جمعه ۱۴ شهريور ۱۳۸۲ - ۵ سپتامبر ۲۰۰۳

شورای حکومتی فاقد قدرت در عراق

 

نوشته: ظافر العانی - مترجم: احمد مزارعی

شهروند

 

امروزه آشکار شده که آمريکاييها از ابتدا برنامه ای مدون برای حکومت خود در عراق نداشته اند، نه به اين علت که آنان تجربيات يک کشور استعماری را ندارند، بلکه به اين دليل که درگيری بسيار گسترده آنان با تدارکات و نقل و انتقالات نظامی برای سرنگونی صدام، موجب شد که آنان از انديشيدن و برنامه ريزی کردن جدی برای دوران بعد از صدام عقب بمانند.

در نتيجه و در شرايط تحميل شده بر آنان مجبور به اتخاذ تصميماتی شدند که نه فقط به برقراری آرامش و نظم کمک نکرد بلکه موجب بروز بحرانها و درهم ريختن اوضاع گرديد.

منحل اعلام نمودن وزارتخانه های اطلاعات، دفاع، کشور، دستگاه های امنيتی، اخراج کادرهای حزب بعث از موسسات رسمی و تحت تعقيب قرار دادن آنان، موجب آن شد که بخشهای گسترده ای از مردم عراق خود را رودرروی نيروی اشغالگر خارجی ببينند، بدون آن که برای اين کار دليل منطقی وجود داشته باشد. اضافه بر اينها لااباليگری و بی مسئوليتی که آمريکاييها در اداره امور زندگی مردم، امنيت عمومی و تامين نيازمنديهای مردم و محافظت از سازمانها و موسسات خدماتی کشور از خود نشان دادند نيز موجب اعتراضات عمومی مردم گرديد.

دو عامل ديگر نيز تاثير بزرگی در کشاندن مردم برای مبارزه با اشغالگران داشت. نخست حجم توقعات مردم پس از سقوط صدام از اوضاع و اين که نه فقط خواسته های مردم برآورده نشد بلکه اوضاع زندگی و معيشتی مردم بدتر شد، دوم اين که مخالفان رژيم صدام تصوير نادرستی از وضعيت مردم عراق به آمريکاييها داده بودند مبنی بر اين که آنان يعنی آمريکاييها مورد استقبال و خوش آمدگويی مردم قرار خواهند گرفت، بدون آن که روی مسئله اقتصادی و اجتماعی مردم تاکيدی کرده باشند. آری اينان چيزهايی بودند که موجب مخالفت آشکار نيروهای ملی و مذهبی عليه آمريکاييان گرديد، نيروهايی که برای مبارزه با اشغالگران سرزمين خود هيچ ترديدی به خود راه نميدهند.

در چنين شرايطی هر چه زمان ميگذرد قدرت مقاومت توده ای و سازماندهی آنان عليه سربازان آمريکايی بيشتر ميشود، اضافه بر آن مبلغ عظيمی معادل چهار ميليارد دلار هم ماهانه هزينه استقرار نيروهای آمريکايی در عراق ميشود، اما آن چيزی که به مثابه ريختن باروت در آتش است اين که اينان هيچگونه احترامی برای مردم و فرهنگ عراقيها قائل نميشوند و کاملا به شکل اهانت آميز با آنان برخورد مينمايند.

اين را بايد گفت که اين مقاومتها حالت فردی و تصادفی ندارد بلکه عکس العملی توده ای عليه اعمال زشت آمريکاييان اشغالگراست.

کابوس ديگری که بر آمريکاييها ظاهر شد اين که آنان متوجه شدند شخصيتی همچون «کرزای» افغانستان در عراق ندارند. شخصيتی که بتواند در ميان مردم اعتباری داشته باشد. آنان به وضوح ديدند که وجودشان در عراق مايه خشم مردم است به طوری که اکنون نميتوانند به آسانی از قتل سربازان خود جلو گيرند.

