شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۸۲ - ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۳

گفتوگوی الجزيره با رفسنجانی

آمريکا نشان داده اهل ابتکار نيست

قطعا نمیخواهيم شرايطی در عراق باشد که آمريکايیها تشويق به ماندن شوند

 

 

رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام در گفتوگو با شبکهی خبری الجزيره با سوالات خبرنگار اين شکبهی خبری عربی زبان پاسخ داد.

به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران متن کامل اين مصاحبه که بصورت سوال و جواب تنظيم شده است؛ به شرح زير میباشد:

سوال:

آقای رفسنجانی اگر سخن خود را از تحولات عراق آغاز کنيم و شما آن را چگونه ارزيابی میکنيد؟

- من نگرانم از وضعی که در عراق پيش آمده، مجموعا ارزيابی خوبی ندارم از آن چه در عراق میگذرد و آينده درستی با وضعی که با آمريکايیها و انگليسیها میبينم به چشم نمیخورد. حقيقتا يک فاجعه پيش آمده در عراق که بايد بالاخره دولتمردان قدرتمند جهانی و منطقهای فکر کنند، راه حلی پيدا کنند.

الان که وضع عراق بدتر است به هيچ وجه انسان نمیتواند دلخوش باشد.

سوال:

زمانی که از عدم اميد به اوضاع سخن میگوييم آيا شما اوضاع را نااميدانه میبينيد؟

- البته مايوس نيستم. بالاخره يک روزی اين مسايل حل میشود. تا آخر که اين جوری نمیماند، اگر همينگونه پيش برود، برای عراقیها به خصوص برای مردم منطقه و شايد برای اشغالگرها خيلی گران تمام خواهد شد. برای اين که در وضع فعلی يک آدم نگاه میکند میگويد آمريکا راه حلی ندارد و اگر بخواهد خودش عراق را اداره کند مستقيما، اين نمیشه که آمريکا مستقيما کشوری مثل عراق را اداره بکند. برای اين که بايد نيرو از خارج بيارد و مردم عراق تحمل نمیکنند. کاری هم از پيش نمیبرند اينها اگر بخواهند در عراق باشند و کار را به مردم واگذار کنند، اين هم با مزاج آمريکايیها نمیخونه، چه نتيجهای میخواهند بگيرند.

اگر گاری را واگذار کنند نتيجه برخلاف اهدافشان میشود. اگر فکر میکند که در عراق میتوانند افراد دست نشاندهای پيدا کنند که عراقی باشند، اما فرمان آمريکا را ببرند اين هم خيال خامی است. چون آدمهای شريف که نمیآيند فرمان آمريکا را ببرند و در عراق به نفع آمريکا کار بکنند. ممکن است افراد بیاصالت و خيلی خودخواه و ضعيفی پيدا شوند که فرمان ببرند. آنهاهم کاری نمیتوانند بکنند. به هر حال هر هدفی آمريکا در عراق داشته به نظر میرسد که تا بحال به آن نرسيده است. فرض کنيم آمريکا عراق را ول کند و برود. اين هم خيلی بعيد است برای اين که آمريکايیها با اين همه هزينه و با اين سروصدا آمدند، اهدافی در منطقه داشتند، در دنيا داشتند، در خود آمريکا داشتند؛ همه اينها از دست میرود ؛ لذا واقعا در شرايط دشواری الان در منطقه قرار گرفتهايم. من راه حلی نمیبينيم اصلا شما سابقهای در دنيا لااقل در اين عصر ما میبينيد که يک کشوری بيايد کشور ديگری را اشغال کند؛ با قدرتهای نظامی و بتواند آنجا را اداره کند. اصلا چنين الگويی نيست؛ آمريکا الان هيچ الگويی ندارد. بايد ابتکار کند، که آمريکا نشان داده است اهل ابتکار نيست.

سوال:

ايران به عنوان يک کشور منطقهيی بزرگ و مجاور عراق، اوضاع داخلی عراق به صورتهای مختلف چه منفی و چه مثبت بر آن تاثير میگذارد که شما در حال حاضر اوضاع داخلی عراق را منفی تلقی میکنيد؛ به نظر شما چه اقداماتی را میتوان انجام داد که به عنوان راه حلی برای عراق استفاده شود؟

-با حضور آمريکا و انگليس با وضعی که حاکم بر روابط ما و آنها هست که بی اعتمادی حاکم است بين ما و آنها، عملا ما کاری نمیتوانيم بکنيم، جز اين که قدری کمکهای مردمی بفرستيم که اين کار را میکنيم. اون هم آمريکايیها خوششان نمیآيد که چيزی به نام ايران آنجا تقسيم شود. میتوانيم مرزها را حفظ کنيم از طرف مرزهای ما آسيبی وارد نشود؛ اين کار را هم میکنيم. به کسانی که آنجا دوست ما هستند میتوانيم نصيحت بکنيم که کمک کنند وضع از اين بدتر نشود. اوضاع از دست نرود. به شکلی قابل حل باقی بماند برای مدت ديگری که ممکن بشود. از اين کارها میتوانيم بکنيم.

يا مثلا بعضی از دوستان ما که آنجا هستند و گاهی هم مسووليتهايی میگيرند اگر از ما سوالی بکنند مشورتی بخواهند به آنها کمک بکنيم؛ از اين چيزها اتفاق میآفتد.

سوال:

آيا شما معتقد نيستيد که اين میتواند بی طرفی منفی در برابر آن چه در عراق رخ میدهد؛ باشد؟

- بالاخره راهی جز اين برای ما نيست شما هم اگر جای ما بوديد چه میکرديد؟ اگر چيزی به فکرتان میرسيد پيشنهاد بدهيد.

