شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۸۲ - ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۳

متن کامل

سخنرانی آيت الله منتظری پس از شش سال

اظهارات آيت الله منتظری درباره وضعيت حوزه و مسايل سياسی کشور

 

سرانجام پس از شش سال آيتالله منتظری مجددا در روز چهارشنبه ۲۶/۶/۸۲ در محل دفتر در جمع طلاب و فضلا و روحانيون حاضر تدريس خويش را از سر گرفتند. آيتالله منتظری که در ۲۴ آبان ماه ۷۶ به دليل ايراد سخنرانی انتقادی در حصر و حبس خانگی به سر میبردند، هنگامی تدريس مجدد را شروع نمودند که به واسطه عدم آزادسازی حسينيه ايشان که محل تدريس ساليان متمادی بود، مجبور شدند دفتر خويش را محل تدريس قرار دهند. دو طرح لزوم استقلال حوزههای علميه و عدم وابستگی آنها به دولت و حاکميت و لزوم تأمين هزينههای حوزه توسط مردم و همچنين لزوم پرداخت به مباحث اخلاقی و تربيتی در حوزههای علمی و متخلق شدن به اخلاق و صفات پسنديده و نيکو، از جمله مطالبی بود که توسط ايشان در آغاز تدريس دوباره خارج فقه ايراد شد. آنچه در پی میآيد مشروح سخنان ايشان میباشد:

اعوذبالله منالشيطان الرجيم، بسمالله الرحمن الرحيم و به نستعين

رباشرح لی صدری و يسرلی امری، و احلل عقده من لسانی يفقهوا قولی

قبل از ورود در بحث به مناسبت شروع درس پس از شش سال تذکراتی داده میشود. من در دو قسمت تذکر میدهم، من هميشه آنچه را وظيفهام بوده است تذکر میدادم و شش سال تعطيلی درس، برای اين بود که روز ۱۳ رجب تذکراتی دادم که به عقيده من واجب بود، هنوز هم عقيدهام اين است که عمل درستی بوده است گرچه عواقبی داشت، مهم نيست و دنيا از اين گونه عکسالعملها دارد.

موضوع اول مربوط است به حوزهای که در آن درس میخوانيم.

از هزار سال پيش که حوزه علميه نجف به زعامت مرحوم شيخ طوسی(ره) تشکيل شد، حوزههای علميه شيعه هيچ وقت وابسته به دولتها نبودند و حوزههای مردمی بودند. آنچه که در شيعه به عنوان خمس ارباح مکاسب مطرح است و در فقه اهل سنت وجود ندارد اگر پرداخت شود خيلی مشکلات حل خواهد شد و اين از امتيازات فقه شيعه است. البته گاهی موقوفاتی هم بوده است که وابسته به حکومتها نبودهاند. نمیخواهم بگويم سوءنيتی در کار بوده است اما متأسفانه دولت در رديف بودجههای خود برای حوزه هم بودجه اختصاص داده است. خبری از قول رئيس کميسيون بودجه مجلس در برخی سايتها مشاهده کردم مبنی بر اين که «بودجه ۲۸ ميلياردی اختصاصی به مرکز خدمات حوزه علميه قم در سال جاری نسبت به بودجه اختصاصی در سالهای ۷۵ و ۷۶ سیبرابر شده است» من نمیگويم کار اينها از روی سوءنيت است اما به نظر میرسد کار اشتباهی بوده است. همان طور که سابقا حوزهها مردمی بود و مردم وظيفه خود میدانستند وجوهاتشان را به حوزهها بدهند بايد اين کار انجام شود و اين راه کار است. برخی افراد گفتهاند: ما حاضريم وجوهات را پرداخت نماييم به شرط اين که آن مرجع خودش آن را مصرف کند و ديگرانی که در حوزه هستند آن را مصرف نکنند. درست است که طلاب حوزه معصوم نيستند، اما امثال شيخ طوسی، شيخ انصاری، ميرزای شيرازی و مرحوم آيتالله خمينی از همين حوزهها پيدا میشوند. بزرگان در همين حوزهها تربيت میشوند. کشاورزی که در يک باغ درختانی را غرس میکند انتظارش اين است که تمام درختها و نهالها به بار بنشينند اما برخی از آنها خشک میشوند، برخی را آفت میزند و... و بالاخره درختهای خوب هم رشد کرده و دارای ثمر خواهد شد.

