پيشنهاد به اصلاح طلبان روزه
دار
« روزه سياسی برای همه زندانيان سياسی ؛ خودی و
غير خودی »
کيانوش سنجری
sanjari@myway.com
چندی پيش اجتماعی از فعالين سياسی و روزنامه
نگاران اصلاح طلب در حمايت از فعالين سياسی و روزنامه نگاران زندانی ، به خصوص
عباس عبدی و دکتر هاشم آقاجری به ميزبانی جبهه مشارکت برگزار گرديد و سخنرانان اين
اجتماع که اکثرا از نيروهای خودی درون حکومت بودند با ايراد سخنرانی های خود به
نکوهش روند به زندان افکندن دگرانديشان و ادامه بازداشت فعالين سياسی ای از جمله
عباس عبدی ( جبهه مشارکت ) ، دکتر هاشم آقاجری ( سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ) ،
سعيد رضوی فقيه ( دفتر تحکيم وحدت ) و ... شدند.
دعوت از آقای سحابی و دکتر ابراهيم يزدی باعث
گرديد که اين محفل خودی ها حداقل ، ته رنگی از عدم وابستگی کامل به يک حذب و گروه
سياسی را به خود بگيرد ولی با اين حال با نگاهی به دعوت شدگان و سخنرانان اين
اجتماع به خوبی مشخص ميشود که هدف از اين محفل ، حمايت از چه گروهی از زندانيان
سياسی بود.
در اين اجتماع همگان در نکوهش جريان به زندان
افکنده شدن فعالين سياسی سخن راندند و نام آنهايی را که می شناختند و خط و مرز
سياسی شان را مورد قبول می دانستند به زبان آوردند و در مدحشان ناله سراييدند.
اگر دقت کرده باشيد در اين اجتماع ، نامی از مثلا
فعال سياسی غير خودی همچون عباس امير انتظام و يا حشمت طبرزدی و يا روزنامه نگار
سياسی غير خودی مثل سيامک پورزند و يا زندانی دانشجوی غير خودی همچون محمدی ها و
باطبی ها و فخرآور ها و صحتی ها و يا زندانی سياسی کرگر و ساده ای همچون حجت
بختياری برده نشد ، چه برسد به مثلا صادق سيستانی يا محمد محمود نيا از هواداران
بسيار ساده سازمان ... ( سانسور ) که در دهه ۶۰ بر اثر اتفاق ، بازداشت و دوران
کامل جوانی خود را در انواع و اقسام زندانهای حکومت گذرانده و حال پس از رهايی از
شکنجه ها و ... با چين و چروکی بر چهره در انتظاررهايی هستند.
به باور من انتظاری از رضا خاتمی نيست که مثلا
نامی از حجت بختياری اين کارگر ساده و معترضی که جلسه دادگاهش را فرصت مناسبی برای
بيان آلام و درد های مردمان جامعه اش يافت و به خاطر همين صراحت در بيانش به ۲ سال
حبس تعزيری محکوم گشتبه ميان آورد . چرا که اگر انتظاری وجود داشت ، ديگر اصلاح
طلبان را شکست خورده قلمداد نمی کرديم و در فکر راه چاره ای نمی شديم.
دغدغه ای از اين باب ندارم ، چرا که به خوبی
ميدانم واژه دمکراسی از ديد آقايان و خانم های اصلاح طلب ، واژه است مختص به بازی
سراسر محفلی خودشان . آنگاه که بخواهند به کارش می بندند و آنگاه که لازم نباشد
سرپوش می گذارند.
بگذاريد سوالی مطرح نمايم ؛ آيا برای جناب رضا
خاتمی ، فردی که خود يکی از بازيگردانان اين بازی سراسر محفلی برای حفظ و بقای
نظام ولايت فقيه می باشد ، وجود فردی همچون عباس امير انتظام که خواهان يک نظام
دمکراتيک و عرفی از راه برگزاری يک رفراندوم ساختارشکن با نظارت سازمان ملل متحد
می باشد ارزشی دارد ؟ که او بيايد و بساط آقايان را با پيشنهاد رفراندوم ساختار به
باد ده اش با خطر مواجه سازد ؟
آيا برای کسی که برای ورود به اين بازی سراسر
محفلی ، اعتقاد و التزام عملی خود را به اصل مترقی ولايت مطلقه فقيه ! به اثبات
رسانده و خود گفته است در ابتدا برای بقای نام جمهوری اسلامی تلاش می کند و نه
برای آزادی و دمکراسی ! وجود زندانی سياسی ای همچون حجت بختياری که خواستار محاکمه
خود او دسته و رسته اش به خاطر سکوت پيشه کردن ( با وجود آگاهی کامل داشتن ) در
قبال قتل عام بزرگ تابستان های سالهای نه چندان دور می باشد ، ارزشی دارد ؟
آيا اگر عباس عبدی عضو جبهه دمکراتيک ايران و يا
حذب ملت ايران و يا گروه پان ايرانيسم بود ، باز هم جبهه مشارکت برايش اجلاسی همچو
اجلاس چند روز پيش برگزار می کرد و در مدحش ناله سرايی می نمود ؟
آيا ما ايرانيان غير خودی هم می توانيم اجازه
برگزاری چنين اجتماعی را در گوشه از اين مملکت داشته باشيم ، هر چند کوچک ، هر چند
فقيرانه و هر چند بدون تبليغات و در آنجا نام نه تنها عباس عبدی ، بلکه نام همه
دربندان عقيده را فرياد زنيم ؟
پس از انتشار مقاله اول در اين باب دوستانی بودند
که با ارسال ايميل برای بنده از لزوم همراهی با اين اجتماع سخن به ميان آوردند ،
ولی در اين بين جای چند سوال و بی شک چون دلمان ميسوزد ، جای چند پيشنهاد وجود
دارد .