سوال:

آقای رفسنجانی تحليلهايی وجود دارد که ديگران آن را میگويند و آن اين است که به سود منافع ايران است که در حال حاضر بی ثباتی و هرج و مرج در عراق وجود داشته باشد؛ تا آمريکا به سوی ايران برای درخواست کمکم جهت دست يافتن به راه حلی در عراق حرکت کند آيا شما در چنين موقعيتی هستيد يا خير؟

- اين که ما نمیخواهيم آمريکا در عراق بماند، اين درست است. ما قطعا نمیخواهيم در عراق شرايطی باشد که آمريکايیها آنجا تشويق بشوند که حضور داشته باشند. اين بخش از مقدمهتان را قبول دارم. اما اين که به قيمت اين مشکلات مردم عراق زياد شود؛ ناامنی، بی ثباتی و نبود خدمات، امراض، بيکاری، عقب افتادگی، اينها همه برای ما تلخ است. ما منتظر اين هستيم که روزی برسد که دنيا به اين نتيجه برسد که کار عراق را به مردم عراق واگذار کند، آن روز خواهيد ديد که ايران هم خيلی در صحنه خواهد بود و هر کمکی بتوانيم میکنيم.

سوال:

آقای رفسنجانی آيا ايران آمادگی شرکت يا همکاری در اعزام نيروهای حافظ صلح به عراق را دارد؟

- زير نظر آمريکا نه، اما اگر سازمان ملل بر عهده بگيرد البته ما اين را هم نمیپسنديم که کشور آزادی مثل عراق متولیاش سازمان ملل باشد. قيم بگذارند سرپرستی بگذارند اينها مال دوران قديم استعماری است، ولی آمريکا حالا اين سنگ را در چاه انداخته است؛ مشکلاتی به وجود آمده. در شرايط فعلی احتمالا راه حل مناسب، فعلا شايد عملی باشد اين است که آنجا مديريت را به سازمان ملل بدهند و اين سازمان از کشورهايی که در آنها حسنيت میبيند، دعوت کند، شرکت کنند ماهم با آن شرايط شرکت میکنيم.

سوال:

آقای رفسنجانی شما با يکی از مسوولان از وزارت خارجه ايران که از شورای حکومت انتقالی عراق در بغداد ديدن کرده بود؛ ديدار کرديد آيا ايران به مشروعيت اين شورا در بغداد اعتراف میکند و چگونه با واقعيت موجود در عراق برخورد میکنيد؟

-البته هنوز که آنها دولتی نيستند که احتياجی به شناسايی داشته باشند؛ فعلا با موافقت آمريکا جمعی جمع شدهاند، ما فکر میکنيم همين قدر هم که مردم عراق اگر حضور داشته باشند در اداره کشورشان برای مردم مفيد باشند.

در اين حد هم عملا با آنها همراهی کرديم؛ گروهی فرستاديم رفتند با آنها صحبت کردند؛ اکثر آنهايی را هم که آنجا هستند ما ذاتا قبول داريم. اگر آمريکا بالای سر آنها نبود برای ما آنها کاملا قابل قبول بودند؛ يک چنين شورايی ولی خوب حالا تحت فرمان آمريکا اگر باشد؛ همکاری کردن مشکل است.

سوال:

ايران چگونه به حادثهی ترور آيتالله حکيم نگاه میکند چه کسی از اين موضوع استفاده میبرد و آيا اين ترور ضربهی محکمی به ايران وارد ساخت به خاطر اين که حکيم متحد بسيار قوی برای ايران محسوب میشود؟

- تحقيقا شهادت آقای حکيم يک فاجعه هست؛ اولا خود ايشان شخصيت با ارزش و با سابقهی خوب علمی، جهادی و اجتماعی بودند و اميد میرفت که بتوانند در عراق روزی منشا کارهای بزرگ باشند؛ برای مردم عراق خود اين يک مصيبت است و ثانيا آثاری بعدا از خلا وجودی ايشان پيش خواهد آمد.نبود ايشان شايد خيلی جاها اثر خودش را بگذارد. در عراق فعلی تا به حال که شيعيان عقل به خروج دادند و حرکت تندی نکردند. اما اگر خوب کنترل نشوند ممکن است افراد عصبانی، ناراحت و خشمگين دست به اقدامات بی رويه بزنند. اختلافات تشديد بشود. وحدت مردم عراق بهم بخورد و مشکل شود بعدا وحدت درست بشود. در مجموع يک ضربه بزرگی است.نسبت به ايران بيشتر ايشان به عنوان يک روحانی، يک دوست، دوست شخصی ماها، سالها با ايشان مانوس بوديم، ناراحتيم ولی بيشتری برای مردم عراق ناراحتيم. چون که ايران که برای خودش آنجا چيزی نمیخواهد. ما فکر میکرديم که آقای حکيم برای مردم عراق میتوانند مفيد باشند. خدا کند، مردم عراق بتوانند جای خالی ايشان را پر کنند. البته ما خودمان تجربههايی داريم، اوايل انقلاب خارجیها، آمريکا، اسراييل، ضدانقلاب در ايران، عوامل فراری تصميم گرفتند که شخصيتهای ممتاز ما را از صحنه بيرون کنند و خيلی از شخصيتهای موثر را اينها حتی بعضی امام جمعهها را مثل داستان اين آقای حکيم، اتفاق افتاد، افرادی مثل شهيد بهشتی، شهيد باهنر، شهيد مفتح را و خيلی آدمهای بزرگ ديگر مثل شهيد مطهری را از ما گرفتند. اينها باعث شد مردم احساس خطرکنند و جدیتر به صحنه آمدند. يعنی خون آن شهيدان جای خالی آنها را پر کرد. ممکن است اين اتفاق در عراق بيفتد؛ يعنی هم حوزه و هم مردم و شخصيتهای اسلامی و شيعی احساس خطر بيشتری بکنند؛ نيروی بيشتری برای حفظ عراق هزينه بکنند. همان طور که در اين اتفاق افتاد. ولی به هر حال ما در روايت داريم که "هنگامی که عالمی از دنيا می رود ثلمهای به اسلام وارد میشود که هيچ چيز نمیتواند جای آنرا پرکند" و اين از نمونههای همان است.

سوال:

رهبر ايران اظهار داشتند که ترور آيتالله حکيم در جهت تحکيم منافع آمريکا و صهيونيستها است شما به عنوان يک رکن اساسی در دولت ايران معتقديد که اين سخن چه منظوری را در بر دارد و يعنی اين که چگونه ترور حکيم به سود منافع آمريکا و اسراييل است؟

-آخر آنها راضی نبودند از حضور شخصيت متنفذ و مورد قبول مردم عراق در صحنه عراق.