در زمان مرحوم آيتالله بروجردی از سوی دولت، رئيس اوقاف خدمت ايشان رسيده بود- و ضمنا وضع حوزههای علمی از نظر مالی هم مناسب نبود- و اظهار داشت موقوفاتی در کشور است که يا وقف بر اهل علم شده است يا قابل انطباق بر اهل علم است. به نظر ما رسيد که آنها را در اختيار شما بگذاريم تا صرف حوزهها شود. آقای بروجردی(ره) گفته بودند: حوزهها الان مردمی است و با هزينههای پرداختی آنها اداره میشود پولی که شما میدهيد ممکن است يک روزی قطع شود و جلوی آن گرفته شود. در آن زمان قهرا ارتباط حوزهها با مردم قطع شده است و موقوفات هم ديگر پرداخت نمیشود. چيزی که بخواهد در اختيار دولت باشد و بود و نبود آن در دست دولت باشد ما احتياج به چنين چيزی نداريم.

وجوهاتی که مردم به حوزهها میدهند ادايش واجب است و خداوند خمس ارباح مکاسب را واجب کرده است. برادران و خواهرانی که اعتقاد به مذهب تشيع دارند بايد وجوهات خود را پرداخت نمايند و راههايی که وجوهات در آن صرف شود و وجوهات به حوزهها نرسد نبايد مطرح شود. کسی به مرحوم آيتالله بروجردی گفته بود: من وجوهاتم را به فلان جا و فلان جا دادهام ايشان فرموده بودند: اگر برادران و خواهران دينی اين طريقه را پيش گيرند پس تکليف حوزههای علميه چيست؟!

حوزههای علميه برای حفظ اسلام و تشيع بايد باشند. من نکتهای را ذکر کنم و آن اين که امامان معصوم قبل از حضرت حجت(عج) چرا رسالهای عمليه چون رسالههای عمليه فعلی ننوشتند و آن را به دست مردم ندادند؟ هدف امامان (عليهم السلام) اين بوده است که آيات و روايات حفظ شود، حوزههای علميه هم تشکيل شوند. علما و بزرگان تشکيل جلسات درس دهند و بحثهای علمی و فقهی نموده آيات و روايات را بررسی نمايند تا در حوزهها علما و بزرگان تربيت شوند و از کيان دين و اسلام و تشيع دفاع نمايند.

اگر کسانی هم اعتراضاتی وارد میکردند- که در زمان ما هم اشکالات و شبهات بسياری مطرح است- همين تربيتشدگان حوزههای علمی هستند که بايد با تحقيق و تتبع اشکالات مطرح شده را جواب علمی و قانعکننده دهند، برهمين اساس است که تقليد از مجتهد زنده مطابق احتياط است، چون هميشه مجتهدين حی و زنده، اوضاع زمان و مکان را بررسی مینمايند تا با آشنايی کامل با اوضاع زمانه فتوا دهند؛ همانگونه که امام صادق میفرمايند: «العالم بزمانه لاتهجم عليه اللوابس» (کسی که عالم به زمانش باشد مشکلات به او هجوم نخواهد آورد.) علما اينگونه بايد باشند و به اشکالات پاسخ دهند. پس حوزههای علميه بايد باشد تفاوتی هم ميان نجف و قم نيست هدف واحد است و اختلافی ميان حوزه قم و نجف وجود ندارد.