در چنين شرايطی انتقادات مردم عليه آمريکا گسترش يافت. آنان خواستار آن بودند که آمريکاييها به وعده خود وفا کرده و حکومت را به آنان واگذارد و يا اين که به طور جدی مقدمات آن را فراهم نمايد. عجيب نمينمود اين که نيروهای سياسی وابسته به آمريکا دچار شوک شدند زيرا آمريکا با گذراندن مصوبه ای در سازمان ملل به مستعمره بودن کشور عراق رسميت بخشيد، مصوبه ۱۴۸۳ در روز ۲۲ مارچ.(۱)

اکنون نيروهای سياسی وابسته به آمريکا ديگر قادر نيستند در برابر مردم ظاهر شده و اين گونه ادعا کنند که گويا نيروهای ارتش آمريکا برای«نجات» و برقراری«دموکراسی» آمده اند. حتی در مصوبه سازمان ملل اشاره ای ضمنی هم به شرکت مردم عراق نشده است. اين شرايط موجب به هيجان آمدن مردم در برابر استعمار وطنشان و مبارزه بسياری نيروهای ديگر برای وارد شدن به معادلات سياسی کشور گرديد.

در برابر گسترش مبارزه مردم برای پايان دادن به شرايط اشغال و انتقادات جهانی عليه آمريکا، بريمر نماينده آمريکا در عراق برای اين که پاسخی داشته باشد، ابتدا از تشکيل مجلس مشورتی با شرکت دوازده نفر صحبت به ميان آورد. اما تشکيل چنين مجلسی به هيچ عنوان پاسخگوی مشکلات جامعه نبود به طوری که اعتراض همان نيروهای سياسی وابسته به آمريکا را نيز سبب گرديد.

پس از رشد اعتراضات و مقاومت توده ای، بريمر پذيرفت که مجلس ديگری به عنوان «مجلس انتقالی» با شرکت تعداد بيشتری (۲۵ نفر) تشکيل دهد. در اين مجلس افرادی از گروه های اجتماعی و سياسی مختلف و با موافقت بريمر انتخاب شدند که اکنون مشغول به کار است.

آنچه که از همه خطرناکتر است اين که اين مجلس براساس اعتبارات مذهبی، طائفه ای و قومی انتخاب شده است. چيزی که هم از نظر شيوه تفکر حاکم بر آن و هم به لحاظ نوع انتخاب موجب انزجار مردم عراق است. ترکيب مجلس اينچنين است: شيعيان ۱۳ نماينده، سنيان ۵ نماينده، کردها ۵ نماينده، مسيحيان و ترکمانان هم يک نفر.

اين خود خلل بزرگی است، زيرا چنين انتخابی در اساس خود موجب اختلاف خواهد شد بويژه در کشوری که اختلافات مذهبی و قومی ريشه ای طولانی دارد.

از نظر من در پشت اين نحوه انتخاب منظوری سياسی نهفته است. آمريکاييان با اين شيوه انتخاب، به حساب خود خواسته اند سنی مذهبان را تنبيه نمايند و به شيعيان امتياز دهند.

اکنون مقاومت در مناطق سنی نشين و به قولی در مثلث سنی مذهبان جريان دارد. و در حقيقت اين رشوه ای است که آمريکاييان به حساب وحدت ملی عراق به شيعيان اعطا نموده اند. اما ايرادات منطقی که به اين مجلس وار​​د است از اين قرارند:

۱- مجلس انتصابی است و نمايندگان صلاحيت ملی ندارند.

۲- صلاحيت مجلس و اعضايش بسيار محدود و شامل تصميم گيريهای سياسی و استقلال طلبانه نميشود.

۳- بريمر مجاز است هر چه را به صلاح آمريکا نداند "وتو" کند.

۴- اعضای مجلس نمايندگان طوايف نامبرده نيستند. (۲)

۵- از همه مهمتر اينکه اين مجلس فاقد نمايندگی حقيقی نيروهای سياسی و اجتماعی جامعه عراق است. پس از تشکيل اين مجلس بسياری احزاب و سازمانهای ملی در عراق با برگزاری جلسات و سخنرانی متعدد خواستار مشارکت در سرنوشت کشور خود شدند و مخالفت قاطع خود را با مجلس اين چنين وابسته به بيگانه ابراز داشتند.

اما آنچه که جالب توجه است اينکه نمايندگان و سخنگويان واقعی دو طايفه سنی و شيعه در مناسبتهای مختلف مخالفت خود را با اين مجلس اعلام داشته اند. کميته علمای اهل تسنن در عراق مجلس را به مثابه "فرزندی مسخ به دنيا آمده" اعلام داشت و مقتدا صدر نيز هرگونه همکاری با اين مجلس را شرعا حرام دانست.

تعجب آور اينکه اين مجلس در مراحل اوليه خود نتوانست رضايت مردم را جلب کند زيرا روز نهم اپريل را که روز اشغال کشور به دست آمريکاست، "عيد ملی" اعلام داشت. چيزی که موجب اظهار بدبينی و نفرت در تمام نيروهای ملی و مذهبی گرديد.