سوال:

اما آقای حکيم دشمن آمريکا نبود؟

- چرا دو حالت میتوانيد در نظر بگيريد. قطعا آقای حکيم مخالف حضور آمريکا در عراق بود و ايشان حتما مسايل منطقه را مساله فلسطين، لبنان، مسايل عراق و افغانستان را اينها را مثل ما تحليل میکردند. درست است که آنها برای خودشان در کشور خودشان کار میکنند. اما آقای حکيم يک رهبر مطلوب برای آمريکا و انگليس نبود؛ حتما به ايشان به عنوان يک موی دماغ نگاه میکردند.

سوال:

آقای رفسنجانی اتهام ديگر متوجه ايران دربارهی عراق است و آن اين که ايران میخواهد حکومت در عراق به واسطهی اکثريت شيعه و به روش حکومت اسلامی ايران باشد؛ اين صحت دارد يا خير؟

- البته دلمان میخواهد هر جا مردم مسلمان باشند، دنبال اسلام بروند. احکام اسلامی اجرا شود، ولی هيچ برنامه و تلاشی نداريم که مردم عراق هم حکومتشان را مثل ما شکل بدهند. اين بستگی به ميل آنها دارد، اگر تشخيص بدهند راه درستی است؛ میآيند. اگر تشخيص ندهند هر راه ديگری (میروند) بروند، ولی من فکر نمیکنم مردم عراق اسلامشان ضعيفتر از مردم ايران باشد. در مجموع عراقیها آن قدر که ما میشناسيم مردم متدين هستند؛ هم شيعهها هم سنیها حتی کردهايشان، ترکمانها اينها که من میشناسم مردم مسلمانی هستند طبعا در فضای آزاد عراق حداقل آنجا اسلام حاکم خواهد شد؛ اگر آزاد باشند ما نيازی نداريم اينها را هل بدهيم يک طرف.

سوال:

آقای رفسنجانی نيروهای آمريکا سابقا فقط در آبهای خليج مستقر بودند، اما اکنون در عراق و افغانستان و حتی آسيا ميانه مستقر شدهاند؛ آيا شما از اين نيروهای آمريکايی نگران نيستيد؟

-اصلا نمیترسيم. ما فکر میکنيم آمريکاييها الان در محاصره ايران هستند.

سوال:

آقای رفسنجانی نيروهای آمريکا سابقا فقط در آبهای خليج[فارس] مستقر بودند، اما اکنون در عراق و افغانستان و حتی آسيا ميانه مستقر شدهاند؛ آيا شما از اين نيروهای آمريکايی نگران نيستيد؟

-اصلا نمیترسيم ما فکر میکنيم آمريکاييها الان در محاصره ايران هستند.

سوال:

چگونه؟

-بالاخره آنها آسيبپذيرترند از ما. ما در خانه خود مقتدر نشستهايم اما آنها هزارها کيلومتر دور از وطن خودشان گرفتار در معرض خطر و هرچه دارند در خطر است. در منطقه. چون من که میگويم در محاصره ما يعنی در محاصره ملتها هستند که ما هم با ملتها هستيم. آمريکايیها خودشان را در محيط پرخطری انداختند؛ آنها فکر نمیکردند وضع اين جور میشود. شما افغانستان را بعد از گذشت يک سال و نيم ببينيد چه امنيتی دارند؛ نيروهای آمريکايی در افغانستان. اصلا که قابل مقايسه با عراق نيست، عراق اصلا يک عالم ديگر است؛ يک چيز ديگر آنجا هست. بنابراين ما چرا بايد بترسيم. آمريکا بايد بترسد، آمده است اينجا و احتياج به کمک دارد. اگر در خانهشان بودند، کمک ما را نمیخواستند.

سوال:

نظام عراق در خانهاش بود که آمريکا وارد آن شد و به عمر آن پايان داد؛ يعنی اين که ضرورتا اينگونه نيست که هر نظامی که در خانهاش مستقر باشد؛ میتواند با نيروهای نظامی مقابله کند؛ آن هم در صورت وجود قدرت بزرگی چون ايالات متحدهی آمريکا؟

- وقتی که مردم با او خوب نباشند چه جوری در خانه خودش است، بله، اگر واقعا مردم بپذيرند موضوع و آمريکا را در آنجا، آمريکا میتواند احساس امنيت بکند، ولی من يک درصد هم احتمال نمیدهم که مردم حضور و سلطه آمريکا را بپذيرند، البته تا اين حد که صدام را از ميدان به در کرده و شر يک حکومت مستبدی را کوتاه کرده، از پيش هم ما میگفتيم، قبل از شروع جنگ ما میگفتيم، ما با سقوط صدام موافقيم. مردم عراق هم اکثرا موافق بودند اما نه اين که جای صدام آمريکا بيايد و آن هم نظاميان آمريکا. قطعا مردم اين را نمیخواهند، نه عراقیها. عراقیها مردم غيور و مسلمان و شجاعی هستند هيچ ملتی ما سراغ نداريم که راضی باشد که يک کشور بيگانه با قدرت نظامی بيايد کشورشان را بگيرد و در ميان آنها راحت زندگی بکند.

سوال:

آقای رفسنجانی با در نظر نگرفتن اين که آيا ترس از نيروهای آمريکايی وجود دارد يا خير، آيا شما به عنوان يکی از مسوولان ايرانی تهديدات آمريکا و هشدارهای اسراييل را با جديت نگاه میکنيد؟

- شما که میدانيد ما الان ۲۵ سال است که بعد از پيروزی انقلاب هميشه مواجه با اين تهديدها بودهايم عادت کردهايم به رويههای آمريکا، کی بوده است که تهديدات آمريکا عليه ما نبوده است. حتی پيش از اين که انقلاب پيروز بشود، در ايران آمريکايیها حاکم بودند. ارتش، پليس و ساواک و اينها همهاش را در اختيار داشتند و ما هيچ چيزی در اختيار نداشتيم ما که مبارزه میکرديم، خودمان بوديم و مردم. آن موقع هم از آمريکا نمیترسيديم البته اين طور نيست که فکر کنيد که بالاخره آمريکا نمیتواند شری برساند؛ میتواند و لذا هميشه مواظبت میکنيم و ملاحظاتی داريم که کار به آنجاها نرسد. ولی اينگونه نيست که هميشه بترسيم که حالا آمريکا اينجاست يا آنجا، ما ملاحظاتی داريم که مسايل ناخواستهای پيش نيايد.