از همينجا تأکيد میکنم مخارجات و هزينههای حوزه​​ها تنها بايد از سوی مردم پرداخت گردد. صدای من به برادران و خواهران متمکن میرسد به آنها عرض میکنم: اداره حوزه​​ها مهم است. مهمترين محل برای مصرف وجوهات حوزه​​ها است تا مادامی که حوزه​​ها نياز دارند بايد خمس ارباح مکاسب در حوزه​​ها صرف شود. اميدواريم وابستگی حوزههای علمی به دولت به تدريج قطع شود و مردم و آنان که اهل وجوهات هستند از اعطای آن دريغ نکنند تا امتياز از دست رفته حوزههای شيعی از نو به دست آيد.

نکته ديگری که میخواهم تذکر دهم در رابطه با امور اخلاقی است، آنچه که در حوزهها حائز اهميت شمرده میشود مسائل فقهی است. من بارها عرض کردم انسان دارای ۳ مرحله وجودی است يک مرحله کامل و عالی وجود انسان است که همان عقل اوست که اين را حيوان ندارد لذا تکليف و خطايی متوجه آنها نمیشود. مرحله متوسط انسان فراتر از اميال است که در انسان هست گرچه در حيوانات نيز وجود دارد. ولی چون آنها عقل ندارند نسبت به کنترل اميال و غرائز تکليفی ندارند. ولی انسان مکلف است آنها را تحت کنترل در آورد. مرحله سوم بدن انسان است. شامل دست و پا و گوش و چشم و...در دين اسلام هدف، تربيت انسان در هر سه مرحله است، بر همين اساس وظايفی که در دين داريم سه دسته است:

۱-اعتقادات يعنی ايمان به حقايق عالم که مربوط است به عقل و فکر انسان.

۲-علم اخلاق که مربوط به مرحله متوسط انسان میباشد که همان اميال و غرائز انسانی است، در رابطه اين مرحله به جز آيات و روايات کتابهای بسياری تأليف شده است. اخلاق در حدی مهم است که پيامبر نفرمود که من آمدهام برای تکميل اعتقادات يا برای فروع دين بلکه فرمودند:«بعثتلاتتم مکارم الاخلاق» يعنی: من مبعوث شدم تا اخلاق نيک را در مردم کامل نمايم. قرآن کريم در بيان خصائص پيامبر و تعريف از ايشان میفرمايد: (انکلعلی خلق عظيم) تو دارای خلق بزرگ هستی، اين که انسان خود را کنترل کند، شهوت و غضب را کنترل کند و عاری از عجب و تکبر باشد، وظيفهای مهم است. خداوند خطاب به پيامبرش میفرمايد (فبما رحمهمنالله لنت لهم و لوکنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولک)«به سبب رحمت خدا تو در مقابل مردم نرمی و ملايمت داری و اگر خشن و تند بودی از اطراف تو متفرق میشدند»

بايد تکبر، عجب، خودخواهی و نظاير آن را از خود دور نماييم. شرط اول برای تأثيرگذاری روحانيت و علما در جامعه آن است که آنها به خودسازی مشغول شوند. اگر مردم تلقی کنند که ما خودمان حب دنيا داريم و دنبال مال و مقام و موقعيت هستيم و در اين راستا حاضريم به دروغگويی، تملق و کارهای ديگری روی آوريم و برخلاف عقيدهمان حرف زده و عمل کنيم، آيا آنها به ما اعتماد خواهند داشت؟! علما و بزرگان گذشته، در سختی و فقر زندگی میکردند و مشکلات را تحمل مینمودند اما حاضر نبودند دينشان، وجدان و عقايدشان را برای متاع دنيا بفروشند. ننگ است بر حوزههای علميه که بخواهيم پرونده برای يکديگر بسازيم و آبروی يکديگر را ببريم. در روايت است که شخصی خدمت رسول خدا(ص) رسيد و عرض کرد «اوصنی» يعنی من را نصيحت کنيد حضرت فرمودند: «احفظ لسانک» يعنی زبانت را حفظ کن. آن شخص قانع نشد و تقاضای نصيحت را تا سهبار تکرار کرد و حضرت فرمودند: «احفظ لسانک»، آنگاه فرمودند: و هل يکب الناس فیالنار علی وجوههم الا حصائدالسنتهم» (آيا مردم را به صورت و رو در آتش خواهد انداخت مگر درو شدههای زبانشان!) قلم را نيز بايد بيشتر از زبان محافظت کرد. البته گاهی انسان در مقام امر به معروف و نهی از منکر است. که بايد محترمانه حرفش را بزند گرچه ديگران ناراحت شوند و بايد واقع و حق را گفت.