اما نيروهای مقاومت ملی عراق در بيانات خود اعلام داشتند که اعضا اين مجلس را به مثابه مزدوران بيگانه محسوب ميکنند. با اين حساب اگر آمريکا هدفش از تشکيل اين مجلس جلب رضايت مردم است، درست نتيجه ای برعکس به بار آورد.

اکنون مجلسی که در داخل و از طرف ملت مشروعيت ندارد، با مسافرت به خارج به دنبال کسب مشروعيت خارجی است.

سه نفر از نمايندگان اين مجلس برای شرکت در جلسات سازمان ملل به نيويورک رفتند تا به عنوان نمايندگان عراق بر کرسيهای سازمان ملل بنشينند. اما به آنان گفته شد که آنان به عنوان افراد مستقل عراقی ميتوانند در اين جلسات حضور يابند و نه به عنوان نمايندگان کشور عراق.

هم اکنون مجلس درصدد تشکيل لايحه داخلی و انتخاب وزيران است. اين مجلس بايد وزيرانی را از ميان افرادی که بريمر مشخص نموده "انتخاب" نمايد که خود اين شيوهی انتخاب بسيار سئوال برانگيز و شک برانگيز است. اين وضعيت نشان دهنده آن است که بريمر تا چه اندازه در امور اين مجلس دخيل است، و وزرای انتخابی نه براساس تخصصشان بلکه براساس وابستگی مذهبی و مليتيشان برگزيده خواهند شد.

همچنين مجلس اعلام نمود کميته ای برای تدوين قانون اساسی عراق تشکيل گرديده که پس از پايان کارشان، آن را به آرا عمومی مردم عراق خواهند گذاشت، اما آنطور که گفته ميشود، اين قانون اساسی براساس حفظ مصالح آمريکا در عراق تدوين خواهد شد. (۳)

پايان سخن اينکه، آمريکا با اين کار خود خواست تا مردم عراق را قانع کند که خود بايد سرنوشت خود را در دست گيرند. اما آنچه که مردم عراق ميخواهند و ساليان دراز برايش کوشش کرده و شور و شوق نشان داده اند چنين چيزی نيست؛ اين مجلسی است فاقد قدرت. (۴)

سوم سپتامبر

 

 

پانويس ها:

۱- يک روز پس از به رسميت شناختن استعمار عراق در سازمان ملل، احمد چلبی طی مصاحبه ای با سايت الجزيره اعلام داشت که: "ما چنين انتظاری نداشتيم و آمريکاييها به ما خيانت کردند."

۲- برای مثال دو نفر از اعضای حزب کمونيست عراق که در مجلس شرکت دارند چون اسما شيعه هستند لذا جزء نمايندگان شيعه محسوب ميگردند و اين توافقی است که بين حکيم و بريمر انجام گرفته بوده است.

۳- بنابه نوشته ادواردسعيد دولت آمريکا يک قانون دان يهودی الاصل آمريکايی را به نام جاناتان استخدام نموده تا يک "قانون اساسی"برای کشور عراق بنويسد. گويا اين قانون دان آمريکايی از تاريخ و خصوصيات اعراب آگاهی دارد.

۴- فاقد قدرت بودن مجلس، وزرا و ساير نمايندگان شورای حکومتی به واقع اظهرمن الشمس است. هم اکنون آمريکا، انگليس و اسرائيل به طور گسترده ای برنامه های اقتصادی و سياسی خود را در عراق پيش ميبرند، برای مثال هنگام مسافرت شارون به آمريکا قراردادهايی به ارزش دهها ميليارد بين دولت آمريکا و شرکتهای "اشترن" و "اسرائيل - آفريقا" ی اسرائيل به امضا رسيده که قرار است جاده سازيهای عراق را شروع کنند.

مجلس و فعل و انفعالاتشان در حد ارتباطات فرهنگی و خدماتی با کشورهای منطقه و جهان خواهد بود، و هيچ اختيار جدی در زمينه مسائل سياسی و اقتصادی نخواهد داشت. يکی از نمايندگان زن مجلس و البته تنها نماينده زن، در مصاحبه ای با الجزيره اظهار داشت که شرکت من در جلسات بسيار غريبانه است و نمايندگان مرد ميکوشند به صورت من نگاه نکنند.