سوال:

اما اگر اتفاق افتاد ايران چه کاری را ممکن است انجام دهد آيا پاسخ خواهد داد يا خير؟

-من بعيد میدانم که چنين اتفاقی بيافتد. آمريکا ما را میشناسد يادتان هست اواخر جنگ که دست ما هم خالی بود، آمريکا در خليج فارس هر عملياتی عليه ما کرد، جوابش را همانجا ديد. حتی بدتر از آن را هم ديد. به علاوه آن تجربهای که برای آمريکا در عراق و افغانستان پيش آمده، ديگر نمیآيد؛ در جايی مثل ايران خودش را وارد صحنه بسيار خطرناکتر و به مراتب سختتر بکند. قبل از اين هم ما اين گونه فکر میکرديم. علی ای حال، ديوانگی قدرتمندان مستبد، هميشه قابل توجه هست يک وقتی امام(ره) میگفتند که از گاو وحشی بايد ترسيد چون عقل ندارد، شاخ هم دارد. يک وقت ممکن است مزاحم بشود.

سوال:

آقای رفسنجانی میدانيد که ايران تقريبا به عنصر اساسی نگرانی اسراييل در منطقه تبديل شده است؛ اين چيزی است که به واسطهی اظهارات مسوولان اسراييل و آن چه در روزنامههای آن چاپ میشود؛ میبينيم. آيا شما از تهديد مستقيم اسراييل دربارهی حملهی نظامی به نيروگاه هستهيی بوشهر نگران نيستيد و نمیترسيد؟

-اصلا ما چنين نگرانیهايی نداريم، اسراييل اگر ديوانگی بکند آن چنان ضربهای از ايران میبيند که برای سالها ديگر فراموش نمیتواند بکند. حالا اينها حرفهايی میزنند. من میبينم که ملت فلسطين واقعا مظلوم و بیپناه شده در داخل فلسطين، چيزی هم به نام نقشه راه مطرح کردند که همه اروپا و هم روسيه، هم سازمان ملل هم آمريکا امضا کردند. کشورهای عربی هم کاری نمیکنند؛ ترسيدند، يا مايوسند. اقدامی نمیکنند در مقابل اين، اسراييل اصلا گوشش به حرف کسی بدهکار نيست، شما میبينيد همش نقشه راه را که اصلا آقای بوش هم پاشد برای اجرايش اين همه آمريکايیها آمدند، اسراييل يک روز هم اجرا نکرد. اصلا به قرارهايی که گذاشتند عمل نکرد؛ حتی به پيشنهادهای او هم توجهی نمیکنند؛ تازه درآن نقشه راه نه فکری برای معاودين شده و فراريها و آوارگان؛ نه فکری برای قدس شده بود؛ نه فکری برای شهرکها شده بود، اسراييل دارد به سرعت ديوار به اصطلاح امن خودش را میسازد؛ اولا همه ظلم بر مردم میکنند، ولی فلسطينیها تا يک حرکتی را میکنند؛ با جان خودشان همه میريزند و به سر مردم فلسطين و محکوم میکنند ديگر از اين بدتر نمیشه، ولی نقطه اميد بخشش اين است که که جمعی از مردم فلسطين تصميم گرفتند حتی تا پای جان هم بايستند و میايستند و همين اگر ادامه پيدا بکند؛ بالاخره آمريکا روزی تسليم میشود.

سوال:

آيا شما امکان صلح با اسراييل را به اين شيوه مطلقا غيرممکن میبينيد؟

- به نظر من اسراييل اصلا صلح نمیکند؛ اسراييل هنوز به اهداف خودش نرسيده است، در منطقه. آمريکا هم نرسيده است؛ هيچ بعيد نيست که اين حرکتهايی که در عراق و اينجاها میشد به حساب وجود اسراييل بگذارد آنها میخواهند که آنجا را محکم کنند؛ هيچ (امکانی) وجود ندارد که اسراييل بتواند با امنيت، صلح با مردم اطراف خودش را دنبال کند. به خصوص با فلسطينیها. بالاخره اگر برای اين پنج شش ميليون فلسطينی که خارج از کشورشان هستند؛ فکری نشود؛ به اين نحو که نمیشود صلح ايجاد بشود، آنها بايد بتوانند به کشورشان برگردند اين هم که معلوم است و اسراييل آنرا نمیپذيرد. ما يک موقعی دلسوزانه گفتيم شايد راه اين باشد که دنيا هماهنگی کند؛ آمريکا و انگليسیها قبول کنند سازمان ملل متولی باشد؛ افکار سنجی يا انتخاب باشد؛ با حضور همه فلسطينیها، به رای همهشون و يهوديهايی که آمدند اسراييل، هرچه انتخاب کردند؛ بپذيرند و همه حمايت بکنند. شايد راهبرد قطعا اين باشد.

سوال:

ايران، جهان عرب و جهان اسلام چه کاری را میتوانند در اين زمينه انجام دهند؟

- بالاخره میشود همين فلسطينیها را حمايت کرد، آنها برای کشور خودشان مبارزه کنند؛ برای حق خودشان ما میتوانيم اين کار را بکنيم. مسلمانان و ساير کشورها هم میتوانند اين کار را بکنند، اگر ما حمايت بکنيم، آنها اين ظرفيت را دارند که خودشان برای گرفتن حقشان کار بکنند.

