شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۸۲ - ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۳

داستان جسيکا لينچ: پيروزی دروغ بر واقعيت

شايد جسيکا لينچ واقعا تنها يک زن جوان است که همواره آن چيزی را حکايت می کند که والدين، روسا و ناشران کتاب مايلند بشنوند. و شايد بريگ داستان يک دوستی اعجاب انگيز ميان جسيکا و پزشکان عراقی را حکايت کند. زيرا که جنون پنتاگون در برابر جنگ عراق و معنای اين واقعه مهم جهانی، دوباره چرخشی يافته است: در اين ميان، جنگ به يافتن سلاح های کشتارجمعی منتهی نشده است، بلکه قرار است به رهائی يک خلق از چنگال ديکتاتوری مخوف بينجامد.

 

نويسنده: اوا شوايتسر-

 برگردان: جواد طالعی

 

 

اشاره:

دروغ پردازی، برای بهره برداری تبليغاتی و فريب افکار عمومی، در آمريکا سابقه ای دراز دارد. داستان جسيکا لينچ، سرباز موطلائی آمريکائی در عراق، يک نمونه تازه از اين دروغ پردازی ها است که حتی پس از آفتابی شدن حقيقت نيز، همچنان ادامه می يابد.

در اين زمينه، خانم اوا شوارتسر، مقاله ای خواندنی در شماره پنجم سپتامبر روزنامه "کلنر اشتات آنسايگر" نوشته است. نويسنده کوشيده است نشان بدهد که چگونه هم سياست و هم بنگاه های تجاری مطبوعاتی و انتشاراتی، از اين دروغ بافی ها بهره می برند. کتاب خانم جسيکا لينچ قرار است پس از سرو صدای زياد در ماه نوامبر امسال از سوی يک بنگاه انتشاراتی آمريکائی به بازار کتاب عرضه شود. اين کتاب، به احتمال زياد سرنوشتی شبيه کتاب "بدون دخترم هرگز" بتی محمودی خواهد يافت که يک نويسنده نژادپرست آمريکائی آن را بافت. فيلم زندگی دروغين خانم جسيکا لينچ هم، به احتمال زياد بعدا بر پرده سينماهای جهان ظاهر خواهد شد. پيش از خواندن کتاب و ديدن فيلم، مفيد خواهد بود اگر برگردان فارسی مقاله خانم اوا شوارتسر را بخوانيم.

دفتر اروپائی شهروند

------------------------------

 

جسيکا لينچ، سرباز موطلائی آمريکائی که در يک عمليات به ظاهر اعجاب انگيز از اسارت عراقی ها آزاد شد، نمی تواند آنچه را در عراق از سر گذراند به خاطر بياورد. حافظه "ريک بريگ" (۱) هم خوب کار نمی کند: بريگ در ماه می امسال ناگزير شد از عضويت تحريريه نيويورک تايمز استعفا بدهد. او فراموش کرده است که مقاله خود را درباره يک دهکده ماهيگيری، که به خاطر آن به افتخار دريافت جايزه پوليتزر نائل آمد، بر اساس تحقيقات يک روزنامه نگار نوشته است. اين روزنامه نگار آزاد را، بريگ فقط چند بار به صرف غذا دعوت کرده بود.

اکنون، بريگ و لينچ، در بنگاه انتشاراتی "آلفرد ای کنوپف" (۲) قراردادی را برای انتشار يک کتاب امضاء کرده اند: برک، قرار است در برابر دريافت يک ميليون دلار، داستان مثلا واقعی زندگی لينچ را در اين کتاب بنويسد: "من، ضمنا يک سرباز هم هستم"(۳) نام کتاب خواهد بود.

لينچ می بايست اين واژگان را، خطاب به عراقی ها گفته باشد. در يک اطلاعيه بنگاه انتشاراتی کنوپف به نقل از او آمده است: "اين واژگان را، من به هر حال در هزار داستان مربوط به اسارتم در عراق شنيده ام".

داستان جسيکا لينچ مثال نمونه ای از پيروزی افسانه بر واقعيت و توليد تبليغاتی مشترک سياست و مطبوعات است که منافع هر دو طرف را تامين می کند. لينچ، يک موطلائی نازک اندام بيست ساله، در روز بيست و سوم مارچ در ناصريه به اسارت نيروهای عراقی درآمد و در يک عمليات هيجان انگيز ارتش آمريکا از يک بيمارستان آزاد شد. در آغاز گفته شد: او قهرمانانه از خودش دفاع کرد و در حالی که گلوله ها بدنش را سوراخ سوراخ کرده بودند، چند دوجين از عراقی ها را به خاک و خون کشيد! عمليات آزاد سازی او نيز مناسب پسند زمان زمينه سازی شد: واحد نظامی، حتی يک فيلمبردار را همراه داشت.

واقعيت چيزی جز اين نبود: خودروی حامل لينچ به رگبار بسته شد، با يک کاميون تصادف کرد، لينچ مجروح شد. عراقی ها حتی سعی کردند لينچ را به ارتش آمريکا تحويل بدهند، اما ارتش آمريکا آمبولانس را به رگبار بست. علاوه بر اين، ارتش آمريکا، در حمله غير ضروری، به بيمارستان نيز آسيب رساند.