به باور من ما غير خودی ها روزی نيست که به
زندانيان سياسی دربندمان نيانديشيم . خودی و غير خودی برای ما اهميتی ندارد و هر آن
کس که به جرم اعتقاد به آزادی و تلاش برای دمکراسی و بگذاريد بگويم به جرم اعتقاد
به هر انديشه ، هر چند متحجرانه ای به زندان افکنده شده باشد برايمان به عنوان يک
زندانی سياسی قلمداد می شود و در آرزوی آزادی اش هستيم.
اما حال محفلی را در پيش روی می بينيم که در
مراسمشان فقط و فقط به نام های افرادی اشاره دارند که روزگاری با آنان در يک حذب و
دسته و رسته بوده اند و يا حتی نزديک تر از آن ، سالهای مبارزان انقلابی خود را با
آنها گذراندند.
از اين جماعت حمايت کنيم ؟
اسمش را چه بگذاريم ؟
حمايت از اجتماع دروغگويان ؟
حمايت از جبهه ای که حتی جرات ندارد نامی از يک
زندانی سياسی غير خودی ( هرچند مخالفش ) را ببرد ؟
آيا بردن نام از ايشان به منزله به رسميت شناختن
اوست !؟
نه تنها هيچ کدام از اين دو نظر نيست بلکه بی شک
اين اقدام همان رفتار دمکراتيکی است که اين مدعيان دروغين آن از آن بی بهره اند.
لااقل با اين کار تظاهرش را هم نمی کنند.
اما ما بايد پيشنهاد خود را مطرح کنيم و بگوييم که
ما خواستار ؛
آزادی همه زندانيان سياسی و عقيدتی دربند زندانهای
آشکار و نهان اين حکومت هستيم . هر آن کس که به جرم اعتقاد به انديشه ای و تلاش
برای به ثمر رساندن آن انديشه به زندان محکوم گشته است بايد آزاد گردد.
ما نه تنها نگران وضعيت سلامت عباس عبدی و دکتر
هاشم آقاجری هستيم ، بلکه نگران وضعيت فخرآور ها و صحتی ها و محمدی ها نيز می
باشيم ولی به خوبی می دانيم که برای متوقف کردن خط توليد زندانی سياسی و عقيدتی به
يک ساختار سياسی دمکراتيک نيازمنديم که اعلاميه جهانی حقوق بشر را که تضمين کننده
همه آزادی های سياسی و اجتماعی انسان است به عنوان يک اصل طبيعی و ضروری به رسميت
بشناسد ، حکومتی که به جای کمک به گروه های تروريستی و تلاش در جهت توليد سلاح های
هسته ای به آزادی و آبادانی سرزمين خويش همت گمارد.
و نيک ميدانيم که رسيدن به اين ساختار دمکراتيک که
تضمين کننده آزادی های سياسی و اجتماعی ماست در سايه رفراندومی با نظارت مستقيم
سازمان ملل محقق خواهد شد .
پس بايد به اصلاح طلبان روزه دار پيشنهاد کنيم که پس
از ۶ سال سردادن شعار ، در محفل سراسر خودی خود ، درمان اين درد را فرياد کنند و
نه باز هم شعار.
اسامی تعدادی از زندانيان سياسی خودی و غير خودی
را تا آنجا که به خاطر داشتم در زير آورده ام که در اين بحبوحه روزه داری ، حد اقل
يادی از آنها شود.
-------------------------------------------------
ابوالقاسم گلباف
دکتر ناصر زر افشان
علی افشاری
علی امينی
عباس امير انتظام
مسعود کنگدره
صادق سيستانی
محمد محمود نيا
علی رضا شريعت پناه
مهدی فرد کهن
فاضل ثابت
سعيد ماسوری
افشين با ايمانی
غلام کلبی
فريبرز محمودی
ابراهيم مومنی
يوسف شفيعی
سيامک پورزند
دکتر علی امينی
قاسمی
مجيد عباسيان
اکبر خوانساری
بهرنگ سرخوش
سعيد رضوی فقيه
غلامرضا ميرزاخانی
ايرج جمشيدی
اسمائيل جمشيدی
عليرضا جباری
تقی رحمانی
احمد زيدآبادی
اکبر گنجی
دکتر هاشم آقاجری
محمد محسن سازگارا
حشمت الله طبرزدی
هدی صابر
مهدی بنی عامريان
عباس عبدی
نادر کريمی
حسن يوسفی اشکوری
آرش نوپورشيان
آرش صالحی
خالد هردانی
کرمی خير آبادی
حميد مالميريان
مازيار اصلانی
سعيد عسگری
علی اصغر صادقی
ميکائيل عظيمی
محمد رضايی
علی رحمتی نژاد
عباس لسانی
علی سليمانی
منصوری
حسن زارع زاده
دکتر فرزاد حميدی
کوروش صحنی
امير عباس فخر آور
حجت بختياری
اکبر محمدی
منوچهر محمدی
احمد باطبی
عباس دلدار
مهرداد لهراسبی
مهدی بنی عامريان
سعيد کمالی ها
اکبر خوانساری
فرهاد دوستی
و بسياری ديگر که من نمی دانم.
ياد همه آنها گرامی باد.
-----------------------------------------
با اين توضيح که احتمالا برخی از نام برده شده گان
اخيرا آزاد شده اند.