سوال:

آقای رفسنجانی، هستند کسانی که میگويند آمريکا به شکلی موفق شده است که ايران را از انجام هر کاری در خارج از خاکش دور سازد؛ به واسطهی اعمال فشارهای مستمر و آخرين نشانههای اين فشارها، پروندهی هستهيی ايران است؛ به طوری که از آن چه پيداست آمريکا موفق شده است در اعمال فشار خود به اروپا برای تعديل موضع اروپا در برخورد خود با ايران در ارتباط با پروندهی هستهيی موفق شود، شما چگونه با اين پروندهی هستهيی برخورد میکنيد؛ به طوری که خاوير سولانا که در تهران بود با سخنانی هشدار دهنده و صريح اظهار داشت ايران از آن چه که تاکنون رخ داده است؛ درس عبرت میگيرد؟

- همان طور که قبلا در سوالی جواب دادم که اين چيزی تازهای نيست، آمريکاييها از اول انقلاب، با ما اين جور رفتار کردند؛ ما محاصره ديديم، جنگ ديديم، تجربهها را ديديم، جنگهای روانی را ديديم، قهر اروپايیها را ديديم، بارها و اين اتفاقات افتاده، ما هم داد خودمان را ادامه میدهيم، وضع ما الان بهتر از هر زمان ديگری است؛ اين طور نيست که از گذشته وضع بدتر باشد، هم کارهای داخليمان بيشتره و هم در دنيا الان راهکارهای بهتری در پيش راهمان هست؛ در مورد تکنولوژی هستهيی هم واقعا يک چيز جديدی نيست؛ آمريکاييها بیخود سروصدا میکنند؛ خوب اينها از پيش از انقلاب شروع شده در ايران، قرار بوده قبل از انقلاب بيست نيروگاه اتمی ساخته شود و قرار بوده در ايران سوخت تهيه بشود و قرار بوده يک صنعت مستقل هستهيی در مسايل صلحآميز در ايران باشد و ميلياردها دلار هم هزينه شده آن موقع، سه نيروگاه عملا شروع شده، دو نيروگاه در بوشهر، يکی در خوئين. ما آمديم آنها را متوقف کرديم، آن موقع در دوران جنگ هم نمیتوانستيم کاری کنيم؛ بعد از جنگ دوباره شروع کرديم؛ حرفمان هم اين است که بخشی از آن چه که آن موقع قرار بوده، الان داشته باشيم؛ به جای بيست نيروگاه ما ۷۰۰۰ مگاومات تقريبا هفت نيروگاه طراحی کرديم؛ سوخت اينها را بايد تهيه کنيم، همان اصفهان؛ طرحی که الان ما در اصفهان داريم آن موقع بوده سابقهاش از گذشته است، حتی همان جا ما چرخه سوختمان را داريم شکل میدهيم، اکتشافات برای اورانيوم هم از قبل شروع شده بود. همان را داريم ادامه میدهيم و بارها اعلام کرديم که اهداف اينجا صلح آميز است.

آنها نمیخواهند ايران اين تکنولوژی را داشته باشد؛ بحث اصلیشان در حقيقت اين است و ما هم تصميم داريم اين را داشته باشيم و خواهيم هم داشت؛ کسی نمیتواند جلوی ما را بگيرد.

سوال:

موضع اروپا و برخورد آن با اين موضوع به خصوص اين که سولانا با لهجهی هشدار دهنده سخن گفته است را چگونه میبينيد؟

- از اين لغتها را ما هميشه شنيدهايم، از اين تهديدها که ما نمیترسيم چه میتوانند کنند؟، ما کار خود را انجام میدهيم؛ وابسته به آنها هم نيستيم، دانشمندانمان در داخل کشور دارند کار میکنند، يک روزی هم سوخت توليد خواهيم کرد و نيرگاههايمان را راه خواهيم انداخت.

سوال:

آيا نگران نيستيد که روابط شما با اروپا لطمهای ببيند؟

- ما انتظار داريم اروپاييها آن قدر اشتباه بزرگ نکنند، در اين مقطع تاريخی بارها ديده اند که آمريکاييها اهداف خود را دنبال میکنند؛ آنها هم بايد به منافع خود و ملتهايشان توجه کنند؛ حالا فرض میکنيم که آنها جدی باشند ما که به خاطر مواضع آنها راه خود را فراموش نمیکنيم؛ راه خود را خواهيم رفت.

سوال:

آقای رفسنجانی شما الان چه درخواستی از آمريکا داريد؟

- آمريکا که از اول با حکومت مردمی و اسلامی در ايران موافق نبوده، هيچ وقت موافق نبوده، در گذشته وقتی که مصدق اينها آمدن سرکار، يک حکومت نسبتا گروهی تشکيل دادند، ديديم که کودتا کردند و آن را حذف کردند؛ قبل از او اينها رضاخان را آوردند بر ايران تحميل کردند و مشروطه را از ايران گرفتند و در مورد انقلاب ما هم هر چه توانستند کودتا، جنگ و آشوب، ترور، تحريم کردند که اين انقلاب را نگذارند پا بگيرد، اين که در ايران هم، دنيای اسلام هم خيلی مورد توجه باشد، به عنوان حکومت ما و با سياست غربیها و با آمريکا به خصوص نمیسازد، بله اسلام، افراد برايش مسالهای نيست؛ اما اسلام حکومتی برايشان مهم است که نباشد، آنها هميشه اين گونه بودهاند، ما هم. خواسته اصلی آنها اين است، حالا ممکنه مثلا در اظهاراتشان بحث تغيير رفتار و اينها را بکنند که از تغيير رفتار منظورشان همين است که ما تسليم آمريکا باشيم؛ ديگه تغيير رفتار ديگری آنها را راضی نمیکند؛ شما مطمئن باشيد که ما هم شکی نداريم؛ اما ما از آمريکا چيز خاصی نمیخواهيم؛ ما میخواهيم آمريکا شرارت نکنه عليه جمهوری اسلامی؛ بپذيره که کشور مستقلی آزاد و انقلابی در ايران اتفاق افتاده و مردم خود انتخاب کردند، به آنها هم مربوط نيست.

