خشم و غرور تروريسم
مهدی خوشحال
عمليات های تروريستی در روزها و هفته های اخير در
ماکزيموم شدت خود به اشکال گروگانگيری، انتحاری و بمب گذاری، افزايش يافته است.
کشورهايی که موج ترور و خشونت در آنها هم چنان رواج دارد عبارتند از، عراق، چچن،
پاکستان، ترکيه، الجزاير، عربستان، مراکش، فلسطين و... اين عمليات ها اگرچه در
کشورهای عربی و اسلامی و اکثرا عليه غرب و منافع غرب انجام می گيرد، ضمن اين که به
شهروندان غير غربی هم آسيب می رساند، بهانه ای به دست خشونت طلبان غربی در تجاوز
بيشتر به کشورهای ديگر را می دهد، هم چنين امنيت و آسايش را از مردم بی دفاع در هر
کجای دنيا که به سر می برند سلب می کند، مردمی که نه در جنگ و نه در ترور سهم و
نقشی ندارند. طی چند هفته اخير، به جز عمليات گروگانگيری در الجزاير، چندين عمليات
انتحاری و بمب گذاری در کشورهای عربی و اسلامی به وقوع پيوست که در مجموع، دهها
تروريست انتحاری و صدها تن از مردم کشته و زخمی شدند.
در ادامه مطالبی که تاکنون در ارتباط با تروريسم
نوشته ام، در اين جا به سه مورد ويژه ديگر از منش و رفتارهای حيرت انگيز تروريسم
اشاره می کنم.
۱ تروريسم با خشم مقدس و غرور بی حدی که دارد، خود
را تافته جدابافته می داند. امر خدا بر گردن او نهاده شد و حذف دشمن و عدالت
اجتماعی جز ار طريق ارعاب و خشونت به دست نمی آيد. در پيله خودتنيده اش چنان
گرفتار وهم و تخيلات به سر می برد و دنيا را آن چنان کوچک و تاريخ را چنان کوتاه
می انگارد، برای حراست از ارزش های سنتی و رو به افول، چشمش را به روی تغييرات و
واقعيت های جامعه می بندد. با فرهنگ قبيله ای و تابوهای کهنه و ابزارهای مبارزاتی
قديمی تر، هرگونه نوسازی و نوانديشی و تغييرات نو را دشمن خود می پندارد و سر ستيز
با آنان را دارد.
۲ تروريسم قبل از اين که لبه تيز حمله اش متوجه
دشمنش باشد، متوجه خودش است. افرادش را به بند و زنجير می کشد و به گروگان می گيرد
و در تبليغاتش تا می تواند اخبار و اطلاعات دروغ و معکوس به خورد هواداران و مردم
می دهد. هفته گذشته، با دو تن از دوستان حرف می زدم که هر دو چند گروگان زن و
فرزند در يک سازمان تروريستی که قبلا با آن سازمان کار می کردند، داشتند. با آن که
نسبتا از ماهيت سخت و سازش ناپذير تروريسم آشنايی داشتم ناخودآگاه از دوستانم
سئوال کردم آيا طی ده سال اخير که از سازمان تان رها شده ايد و فرزندان تان در آن
سازمان به گروگان گرفته شدند، تاکنون با گروگانگيرها ملاقات و مذاکره ای داشتيد يا
نه؟! هر دو بدون درنگ گفتند، نه، و دليل آوردند مذاکره با گروگانگيرها اگر به ضرر
موقعيت ما و گروگان ها و به نفع موقعيت گروگانگيرها نباشد، دستاوردی برای مان
نخواهد داشت، بدين جهت به چنين موضوعی فکر نکرديم تا چه رسد به اين که با
گروگانگيرها وارد معامه و مذاکره بشويم.
اسارت و گروگانگيری انسان به نام مبارزه و انقلاب
و غيره، روح انسان های ديگر به ويژه نزديکان گروگان ها را به درد می آورد. به ويژه
افرادی در غربت و تبعيد که هم موی سر سپيد کرده اند و هم از وضعيت خطرناک گروگان
ها و اختناق غيرقابل تصور حاکم بر آنان را واقفند، درد کمی نيست که بتوان با سرهم
کردن چند واژه و مفاهيم زيبا و زشت، عمق فاجعه را بازگو کرد.
۳ تروريسم خودش را بی خطر و قربانيانش را خطرناک
توصيف می کند! دو ماه قبل، بر سر راهم از هلند به آلمان توقف کوتاهی در شهر کلن
داشتم تا با فردی که به تازگی از يک سازمان تروريستی فرار کرده بود، ملاقاتی به
فرصت يک ربع ساعت داشته باشم. با تجربه و شناختی که از سازمان های تروريستی داشتم
و می دانستم تروريستی که از سازمانش جداشده باشد هيچ خطری برای کسی ندارد و خود
تحت خطر عدم انطباق با محيطش قرار دارد، ولی طرف مقابل اين گونه نمی انديشيد و در
اولين برخوردش عجولانه رو به من کرد و گفت، در قرارگاه به من گفته اند، به هر کسی
نزديک بشويد به فلانی هرگز نزديک نشويد چون آدم خطرناکی است و ممکن است با چاقو و
اسلحه به شما حمله ور شود...! طرف وقتی به قيافه و شمايلم خيره شد و ترسش فروريخت،
با تبسم به او گفتم، بزرگترين خطر و جرمم نوشتنم است، آخر از نوشتن من چه صدمه ای
به شما می رسد؟!
ذهنيت های القايی، تضييقات و توهمات مفرط يک
تروريست در خارج از فرقه يا سازمان تروريستی اش، به مثابه برف به زير آفتاب تموز
است. البته اگر از يک تروريست اغفال شده بخواهيم از سازمان و گروه تروريستی اش
جداشده و به زندگی و مبارزات عادی اش ادامه دهد، اين انتظار کمی است و انتظار
معقول و بسنده اين است که تروريست ضمن جدايی فيزيکی از گروه تروريستی اش، به لحاظ
فکری و انديشه نيز از آنان جدا شده و به فردی سياسی بدل شود و به خلع شعار تروريسم
و آزادسازی و نجات فيزيکی و فکری همرزمانش بکوشد.
در قاموس تروريسم، اگرچه خشونت حرف آخر را می زند،
با اين وصف، خشونت، حدودا يک ربع يا بخش کوچکی از تروريسم است و تروريسم بدون
ابزار خشونت هم می تواند به عمر و کار خود ادامه دهد.
اگر يادمان نرفته باشد، قبل از جنگ آمريکا عليه
عراق، مصری ها به خاطر ممانعت از وقوع جنگ گفته بودند، بعد از جنگ تروريسم رشد
خواهد کرد؛ متقابلا آمريکا گفته بود که اين جنگ هدفش سرکوب و حذف تروريسم است.
آينده نشان خواهد داد، آيا فتح عراق توسط آمريکا
خشم تروريسم را برانگيخته و تروريسم در شرايط از دست دادن موقعيت ها و امکاناتش در
حال رشد است! يا اين که تروريسم در شرايط افول و انقراض به آخرين تلاش های
مذبوحانه و دفاع از آخرين موجوديتش پرداخته و در آينده نزديک شاهد حذفش از زندگی
مردم خواهيم بود.
"پايان"