شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۸۲ - ۶ سپتامبر ۲۰۰۳

 

وصيت نامه

آريل دورفمان

ترجمه باقر مومنی  

تقديم به بنديان زير شکنجه

 

وقتی به تو می گويند

که من در زندان نيستم

باور مکن !

بايد روزی اين را اعتراف کنند !

وقتی به تو می گويند

که من آزاد شده ام

باور مکن !

روزی بايد اعتراف کنند که دروغ گفته اند

وقتی به تو می گويند

که من به خودم خيانت کرده ام

باور مکن !

روزی بايد اعتراف کنند که من به حزبم وفادار بوده ام

وقتی به تو می گويند که من در فرانسه بوده ام

باو مکن !

باور مکن ،

وقتی به تو نشان می دهند شناسنامه جعلی مرا

باور مکن !

باور مکن ،

وقتی که به تو نشان می دهند

تصوير جنازه مرا .

باور مکن

وقتی به تو می گويند که ماه ، ماه است

که اين صدای من است بر نوار

که اين امضای من است بر کاغذ

اگر به تو بگويند که يک درخت درخت نيست

باور مکن !

باور مکن هيچ چيز را

از هر آنچه به تو می گويند ،

هيچ را از آنچه به تو قول می دهند ،

هيچ چيز را از انچه به تو نشان می دهند .

و سرانجام روزی می رسد

که از تو می خواهند بيايی

جنازه مرا شناسايی کنی

و تو در پيش روی خويش مرا می بينی

و صدايی به تو می گويد :

او از شکنجه جان به در برده است ،

او مرده است !

وقتی به تو می گويند

که من

بتمامی ،

مطلقا

برای هميشه مرده ام ...

باور مکن !

باور مکن !

باور مکن !