سوال:

واشنگتن گفته است که گفتوگو با ايران نتيجهای ندارد، آيا شما در تهران معتقديد که ادامهی گفتوگو با واشنگتن هم چنان نتيجه بخش است يا خير؟

- معتقديم آمريکاييها خيلی دلشان میخواهد با ايران حرف بزند. بنده خودم در همه اين دورهها ديدهام. پدر اين آقای بوش و آقای ريگان و آقای دال و ديگران برای ما انجيل امضا شده فرستادند و مشاور عالی کاخ سفيد را فرستادند، کيک فرستادند، کلی فرستادن و میگويند که شما يادتان برود اين اتفاقات افتاده؛ آنها دلشان میخواهد با ايران حرف بزنند؛ اگر هم حالا میگويند که میخواهند ايران را مشتاق کنند؛ ما هم، من البته نظر شخصی خودم اين بود که آمريکا بايد يک علامت حسن نيتی به ما نشان بدهد تا ما با آن حرف بزنيم؛ هنوز همان عقيده را دارم. فکر میکنم اگر آمريکا نشان بدهد که واقعا با حسن نيت بخواهد مذاکره کند؛ علامه بدهد؛ ما بايد با آن حرف بزنيم، اما اين چنين حسن نيتی پيش نيامده است.

سوال:

پيش گفته شد که آقای هاشمی رفسنجانی هياتی را برای گفتوگوی سری با آمريکا راهی اين کشور کرده است؛ اما مثل اين که واشنگتن تمايل يا آمادگی برای انجام اين گفتوگوها ندارد، آيا شما اين چنين خبری را تکذيب يا تاييد میکنيد؟

- کاملا دروغ است، مخلوق ذهن است و يا مخلوق جنگ روانی است. من الان مسووليت اين کارها را ندارم که کسی را بفرستم و هيچ وقت هم انفرادی اقدام نمیکنم؛ اگر بنا باشد رهبری پيش از همه بايد در جريان باشند؛ ايشان تصميم بگيرند؛ نظام بايد تصميم بگيرد؛ آن موقع هم من نبايد بفرستم؛ آقای رييس جمهور بايد بفرستند. به نظر همين شايعاتی که با اهداف خاص خلق میشود قبلا که رييس جمهور هم بودم هيچ وقت کسی را تعيين نکردم که با آمريکا حرف بزند.

سوال:

به مساله دستگيری سفير سابق ايران در آرژانتين توسط لندن چگونه نگاه میکنيد و آيا اين اقدام قضايی يا سياسی محسوب میشود و ايران چگونه و از چه راهی میتواند نوع اين اقدام را دريابد؟

- من تحقيقا اين را يک حرکت سياسی میبينم و در مجموعه ساير حرکتهايی که از آن در دنيا به عنوان مسايل نظامی و هستهيی و اسراييل؛ اينها الان هست و القاعده و مجموعه چيزهايی که میگويند اين هم يکی ديگر است؛ اين نقطه ديگری است که میخواهند از آنجا فشار بر ما بياورند؛ اگر قضايی بود الان هشت سال نه ساله است که از آن حادثه میگذرد؛ چرا آن موقع دنبال نکردند به اين صورت و چرا حالا يک دفعه راه افتاد و انگليسیها هستند که واقعا دارند کار عجيبی میکنند. اين اتفاقی که افتاد آنها میگويند قضايی؛ ولی ما مطمئنيم که آنها دارند خلاف میگويند؛ چيزی که اطلاع داريم از برنامه آنها، به علاوه تجربه دارم، صرفا يک کار سياسی است بالاخره جزو بقيه کارها که شما حساب کنيد جزو همانهايی است که ما عادت کرديم.

سوال:

ايران چگونه با آرژانتين برخورد و تعامل خواهد کرد؟

- ما الان تلاشمان اين است که مساله را مسالمت آميز حل کنيم؛ با انگليس صحبت میشود، با آرژانتين صحبت میشود، اگر ببنيم که منطقی پشت حرکت آنها نيست، طبعا ما هم دست خالی اين جور نمیمانيم؛ يک حرکتی خواهيم داشت.

سوال:

چه کاری ممکن است کنيد؟

- اگر بگوييم که لو میرود؛ وقتی که کرديم آن موقع معلوم میشود.

سوال:

آقای رفسنجانی شما به تحکيم و تعميق روابط ايران با جهان عرب در سالهای اخير بسيار تاييد داشتيد؛ آيا اين روابط بهبود و پيشرفتی داشته است، چگونه به روابط ايران و اعراب نگاه میکنيد، تا اين لحظه به مرحلهی مثبتی که توقع میرفت نرسيدهايد؟

- در مورد کشورهای اسلامی و عربی به خصوص، سياست اصلی ما اين است که ما سياست برداشته و بالاتر از دوستانه داشته باشيم؛ حق است که اين گونه باشد؛ در قانون اساسی ما هم همين را از ما خواستند که بر شما مخفی نيست؛ هميشه دستهايی در کار بوده که مخدوش میکند اين سياست را، تا از اول اينها سياستشتون اين شد که خطر ايران از خطر اسراييل جلوتر نيست و به همين دليل جنگ عراق عليه ما شروع شد؛ خيلی چيزهايی از اين قبيل که میبينيد؛ بالاخره آنها امکانات زيادی دارند، برای اخلال در برنامهها، دشمنان اصلی ما، ولی بهرغم همه آن تلاشهايی که میشود روابط عادی داريم که حالا نگوييم عالی؛ ولی نسبتا عالی است، من قانع نيستم به اين، من فکر میکنم که بايد خيلی بهتر از اينها باشد؛ خيلی قويتر از اينها همکاری کنيم، مصر هم جزو همين برنامههاست، البته مصر در يک مقطعی که کمپ ديويد را به وجود آورد، ما خوب اقدام کرديم برای قطع رابطه؛ چون آن را ضربه بزرگی میديديم به مساله فلسطين، فکر میکرديم اصلا کمپ ديويد کمر جهاد عليه اسراييل را شکست؛ اما همان موقع تصميم گرفتند که قطع رابطه بشود، بعد از آن، تغيير سياستهای صريح امام (ره) برايمان آسان نيست؛ بالاخره مقدماتی میخواهد ولی خوب حالا ديگر اوضاع عوض شده، شرايط جديد پيش آمده در ايران، خيلیها هستند که عقيده دارند بايد با مصر روابط عادی بشود و همکاری بشود، آن را کليد حل بعضی از مشکلات میدانند در منطقه من خودم جزو آنها هستم.