دروغپردازی، اهانت، توهين، تحقير مردم، و ... و نشر آن درجرايد و برخی رسانه​​ها و برخی افشاگری​​ها نسبت به بزرگان و اساتيد دانشگاه، که طبعا باعث اختلال در حوزه فرهنگ و انديشه خواهد شد برخلاف اسلام است. در خطبه قاصعه - خطبه ۱۹۲ نهجالبلاغه - حضرت امير میفرمايد: فاعتبروا بماکان من فعل الله بابليس(عبرت گيريد از آن کاری که خدا نسبت به ابليس انجام داده.) «اذأحبط عمله الطويل و جهده الجهيد» (خداوند کوشش و عمل طولانی شيطان را از بين برد) «وکان قد عبدالله سته آلاف سنه» (شيطان شش هزار سال عبادت خدا کرده بود) «لا يدری أمن سنی الدنيا أمن سنیالاخره، عن کبر ساعه واحده»، «اين هم مشخص نيست، آيا شش هزار سال از سالهای دنيا يا آخرت است و باعث طرد شدن شيطان تکبر لحظهای بود) که گفت من زير بار آدمی که از خاک است نخواهم رفت، چون آتش از خاک لطيفتر است.

سپس حضرت میفرمايند: «فمن ذا بعدابليس يسلم علیالله بمثل معصيته» «پس از جريان ابليس چه کسی سالم میماند که اگر همين کبر شيطان را داشته باشد» «کلا ما کان الله سبحانه ليدخل الجنه بشرا بامرا خرج به منها ملکا» (هيچگاه خداوند داخل بهشت نمیکند بشری را به سبب چيزی که بهخاطر آن، ملکی را از بهشت بيرون کرد)...

پس بايد توجه داشته باشيم که با تکبر و خودخواهی ارزش اعمال خود را از دست خواهيم داد. من توصيه میکنم آقايان طلاب جامعالسعادات مرحوم نراقی را يک دوره مطالعه کنند همانگونه که خواندن يکی از کتب اخلاقی، سيره گذشتگان بود.

مرحله سوم که مربوط به فقه است وظايفی است که مربوط به اعضا و جوارح است و متأسفانه برای ما آنچه مهم است تنها فقه است و اعتقادات و اخلاق را کم اهميت جلوه میدهيم.

انسان بايد مناعت طبع و صبر و حوصله داشته باشد و خلاف عقيدهاش حرف نزند و زيربار تحميلها هم نرود. خداوند انشاءالله کمک خواهد کرد و رزق و روزی را خواهد رسانيد در حديث قدسی هست که «يا ارض لا ترزقی احدا من عبادی الا بکداليمين و عرق الجبين الا طالب العلم فانی ضمنت ارزاقهم» بنابراين دو نکته اساسی بايد دقت شود، يکی استقلال حوزهها بايد حفظ شود و متمکنين بايد خمس و وجوهات شرعی را پرداخت نمايند و نکته دوم اين که بايد سعی کنيم اخلاق خوب را در خود تقويت نماييم. اميدوارم اين تذکرات در وهله اول برای خودم و ثانيا برای شما کارساز باشد.

والسلام عليکم و رحمهالله و برکاته

دفتر حضرت آيهالله العظمی منتظری

(رويداد)