اما افسانه زن زيبا و موطلائی که به اسارت عرب ها در آمده است، پرتيراژتر از آن بود که بشود رهايش کرد. (در حالی که اسارت مشابه يک سرباز زن سياه پوست به هيچ وجه توجهی را بر نيانگيخت).

فقط زمانی که روزنامه های انگليسی به پی گيری داستان پرداختند، حقيقت آفتابی شد. حالا، مطبوعات آمريکا پنتاگون را، در تراشيدن اين داستان مقصر می خوانند. رامسفلد، وزير دفاع آمريکا، فورا روی ديگر قضيه را نشان می دهد: "مطبوعات، با جديت تمام، سهم خودشان را در بافتن اين داستان قهرمانانه ايفا کردند".

لينچ، بعدا مدال بر گردن به آمريکا پرواز کرد و با ادای احترامات نظامی از خدمت مرخص و بلافاصله به جنس داغی تبديل شد که هاليوود و استوديوهای تلويزيونی خودشان را برای دسترسی به او پاره می کردند. سی بی اس حتی به او يک پيشنهاد سه جانبه داد: "اگر او حاضر شود در يک مصاحبه اختصاصی با سی بی اس شرکت کند، اين شبکه برای تهيه يک فيلم سينمائی و يا نوشتن يک کتاب بر اساس زندگی اش نزد يکی از شرکت های خواهر خود وساطت خواهد کرد! لينچ به عنوان قهرمان، با زبان خودش، روی همه شبکه ها.

اما لينچ در ماه نوامبر آينده در نخستين مصاحبه خود شرکت خواهد کرد و پس از آن کتاب او منتشر می شود. نوامبر ضمنا ماهی است که بر تعداد تماشاگران شبکه های تلويزيونی (به علت طولانی شدن شب ها و رو به سردی نهادن هوا-م) افزوده می شود و آژانس های تبليغاتی بودجه سالانه خود را تنظيم می کنند.

لينچ در نهايت چه چيزی را حکايت خواهد کرد؟ پزشکان نظامی معالج معتقدند امکان ندارد که او بتواند به خاطر بياورد چگونه به اسارت عراقی ها در آمد. اما متقابلا "پاول بوگارد" سخنگوی بنگاه انتشاراتی کنوپف می گويد: "حافظه او درخشان است". او می گويد: "بيش از اين چيزی نمی گويم و آن ها که علاقمند هستند بايد کتابش را بخوانند!" برای ساختن فيلم زندگی جسيکا لينچ، کتاب می بايست به عنوان تنها منبع مورد استفاده قرار گيرد. اين بدان معنا است که بنگاه انتشاراتی کنوپف می تواند حق فيلم کتاب را بفروشد.

پدر جسيکا هم می گويد که او همه چيز را به خوبی به ياد می آورد. مادر بزرگ جسيکا هم که از سوی خبرنگاران مورد پرسش قرار گرفته گفته است که خودش هم انتظار کتاب را می کشد: "ما، درباره آنچه در عراق برای او رخ داده است، حرف نمی زنيم!" شايد مادر بزرگ هم قراردادی با کنوپف بسته است؟!

 

داستان جعلی

علاوه بر همه اين ها، "جيسون بلير" همکار پيشين ريک برگ هم به سراغ جسيکا لينچ رفته است. او، خانواده جسيکا و خانه ای را که او در آن زندگی می کرده، بدون آن که هرگز آن را ديده باشد، تشريح کرده است! جيسون بلير، امروز برای آن که در سيرک مطبوعاتی باقی بماند، مجبور است به خودش بسيار بيشتر از بريگ زحمت بدهد. او، از سوی مجله اسکوار ماموريت يافته در زمينه رمانی از "استفان گلاس" با او صحبت کند. استفان گلاس هم بعد از انتشار چند داستان جعلی در نشريه "نيو رپابليک" اخراج شد. جيسون بلير سياه پوست است.

شايد جسيکا لينچ واقعا تنها يک زن جوان است که همواره آن چيزی را حکايت می کند که والدين، روسا و ناشران کتاب مايلند بشنوند. و شايد بريگ داستان يک دوستی اعجاب انگيز ميان جسيکا و پزشکان عراقی را حکايت کند. زيرا که جنون پنتاگون در برابر جنگ عراق و معنای اين واقعه مهم جهانی، دوباره چرخشی يافته است: در اين ميان، جنگ به يافتن سلاح های کشتارجمعی منتهی نشده است، بلکه قرار است به رهائی يک خلق از چنگال ديکتاتوری مخوف بينجامد.

از سوی ديگر، اگر عراقی ها حق شناسی نشان ندهند، شايد داستان سومی در دستور کار قرار گيرد. اصل مسئله: تيراژ بايد درست از آب دربيايد.

 

............

۱- Rick Bragg

۲- Alfred A. Knopf

۳- I am a Soldier, too

روزنامه نگاری که رسما به دليل دروغ بافی برکنار شده است، با دريافت يک ميليون دلار، داستان سرباز موطلائی آمريکائی را در عراق مينوسد