سوال:

يعنی اين که شما با عادی سازی کامل روابط خود با مصر موافق هستيد؟

- بله، من خودم نظرم اين است که ما بايد رابطهمان را با مصر کاملا صميمی و فعال بکنيم؛ ولی در ايران کسانی هم هستند که هنوز تحت تاثير آثار منفی کمپ ديويد هستند.

سوال:

مصر تنها کشوری نيست که با اسراييل رابطه دارد، اردن نيز با اسراييل رابطه دارد؛ اما پادشاه اين کشور از ايران ديدار کرد؟

- خوب اين استدلال شما را من هم دارم، ديگه من هم نظرم اين که همين جور شد، البته در مصر هم آنها هم مسايلی دارند؛ يک طرفه نيست، گاهی ما جلو میرويم و آنها عقب میروند، گاهی بر عکس میشود، ولی من خودم فکر میکنم که بايد درست بشود؛ همان طوری که با مراکش درست شد؛ من خودم در سنگال با نخست وزير مراکش ملاقات کردم، حل کردم، با عربستان روابط عالیتر بود ما و آقای امير عبدالله که ايشان هم علاقمند رفتار کردند، حل کرديم، با مصر هم بايد همين اتفاق بيفتد.

سوال:

آقای رفسنجانی چگونه با کسانی که از القاعده دستگير کردهايد برخورد میکنيد، به کجا وابستهاند و آيا آنها را به کشورهايشان تحويل میدهيد يا اين که آنها را محاکمه میکنيد؟

- من تحقيقا در اين برنامههای افراد که اينجا بازداشت شدند نيستم، فقط میدانم سياست ما اين بوده که از اينها هر کسی میآيد در ايران تحويل کشور خودش بدهند، اين سياست ما بوده؛ مگر اين که آنها در ايران جرم کرده باشند، بايد محاکمه بشوند؛ اما اين که عملا که اينجا چند نفر هستند، چه میشود با اينها؟ واقعا من وارد اين پروندهها نمیشوم، چيزهايی جزيی است.

سوال:

در اتحاديه عرب از امکان پيوستن ايران و ترکيه به عنوان ناظر سخن به ميان میرود، آيا ايران اين موضوع را قبول میکند و آيا آمادگی آن را دارد؟

- من که اين خبرهايی که شما میگوييد را ندارم؛ ولی اگر اين پيشنهاد باشد بايد ما بپذيريم چرا نه، حضور ما در اجتماع که برادران عرب هستند نفع دارد ضرری برايش متصور نيست، فکر میکنم راه خوبی است.

سوال:

فشارهايی به حزب الله لبنان متوجه است آيا ايران تاکنون نيز هم چنان به حزب الله لبنان به عنوان يک قدرت اصلی و هم پيمان نگاه میکند و آيا ايران میتواند اين حزب را کنار گذارد؟

- تحقيقا ما يکی از دوستان خوبمان را در خارج از ايران حزب الله لبنان میدانيم، آنها مردمانی هستند که از لحاظ عقيده با ما خيلی نزديک هستند، آدمهايی خوبی هستند، فداکارند و مجاهد هستند، حقيقتا شجاعاند، کارشان هم اين است که از کشورشان دفاع میکنند، بالاخره اسراييل يک خطر جدی است، شما اسراييل را بهتر از ما میشناسيد. اينها افتخار در دنيای عرب کسب کردند؛ هيچ دولتی تا به حال نکرده بود، اسراييل را اين جور با ذلت از جنوب لبنان فرار دادند، اين نشان از يک قدرت عظيمی است که آنجا هست؛ در خود لبنان هم که مقامات لبنانی با آنها رفاقت دارند در مجلس هستند؛ البته آنها مستقل هستند، ربطی به ما ندارند؛ جز اين که ما آنها را دوست میداريم.

سوال:

چگوهه هيچ رابطهای وجود ندارد؟ نه تنها رابطه دوستی، بلکه حتی رابطهی هم پيمانی حقيقی وجود دارد؟

- اين که با هم همفکريم آنها شيعه هستند، ما هم شيعه هستيم، اين که کمکشان هم میکنيم و اينها قابل انکار نيست، واقعيتی است که اين وجود دارد، اما حقيقتا ما در کار آنها دخالت نمیکنيم، ممکن است کسانی فکر کنند آنها با فرمان ايران عمل میکنند، ولی اين جور نيست، آنها يک شورايی دارند، خودشان انتخاب میکنند، هر تصميمی هم که میگيرند عمل میکنند، آنها آدمهای رشيدی هستند، بالغ هستند؛ چرا مسايل لبنان را از ما بپرسند؟

سوال:

در مدت گذشته شعارهايی به نام اصلاحات در ايران مطرح شده است، مسير اصلاحات را چگونه میبينيد؟

- از ديد من هر نظامی هر جمعيتی هر خانوادهای هميشه بايد خودش را اصلاح کند، روزش را سعی کند فردايش بهتر از امروز باشد. اگر اين در عمل باشد، موفق میشود؛ ولی اگر يک شعار به نام اصلاحات بدهد، مصداق تعيين نکند، راهی تعيين نکند مشکل پيدا میشود، ديگر اگر کشوری در فکر اصلاح نباشد و رکود داشته باشد عقب گرد داشته باشد، جامد باشد، اينها که انسان نبايد اين جوری باشد، خوب من فکر میکنم، اينها يک مقدار مسايل انتخاباتی و جريانات سياسی است، بيش از آن چه بيشتر محتوای عملی داشته باشد.

اصلاح هميشه در ايران خواهد بود، حالا هر کسی اصلاح بکند...

