارداد را امضاء خواهد کرد.

 

- آقای هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه عنوان کردند که آنچه در وين میگذرد يک جريان ظالمانه است که اگر تصميم نامناسبی در آنجا بگيرند خودشان مسئول عواقب آن خواهند بود. نظر شما در مورد گفته وی چيست؟

+ من نمیدانم آقای هاشمی بر اساس چه پيش زمينههايی اين سخن را بيان کردهاند، آيا ايران در موضعی هست که کشورهای بزرگ را تهديد کند؟ اگر چنانچه اسرائيل يا آمريکايیها به بعضی از هدفهای مورد نظر حمله کنند ايران چه واکنشی میتواند انجام بدهد؟ من تصور نمیکنم موقعيت ايران بگونهای باشد که ايران بخواهد يا بتواند با کسانی که به خاک ايران حمله کنند، مقابله کند. بعلاوه شايد اصلا احتياجی به يک چنين حملهای نباشد.

امتناع ايران از امضای قرارداد الحاقی موجب خواهد شد، شورای امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران قطعنامه صادر کند. تصويب قطعنامه عليه ايران همراه با اعمال فشار عليه ايران خواهد بود. ممکن است ايران را مانند عراق در محاصره اقتصادی قرار دهند، اين دفعه محاصره اقتصادی ايران با آنچه در زمان کارتر و يا ريگان و بوش پدر اعمال شده بود تفاوت خواهد بود. به نظر من دراين زمان اگر چنانچه قطعنامهای از سوی سازمان ملل عليه ايران صادر شود، احتمال اينکه آمريکايیها و يا نيروهای متحد با آمريکا تنگه هرمز را از طرف دريای عمان به روی صادرات نفت ايران و يا بعضا برروی واردات کالاهای اساسی بر ايران ببندند، زياد خواهد بود. در اين صورت ايران چه واکنشی میتواند از خود نشان بدهد.