سوال:

آقای رفسنجانی شما به ياد میآوريد که در سالهای قبل بسياری از جناح اصلاح طلب در برابر شما در انتخابات شورای اسلامی ايستادند و اکنون وقتی با برخی از اصلاح طلبان سخن میگوييم میبينيم پنهانی يا گاهی آشکار پشيمانی خود را از اين اقدام ابراز میکنند؛ حال اگر دو جناح اصلاح طلب و محافظه کار از شما بخواهند در انتخابات آينده شرکت کنيد و اصرار کنند، قبول خواهيد کرد؟

- اولا اين که روزی به من حمله کنند و پشيمان شوند، خيلی برای من تفاوت نمیکند، ما در همه عمرمان مواجه بوديم با دوستان، با دشمنان و مخالفانی؛ اين طبيعی است؛ در سطحی که ما هستيم من ترجيح میدهم بعد از دوره رياست جمهوری اين بوده که جوانترها با افکار نو و با انرژی بيشتر، با اميد و انگيزه بيشتر بيايند در ميدان و آنها کشور را اداره کنند، هميشه بدم میآمد از اين که کسانی که انقلاب کردند تا آخر عمر بخواهند در همان مسووليتهايی که دارند بمانند، از اين، قبلا در دوران جوانیمان اين افکار شکل گرفته واقعا آن چيزی که برای من مطلوب است اين است که من در همين شغلهای حاشيهای يا کم مسووليت اينها باشم؛ ديگران اداره کنند کشور را و من هم به آنها کمک کنم؛ هنوز هم دنبال اين راهام. اين را درست میدانم، حالا اين که يکی خوب و يا بد باشد، بايد برای کشور خوب باشد، برای من چه اهميتی دارد.

سوال:

يعنی اين که شما به عنوان نامزد جديد برای رياست جمهوری شرکت نخواهيد کرد؟

- من حتما، انتخاب اوليه اين است که ديگر برنگردم به کارهای اجرايی.

سوال:

مطلقا؟

- انتخاب اولم است، يعنی همان سياست را سعی میکنم که ديگران جوانترها و افکار جديد بيايند و يک تحولی را بتوانند به وجود بياورند.

سوال:

ولی اگر از شما خواستند که به منصب رياست جمهوری برگرديد چه؟

- حالا طلب که هميشه میشود، بايد خودم تشخيص بدهم که لازم هست يا نه، ولی فعلا نظرم اين است که ديگران اداره کنند.

سوال:

آقای رفسنجانی زمانی که شما رئيس جمهور بوديد از شما پرسيدم جوانان در ايران احساس امنيت نمیکنند، شما پاسخ داديد اين سخن درست نيست و کاملا غيردقيق است، اما بعد از مدتی ديديم که جوانان ايرانی اين احساس کمبود را کرده بودند و اقدام به انتخاب محمد خاتمی کردند، اکنون از شما میپرسم آيا معتقديد ملت ايران احساس رضايت و اميدواری در مورد سياست فعلی نظام جمهوری اسلامی ايران دارند يا خير؟

- سوالی که شد من جواب دادم کاملا درست بود، خلاف آن ثابت نشد؛ مگر انتخاب آقای خاتمی چيزی بر خلاف انقلاب بود، چيزی بود که نصف دولت من به عنوان کارگزاران پيشتاز آن حرکت بودند، من همان را پيش بينی میکردم بالاخره اينها جزو نظام بودند، مسوولين کشور بودند، اصلا، جوابگو اينها بايد میبودند؛ بنابراين چيزی غيرمنتظره اتفاق نيفتاد، شعارهايی که ايشان داد جوانها را بيشتر راضی میکرد، از حرفهای آن رقبايش میزدند، بالاخره ايشان از يک فضای ديگری حرف میزد که جوان پسند بود، خانمها بيشتر میپسنديدند و لشکر عظيمی از رای را بسيج کردند؛ از آن موقع تا به حال يک مقدار تفاوت کرده، در اين دوره پنج، شش سال تا به حال در اثر تبليغات جنگهای روانی خودزنی که بوده در نظام هر دو جريان به قول آقای خاتمی سياه نمايی کردند، و بی خود عيبها را بزرگ کردند و دستاوردها را کوچک کردند. خوب يک عده از جوانترها مسالهدار میشوند، نياز هست که يک حرکت درست اطلاع رسانی بشود که اين اشتباهات که در ذهن بچهها رفته بيرون بيايد. من به نظرم نظام اسلامی نظام موفقی است، و خودمان به دست خودمان در منازعات داخل اينها را بايد اصلاح کنيم اين شيوه را...

سوال:

يعنی اين که معتقديد مردم از جمهوری اسلامی از رهبری و سياست آن راضی هستند؟

- البته آن بدنه اصلی ملت قطعا اين طوری است؛ يعنی شما اگر امروز بخواهيد بدنه مردم را به خيابانها در مراسم بياوريد باز بيشترين قدرت را نيروهای همراه انقلاب خواهند داشت، ولی کسانی هم هستند که چيزی ديگری میخواهند؛ اوايل انقلاب هم اين جوری هم بود؛ شما شايد يادتان نباشد ما اين دورهها را ديديم ولی وقتی فضای درستی بشود و تبليغات درستی بشود، فکر میکنم مردم ته دلشان با انقلاب هست، صميمی هستند يک عده هم هميشه مخالف بودند و مخالف هم خواهند ماند.

سوال:

سخن آخر شما در بعد داخلی و خارجی چيست؟

- من حرف اساسیام با مردم که برنامه شما را میبينند اين است که میبينند با آمدن آمريکا و انگليس در منطقه ما فتنه بزرگی برای جامعه اسلامی و کشورهای منطقه را تهديد میکند، حالا کسانی فکر میکردند که آمريکا قدرت شکست ناپذيری است و با حسن نيت میآيد مردم عراق را و افغانستان را آزاد کند که اين مقدار گذشته نشان داد که اينها توهم بود، آمريکايیها اهداف خودشان را پيگری میکنند، و اين همه مصيبت که امروز بر سر مردم عراق میآيد نتوانسته دل آمريکايی را بر هم بياورد که مشیشان را عوض کنند و به فکر مردم باشند. الان تنها چيزی در عراق هست همين نظام جيره بندی بوده که قبلا نفت در برابر غذا درست شده بود؛ پول ذخيره شده بود، آن میگيرند به مردم میدهند، اگر آن را از مردم بگيرند مردم واقعا غذا هم نخواهند داشت در عراق، به نظر میرسد که الان کم کم میشود فهميد اين سايه توهم استعمار و استکبار همه همکاری بکنند. اسراييل بالاخره فتنهای است، ما با همکاری میتوانيم حل کنيم اين توقعات کوچک داخلیمان را، بگذاريم بعد از آن که از اين مصيبتها فراغت پيدا کرديم.